شرح رسالة المشاعر ملاصدرا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'استاد همايى' به 'استاد همايى '
جز (جایگزینی متن - 'استاد همائى' به 'استاد همائى ')
جز (جایگزینی متن - 'استاد همايى' به 'استاد همايى ')
خط ۴۹: خط ۴۹:
#[[عابدی، احمد|دكتر احمد عابدى]] درباره شرح حاضر نوشته است: يكى از شرح‌هاى رسالة المشاعر، شرح ملا محمد جعفر لنگرودى، فرزند ملا محمد صادق لاهيجى، از فيلسوفان بنام قرن 13 حوزه اصفهان است، وى از شاگردان آخوند ملا على نورى و استاد آقا على مدرس زنوزى و آقا محمد رضا قمشه‌اى بود، و تأليفات متعدد در علوم عقلى دارد. اين كتاب، نوعى نقد انديشه‌هاى شيخ احمد احسائى، بنيان‌گذار «مكتب شيخيه» يا «كشفيه» يا «پايين سرى» است. شرح رساله ملا محمد جعفر لنگرودى از تبحّر مؤلف در فلسفه و عرفان حكايت داشته و تعليقات استاد [[آشتیانی، جلال‎‌الدین|سيد جلال‌الدين آشتيانى]] بر ارزش آن افزوده است <ref>همان، ص 7- 8</ref>.
#[[عابدی، احمد|دكتر احمد عابدى]] درباره شرح حاضر نوشته است: يكى از شرح‌هاى رسالة المشاعر، شرح ملا محمد جعفر لنگرودى، فرزند ملا محمد صادق لاهيجى، از فيلسوفان بنام قرن 13 حوزه اصفهان است، وى از شاگردان آخوند ملا على نورى و استاد آقا على مدرس زنوزى و آقا محمد رضا قمشه‌اى بود، و تأليفات متعدد در علوم عقلى دارد. اين كتاب، نوعى نقد انديشه‌هاى شيخ احمد احسائى، بنيان‌گذار «مكتب شيخيه» يا «كشفيه» يا «پايين سرى» است. شرح رساله ملا محمد جعفر لنگرودى از تبحّر مؤلف در فلسفه و عرفان حكايت داشته و تعليقات استاد [[آشتیانی، جلال‎‌الدین|سيد جلال‌الدين آشتيانى]] بر ارزش آن افزوده است <ref>همان، ص 7- 8</ref>.
#[[همایی، جلال‌الدین|استاد همائى]]  درباره حكما و مدرسان فلسفه اسلامى كه در دوران [[لاهیجی، عبد الرزاق بن علی|حكيم لاهيجى]]  در اصفهان مى‌زيسته‌اند نوشته است: در قرن سيزدهم هجرى كه عصر زندگانى شارح مشاعر است، جمعى كثير از حكما و مدرسان فلسفه و عرفان در اصفهان بودند كه اكثرشان شاگردان همان آخوند ملاعلى نورى بودند و بعضى هم اصلاً با دستگاه تدريس وى ارتباط نداشتند <ref>مقدمه همايى، ص 19</ref>. سپس ايشان گزارشى مختصر از زندگى و انديشه‌هاى آنان آورده است <ref>همان، ص 19- 25</ref>.
#[[همایی، جلال‌الدین|استاد همائى]]  درباره حكما و مدرسان فلسفه اسلامى كه در دوران [[لاهیجی، عبد الرزاق بن علی|حكيم لاهيجى]]  در اصفهان مى‌زيسته‌اند نوشته است: در قرن سيزدهم هجرى كه عصر زندگانى شارح مشاعر است، جمعى كثير از حكما و مدرسان فلسفه و عرفان در اصفهان بودند كه اكثرشان شاگردان همان آخوند ملاعلى نورى بودند و بعضى هم اصلاً با دستگاه تدريس وى ارتباط نداشتند <ref>مقدمه همايى، ص 19</ref>. سپس ايشان گزارشى مختصر از زندگى و انديشه‌هاى آنان آورده است <ref>همان، ص 19- 25</ref>.
#استاد همايى در بخشى از مقدمه‌اش ادعا كرده است: ملاصدرا بسيارى از لطايف فلسفه از قبيل حركت جوهرى و اتحاد عاقل و معقول و امثال آن را از بركت محضر ميرفندرسكى الهام گرفته و به اين امر در بعض رسائل خود تصريح كرده است. ولى استاد آشتيانى اين نظر را به اين صورت نقد كرده است: «آنچه كه راجع به ميرفندرسكى نوشته‌اند با صريح كلمات مير مطابقت ندارد». سپس با يادآورى اينكه در جلد اوّل كتاب منتخبات فلسفى، زندگى، آثار و انديشه‌هاى ميرفندرسكى را بيان كرده، افزوده است كه آثار او دلالت صريح دارد بر اين كه آن بزرگوار نه با مسأله حركت جوهرى ميانه‌اى داشته است و نه مثل نورى، افلاطونى را تلقى به قبول نموده است. او تابع حكماى مشائى است و مكاتبه او با معاصران صريح در نفى تشكيك در ذاتيات است و رساله صناعيه آن بزرگوار نيز دلالت دارد بر آن كه او روش [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را در كليه مسائل مهم پيروى نموده است. و قصيده{{شعر}}
#[[همایی، جلال‌الدین|استاد همايى]]  در بخشى از مقدمه‌اش ادعا كرده است: ملاصدرا بسيارى از لطايف فلسفه از قبيل حركت جوهرى و اتحاد عاقل و معقول و امثال آن را از بركت محضر ميرفندرسكى الهام گرفته و به اين امر در بعض رسائل خود تصريح كرده است. ولى استاد آشتيانى اين نظر را به اين صورت نقد كرده است: «آنچه كه راجع به ميرفندرسكى نوشته‌اند با صريح كلمات مير مطابقت ندارد». سپس با يادآورى اينكه در جلد اوّل كتاب منتخبات فلسفى، زندگى، آثار و انديشه‌هاى ميرفندرسكى را بيان كرده، افزوده است كه آثار او دلالت صريح دارد بر اين كه آن بزرگوار نه با مسأله حركت جوهرى ميانه‌اى داشته است و نه مثل نورى، افلاطونى را تلقى به قبول نموده است. او تابع حكماى مشائى است و مكاتبه او با معاصران صريح در نفى تشكيك در ذاتيات است و رساله صناعيه آن بزرگوار نيز دلالت دارد بر آن كه او روش [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را در كليه مسائل مهم پيروى نموده است. و قصيده{{شعر}}
#:{{ب|''چرخ با اين اختران نغز و خوش و زيباستى''|2=''صورتى در زير دارد آن چه در بالاستى''}}
#:{{ب|''چرخ با اين اختران نغز و خوش و زيباستى''|2=''صورتى در زير دارد آن چه در بالاستى''}}
#:{{پایان شعر}}دلالت بر اعتقاد او به مثل افلاطونى ندارد <ref>همان، ص22- 24</ref>.
#:{{پایان شعر}}دلالت بر اعتقاد او به مثل افلاطونى ندارد <ref>همان، ص22- 24</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش