شرح الأسماء شرح دعاء الجوشن الكبير: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =شرح دعاء الجوشن الکبیر
| عنوان‌های دیگر =شرح دعاء الجوشن الکبیر
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[سبزواری، هادی بن مهدی]] (نويسنده)
[[سبزواری، هادی بن مهدی]] (نویسنده)


[[حبیبی، نجفقلی]] (محقق)
[[حبیبی، نجفقلی]] (محقق)
خط ۱۶: خط ۱۶:
| سال نشر = 1372 ش  
| سال نشر = 1372 ش  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE2172AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02172AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =4280
| کتابخانۀ دیجیتال نور =02172
| کتابخوان همراه نور =02172
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''شرح الأسماء أو شرح دعاء الجوشن الكبير'''، شرحى است بر دعاى معروف «جوشن كبير»، به زبان عربى، تأليف [[سبزواری، هادی بن مهدی |مرحوم [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]](ره)]] با تحقيق و تصحيح [[حبیبی، نجفقلی|نجفقلى حبيبى]].
 
{{کاربردهای دیگر|شرح أسماء الله الحسنی (ابهام زدایی)}}
{{کاربردهای دیگر| دعا (ابهام زدایی)}}
'''شرح الأسماء أو شرح دعاء الجوشن الكبير'''، شرحى است بر دعاى معروف «جوشن كبير»، به زبان عربى، تأليف [[سبزواری، هادی بن مهدی |مرحوم ملا هادى سبزوارى(ره)]] با تحقيق و تصحيح [[حبیبی، نجفقلی|نجفقلى حبيبى]].


تأليف كتاب، در روز 27 جمادى‌الثانى سال 1260ق، در شهر سبزوار به پايان رسيده است و با توجه به اينكه مصنف در آن هنگام، 48 سال سن داشته، اين شرح در سنين كمال ايشان نگاشته شده است كه خود دلالت بر اتقان علمى آن دارد.
تأليف كتاب، در روز 27 جمادى‌الثانى سال 1260ق، در شهر سبزوار به پايان رسيده است و با توجه به اينكه مصنف در آن هنگام، 48 سال سن داشته، اين شرح در سنين كمال ايشان نگاشته شده است كه خود دلالت بر اتقان علمى آن دارد.


== ساختار ==
== ساختار ==
اين شرح، بر اساس فصول مختلف دعاى جوشن كبير به 100 فصل تقسيم شده است و در هر فصل، فقراتى از دعا ذكر و شرح داده شده است و در آن، به كتب لغت عربى، به‌خصوص «قاموس اللغة» استناد فراوانى گرديده و در موارد مختلف به اشعار فارسى و عربى مناسب استشهاد شده است.
اين شرح، بر اساس فصول مختلف دعاى جوشن كبير به 100 فصل تقسيم شده است و در هر فصل، فقراتى از دعا ذكر و شرح داده شده است و در آن، به كتب لغت عربى، به‌خصوص «قاموس اللغة» استناد فراوانى گرديده و در موارد مختلف به اشعار فارسى و عربى مناسب استشهاد شده است.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
مرحوم سبزوارى در اين شرح، اقدام به بحث و تحقيق علمى، بيان آرا و نقد آنها نموده و متعرض موضوعات فلسفى و كلامى فراوانى نيز شده‌اند؛ كما اينكه فرصت ورود به مباحث ذوقى عرفانى و تأويل آيات و احاديث را هم بر اساس توانايى‌هاى معنوى و روحى خود پيدا كرده است.
مرحوم سبزوارى در اين شرح، اقدام به بحث و تحقيق علمى، بيان آرا و نقد آنها نموده و متعرض موضوعات فلسفى و كلامى فراوانى نيز شده‌اند؛ كما اينكه فرصت ورود به مباحث ذوقى عرفانى و تأويل آيات و احاديث را هم بر اساس توانايى‌هاى معنوى و روحى خود پيدا كرده است.


خط ۴۸: خط ۴۹:
مرحوم ملا هادى بر [[مازندرانی، محمدصالح بن احمد|ملا صالح مازندرانى]] در شرح حديثى از كتاب [[الکافی|كافى]]، نقدى وارد كرده و علت آن را جمود ملا صالح بر ظاهر لفظ مى‌داند.
مرحوم ملا هادى بر [[مازندرانی، محمدصالح بن احمد|ملا صالح مازندرانى]] در شرح حديثى از كتاب [[الکافی|كافى]]، نقدى وارد كرده و علت آن را جمود ملا صالح بر ظاهر لفظ مى‌داند.


در اين شرح، مصنف، تلاش فراوانى در جمع و توحيد آراء متخالف در يك مسئله و نزدیک كردن اصطلاحات نموده است؛ به‌عنوان مثال، سعى در نزدیک كردن ديدگاه اشاعره در مسئله رؤيت خداوند با ديدگاه اماميه و حكما نموده و تلاش كرده است كه سه اصطلاح «قول»، «كلمه» و «اراده» را در ديدگاه بعضى از متكلمين، يكى بگرداند.
در اين شرح، مصنف، تلاش فراوانى در جمع و توحيد آراء متخالف در يك مسئله و نزدیک كردن اصطلاحات نموده است؛ به‌عنوان مثال، سعى در نزدیک كردن ديدگاه اشاعره در مسئله رؤيت خداوند با ديدگاه اماميه و حكما نموده و تلاش كرده است كه سه اصطلاح «قول»، «كلمه» و «اراده» را در ديدگاه بعضى از متكلمين، يكى بگرداند.


مؤلف، بسيارى از موضوعات فلسفى و كلامى را كه مورد مناقشات واقع شده، در اين كتاب مورد بررسى قرار داده است؛ به‌عنوان نمونه، مسائلى از قبيل:
مؤلف، بسيارى از موضوعات فلسفى و كلامى را كه مورد مناقشات واقع شده، در اين كتاب مورد بررسى قرار داده است؛ به‌عنوان نمونه، مسائلى از قبيل:


الف) توحيد و مباحث متعلق به آن: بخش عمده‌اى از بحث‌هاى كتاب، حول اين محور است؛ خصوصا در شرح كلمه «باسمك» و در شرح اسم «برهان»، اشاره دارد كه خداوند، دليل بر خود و غير خود از موجودات ديگر است و در اين بحث به احاديث مختلف، دعاهاى صباح، أبى حمزه ثمالى و عرفه و كلام [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] استشهاد كرده است.
الف) توحيد و مباحث متعلق به آن: بخش عمده‌اى از بحث‌هاى كتاب، حول اين محور است؛ خصوصا در شرح كلمه «باسمك» و در شرح اسم «برهان»، اشاره دارد كه خداوند، دليل بر خود و غير خود از موجودات ديگر است و در اين بحث به احاديث مختلف، دعاهاى صباح، أبى حمزه ثمالى و عرفه و كلام [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] استشهاد كرده است.


ب) در شرح اسم «ذي الحجة و البرهان»، مطالب جالبى را بيان كرده است؛ از جمله: راه طلب كمال، جانشينان خداوند در زمين، نفوس متعلمه به اسماء بالقوة با استناد به حديث «إن النفس الإنسانية أكبر حجة الله على خلقه».
ب) در شرح اسم «ذي الحجة و البرهان»، مطالب جالبى را بيان كرده است؛ از جمله: راه طلب كمال، جانشينان خداوند در زمين، نفوس متعلمه به اسماء بالقوة با استناد به حديث «إن النفس الإنسانية أكبر حجة الله على خلقه».
خط ۵۸: خط ۵۹:
ج) در شرح اسم «ذي القدس و السبحان»، فرموده است: خداوند متعال، منزه از ماده به همه معانى آن است؛ ماده به معناى محل كه محتاج حال است، ماده به معناى متعلق و ماده عقليه.
ج) در شرح اسم «ذي القدس و السبحان»، فرموده است: خداوند متعال، منزه از ماده به همه معانى آن است؛ ماده به معناى محل كه محتاج حال است، ماده به معناى متعلق و ماده عقليه.


د) در شرح اسم «أحد» و «واحد»، ابتدا، به تعريف احديت (كه به معناى بسيط بودن و نفى جزء است) و واحديت (كه به معناى فرد بودن و عدم شريك است)، پرداخته و در مرحله دوم، نسبت «أحديت» و «واحديت» را كه عموم و خصوص من وجه است بيان كرده و موارد اتفاق و افتراق آن را مشخص نموده است و در مرحله سوم، به ذكر تفصيلى معناى «أحديت» و «واحديت» با بيان اقوال مختلف پرداخته است.
د) در شرح اسم «أحد» و «واحد»، ابتدا، به تعريف احديت (كه به معناى بسيط بودن و نفى جزء است) و واحديت (كه به معناى فرد بودن و عدم شریک است)، پرداخته و در مرحله دوم، نسبت «أحديت» و «واحديت» را كه عموم و خصوص من وجه است بيان كرده و موارد اتفاق و افتراق آن را مشخص نموده است و در مرحله سوم، به ذكر تفصيلى معناى «أحديت» و «واحديت» با بيان اقوال مختلف پرداخته است.


شبهه ابن كمونه و رد آن را به تفصيل در اين بحث، بيان كرده و مطالب ديگرى نظير توحيد حقيقى، فرق بين «أحديت» و «واحديت» بنا بر اصطلاح عرفاى كامل («أحديت»، مرتبه ذات است و علما به آن، «حقيقت تجلى ذاتى» مى‌گويند و «واحديت»، اعتبار ذات است از حيث منشأ بودنش براى اسماء و صفات و به آن، «تعين اول» و «مجلاى ذات احديت» مى‌گويند) را مطرح نموده است.
شبهه ابن كمونه و رد آن را به تفصيل در اين بحث، بيان كرده و مطالب ديگرى نظير توحيد حقيقى، فرق بين «أحديت» و «واحديت» بنا بر اصطلاح عرفاى كامل («أحديت»، مرتبه ذات است و علما به آن، «حقيقت تجلى ذاتى» مى‌گويند و «واحديت»، اعتبار ذات است از حيث منشأ بودنش براى اسماء و صفات و به آن، «تعين اول» و «مجلاى ذات احديت» مى‌گويند) را مطرح نموده است.
خط ۶۴: خط ۶۵:
ه‍) در شرح اسم «قديم»، همه اقسام قدم (قدم اسمى، سرمدى، دهرى، ذاتى، زمانى، حقيقى و اضافى) را براى خداوند قائل شده است و معناى حدوث و اطلاقات مختلف آن را بيان كرده است.
ه‍) در شرح اسم «قديم»، همه اقسام قدم (قدم اسمى، سرمدى، دهرى، ذاتى، زمانى، حقيقى و اضافى) را براى خداوند قائل شده است و معناى حدوث و اطلاقات مختلف آن را بيان كرده است.


در بحث حدوث زمانى مى‌فرمايد: هر شيئى، سيال و غير سيال دارد. آنچه دهرى است، غير سيال و آنچه در زمان است، سيال مى‌باشد و هم‌چنان‌كه وضع، كيفيت، كميت و اينيت عالم، سيال است جوهر آن نيز سيال است؛ به اين ترتيب كه عالم و هر آنچه در آن و با آن است، حادث مى‌باشد و حدوث عالم، به معناى «نفس الحدوث» است، نه به معناى «ذات له الحدوث».
در بحث حدوث زمانى مى‌فرمايد: هر شيئى، سيال و غير سيال دارد. آنچه دهرى است، غير سيال و آنچه در زمان است، سيال مى‌باشد و هم‌چنان‌كه وضع، کیفیت، كميت و اينيت عالم، سيال است جوهر آن نيز سيال است؛ به اين ترتيب كه عالم و هر آنچه در آن و با آن است، حادث مى‌باشد و حدوث عالم، به معناى «نفس الحدوث» است، نه به معناى «ذات له الحدوث».


با اشاره به اينكه هر چيزى دو وجه دارد: وجهى نسبت به پروردگار و وجهى نسبت به خود، مى‌فرمايد: حدوث عالم، به اعتبار وجه النفس است، اما به اعتبار وجه الهى، ثابت است و اين ثبوت، ثبوت وجه الله است و ربطى به خود اشياء ندارد و اين بيان، بقاء موضوع در حركت را موجه خواهد كرد.
با اشاره به اينكه هر چيزى دو وجه دارد: وجهى نسبت به پروردگار و وجهى نسبت به خود، مى‌فرمايد: حدوث عالم، به اعتبار وجه النفس است، اما به اعتبار وجه الهى، ثابت است و اين ثبوت، ثبوت وجه الله است و ربطى به خود اشياء ندارد و اين بيان، بقاء موضوع در حركت را موجه خواهد كرد.
خط ۸۲: خط ۸۳:
از جمله مباحث مطرح شده، مسئله حسن و قبح، جبر و تفويض، جعل و اقسام آن، غايت و عبث، خير و شر، معاد و مباحث فلسفى و كلامى ديگر است. از مطرح كردن مسائل طبیعیات و طب، سعه اطلاع و دقت نظر ايشان را مى‌توان فهميد.
از جمله مباحث مطرح شده، مسئله حسن و قبح، جبر و تفويض، جعل و اقسام آن، غايت و عبث، خير و شر، معاد و مباحث فلسفى و كلامى ديگر است. از مطرح كردن مسائل طبیعیات و طب، سعه اطلاع و دقت نظر ايشان را مى‌توان فهميد.


از جمله نكات قابل توجه اين شرح، اقبال شارح به عرفان و اصطلاحات عرفا و محققين از صوفيه است؛ به‌عنوان نمونه مى‌توان موارد ذيل را مثال آورد:
از جمله نكات قابل توجه اين شرح، اقبال شارح به عرفان و اصطلاحات عرفا و محققین از صوفيه است؛ به‌عنوان نمونه مى‌توان موارد ذيل را مثال آورد:


#در شرح «الغوث» مى‌فرمايد: «الغوث، از اسماء قطب عالم نزد صوفيه است و بر حضرت مهدى(عج) منطبق مى‌باشد و با اصطلاح «مدبر العالم» و «انسان المدينة» نزد حكماء، تطابق دارد.
#در شرح «الغوث» مى‌فرمايد: «الغوث، از اسماء قطب عالم نزد صوفيه است و بر حضرت مهدى(عج) منطبق مى‌باشد و با اصطلاح «مدبر العالم» و «انسان المدينة» نزد حكماء، تطابق دارد.
خط ۱۱۷: خط ۱۱۸:


==پانويس ==
==پانويس ==
<references />
<references/>
 
 
==منابع مقاله==
مقدمه و متن کتاب
 
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
 
[[دعاشناسی موضوعی]]
 
[[آفاق نیایش تفسیر دعای کمیل]]
 
[[آفاق نیایش: تفسیر دعای سحر]]
 
[[شرح دعای صباح حضرت امیر مؤمنان علی بن ابی‌طالب(ع)]]