۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'گذاري' به 'گذاری') |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =6193 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =6193 | ||
| کتابخوان همراه نور =10113 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۵۰: | خط ۵۱: | ||
دربارهى تاريخ سفر رابى بنيامين بحثهاى مفصلى شده كه بخشى از آن در پيشگفتار كتاب آمده است. در انتهاى آن مترجم كتاب چنين نتيجه مىگيرد كه سفر او از سيسيل تا طرابلس سه سال و سفرش به فلسطين، سوريه، بابل، مدائن، ايران، عربستان، قسمتى از هند شرقى و آفريقا كمتر از يك سال و نيم طول كشيده است. آيا چنين چيزى ممكن است؟ به نظر من هر دو غير ممكن است. | دربارهى تاريخ سفر رابى بنيامين بحثهاى مفصلى شده كه بخشى از آن در پيشگفتار كتاب آمده است. در انتهاى آن مترجم كتاب چنين نتيجه مىگيرد كه سفر او از سيسيل تا طرابلس سه سال و سفرش به فلسطين، سوريه، بابل، مدائن، ايران، عربستان، قسمتى از هند شرقى و آفريقا كمتر از يك سال و نيم طول كشيده است. آيا چنين چيزى ممكن است؟ به نظر من هر دو غير ممكن است. | ||
داستانهاى سفرنامه بسيار زياد و متنوع و همراه با حكاياتى است كه آن را مخدوش مىكند. جهانگردان امروزى نيز چندان بىعلاقه به بيان چنين حكاياتى نيستند. اما اگر حكايتها را كنار | داستانهاى سفرنامه بسيار زياد و متنوع و همراه با حكاياتى است كه آن را مخدوش مىكند. جهانگردان امروزى نيز چندان بىعلاقه به بيان چنين حكاياتى نيستند. اما اگر حكايتها را كنار بگذاریم، آن چه كه باقى مىماند يك متن تاريخى معتبر است. تمام حوادث تاريخى و مكانهايى كه در اين سفرنامه به آنها اشاره شده، در آثار ديگر مورد تأييد قرار گرفته است. اغلب نامهايى را كه او ذكر مىكند، قسمتى در نوشتههاى كاریسى كه بعد از او زندگى مىكرده و قسمتى در نوشتههاى نویسندهى معاصر او پتاخيا، مثل نام علماى يهودى اسپانيا، ايتاليا و پروونس، نام امپراتور بيزانس، سوريه و غيره در آن زمان، تأييد شده است. | ||
به دليل دشوار بودن دستيابى به منابع اطلاعاتى در آن زمان كاملا روشن است كه اطلاعات جغرافيايى، نژادشناسى و نقشهبردارى در دوردستترين سرزمين و ملتها را رابى بنيامين از روى ديدهها و تجربههاى شخصى خويش نوشته و در اختيار ما قرار داده است. | به دليل دشوار بودن دستيابى به منابع اطلاعاتى در آن زمان كاملا روشن است كه اطلاعات جغرافيايى، نژادشناسى و نقشهبردارى در دوردستترين سرزمين و ملتها را رابى بنيامين از روى ديدهها و تجربههاى شخصى خويش نوشته و در اختيار ما قرار داده است. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۹: | ||
اينكه چرا رابى بنيامين از مرد بزرگى؛ مثل ابنميمون هيچ نامى نمىبرد. با آن كه او قبل از آن كه رابى بنيامين به مصر برود، در آن جا زندگى مىكرد. رابى بنيامين به دنبال اشخاصى مىگشت كه به وسيلهى نفوذ اجتماعى و يا دارایى خود بتوانند، به او كمك كنند. اما از ابنميمون چه انتظارى مىتوانست داشته باشد. او خود هم يك غريبه بود، هنوز كسى او را نمىشناخت و نه مىتوانست در اجراى نقشهاش به او كمك كند و نه او را از اجراى آن بازدارد و از اين روست كه رابى بنيامين دليلى براى اشاره به نام او نداشته است. | اينكه چرا رابى بنيامين از مرد بزرگى؛ مثل ابنميمون هيچ نامى نمىبرد. با آن كه او قبل از آن كه رابى بنيامين به مصر برود، در آن جا زندگى مىكرد. رابى بنيامين به دنبال اشخاصى مىگشت كه به وسيلهى نفوذ اجتماعى و يا دارایى خود بتوانند، به او كمك كنند. اما از ابنميمون چه انتظارى مىتوانست داشته باشد. او خود هم يك غريبه بود، هنوز كسى او را نمىشناخت و نه مىتوانست در اجراى نقشهاش به او كمك كند و نه او را از اجراى آن بازدارد و از اين روست كه رابى بنيامين دليلى براى اشاره به نام او نداشته است. | ||
در اين جا چند نكته درباره مسير سفر رابى بنيامين لازم به ذكر است: اول آن كه رابى بنيامين در سفرنامهى خود به «تادمر» قبل از | در اين جا چند نكته درباره مسير سفر رابى بنيامين لازم به ذكر است: اول آن كه رابى بنيامين در سفرنامهى خود به «تادمر» قبل از «كاریتين» اشاره مىكند، در حالى كه اين منطقه قبل از ديگرى قرار دارد. اما مىتوان گفت كه شايد جهانگرد ما براى راحتى كار مستقيماً از بعلبك به تادمر و هنگام بازگشت از تادمر به كاریتين رفته باشد. نكتهى ديگر اين كه او پس از ترك بصره حتما مىبايست ابتدا به خوزستان مىرفت؛ اما او از بصره به «نهرسامرا» مىرود و از نهر سامرا به رودبار و از آن جا به نهاوند رفته است. آيا رودبار در اين جا اشتباه واژگانى است، قضاوت در اين مورد مشكل است، احتمال دومى هم وجود دارد: رابى بنيامين همان طور كه قبلا نيز گفته شد. در سفرنامهاش بيشتر به حافظهى خود اعتماد داشته است. | ||
به نظر مىرسد، اقامت او در اصفهان طولانى بوده، زيرا مىتوان گفت كه او از اصفهان براى گردش به شيراز، خيوه و سمرقند رفته است. آن طور كه از نوشتههاى رابى بنيامين برمىآيد، او در مسير سفرش برخى سرزمينها؛ مثل طبس، قزوين و نيشابور را به چشم خود نديده است. زيرا احوال اين مناطق را از قول ديگران مىگويد و اطلاعات او از اين مناطق براساس شنيدههاى اوست و از خبررسان خود نام مىبرد. از اين مطلب مىتوان نتيجه گرفت كه او از سمرقند به اصفهان بازگشته است، زيرا از اصفهان به عنوان محلى ياد مىكند كه در آن اين اطلاعات را به دست آورده است. درباره چين نيز مىنويسد: «مردم مىگويند» و از اين راه مشخص مىشود كه او كشور چين را نيز به چشم نديده است. چنين جملاتى در هيچ يك از قسمتهاى ديگر متن ديده نمىشود، و اين خود آشكار مىكند كه او به ديگر سرزمينهايى كه در ذكر آنها اين قيد را نياورده، شخصاً سفر كرده است. | به نظر مىرسد، اقامت او در اصفهان طولانى بوده، زيرا مىتوان گفت كه او از اصفهان براى گردش به شيراز، خيوه و سمرقند رفته است. آن طور كه از نوشتههاى رابى بنيامين برمىآيد، او در مسير سفرش برخى سرزمينها؛ مثل طبس، قزوين و نيشابور را به چشم خود نديده است. زيرا احوال اين مناطق را از قول ديگران مىگويد و اطلاعات او از اين مناطق براساس شنيدههاى اوست و از خبررسان خود نام مىبرد. از اين مطلب مىتوان نتيجه گرفت كه او از سمرقند به اصفهان بازگشته است، زيرا از اصفهان به عنوان محلى ياد مىكند كه در آن اين اطلاعات را به دست آورده است. درباره چين نيز مىنويسد: «مردم مىگويند» و از اين راه مشخص مىشود كه او كشور چين را نيز به چشم نديده است. چنين جملاتى در هيچ يك از قسمتهاى ديگر متن ديده نمىشود، و اين خود آشكار مىكند كه او به ديگر سرزمينهايى كه در ذكر آنها اين قيد را نياورده، شخصاً سفر كرده است. |
ویرایش