سفرنامه شاردن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه ی ' به 'ه‌ی '
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ه' به 'ه‌ه')
جز (جایگزینی متن - 'ه ی ' به 'ه‌ی ')
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۴: خط ۱۴:
خاور میانه - سیر و سیاحت - قرن 17م.
خاور میانه - سیر و سیاحت - قرن 17م.


سفر نامه‌ها
سفر نامه‎‌ها
| ناشر =  
| ناشر =  
توس
توس
خط ۲۳: خط ۲۳:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =5
| تعداد جلد =5
| کتابخانۀ دیجیتال نور =4809
| کتابخانۀ دیجیتال نور =03237
| کتابخوان همراه نور =03237
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''سفرنامه شاردن'''، تألیف [[شاردن، ژان|شاردن]] شرق شناس غربى كه گزارش سفر مؤلف به ايران مى‌باشدو توسط [[یغمایی، اقبال|ابوالفضل یغمایی]] به زبان فارسى ترجمه شده و در پنج مجلد به چاپ رسیده است. اين كتاب سفرها و مشاهدات [[شاردن، ژان|شاردن]] و در بردارنده اطلاعات و نکاتی درباره ايران زمان صفوي، به طور كلّي، و دربار شاه عبّاس دوّم(1642-1666م) و شاه سليمان صفوي (يا شاه صفي دوّم، 1666-1694م) و شهر اصفهان، به طور اخص مى‌باشد. در اين كتاب مى‌توان اسامی و تواريخ شاهان صفوي و نيز جدولي برای مقايسه ارزي مسكوكات ايران، فرانسه و انگلستان در زمان [[شاردن، ژان|شاردن]] را بدست آورد.
{{کاربردهای دیگر|سفرنامه (ابهام‌ زدایی)}}
'''سفرنامه شاردن'''، تألیف [[شاردن، ژان|شاردن]] شرق شناس غربى كه گزارش سفر مؤلف به ايران مى‌باشدو توسط [[یغمایی، اقبال|ابوالفضل یغمایی]] به زبان فارسى ترجمه شده و در پنج مجلد به چاپ رسیده است. اين كتاب سفرها و مشاهدات [[شاردن، ژان|شاردن]] و در بردارنده اطلاعات و نکاتی درباره ايران زمان صفوي، به طور كلّي، و دربار شاه عبّاس دوّم(1642-1666م) و شاه سليمان صفوي (يا شاه صفي دوّم، 1666-1694م) و شهر اصفهان، به طور اخص مى‌باشد. در اين كتاب مى‌توان اسامي و تواريخ شاهان صفوي و نيز جدولي برای مقايسه ارزي مسكوكات ايران، فرانسه و انگلستان در زمان [[شاردن، ژان|شاردن]] را بدست آورد.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۴: خط ۵۶:
و در بخش دوم داراى فصول: «فصل اول باورهاى ايرانيان درباره حقّ حكومت، فصل دوم روش حكومت، فصل سوم اقتصاد سياسى، فصل چهارم نيروى نظامى و انضباط سپاهى‌گرى،...
و در بخش دوم داراى فصول: «فصل اول باورهاى ايرانيان درباره حقّ حكومت، فصل دوم روش حكومت، فصل سوم اقتصاد سياسى، فصل چهارم نيروى نظامى و انضباط سپاهى‌گرى،...


سفرنامه شاردن از همان ابتدا شهرت و محبوبيّت زيادي در ميان اروپاييان پيدا كرد، چه در ميان عامّه كتاب‌خوان كه اينك مايل به خواندن عجايب سرزمين‌های دور دست و افسان‌های مشرق زمين بودند و چه آنها كه نسبت به ويژگى‌های اقليمي و اوضاع اقتصادی و روابط اجتماعی ممالك ديگر كنجكاوي و دقت نظر بيشتري داشتند. مشاهدات [[شاردن، ژان|شاردن]] از بدو انتشار مورد نظر نويسندگاني؛ چون منتسكيو، گيبون، ولتر و رسو گرديد. مثلاً نظريه مشهور منتسكيو درمورد تأثير شرايط اقليمي بر طرز فكر و روابط اجتماعی جوامع، مطروح در آثاری؛ مانند نامه‌های ايراني و روح القوانين، به گزارشات [[شاردن، ژان|شاردن]] از ايران و هندوستان ارجاع دارد. گيبون نيز او را كنجكاوترين سيّاح دنيای جديد مى‌دانست.
سفرنامه شاردن از همان ابتدا شهرت و محبوبيّت زيادي در ميان اروپاييان پيدا كرد، چه در ميان عامّه كتاب‌خوان كه اينك مايل به خواندن عجايب سرزمين‌هاي دور دست و افسان‌هاي مشرق زمين بودند و چه آنها كه نسبت به ويژگى‌هاي اقليمي و اوضاع اقتصادی و روابط اجتماعی ممالك ديگر كنجكاوي و دقت نظر بيشتري داشتند. مشاهدات [[شاردن، ژان|شاردن]] از بدو انتشار مورد نظر نويسندگاني؛ چون منتسكيو، گيبون، ولتر و رسو گرديد. مثلاً نظريه مشهور منتسكيو درمورد تأثير شرايط اقليمي بر طرز فكر و روابط اجتماعی جوامع، مطروح در آثاری؛ مانند نامه‌هاي ايراني و روح القوانين، به گزارشات [[شاردن، ژان|شاردن]] از ايران و هندوستان ارجاع دارد. گيبون نيز او را كنجكاوترين سيّاح دنياي جديد مى‌دانست.


[[شاردن، ژان|شاردن]] خود برخی متون قديمی يوناني و رومي درباره ايران؛ از جمله آثار هرودوت و استرابورا را خوانده بود و نيز با آثار سياحان اروپايي پيش از خود هم آشنا بود و با ديدي انتقادي به نوشته‌های آنان درباره ايران مینگريست.
[[شاردن، ژان|شاردن]] خود برخی متون قديمی يوناني و رومي درباره ايران؛ از جمله آثار هرودوت و استرابورا را خوانده بود و نيز با آثار سياحان اروپايي پيش از خود هم آشنا بود و با ديدي انتقادي به نوشته‌هاي آنان درباره ايران مینگريست.


گزارشات [[شاردن، ژان|شاردن]] درباره راه و رسم زندگی مردم، آئين دربار، وضعيت اصناف، معماری و فضای دروني منازل، محوطه‌سازی باغ‌ها، درختكاری و گياه‌شناسی (حتّي ثبت شيوه‌های پيوند زدن درختان ميوه در ايران) و غيره، سوای اينكه از دقّت حرف‌های او در جواهرسازی كه پرداختن و توجّه به جزئيات را ايجاب مى‌كرد، سرچشمه مى‌گرفت، بيانگر جهان بيني عصر او نيز بود. [[شاردن، ژان|شاردن]] به تبع روحيه جستجوگر زمانه در پي كشف روابط مكنون در واقعيت پيرامون بود و هم از همين ديدگاه راه و روش ايرانيان را مى‌سنجيد و نقد مى‌كرد. مثلاً هر چند از طرفي ستايش‌گر ارج‌گزاري ايرانيان به علوم و دانش‌ها و به فضلا و دانشمندان بود؛ ولي از سوي ديگر از گرايش آنها به كليّات و عدم پیروی از ضابطه مشخّص علمي خرده مى‌گرفت. به زعم [[شاردن، ژان|شاردن]] ايرانيان به جای آنكه شاخ‌های از علمي را گرفته و آن را گسترش بخشند، به دور باطل كلّى‌نگري و كلّى‌گويي در باب دانش‌ها افتاده بودند، و يا اينكه آنها به خلق و خوي شخص دانشمند اهميت بيشتري مى‌دادند تا به ثمره واقعي دانش او.
گزارشات [[شاردن، ژان|شاردن]] درباره راه و رسم زندگی مردم، آئين دربار، وضعيت اصناف، معماری و فضاي دروني منازل، محوطه‌سازی باغ‌ها، درختكاری و گياه‌شناسی (حتّي ثبت شيوه‌هاي پيوند زدن درختان ميوه در ايران) و غيره، سواي اينكه از دقّت حرف‌هاي او در جواهرسازی كه پرداختن و توجّه به جزئيات را ايجاب مى‌كرد، سرچشمه مى‌گرفت، بيانگر جهان بيني عصر او نيز بود. [[شاردن، ژان|شاردن]] به تبع روحيه جستجوگر زمانه در پي كشف روابط مكنون در واقعيت پيرامون بود و هم از همين ديدگاه راه و روش ايرانيان را مى‌سنجيد و نقد مى‌كرد. مثلاً هر چند از طرفي ستايش‌گر ارج‌گزاري ايرانيان به علوم و دانش‌ها و به فضلا و دانشمندان بود؛ ولي از سوي ديگر از گرايش آنها به كليّات و عدم پیروی از ضابطه مشخّص علمي خرده مى‌گرفت. به زعم [[شاردن، ژان|شاردن]] ايرانيان به جاي آنكه شاخ‌هاي از علمي را گرفته و آن را گسترش بخشند، به دور باطل كلّى‌نگري و كلّى‌گويي در باب دانش‌ها افتاده بودند، و يا اينكه آنها به خلق و خوي شخص دانشمند اهميت بيشتري مى‌دادند تا به ثمره واقعي دانش او.


بر همين منوال [[شاردن، ژان|شاردن]] از يكسو ايرانيان را دارای روحيه‌ای معتدل مى‌داند و آنها را به خاطر اينكه اهل مدارا و تساهل هستند، تحسين مى‌كند؛ ولي از سوي ديگر كم تجربگي و محافظه‌كاری و عدم رغبت آنان را به مسافرت ناشي از عدم دسترسي آنان به نقشه مى‌داند و از همين رو به نظر او ايرانيان تصوّر درستي از دنيای خارج در ذهن نداشتند و به طور كلّي در جغرافيا سررشته نداشتند. علومي كه ايرانيان در آن دستي داشتند، به زعم وي عبارت بود از: رياضيات و موسيقي (كه [[شاردن، ژان|شاردن]] آن را جزو رياضيات به حساب مى‌آورد) و به خصوص نجوم.
بر همين منوال [[شاردن، ژان|شاردن]] از يكسو ايرانيان را دارای روحيه‌اي معتدل مى‌داند و آنها را به خاطر اينكه اهل مدارا و تساهل هستند، تحسين مى‌كند؛ ولي از سوي ديگر كم تجربگي و محافظه‌كاری و عدم رغبت آنان را به مسافرت ناشي از عدم دسترسي آنان به نقشه مى‌داند و از همين رو به نظر او ايرانيان تصوّر درستي از دنياي خارج در ذهن نداشتند و به طور كلّي در جغرافيا سررشته نداشتند. علومي كه ايرانيان در آن دستي داشتند، به زعم وي عبارت بود از: رياضيات و موسيقي (كه [[شاردن، ژان|شاردن]] آن را جزو رياضيات به حساب مى‌آورد) و به خصوص نجوم.


هر چند كه از اسطرلاب‌های ساخت ايران كه نوع مرغوبش ساخته خود رياضيدانان و منجميّن بود، بسيار تعريف مى‌كند؛ ولي به اعتبار علمي استفاده از اسطرلاب اعتقادي ندارد. [[شاردن، ژان|شاردن]] همچنين متذكر مى‌گردد كه در ايران، در قياس با دست‌های كه به علوم نظري و طبیعی مى‌پردازند، آن دسته كه به علوم ديني مشغولند ارج و اعتبار بيشتري دارند. تازه دسته اخير هم مبنای كار خود را بر اين گذاشته بودند كه هر چه بايد گفته شود، تا به حال توسط علمای سابق گفته شده و كار علمای كنوني بايد همان تكرار گفته‌های پيشينيان باشد و نه كوشش در ارائه تفاسير يا آراء جديد.
هر چند كه از اسطرلاب‌هاي ساخت ايران كه نوع مرغوبش ساخته خود رياضيدانان و منجميّن بود، بسيار تعريف مى‌كند؛ ولي به اعتبار علمي استفاده از اسطرلاب اعتقادي ندارد. [[شاردن، ژان|شاردن]] همچنين متذكر مى‌گردد كه در ايران، در قياس با دست‌هاي كه به علوم نظري و طبیعی مى‌پردازند، آن دسته كه به علوم ديني مشغولند ارج و اعتبار بيشتري دارند. تازه دسته اخير هم مبناي كار خود را بر اين گذاشته بودند كه هر چه بايد گفته شود، تا به حال توسط علماي سابق گفته شده و كار علماي كنوني بايد همان تكرار گفته‌هاي پيشينيان باشد و نه كوشش در ارائه تفاسير يا آراء جديد.


بررسی وجهي از مشاهدات او در خصوص اوضاع اقليمي، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی، آموزشي و هنري ايران عهد صفوي مى‌پردازد. به نظر [[شاردن، ژان|شاردن]] سرزمين ايران به دليل پهناور بودنش شرايط اقليمي متنوّعي دارد و اين امر در تنوّع آداب و رسوم آن مستقيماً مؤثّر بوده است. در مقايسه با اروپا در ايران فعّاليت مسافرتي كمتر به چشم مى‌خورد، به خصوص در زمستان‌ها كه بسیاری از راه‌ها به علت برف و سرما مسدود مى‌شوند. مسافرت غالباً ً به صورت گروهي و با كاروان انجام مى‌گيرد واز اين رو كاروانسراها كه تعدادشان هم زياد است، بسيار اهميّت دارند. [[شاردن، ژان|شاردن]] علاوه بر اصفهان از تبريز، قم، كاشان، شيراز و بندرعباس هم ياد مى‌كند و اطلاّعات گوناگوني در باب هر يك مى‌آورد.
بررسی وجهي از مشاهدات او در خصوص اوضاع اقليمي، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی، آموزشي و هنري ايران عهد صفوي مى‌پردازد. به نظر [[شاردن، ژان|شاردن]] سرزمين ايران به دليل پهناور بودنش شرايط اقليمي متنوّعي دارد و اين امر در تنوّع آداب و رسوم آن مستقيماً مؤثّر بوده است. در مقايسه با اروپا در ايران فعّاليت مسافرتي كمتر به چشم مى‌خورد، به خصوص در زمستان‌ها كه بسیاری از راه‌ها به علت برف و سرما مسدود مى‌شوند. مسافرت غالباً به صورت گروهي و با كاروان انجام مى‌گيرد واز اين رو كاروانسراها كه تعدادشان هم زياد است، بسيار اهميّت دارند. [[شاردن، ژان|شاردن]] علاوه بر اصفهان از تبريز، قم، كاشان، شيراز و بندرعباس هم ياد مى‌كند و اطلاّعات گوناگوني در باب هر يك مى‌آورد.


اصفهان برای [[شاردن، ژان|شاردن]] جذابيّت زيادي داشت و او آنجا را زيباترين شهر مشرق زمين محسوب مى‌كرد و آب و هوايش را به دليل اعتدال از همه جای دنيا سالم‌تر مى‌دانست. در واقع آن اصفهاني را كه [[شاردن، ژان|شاردن]] مى‌ديد، شهري بود در اوج ترقّي خود. او نيز از آن رو كه اعتماد و دوستي برخی افراد متنفّذ شهر از تجّار و علما و اهل دربار را جلب كرده بود، مى‌توانست با بخش‌های متنوّع جامعه ارتباط يابد.
اصفهان برای [[شاردن، ژان|شاردن]] جذابيّت زيادي داشت و او آنجا را زيباترين شهر مشرق زمين محسوب مى‌كرد و آب و هوايش را به دليل اعتدال از همه جاي دنيا سالم‌تر مى‌دانست. در واقع آن اصفهاني را كه [[شاردن، ژان|شاردن]] مى‌ديد، شهري بود در اوج ترقّي خود. او نيز از آن رو كه اعتماد و دوستي برخی افراد متنفّذ شهر از تجّار و علما و اهل دربار را جلب كرده بود، مى‌توانست با بخش‌هاي متنوّع جامعه ارتباط يابد.


بيشتر ارزاق شهر از مزارع اطراف به شعاع حدود يازده كيلومتري شهر تأمين مى‌گرديد. در اطراف شهر حدود 000,3 برج كبوتر وجود داشت كه از آنها برای جمع‌آوري كود جهت تقويت محصولات صيفي، مخصوصاً خربزه و طالبي، استفاده مى‌شد. شاه حدود 800 باز و قِرقي نگه مى‌داشت كه هر كدام هم دارای نگهبان مخصوص خود بود. اعيان و اشراف هم دارای پرندگان شكاری بودند. شكار شامل شير، ببر و پلنگ بود. ماهي غالباً ً از بحر خزر به صورت خشك و نمك سود به اصفهان و چند شهر ديگر برده مى‌شد. ماهي خليج فارس هم، كه به زعم وي لذيذترين ماهي جهان بود، به بازار مى‌رسيد. [[شاردن، ژان|شاردن]] طرفدار نظم حكومتي و كارآيي اداري و نكوهنده استبداد سیاسی است. از اين نظر دربار صفوي را استوار بر بنيادي مى‌داند كه شاه عباس اوّل گذاشته بود و هر چند كه پس از او سلاطين نالايق بر سر كار آمدند؛ ولي نظام سیاسی و اداري ايران دارای عوامل نيرومندي؛ از جمله قدرت سلطنت و قدرت روحانیّت بود كه از درون متضمّن ادامه و بقای آن بودند. امور عرفي مشروعيّت خود را به ميزان زيادي از تأييد روحانیّت كسب می‌كردند. خدا حاكم كّل آفرينندگان دانسته مى‌شد كه مردم را به وسيله پيامبران هدايت مى‌كرد و سلاطين نيز تا جايي كه به امر رهبري جامعه مربوط مى‌شد. جانشين پيامبران بودند، از اين رو نوعي قدرت الهي در قدرت و نهاد سلطنت متجلّي مى‌شد. به نظر [[شاردن، ژان|شاردن]] اين گونه اطاعت كامل از اوامر شاه مختصّ تمدن‌های قديم آسيا؛ مانند ژاپن و چين بود كه دارای حكومت‌های مطلقه و الهي بودند و هيچ يك از اين قبيل حكومت‌ها به راه تكامل سیاسی آن طور كه اروپا افتاده بود، نيفتاده بودند. ديگر اينكه در ايران خزانه‌داري و اداره حسابداري كّل ساختي متمركز و واحد داشتند؛ امّا نظام حقوقي كشور دارای يك مركزيّت سازماني نبود و هر كس بنا به ميل خود مى‌توانست به محكم‌های كه مى‌خواست رجوع كند. شغل متوليّان اوقاف هم يك كار اداري و عرفي شمرده مى‌شد و نه يك مسند روحانی.
بيشتر ارزاق شهر از مزارع اطراف به شعاع حدود يازده كيلومتري شهر تأمين مى‌گرديد. در اطراف شهر حدود 000,3 برج كبوتر وجود داشت كه از آنها برای جمع‌آوري كود جهت تقويت محصولات صيفي، مخصوصاً خربزه و طالبي، استفاده مى‌شد. شاه حدود 800 باز و قِرقي نگه مى‌داشت كه هر كدام هم دارای نگهبان مخصوص خود بود. اعيان و اشراف هم دارای پرندگان شكاری بودند. شكار شامل شير، ببر و پلنگ بود. ماهي غالباً از بحر خزر به صورت خشك و نمك سود به اصفهان و چند شهر ديگر برده مى‌شد. ماهي خليج فارس هم، كه به زعم وي لذيذترين ماهي جهان بود، به بازار مى‌رسيد. [[شاردن، ژان|شاردن]] طرفدار نظم حكومتي و كارآيي اداري و نكوهنده استبداد سیاسی است. از اين نظر دربار صفوي را استوار بر بنيادي مى‌داند كه شاه عباس اوّل گذاشته بود و هر چند كه پس از او سلاطين نالايق بر سر كار آمدند؛ ولي نظام سیاسی و اداري ايران دارای عوامل نيرومندي؛ از جمله قدرت سلطنت و قدرت روحانیّت بود كه از درون متضمّن ادامه و بقاي آن بودند. امور عرفي مشروعيّت خود را به ميزان زيادي از تأييد روحانیّت كسب می‌كردند. خدا حاكم كّل آفرينندگان دانسته مى‌شد كه مردم را به وسيله پيامبران هدايت مى‌كرد و سلاطين نيز تا جايي كه به امر رهبري جامعه مربوط مى‌شد. جانشين پيامبران بودند، از اين رو نوعي قدرت الهي در قدرت و نهاد سلطنت متجلّي مى‌شد. به نظر [[شاردن، ژان|شاردن]] اين گونه اطاعت كامل از اوامر شاه مختصّ تمدن‌هاي قديم آسيا؛ مانند ژاپن و چين بود كه دارای حكومت‌هاي مطلقه و الهي بودند و هيچ يك از اين قبيل حكومت‌ها به راه تكامل سیاسی آن طور كه اروپا افتاده بود، نيفتاده بودند. ديگر اينكه در ايران خزانه‌داري و اداره حسابداري كّل ساختي متمركز و واحد داشتند؛ امّا نظام حقوقي كشور دارای يك مركزيّت سازماني نبود و هر كس بنا به ميل خود مى‌توانست به محكم‌هاي كه مى‌خواست رجوع كند. شغل متوليّان اوقاف هم يك كار اداري و عرفي شمرده مى‌شد و نه يك مسند روحانی.


وضع مدارس ايران به نظر [[شاردن، ژان|شاردن]] به همان روال گذشته‌شان بود. بيشتر بر دروسي؛ مانند صرف و نحو، كلام، فلسفه، رياضيات، نجوم، طّب قديم و ادب عرب تمركز می‌كردند و در آنها از دانش‌های معاصر مغرب زمين خبري نبود.
وضع مدارس ايران به نظر [[شاردن، ژان|شاردن]] به همان روال گذشته‌شان بود. بيشتر بر دروسي؛ مانند صرف و نحو، كلام، فلسفه، رياضيات، نجوم، طّب قديم و ادب عرب تمركز می‌كردند و در آنها از دانش‌هاي معاصر مغرب زمين خبري نبود.


[[شاردن، ژان|شاردن]] بدون اينكه صريحاً داوري كند، مى‌نويسد كه در مدارس علمي ايران طلاّب در آن واحد مى‌كوشيدند تا چند موضوع جداگانه را فرا گيرند. مدرّسين نيز معمولاً انواع دانش‌های رايج در نظام فكري و آموزشي قديم را تدريس می‌كردند و گاه حتّي يك مدرّس همزمان «چهار تا پنج موضوع جداگانه» را به شاگردان مى‌آموخت؛ شيوه‌های كه به گفته [[شاردن، ژان|شاردن]] هر چند در دنيای قديم مرسوم بود، در دنيای جديد جايي نداشت. بيشترين کتاب‌هایی كه در مدارس تدريس مى‌شد؛ از جمله شامل آثار خواجه نصيرالدين طوسي در زمينه اخلاق، نوشت‌ههای اُلُغ بيگ و غياث‌الدين كاشاني در نجوم و رياضيات، و متون يعقوب [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] كَندي بود. در عين حال، آثار موجود در هر يك از بزرگترين كتابخانه‌ها از "چهارصد جلد" تجاوز نمى‌كرد. به علّت‌گراني كار استنساخ نسخ چنداني از آثار موجود در دسترس نبود و تحقيق كم صورت مى‌گرفت. منشيان و رونويسان به كرّات نسخ مخدوشي از كتب و مراجع قدیمی تهيه می‌كردند و اين خود از تعجيل و از عدم اشراف و آگاهي آنها به موضوع سرچشمه می‌گرفت. چاپخانه در آن زمان در ايران پا نگرفت، یکی به خاطر پايبندی ايرانيان به سنّت و ديگر به خاطر اينكه شاه سليمان صفوي به آن رغبتي نداشت. پيداست كه مجموع اين عوامل، در زماني كوتاه، راه آموزش و گسترش دانش‌های جديد در ايران را از راهي كه اروپا به تازگي در آن گام گذاشته بود، جدا ساخت. همان طور كه فرير نشان مى‌دهد، یکی از نخستين جلوه‌های اين جدايى را مى‌توان در جهان‌بيني كلّي [[شاردن، ژان|شاردن]] و برداشت او از طرز فكر و نگرش ايرانيان در نيمه دوم قرن هفدهم سراغ نمود.
[[شاردن، ژان|شاردن]] بدون اينكه صريحاً داوري كند، مى‌نويسد كه در مدارس علمي ايران طلاّب در آن واحد مى‌كوشيدند تا چند موضوع جداگانه را فرا گيرند. مدرّسين نيز معمولاً انواع دانش‌هاي رايج در نظام فكري و آموزشي قديم را تدريس می‌كردند و گاه حتّي يك مدرّس همزمان «چهار تا پنج موضوع جداگانه» را به شاگردان مى‌آموخت؛ شيوه‌هاي كه به گفته [[شاردن، ژان|شاردن]] هر چند در دنياي قديم مرسوم بود، در دنياي جديد جايي نداشت. بيشترين کتاب‌هایی كه در مدارس تدريس مى‌شد؛ از جمله شامل آثار خواجه نصيرالدين طوسي در زمينه اخلاق، نوشت‌ه‌هاي اُلُغ بيگ و غياث‌الدين كاشاني در نجوم و رياضيات، و متون يعقوب [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] كَندي بود. در عين حال، آثار موجود در هر يك از بزرگترين كتابخانه‌ها از "چهارصد جلد" تجاوز نمى‌كرد. به علّت‌گراني كار استنساخ نسخ چنداني از آثار موجود در دسترس نبود و تحقيق كم صورت مى‌گرفت. منشيان و رونويسان به كرّات نسخ مخدوشي از كتب و مراجع قدیمی تهيه می‌كردند و اين خود از تعجيل و از عدم اشراف و آگاهي آنها به موضوع سرچشمه میگرفت. چاپخانه در آن زمان در ايران پا نگرفت، یکی به خاطر پايبندي ايرانيان به سنّت و ديگر به خاطر اينكه شاه سليمان صفوي به آن رغبتي نداشت. پيداست كه مجموع اين عوامل، در زماني كوتاه، راه آموزش و گسترش دانش‌هاي جديد در ايران را از راهي كه اروپا به تازگي در آن گام گذاشته بود، جدا ساخت. همان طور كه فرير نشان مى‌دهد، یکی از نخستين جلوه‌هاي اين جدايى را مى‌توان در جهان‌بيني كلّي [[شاردن، ژان|شاردن]] و برداشت او از طرز فكر و نگرش ايرانيان در نيمه دوم قرن هفدهم سراغ نمود.
 
در سیاحت نامه شاردن به دانشمدان ایرانی نیز اشاراتی می‌شود. دانشی که ایرانیان وقت در آن دستی داشتند، به زعم او، شامل ریاضیات و موسیقی (که شاردن آن را جزو ریاضیات به حساب می‌آورد) و به خصوص نجوم بود که از میرزا جلال‌الدین حکیم جنابدی نام برده همچنین که از اسطرلاب‌هایی که ساخته‌ی خود ریاضی‌دانان و منجمین ایرانی بود بسیار تعریف می‌کند، ولی به اعتبار علمی استفاده از اسطرلاب اعتقادی ندارد. شاردن همچنین یاد آور می‌گردد که در ایران، آن دسته که به علوم دینی مشغولند ارج و اعتبار بیشتری دارند تا کسانی که به علوم نظری و طبیعی می‌پردازند.


== ويژگى‌ها ==
== ويژگى‌ها ==
خط ۱۰۰: خط ۱۰۴:


مقدمه و متن كتاب.
مقدمه و متن كتاب.
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
[[شهید راه آزادی سید جمال واعظ اصفهانی]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۱۰۵: خط ۱۱۴:
[[رده: تاریخ آسیا]]
[[رده: تاریخ آسیا]]
[[رده: 25 شهریور الی 24 مهر]]
[[رده: 25 شهریور الی 24 مهر]]
[[رده:آثار خاورشناسان]]