پرش به محتوا

شرح عيون الحكمة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'كيفيت' به 'کیفیت'
جز (جایگزینی متن - ' ا ' به ' ا')
جز (جایگزینی متن - 'كيفيت' به 'کیفیت')
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۴: خط ۲۴:
منطق - متون قدیمی تا قرن 14
منطق - متون قدیمی تا قرن 14
| ناشر =  
| ناشر =  
موسسة الصادق(ع)
مؤسسة الصادق(ع)
| مکان نشر =تهران - ایران
| مکان نشر =تهران - ایران
| سال نشر = 1373 ش  
| سال نشر = 1373 ش  
خط ۳۲: خط ۳۲:
| تعداد جلد =3
| تعداد جلد =3
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخوان همراه نور =01817
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =


خط ۷۶: خط ۷۷:
رازى مى‌گويد: قوم، خيال كرده‌اند كه هر موجود ممكنى بايد تحت يكى از اين مقولات عشر باشد، در حالى كه اين سخن باطلى است، زيرا موجودات يا بسيطند يا مركب و موجودات بسيط يا تحت مقولات هستند يا نيستند.
رازى مى‌گويد: قوم، خيال كرده‌اند كه هر موجود ممكنى بايد تحت يكى از اين مقولات عشر باشد، در حالى كه اين سخن باطلى است، زيرا موجودات يا بسيطند يا مركب و موجودات بسيط يا تحت مقولات هستند يا نيستند.


شارح، بعد از اين مقدمه نسبتاً مفصل، كلام [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] را كه فرموده است: «هر لفظ مفردى كه بر يكى از موجودات دلالت مى‌كند، يا دالّ بر جوهر است يا دالّ بر كميت يا دال بر كيفيت يا...» توضيح مى‌دهد.
شارح، بعد از اين مقدمه نسبتاً مفصل، كلام [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] را كه فرموده است: «هر لفظ مفردى كه بر يكى از موجودات دلالت مى‌كند، يا دالّ بر جوهر است يا دالّ بر كميت يا دال بر کیفیت يا...» توضيح مى‌دهد.


سومين بخش منطقيات عيون الحكمه، بارى‌ارمينياس است. در اين‌جا، ماتن، لفظى را كه بر اشياى كثيره دلالت دارد، به متواطى، مشترك و مشكك تقسيم مى‌نمايد و شارح، تقسيم صحيح را به اين صورت بيان مى‌كند كه منطوق، يا لفظى واحد است يا لفظى كثير؛ لفظ واحد، يا افاده معناى واحدى مى‌كند يا افاده معانى مختلف؛ آن قسمى كه افاده معناى واحد مى‌كند، آن معناى واحد، يا مشترك بودنش در بين كثيرين ممتنع است كه مى‌شود اسم علم، يا ممتنع نيست كه اگر ممتنع نباشد، يا حصولش در آن مفاهيم على السويه است يا نيست؛ اگر على السويه باشد، مى‌شود لفظ متواطى و اگر على السويه نباشد، مشكك خواهد بود و نهايتاً اگر لفظ واحد افاده معانى كثيره بكند، لفظ مشترك نام خواهد گرفت.
سومين بخش منطقيات عيون الحكمه، بارى‌ارمينياس است. در اين‌جا، ماتن، لفظى را كه بر اشياى كثيره دلالت دارد، به متواطى، مشترك و مشكك تقسيم مى‌نمايد و شارح، تقسيم صحيح را به اين صورت بيان مى‌كند كه منطوق، يا لفظى واحد است يا لفظى كثير؛ لفظ واحد، يا افاده معناى واحدى مى‌كند يا افاده معانى مختلف؛ آن قسمى كه افاده معناى واحد مى‌كند، آن معناى واحد، يا مشترك بودنش در بين كثيرين ممتنع است كه مى‌شود اسم علم، يا ممتنع نيست كه اگر ممتنع نباشد، يا حصولش در آن مفاهيم على السويه است يا نيست؛ اگر على السويه باشد، مى‌شود لفظ متواطى و اگر على السويه نباشد، مشكك خواهد بود و نهايتاً اگر لفظ واحد افاده معانى كثيره بكند، لفظ مشترك نام خواهد گرفت.
خط ۱۵۴: خط ۱۵۵:
بوعلى، در قسم دوم از آثار علويه، به توضيح هاله و رنگين كمان و خيالى بودن آنها مى‌پردازد و شارح ادله خيالى بودن آنها را در ضمن چند مسئله و مقدمه آورده است. قسم سوم آثارعلويه، امورى است كه در روى زمين حادث مى‌شود، مانند زلزله و آتشفشان كه از بخارات زير زمينى به وجود مى‌آيند. ابن سينا، اجسام معدنى را نيز از آثار اين بخارات مى‌داند. امام رازى، در اين‌جا نيز مانند اكثر بخش‌هاى كتاب، غير از توضيحى كه راجع به مطالب ارائه مى‌كند، اقدام به تفسير الفاظ به كار برده شده توسط ماتن مى‌نمايد.
بوعلى، در قسم دوم از آثار علويه، به توضيح هاله و رنگين كمان و خيالى بودن آنها مى‌پردازد و شارح ادله خيالى بودن آنها را در ضمن چند مسئله و مقدمه آورده است. قسم سوم آثارعلويه، امورى است كه در روى زمين حادث مى‌شود، مانند زلزله و آتشفشان كه از بخارات زير زمينى به وجود مى‌آيند. ابن سينا، اجسام معدنى را نيز از آثار اين بخارات مى‌داند. امام رازى، در اين‌جا نيز مانند اكثر بخش‌هاى كتاب، غير از توضيحى كه راجع به مطالب ارائه مى‌كند، اقدام به تفسير الفاظ به كار برده شده توسط ماتن مى‌نمايد.


فصل دوازدهم، در مورد گياهان است كه چگونگى به وجود آمدن آنها همراه با آثارشان در اين فصل مورد تحليل و بررسى قرار گرفته است. در فصل سيزدهم كه راجع به حيوان است، ويژگى‌هاى حيوان از بابت مزاج و قوه دراكه‌اش مطرح گرديده و تغاير نفس و روح به همين مناسبت، توسط شارح، همراه با سه دليل بيان گرديده است. [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، نفس را متشكل از دو قوه مدركه و محركه مى‌داند. او قوى‌ترين و مهم‌ترين حواس حيوانات را لامسه مى‌داند و براى اين كلام، شارح، به سه دليل تمسك نموده است كه همراه است با توضيحات مفصل‌ترى راجع به قوه لمس و مختصات آن.
فصل دوازدهم، در مورد گياهان است كه چگونگى به وجود آمدن آنها همراه با آثارشان در اين فصل مورد تحليل و بررسى قرار گرفته است. در فصل سيزدهم كه راجع به حيوان است، ويژگى‌هاى حيوان از بابت مزاج و قوه دراكه‌اش مطرح گرديده و تغاير نفس و روح به همين مناسبت، توسط شارح، همراه با سه دليل بيان گرديده است. [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، نفس را متشكل از دو قوه مدرکه و محركه مى‌داند. او قوى‌ترين و مهم‌ترين حواس حيوانات را لامسه مى‌داند و براى اين كلام، شارح، به سه دليل تمسك نموده است كه همراه است با توضيحات مفصل‌ترى راجع به قوه لمس و مختصات آن.


دومين حسى كه مورد بررسى قرار گرفته، عبارت است از ذائقه كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] آمدن ذائقه بعد از لامسه را حمل بر قرار گرفتن ذائقه در درجه دوم اهميت ميان حواس حيوانات، كرده است. شامّه، سومين قوه مورد بحث حيوانات است كه طبيعتاً بعد از لامسه و ذائقه مهم‌ترين حواس حيوانات مى‌باشد. اينكه شنوايى از كجاست و چه اعضايى در شنيدن تأثير دارند، مسائل مورد بحث در چهارمين حس از حواس پنج‌گانه است و نهايتاً قوه بينايى مورد بررسى واقع گرديده است.
دومين حسى كه مورد بررسى قرار گرفته، عبارت است از ذائقه كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] آمدن ذائقه بعد از لامسه را حمل بر قرار گرفتن ذائقه در درجه دوم اهميت ميان حواس حيوانات، كرده است. شامّه، سومين قوه مورد بحث حيوانات است كه طبيعتاً بعد از لامسه و ذائقه مهم‌ترين حواس حيوانات مى‌باشد. اينكه شنوايى از كجاست و چه اعضايى در شنيدن تأثير دارند، مسائل مورد بحث در چهارمين حس از حواس پنج‌گانه است و نهايتاً قوه بينايى مورد بررسى واقع گرديده است.
خط ۱۶۲: خط ۱۶۳:
فصل چهاردهم، در حواس باطنه است. ابن سينا، نخستين حس باطنى را حس مشترك مى‌داند و به اثبات وجود آن مى‌پردازد. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، در ذيل اين قسمت، ادراكات انسان را دسته‌بندى كرده و جايگاه حس مشترك را در ميان آنها به خوبى مشخص مى‌نمايد، سپس دلايل منكرين حس مشترك را بيان مى‌كند.
فصل چهاردهم، در حواس باطنه است. ابن سينا، نخستين حس باطنى را حس مشترك مى‌داند و به اثبات وجود آن مى‌پردازد. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، در ذيل اين قسمت، ادراكات انسان را دسته‌بندى كرده و جايگاه حس مشترك را در ميان آنها به خوبى مشخص مى‌نمايد، سپس دلايل منكرين حس مشترك را بيان مى‌كند.


بوعلى، در مورد حس مشترك، معتقد است آنچه كه مدركات حسّ مشترك را در خود جاى مى‌دهد، عبارت است از خيال كه جايگاه عضو مربوط به آن، در قسمت جلوى مغز است، كما اينكه حافظه، خزانه وهم مى‌باشد و جايگاه عضو مربوط به آن، در قسمت عقب مغز مى‌باشد. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، توضيحى راجع به حافظه و جايگاه آن در ذيل اين مطلب مى‌آورد، سپس راجع به قوه مفكره كه بعد از اين مى‌آيد، مطالبى را بيان مى‌كند.
بوعلى، در مورد حس مشترك، معتقد است آنچه كه مدرک ات حسّ مشترك را در خود جاى مى‌دهد، عبارت است از خيال كه جايگاه عضو مربوط به آن، در قسمت جلوى مغز است، كما اينكه حافظه، خزانه وهم مى‌باشد و جايگاه عضو مربوط به آن، در قسمت عقب مغز مى‌باشد. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، توضيحى راجع به حافظه و جايگاه آن در ذيل اين مطلب مى‌آورد، سپس راجع به قوه مفكره كه بعد از اين مى‌آيد، مطالبى را بيان مى‌كند.


بوعلى، جايگاه قوه مفكره را در وسط مغز مى‌داند و مى‌گويد: حس مشترك، غير از خيال است، زيرا حافظ با قابل فرق مى‌كند؛ حس مشترك، قابل اين ادراكات است و خيال، حافظ آنها مى‌باشد.
بوعلى، جايگاه قوه مفكره را در وسط مغز مى‌داند و مى‌گويد: حس مشترك، غير از خيال است، زيرا حافظ با قابل فرق مى‌كند؛ حس مشترك، قابل اين ادراكات است و خيال، حافظ آنها مى‌باشد.


قواى محركه حيوانى، عنوان پانزدهين فصل، است. بوعلى، قوه محركه را به عنوان مبدأ انتقال اعضا توسط عضلات و عصب مى‌داند و براى آن اعوانى را تصوير مى‌نمايد كه مدركه يا عاقله يا متخيله اولين آنها مى‌باشند.
قواى محركه حيوانى، عنوان پانزدهين فصل، است. بوعلى، قوه محركه را به عنوان مبدأ انتقال اعضا توسط عضلات و عصب مى‌داند و براى آن اعوانى را تصوير مى‌نمايد كه مدرکه يا عاقله يا متخيله اولين آنها مى‌باشند.


شانزدهمين فصل، درباره نفس ناطقه مى‌باشد. بوعلى، مى‌گويد: نفس ناطقه، مختص انسان مى‌باشد و مشهورترين فعل و روشن‌ترين اثر آن نطق است، نه اينكه فقط مبدأ نطق باشد. اينكه حكما در تعريف انسان «حيوان ناطق» را مى‌آورند، مورد بررسى اجمالى واقع گرديده و خواص نفس ناطقه به لحاظ فعلش در بدن و هم‌چنين ادراك و انفعالش توضيح داده شده است.
شانزدهمين فصل، درباره نفس ناطقه مى‌باشد. بوعلى، مى‌گويد: نفس ناطقه، مختص انسان مى‌باشد و مشهورترين فعل و روشن‌ترين اثر آن نطق است، نه اينكه فقط مبدأ نطق باشد. اينكه حكما در تعريف انسان «حيوان ناطق» را مى‌آورند، مورد بررسى اجمالى واقع گرديده و خواص نفس ناطقه به لحاظ فعلش در بدن و هم‌چنين ادراك و انفعالش توضيح داده شده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش