زندگانی فاطمه زهراء(س): تفاوت میان نسخه‌ها

    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۳۹: خط ۳۹:




    «زندگانى فاطمه زهرا(س)»، اثر سيد جعفر شهيدى، كتابى است پيرامون زندگانى حضرت زهرا(س) كه به زبان فارسى، در دوران معاصر نوشته شده است.
    '''زندگانى فاطمه زهرا(س)'''، اثر [[شهیدی، جعفر|سيد جعفر شهيدى]]، كتابى است پيرامون زندگانى حضرت زهرا(س) كه به زبان فارسى، در دوران معاصر نوشته شده است.


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    خط ۵۷: خط ۵۷:
    آن حادثه‌ها كه نويسنده، كتاب را بر محور آن سامان داده است، دو جنبش متضادى است كه پس از مرگ پيامبر(ص) در مدينه - مركز استقرار و نشر دين اسلام - پديد گرديد:
    آن حادثه‌ها كه نويسنده، كتاب را بر محور آن سامان داده است، دو جنبش متضادى است كه پس از مرگ پيامبر(ص) در مدينه - مركز استقرار و نشر دين اسلام - پديد گرديد:


    1. جنبشى كه مى‌كوشيد روش پيامبر(ص) را در اداره حوزه اسلامى دنبال كند و به تعبير ديگر، مى‌خواست نگاهبان سنت رسول خدا(ص) باشد.
    #جنبشى كه مى‌كوشيد روش پيامبر(ص) را در اداره حوزه اسلامى دنبال كند و به تعبير ديگر، مى‌خواست نگاهبان سنت رسول خدا(ص) باشد.
     
    #حركت ديگرى كه به گمان و يا به اجتهاد خويش، به تناسب پيشرفت زمان، تجديد نظر در نظام سياسى و احيانا بعضى نظام حقوقى دين را ضرورى مى‌دانست و معتقد بود سنت‌گرايان، واقعيت را چنان‌كه بايد، درك نمى‌كنند و اين دگرگونى متناسب با خواسته‌هاى عصر و به سود مسلمانان و موجب تقويت قدرت مركزى و حفظ وحدت اسلام است؛ به‌عبارتى‌ديگر، حركتى بود كه مى‌خواست مسير حكومت در راه‌هاى ترسيم‌شده عصر پيامبر(ص) باشد و حركتى كه استقرار نظام سياسى تازه را - هرچند با سنت رايج مطابقت ننمايد - ضرورى مى‌دانست <ref>همان، ص8</ref>.
    2. حركت ديگرى كه به گمان و يا به اجتهاد خويش، به تناسب پيشرفت زمان، تجديد نظر در نظام سياسى و احيانا بعضى نظام حقوقى دين را ضرورى مى‌دانست و معتقد بود سنت‌گرايان، واقعيت را چنان‌كه بايد، درك نمى‌كنند و اين دگرگونى متناسب با خواسته‌هاى عصر و به سود مسلمانان و موجب تقويت قدرت مركزى و حفظ وحدت اسلام است؛ به‌عبارتى‌ديگر، حركتى بود كه مى‌خواست مسير حكومت در راه‌هاى ترسيم‌شده عصر پيامبر(ص) باشد و حركتى كه استقرار نظام سياسى تازه را - هرچند با سنت رايج مطابقت ننمايد - ضرورى مى‌دانست <ref>همان، ص8</ref>.


    نويسنده، خواهان اثبات آن است كه فاطمه(س) و شوهرش و خاندان پيغمبر و تنى چند از ياران آنان، پيشروان حركت نخستين بودند و گروهى (بيشتر مهاجران و كمتر انصار) رهبران حركت ديگر. چنان‌كه در لابه‌لاى متون كتاب خواهيم ديد، رويدادهاى پى‌درپى، دختر پيامبر(ص) را ناچار ساخت كه خود پيشرو سنت‌گرايان گردد. او با سخنرانى، اندرز، اعتراض، ناخشنودى نمودن و سرزنش، سنت‌شكنان و يا تجددطلبان را از عاقبت نامطلوب روشى كه پيش گرفتند، آگاه ساخت <ref>ر.ك: همان، ص8-9</ref>.
    نويسنده، خواهان اثبات آن است كه فاطمه(س) و شوهرش و خاندان پيغمبر و تنى چند از ياران آنان، پيشروان حركت نخستين بودند و گروهى (بيشتر مهاجران و كمتر انصار) رهبران حركت ديگر. چنان‌كه در لابه‌لاى متون كتاب خواهيم ديد، رويدادهاى پى‌درپى، دختر پيامبر(ص) را ناچار ساخت كه خود پيشرو سنت‌گرايان گردد. او با سخنرانى، اندرز، اعتراض، ناخشنودى نمودن و سرزنش، سنت‌شكنان و يا تجددطلبان را از عاقبت نامطلوب روشى كه پيش گرفتند، آگاه ساخت <ref>ر.ك: همان، ص8-9</ref>.