پرش به محتوا

زين الأخبار: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ مارس ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - 'محققي' به 'محققی')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[گردیزی، عبدالحی بن ضحاک]] (نويسنده)
[[گردیزی، عبدالحی بن ضحاک]] (نویسنده)


[[حبیبی، عبدالحی]] (مصحح)
[[حبیبی، عبدالحی]] (مصحح)
خط ۲۴: خط ۲۴:
| سال نشر = 1363 ش  
| سال نشر = 1363 ش  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE2868AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02868AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۳۸: خط ۳۹:
ابوسعيد عبدالحى بن ضحاك بن محمود گرديزى در شهر گرديز واقع در جنوب شرقى كابل و بر سر راه سابق غزنين به هندوستان قبل از سال 400 هجرى ولادت يافت ولى پس از چندى به شهر غزنين پايتخت حكومت غزنويان رفته و در آنجا سكونت اختيار نمود.
ابوسعيد عبدالحى بن ضحاك بن محمود گرديزى در شهر گرديز واقع در جنوب شرقى كابل و بر سر راه سابق غزنين به هندوستان قبل از سال 400 هجرى ولادت يافت ولى پس از چندى به شهر غزنين پايتخت حكومت غزنويان رفته و در آنجا سكونت اختيار نمود.


وى محضر درس استاد [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] (متوفى 400 هجرى) را كه در همين ايام در غزنين مى‌زيسته درك كرده است. و به همين جهت كتاب تاريخ وى در بعضى از فصول شباهت بسيارى به سبک و شيوه آثار الباقيه دارد.
وى محضر درس استاد [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] (متوفى 400 هجرى) را كه در همين ايام در غزنين مى‌زيسته درك كرده است. و به همين جهت كتاب تاريخ وى در بعضى از فصول شباهت بسيارى به سبک و شيوه آثار الباقيه دارد.




خط ۴۶: خط ۴۷:
تاكنون فقط دو نسخه خطى از اين كتاب كشف گرديده كه در كتابخانه‌هاى كمبريج و آكسفورد انگلستان نگهدارى مى‌شوند. تاريخ نگارش نسخه قديمى آن مربوط به سال 930 يا 903 مى‌باشد زيرا آنچه اكنون پس از سال‌ها بر روى جلد آن مى‌توان خواند عدد 93 است كه احتمالا نقطه‌اى از آن حذف گرديده زيرا تاريخ 93 هجرى براى نگارش اين كتاب بى‌مورد است. نسخه بعدى در سال 1196 هجرى نوشته شده كه در واقع نسخه بدل همان نسخه نخستين محسوب مى‌شود. هر دو نسخه مقدارى نواقص و افتادگى‌هايى دارد كه كار تصحيح كتاب را با مشكل مواجه مى‌ساخته است. لذا فصل‌هاى متفاوتى از آن كه مربوط به موضوع تحقيق محققین مختلف بوده است بر حسب ضرورت به طور جداگانه چاپ گرديده است. نخستين بار بار تولد، محقق روسى قسمتى از فصل «اندر معارف و انساب تركان» را در كتابى به عنوان شرح سفرى در آسياى مركزى به انديشه علمى در سال 1894 با ترجمه روسى چاپ كرده است. قسمت‌هاى ديگر زين الاخبار كه مربوط به تاريخ خراسان مى‌شود مجددا توسط محقق مزبور در كتاب تركستان پيش از دوره مغول در سال 1898 چاپ گرديد. مدت‌ها بعد در سال 1928 قسمتى ديگر از اين كتاب كه مربوط به تاريخ طاهريان مى‌شود از فصل «اخبار امراى خراسان» توسط محمد ناظم هندى در برلين و سال‌ها بعد در ايران چاپ گرديد. بخشى ديگر از آن كتاب را كه مربوط به عيدها و جشن‌ها و رسم‌هاى مغان بود مجله سخن در سال 1325 چاپ نمود. در سال 1333 مرحوم [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] از فصل مربوط به ملوك ساسانيان تا پايان باب هفتم يعنى تا فصل «اندر استخراج تاريخ‌ها از يكديگر» چاپ و منتشر نمود. سرانجام دانشمندى افغانى به نام عبدالحى حبيبى كار دشوار تصحيح تمام كتاب را به عهده گرفت و بسيار دقيق و محققانه همراه با حاشيه‌هاى ارزنده در سال 1346 در كابل به چاپ رساند. وى با توجه به چاپ‌هاى قسمت‌هاى مختلف آن، از روى دو نسخه مكشوفه شروع به تصحيح نمود و از منابع ديگر مربوط به آن عصر از جمله آثار [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] درجه صحت كار خويش را بالا برد. گرديزى، عبدالحى: تاريخ گرديزى، به تصحيح و تحشيه عبدالحى حبيبى، انتشارات دنياى كتاب، تهران، 1363، صص 25-5
تاكنون فقط دو نسخه خطى از اين كتاب كشف گرديده كه در كتابخانه‌هاى كمبريج و آكسفورد انگلستان نگهدارى مى‌شوند. تاريخ نگارش نسخه قديمى آن مربوط به سال 930 يا 903 مى‌باشد زيرا آنچه اكنون پس از سال‌ها بر روى جلد آن مى‌توان خواند عدد 93 است كه احتمالا نقطه‌اى از آن حذف گرديده زيرا تاريخ 93 هجرى براى نگارش اين كتاب بى‌مورد است. نسخه بعدى در سال 1196 هجرى نوشته شده كه در واقع نسخه بدل همان نسخه نخستين محسوب مى‌شود. هر دو نسخه مقدارى نواقص و افتادگى‌هايى دارد كه كار تصحيح كتاب را با مشكل مواجه مى‌ساخته است. لذا فصل‌هاى متفاوتى از آن كه مربوط به موضوع تحقيق محققین مختلف بوده است بر حسب ضرورت به طور جداگانه چاپ گرديده است. نخستين بار بار تولد، محقق روسى قسمتى از فصل «اندر معارف و انساب تركان» را در كتابى به عنوان شرح سفرى در آسياى مركزى به انديشه علمى در سال 1894 با ترجمه روسى چاپ كرده است. قسمت‌هاى ديگر زين الاخبار كه مربوط به تاريخ خراسان مى‌شود مجددا توسط محقق مزبور در كتاب تركستان پيش از دوره مغول در سال 1898 چاپ گرديد. مدت‌ها بعد در سال 1928 قسمتى ديگر از اين كتاب كه مربوط به تاريخ طاهريان مى‌شود از فصل «اخبار امراى خراسان» توسط محمد ناظم هندى در برلين و سال‌ها بعد در ايران چاپ گرديد. بخشى ديگر از آن كتاب را كه مربوط به عيدها و جشن‌ها و رسم‌هاى مغان بود مجله سخن در سال 1325 چاپ نمود. در سال 1333 مرحوم [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] از فصل مربوط به ملوك ساسانيان تا پايان باب هفتم يعنى تا فصل «اندر استخراج تاريخ‌ها از يكديگر» چاپ و منتشر نمود. سرانجام دانشمندى افغانى به نام عبدالحى حبيبى كار دشوار تصحيح تمام كتاب را به عهده گرفت و بسيار دقيق و محققانه همراه با حاشيه‌هاى ارزنده در سال 1346 در كابل به چاپ رساند. وى با توجه به چاپ‌هاى قسمت‌هاى مختلف آن، از روى دو نسخه مكشوفه شروع به تصحيح نمود و از منابع ديگر مربوط به آن عصر از جمله آثار [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] درجه صحت كار خويش را بالا برد. گرديزى، عبدالحى: تاريخ گرديزى، به تصحيح و تحشيه عبدالحى حبيبى، انتشارات دنياى كتاب، تهران، 1363، صص 25-5


گرديزى قسمت اول از كتاب تاريخ خويش را به مسائل عمومى تاريخ ايران اختصاص داده و به سبک و شيوه تواريخ عمومى، تاريخ عالم را از اولين پادشاهان داستانى ايران آغاز كرده است. گرديزى همه عالم و جهان را ايران ميدانست: «اندر قديم رسم ديگرگون بود. از روزگار افريدون تا گاه اردشير بابكان، مر همه جهان را يك سپاه سالار بودى. و چون اردشير بيامد، جهان را چهار سپاه سالار كرد: يكى خراسان، دو ديگر مغرب، سوم نيمروز، چهارم آذربايجان.»همان، ص 211
گرديزى قسمت اول از كتاب تاريخ خويش را به مسائل عمومى تاريخ ايران اختصاص داده و به سبک و شيوه تواريخ عمومى، تاريخ عالم را از اولين پادشاهان داستانى ايران آغاز كرده است. گرديزى همه عالم و جهان را ايران ميدانست: «اندر قديم رسم ديگرگون بود. از روزگار افريدون تا گاه اردشير بابكان، مر همه جهان را يك سپاه سالار بودى. و چون اردشير بيامد، جهان را چهار سپاه سالار كرد: يكى خراسان، دو ديگر مغرب، سوم نيمروز، چهارم آذربايجان.»همان، ص 211


و در جاى ديگر مى‌نويسد: «و چون وى (اسكندر) بمرد، جهان بى شاه بماند.»3- همان، ص 59 پس از آن ضمن اشاره به حمله اسكندر از ملوك اشكانى و ساسانى به اختصار ياد كرده است.
و در جاى ديگر مى‌نويسد: «و چون وى (اسكندر) بمرد، جهان بى شاه بماند.»3- همان، ص 59 پس از آن ضمن اشاره به حمله اسكندر از ملوك اشكانى و ساسانى به اختصار ياد كرده است.
خط ۵۲: خط ۵۳:
همين شيوه همچنان ادامه يافته و مؤلف ضمن ذكر مختصرى از وقايع ايام خلفاى راشدى جداولى از خلفاى اموى و عباسى ترسيم نموده و تاريخ ايشان را همراه با قوت و ضعف آن در مقاطع مختلف تا عصر خويش بيان نموده است. در اين فصول اشارات پراكنده‌اى پيرامون قيام‌هاى علويان و خوارج و همچنين قيام‌هاى ابومسلم و مازيار و بابك خرم دين و... مى‌توان يافت.
همين شيوه همچنان ادامه يافته و مؤلف ضمن ذكر مختصرى از وقايع ايام خلفاى راشدى جداولى از خلفاى اموى و عباسى ترسيم نموده و تاريخ ايشان را همراه با قوت و ضعف آن در مقاطع مختلف تا عصر خويش بيان نموده است. در اين فصول اشارات پراكنده‌اى پيرامون قيام‌هاى علويان و خوارج و همچنين قيام‌هاى ابومسلم و مازيار و بابك خرم دين و... مى‌توان يافت.


از قسمت دوم، كتاب تاريخ گرديزى جنبه محلى به خود مى‌گيرد. و تاريخ سرزمين خراسان، از آغاز به بحث گذاشته می‌شود كه البته همان جنبه اختصارى كه سبک و شيوه گرديزى است در اين قسمت نيز مشاهده می‌شود.
از قسمت دوم، كتاب تاريخ گرديزى جنبه محلى به خود مى‌گيرد. و تاريخ سرزمين خراسان، از آغاز به بحث گذاشته می‌شود كه البته همان جنبه اختصارى كه سبک و شيوه گرديزى است در اين قسمت نيز مشاهده می‌شود.


وى ضمن اشاره به زمان فتح خراسان توسط مسلمين جدولى از امرايى كه توسط خلفا به اين ديار گسيل مى‌شدند رسم نموده و به شرح آن پرداخته است. در اين قسمت پيرامون قيام ابومسلم در خراسان و همچنين حكومت مأمون و پس از آن سلسله طاهريان در خراسان مطالبى يافت مى‌شود.
وى ضمن اشاره به زمان فتح خراسان توسط مسلمين جدولى از امرايى كه توسط خلفا به اين ديار گسيل مى‌شدند رسم نموده و به شرح آن پرداخته است. در اين قسمت پيرامون قيام ابومسلم در خراسان و همچنين حكومت مأمون و پس از آن سلسله طاهريان در خراسان مطالبى يافت مى‌شود.
خط ۵۸: خط ۵۹:
گرديزى از تاريخ صفاريان به جهت آنكه تاريخ ايشان به نوعى به وقايع خراسان مربوط می‌شود سخن رانده است. وى مطالب خويش را پيرامون اين سلسله تاريخى با عنوان «فتنه يعقوب بن الليث» ياد كرده است و ضمن اشاره به حكام ديگر اين سرزمين پيرامون چگونگى پيدايش سلسله سامانيان و تاريخ ايشان در آن سرزمين نسبت به فصول قبلى مبسوطتر بحث كرده است. لذا اطلاعات بسيار اندكى هم از آل زيار آل بويه مى‌توان به دست آورد. وى در ادامه مباحث تاريخى خويش پيرامون سرزمين خراسان، به پيدايش حكومت غزنويان و نحوه حكومت و جنگ‌هاى سلطان محمود و سلطان مسعود پرداخته و مطالب تاريخى خود را درباره اين سلسله با ذكر چگونگى قدرت يافتن سلطان مودود بن مسعود در سال 432 ه‍. به پايان مى‌رساند. در مطاوى اين فصل مى‌توان پيرامون ابتداى كار سلجوقيان نيز مطالبى يافت.
گرديزى از تاريخ صفاريان به جهت آنكه تاريخ ايشان به نوعى به وقايع خراسان مربوط می‌شود سخن رانده است. وى مطالب خويش را پيرامون اين سلسله تاريخى با عنوان «فتنه يعقوب بن الليث» ياد كرده است و ضمن اشاره به حكام ديگر اين سرزمين پيرامون چگونگى پيدايش سلسله سامانيان و تاريخ ايشان در آن سرزمين نسبت به فصول قبلى مبسوطتر بحث كرده است. لذا اطلاعات بسيار اندكى هم از آل زيار آل بويه مى‌توان به دست آورد. وى در ادامه مباحث تاريخى خويش پيرامون سرزمين خراسان، به پيدايش حكومت غزنويان و نحوه حكومت و جنگ‌هاى سلطان محمود و سلطان مسعود پرداخته و مطالب تاريخى خود را درباره اين سلسله با ذكر چگونگى قدرت يافتن سلطان مودود بن مسعود در سال 432 ه‍. به پايان مى‌رساند. در مطاوى اين فصل مى‌توان پيرامون ابتداى كار سلجوقيان نيز مطالبى يافت.


گرديزى بخش ديگر كتاب خويش را به اسباب پيدايش تواريخ رومى، عربى و فارسى و هندى و اختلاف آنها با يكديگر اختصاص داده و در ادامه آن جداولى از اعياد و روزهاى مهم و مذهبى مسلمانان و جهودان و ترسايان و مغان و هندوان رسم نموده و به شرح آنها پرداخته است كه اطلاعات نسبتا خوبى در اين زمينه به محقق تاريخ عرضه ميدارد.
گرديزى بخش ديگر كتاب خويش را به اسباب پيدايش تواريخ رومى، عربى و فارسى و هندى و اختلاف آنها با يكديگر اختصاص داده و در ادامه آن جداولى از اعياد و روزهاى مهم و مذهبى مسلمانان و جهودان و ترسايان و مغان و هندوان رسم نموده و به شرح آنها پرداخته است كه اطلاعات نسبتا خوبى در اين زمينه به محقق تاريخ عرضه می‌دارد.


بخش آخر كتاب زين الاخبار پيرامون معارف و انساب اقوام مختلف مى‌باشد. فصلى از اين بخش به اصل و نسبت تركان و طوائف مختلف و فرهنگ و رسوم هر يك از اين طوائف و همچنين مناطق مسكونى آنها در آسياى شرقى اختصاص يافته است. در فصل‌هاى جداگانه ديگرى از همين بخش معارف و انساب هندوان و روميان نيز مورد بحث قرار گرفته است.
بخش آخر كتاب زين الاخبار پيرامون معارف و انساب اقوام مختلف مى‌باشد. فصلى از اين بخش به اصل و نسبت تركان و طوائف مختلف و فرهنگ و رسوم هر يك از اين طوائف و همچنين مناطق مسكونى آنها در آسياى شرقى اختصاص يافته است. در فصل‌هاى جداگانه ديگرى از همين بخش معارف و انساب هندوان و روميان نيز مورد بحث قرار گرفته است.
خط ۶۸: خط ۶۹:
نثر كتاب زين الاخبار نثرى فارسى و نسبتا ساده و روان است. از آيات و احاديث خيلى به ندرت استفاده شده و از شعر فارسى و عربى بهره‌اى گرفته نشده است.
نثر كتاب زين الاخبار نثرى فارسى و نسبتا ساده و روان است. از آيات و احاديث خيلى به ندرت استفاده شده و از شعر فارسى و عربى بهره‌اى گرفته نشده است.


نثرهاى فارسى متعلق به قرن چهارم هجرى تحت تأثير فرهنگ اسلامى و به جهت اعتبارى هجرى تحت تأثير فرهنگ اسلامى و به جهت اعتبارى كه زبان عربى به عنوان زبان علم داشت معمولا از تعابير و مفاهيم علمى و سياسى و دينى زبان عربى استفاده نموده‌اند. نثر كتاب زين الاخبار نيز اگر چه متعلق به قرن پنجم هجرى است از همين سبک پيروى نموده به طورى كه حتى نويسنده در انتخاب نام كتاب خويش تحت تأثير زبان عربى است ولى به هر حال گرديزى لغات و اصطلاحاتى به زبان فارسى درى در متن خويش آورده است و مصحح در پاورقى‌هاى خويش تعابير و اصطلاحات غير متداول را معنى كرده است. البته بعضى از اين لغات در طى زمان به كلى منسوخ گرديده‌اند و اكنون مورد استعمال قرار نمى‌گيرند و مصحح در پايان كتاب فهرستى از آنها را بر حسب حروف الفبا درج كرده است.
نثرهاى فارسى متعلق به قرن چهارم هجرى تحت تأثير فرهنگ اسلامى و به جهت اعتبارى هجرى تحت تأثير فرهنگ اسلامى و به جهت اعتبارى كه زبان عربى به عنوان زبان علم داشت معمولا از تعابير و مفاهيم علمى و سياسى و دينى زبان عربى استفاده نموده‌اند. نثر كتاب زين الاخبار نيز اگر چه متعلق به قرن پنجم هجرى است از همين سبک پيروى نموده به طورى كه حتى نویسنده در انتخاب نام كتاب خويش تحت تأثير زبان عربى است ولى به هر حال گرديزى لغات و اصطلاحاتى به زبان فارسى درى در متن خويش آورده است و مصحح در پاورقى‌هاى خويش تعابير و اصطلاحات غير متداول را معنى كرده است. البته بعضى از اين لغات در طى زمان به كلى منسوخ گرديده‌اند و اكنون مورد استعمال قرار نمى‌گيرند و مصحح در پايان كتاب فهرستى از آنها را بر حسب حروف الفبا درج كرده است.


پرداختن به رئوس مطالب و وقايع تاريخى و پرهيز از تطويل در كلام يكى از ويژگى‌هاى نثر گرديزى است.
پرداختن به رئوس مطالب و وقايع تاريخى و پرهيز از تطويل در كلام يكى از ويژگى‌هاى نثر گرديزى است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش