سفرنامه بخارا (عصر محمد شاه قاجار) ۱۲۵۹ - ۱۲۶۰ ه.ق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ')
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
خط ۶۵: خط ۶۵:
بخش اول كتاب با نام «تفصيل حركت فدوى از بخارا و مراجعت به دار الخلافه» به حركت كاروان از بخار به سمت تهران و اتفاقات در مسير راه مى‌پردازد.
بخش اول كتاب با نام «تفصيل حركت فدوى از بخارا و مراجعت به دار الخلافه» به حركت كاروان از بخار به سمت تهران و اتفاقات در مسير راه مى‌پردازد.


مولف اين فصل را اين گونه آغاز مى‌كند كه «يوم شنبه 17 شهريور رجب المرجب از بخارا نقل مكان نموده به جرق (جرغ) كه نيم‌فرسنگى است منزل نموده و سركار امير هم فرموده بودند كه شما اندك‌اندك برويد تا سبحان‌قلى‌بيگ اميرآخور كارش تمام شده به شما برسد. روز بعد از بخارا حركت كرده به شهر اسلام كه دو فرسنگى بخاراست، رفتيم. از آنجا به بيكند كه چهار فرسنگى بخارا است رفته، از آنجا به قره‌كول كه هفت فرسنگى بخارا است رفته، همه جا منتظر عاليجاه سبحان‌قلى‌بيگ بوديم. يك روز در آنجا توقف نموده، سركار امير مال قراكول را عوض مواجب سرباز به تيول عاليجاه عبدالصمد خان داده است. ..».
مولف اين فصل را اين گونه آغاز مى‌كند كه «يوم شنبه 17 شهريور رجب المرجب از بخارا نقل مكان نموده به جرق (جرغ) كه نيم‌فرسنگى است منزل نموده و سركار امير هم فرموده بودند كه شما اندك‌اندك برويد تا سبحان‌قلى‌بيگ اميرآخور كارش تمام شده به شما برسد. روز بعد از بخارا حركت كرده به شهر اسلام كه دو فرسنگى بخاراست، رفتيم. از آنجا به بيكند كه چهار فرسنگى بخارا است رفته، از آنجا به قره‌كول كه هفت فرسنگى بخارا است رفته، همه جا منتظر عاليجاه سبحان‌قلى‌بيگ بوديم. يك روز در آنجا توقف نموده، سركار امير مال قراكول را عوض مواجب سرباز به تيول عاليجاه عبدالصمد خان داده است...».


فصل دوم كتاب با نام «تفصيلات ماليات ديوانى و قشون‌كشى بخارا» به شرح ماليات ديوانى املاك و مستقلات بخار مى‌پردازد. «ماليات ديوانى املاك و مستقلات بخارا، نصف صحيح، خالصه ديوانست، نصف ديگر مال رعيّت. نصفى كه خالصه است نصف از آن خالصه مال خواجه‌گان جوبار است. يك دينار ماليات به ديوان نمى‌دهند و آن تفصيلى دارد.» و «... قاعده ماليات گرفتن بخارا از اين قرار است، از گوسفند هر صد رأس هفده هزار دينار پول زكات مى‌گيرند و همچنين بالا مى‌رود تا هزار دو هزار، از بابت زمين و املاك ديوانى كه خالصه باشد. از گندم و جو و جوزق هر ده من سه من ماليه به ديوان ماليه مى‌دهند. از جوارى و ارزن و تخم كتان و كنجد و سايرين هر سه من يك من مى‌گيرند. امّا اجاره كاروانسراها هر چهل طلا يك طلا مى‌گيرند، هر چه باشد و هر قدر باشد، و از اجاره مستقلات دينارى به ديوان نمى‌دهند، و از اصناف كلا چيزى نمى‌گيرند، و از اربابى ملك رعيتى را دينارى نمى‌گيرند. و از باغات اربابى رعيتى هم چيزى نمى‌گيرند....».
فصل دوم كتاب با نام «تفصيلات ماليات ديوانى و قشون‌كشى بخارا» به شرح ماليات ديوانى املاك و مستقلات بخار مى‌پردازد. «ماليات ديوانى املاك و مستقلات بخارا، نصف صحيح، خالصه ديوانست، نصف ديگر مال رعيّت. نصفى كه خالصه است نصف از آن خالصه مال خواجه‌گان جوبار است. يك دينار ماليات به ديوان نمى‌دهند و آن تفصيلى دارد.» و «... قاعده ماليات گرفتن بخارا از اين قرار است، از گوسفند هر صد رأس هفده هزار دينار پول زكات مى‌گيرند و همچنين بالا مى‌رود تا هزار دو هزار، از بابت زمين و املاك ديوانى كه خالصه باشد. از گندم و جو و جوزق هر ده من سه من ماليه به ديوان ماليه مى‌دهند. از جوارى و ارزن و تخم كتان و كنجد و سايرين هر سه من يك من مى‌گيرند. امّا اجاره كاروانسراها هر چهل طلا يك طلا مى‌گيرند، هر چه باشد و هر قدر باشد، و از اجاره مستقلات دينارى به ديوان نمى‌دهند، و از اصناف كلا چيزى نمى‌گيرند، و از اربابى ملك رعيتى را دينارى نمى‌گيرند. و از باغات اربابى رعيتى هم چيزى نمى‌گيرند....».
خط ۷۱: خط ۷۱:
در بخش بعدى اين فصل به چگونگى قشون كشى به بخارا است، مولف در اين باره بيان مى‌كند كه «در باب لشكركشى پادشاه اگر بخواهد به سمتى قشون برده باشد در خزانه دينارى نيست به مصرف قشون برسد، بايد از تجار مملكت قرض نموده تا بعدها پس بدهند، اگر تجار ميل به دادن دارند مى‌دهند و الا نخواسته باشند نمى‌دهند، مايه نقار پادشاه نمى‌شود، چرا كه بعد از رفتن فدوى تنخواه به‌جهت رفتن بر سر خجند خواستند و تجّار مضايقه كردند، حكايتى رو نداد...».
در بخش بعدى اين فصل به چگونگى قشون كشى به بخارا است، مولف در اين باره بيان مى‌كند كه «در باب لشكركشى پادشاه اگر بخواهد به سمتى قشون برده باشد در خزانه دينارى نيست به مصرف قشون برسد، بايد از تجار مملكت قرض نموده تا بعدها پس بدهند، اگر تجار ميل به دادن دارند مى‌دهند و الا نخواسته باشند نمى‌دهند، مايه نقار پادشاه نمى‌شود، چرا كه بعد از رفتن فدوى تنخواه به‌جهت رفتن بر سر خجند خواستند و تجّار مضايقه كردند، حكايتى رو نداد...».


كتاب با مطالبى در مورد چگونگى گرفتن طلا از آب رودخانه و بين اسامى طوايف بخارا به پايان مى‌رسد.. .. «تفصيل گرفتن طلا از رود زرافشان، آب رود زرافشان از قريه زنده‌نى مى‌باشد كه توابع بخارا است. در آنجا طلا از رودخانه مى‌گيرند، به اين طريق كه پوست گوسفند را در دم آب گذارده، خورده طلا به آن جمع مى‌شود. در عرض سال يك هزار و پانصد مثقال طلا بيشتر يا كمتر عايد مى‌شود. امّا تفصيل اسامى طوايف تركمان و عدد آنها: طوايف تركمانى كه در لب رود جيحون كه آمويه باشد، سكنا دارند. نام آن طايفه ارسالى است كه حال دو سال است اللّه قليخان اورگنجى آنها را كوچانيده برده است. ماليات جزئى به امير بخارا مى‌دادند. نزاع فيمابين خان بخارا و اورگنج به اين سبب است و عدد آنها چهل هزار خانوار است. دويم طايفه ساروق است، در قلعه مرو كهنه و نو سكنا دارند و خود را نجيب‌تر و صاحب دولت‌تر از ساير طوايف تركمان مى‌دانند...».
كتاب با مطالبى در مورد چگونگى گرفتن طلا از آب رودخانه و بين اسامى طوايف بخارا به پايان مى‌رسد.... «تفصيل گرفتن طلا از رود زرافشان، آب رود زرافشان از قريه زنده‌نى مى‌باشد كه توابع بخارا است. در آنجا طلا از رودخانه مى‌گيرند، به اين طريق كه پوست گوسفند را در دم آب گذارده، خورده طلا به آن جمع مى‌شود. در عرض سال يك هزار و پانصد مثقال طلا بيشتر يا كمتر عايد مى‌شود. امّا تفصيل اسامى طوايف تركمان و عدد آنها: طوايف تركمانى كه در لب رود جيحون كه آمويه باشد، سكنا دارند. نام آن طايفه ارسالى است كه حال دو سال است اللّه قليخان اورگنجى آنها را كوچانيده برده است. ماليات جزئى به امير بخارا مى‌دادند. نزاع فيمابين خان بخارا و اورگنج به اين سبب است و عدد آنها چهل هزار خانوار است. دويم طايفه ساروق است، در قلعه مرو كهنه و نو سكنا دارند و خود را نجيب‌تر و صاحب دولت‌تر از ساير طوايف تركمان مى‌دانند...».


همان گونه كه از عنوان كتاب برمى‌آيد، در حقيقت اين رساله گزارش سفر يكى از كارگزاران دولت ايران است كه به دربار امير بخارا به قصد چند مأموريت اعزام شده؛ اما نه در دوره فتحعلى شاه، بلكه در دوره محمدشاه و حدود سال‌هاى 60- 1259ه.ق. چون صفحه‌هاى پايانى نسخه كه «نسخه منحصر به‌فرد نيز بوده» ناقص است، هيچ گونه نام و نشانى از مؤلف نيامده، حتى اشاره دقيقى به سال مأموريت نشده است. با وجود اين از قراين و شواهد پيداست كه بايد اين مأموريت بين سال‌هاى 60- 1259ه.ق انجام گرفته باشد. در متن به سال تركى توشقان ئيل اشاره مى‌شود كه حدودا با سال 1259ه.ق منطبق است. همچنين مأموريت «ژوژف ولف» به بخارا در سال 1844م. صورت گرفته كه با سال 1260ه.ق منطبق است.
همان گونه كه از عنوان كتاب برمى‌آيد، در حقيقت اين رساله گزارش سفر يكى از كارگزاران دولت ايران است كه به دربار امير بخارا به قصد چند مأموريت اعزام شده؛ اما نه در دوره فتحعلى شاه، بلكه در دوره محمدشاه و حدود سال‌هاى 60- 1259ه.ق. چون صفحه‌هاى پايانى نسخه كه «نسخه منحصر به‌فرد نيز بوده» ناقص است، هيچ گونه نام و نشانى از مؤلف نيامده، حتى اشاره دقيقى به سال مأموريت نشده است. با وجود اين از قراين و شواهد پيداست كه بايد اين مأموريت بين سال‌هاى 60- 1259ه.ق انجام گرفته باشد. در متن به سال تركى توشقان ئيل اشاره مى‌شود كه حدودا با سال 1259ه.ق منطبق است. همچنين مأموريت «ژوژف ولف» به بخارا در سال 1844م. صورت گرفته كه با سال 1260ه.ق منطبق است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش