۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'لالدين' به 'لالدين') |
جز (جایگزینی متن - 'نالدين' به 'نالدين') |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
تلقين ذكر و خرقه بهاءالدين ولد، متصل است به پدرش، احمد الخطيبى و از او به امام [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] و از او به ابوبكر نساج و بالاخره منتهى مىشود به [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و از آن حضرت، به سيد المرسلين، محمد مصطفى(ص). | تلقين ذكر و خرقه بهاءالدين ولد، متصل است به پدرش، احمد الخطيبى و از او به امام [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] و از او به ابوبكر نساج و بالاخره منتهى مىشود به [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و از آن حضرت، به سيد المرسلين، محمد مصطفى(ص). | ||
بهاء ولد، عارفى كامل و در همه علوم ظاهرى و باطنى، بىنظير و مقبول و محبوب همه دلها بود و رياضات بسيار و مجاهدات بىشمار داشت. وى، در بلخ ساكن بود و هر روز، از اول صبح تا بين الصلاتين به خلايق درس مىداد و بعد از نماز ديگر، به اصحاب و ملازمان، معارف و حقايق مىگفت. سيد | بهاء ولد، عارفى كامل و در همه علوم ظاهرى و باطنى، بىنظير و مقبول و محبوب همه دلها بود و رياضات بسيار و مجاهدات بىشمار داشت. وى، در بلخ ساكن بود و هر روز، از اول صبح تا بين الصلاتين به خلايق درس مىداد و بعد از نماز ديگر، به اصحاب و ملازمان، معارف و حقايق مىگفت. سيد برهانالدين محقق ترمذى كه از جمله اقطاب بود و رياضات و مجاهدات بسيارى داشت، مريد وى بود. | ||
مولانا جلالالدين مولوى، در بهترين ساعت و خرمترين طالع، در يكى از ماههاى سال 604ق، قدم در عالم وجود نهاد و مدت 68 سال عمر كرد و بالاخره در جمادى الاخر سال 672ق، به جوار رحمت حق شتافت. | مولانا جلالالدين مولوى، در بهترين ساعت و خرمترين طالع، در يكى از ماههاى سال 604ق، قدم در عالم وجود نهاد و مدت 68 سال عمر كرد و بالاخره در جمادى الاخر سال 672ق، به جوار رحمت حق شتافت. | ||
او از اوايل طفوليت تا اواسط حال، در محضر سيد | او از اوايل طفوليت تا اواسط حال، در محضر سيد برهانالدين محقق ترمذى بود و سيد، حقايق و معارف و علوم لدنى را به وى تعليم داد و وى را به مقام ولايت رسانيد. يكى ديگر از اساتيد مولانا، شمس الحق والدين تبريزى است. مولوى وقتى در دمشق بود، مدتى با [[ابنعربی، محمد بن علی|محىالدين عربى]] و سعدالدين حموى و شيخ عثمان رومى و اوحدى کرمانى و [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] همصحبت بود و حقايقى را براى همديگر بيان مىفرمودند. | ||
بيشترين بخش كتاب، به مناقب مولانا اختصاص دارد كه به پارهاى از آنها اشاره مىشود: | بيشترين بخش كتاب، به مناقب مولانا اختصاص دارد كه به پارهاى از آنها اشاره مىشود: | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
اصحاب و خلفاى مولانا: | اصحاب و خلفاى مولانا: | ||
#سيد | #سيد برهانالدين محقق ترمذى: سيد، حقايقى را كه از پدر مولانا تحقيق كرده بود، به وى تقرير كرد و مدت نه سال تمام با وى صحبت فرمود و معارف سلطان العلماء را هزار نوبت، به وى اعاده كرد تا آنچه سر توحيد و معرفت بود به تحقيق رسانيده و به عمل آورد. | ||
#شمس تبريزى: به نظر مؤلف، شمس در تكلم و تقرب، مشرب موسى و در تجرد و عزلت، سيرت عيسى داشت. پيوسته در مشاهده، سلوك مىفرمود و در مجاهده، روزگار مىگذرانيد. روزى شمس در وقت مناجات عرض كرد كه بارالها آيا كسى از خاصان تو هست كه صحبت مرا تحمل كند؟ در حال از عالم غيب اشارت رسيد كه اگر حريف صحبت خواهى به طرف روم مسافرت كن و از اينجاست كه مصاحبت و دوستى شمس با مولانا شروع مىشود. | #شمس تبريزى: به نظر مؤلف، شمس در تكلم و تقرب، مشرب موسى و در تجرد و عزلت، سيرت عيسى داشت. پيوسته در مشاهده، سلوك مىفرمود و در مجاهده، روزگار مىگذرانيد. روزى شمس در وقت مناجات عرض كرد كه بارالها آيا كسى از خاصان تو هست كه صحبت مرا تحمل كند؟ در حال از عالم غيب اشارت رسيد كه اگر حريف صحبت خواهى به طرف روم مسافرت كن و از اينجاست كه مصاحبت و دوستى شمس با مولانا شروع مىشود. | ||
#صلاحالدين زركوب: مولانا به صلاحالدين دلبستگى فراوانى داشت و صلاحالدين نيز به مولانا علاقه بىكران داشت. پس از آمدن شمس، مولانا وعظ و تذكير را ترك كرده بود و ديگر بالاى منبر نمىرفت، اما يكبار به التماس محبان و اشارت صلاحالدين به وعظ پرداخت. | #صلاحالدين زركوب: مولانا به صلاحالدين دلبستگى فراوانى داشت و صلاحالدين نيز به مولانا علاقه بىكران داشت. پس از آمدن شمس، مولانا وعظ و تذكير را ترك كرده بود و ديگر بالاى منبر نمىرفت، اما يكبار به التماس محبان و اشارت صلاحالدين به وعظ پرداخت. |
ویرایش