زبدة التواريخ؛ اخبار امراء و پادشاهان سلجوقی (ترجمه روح‌الهی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين'
جز (جایگزینی متن - 'امير المؤمنين' به 'اميرالمؤمنين')
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين')
خط ۵۳: خط ۵۳:
اين كتاب كه از منابع مهم تاريخ آل سلجوق به شمار آمده، در آستانه سده سيزدهم ميلادى و به عربى نوشته شده و به رغم آثار مورخان ارمنى و بيزانسى، تنها به تاريخ سلجوقيان به ويژه سلطان طغرل پرداخته و از همين روى مى‌توان گمان زد كه نويسنده منصب مهمى مانند «اِنشا»، در درگاه سلجوقى داشته است.
اين كتاب كه از منابع مهم تاريخ آل سلجوق به شمار آمده، در آستانه سده سيزدهم ميلادى و به عربى نوشته شده و به رغم آثار مورخان ارمنى و بيزانسى، تنها به تاريخ سلجوقيان به ويژه سلطان طغرل پرداخته و از همين روى مى‌توان گمان زد كه نويسنده منصب مهمى مانند «اِنشا»، در درگاه سلجوقى داشته است.


اگر چه عنوان «اخبار الدولة السلجوقية» در ديباچه اين اثر ديده مى‌شود، نامش همان «زبدة التواريخ؛ اخبار الامراء و الملوك السلجوقية» است. شايد عنوان نخست را نويسنده (كاتب) ديباچه از پيش خود بر آن افزوده باشد. عطا ملك جوينى و كمال الدين بن العديم نيز در كتاب‌هاى خود از آن با همين نام ياد كرده‌اند. زندگى و كارهاى شاهان و اميران و كارگزارن و وزيران بزرگ، نشستن آنان در جايگاه قدرت، جنگ‌ها و نيرنگ‌ها و عزل و كشته شدنشان، درون‌مايه اين كتاب به شمار مى‌رود.  
اگر چه عنوان «اخبار الدولة السلجوقية» در ديباچه اين اثر ديده مى‌شود، نامش همان «زبدة التواريخ؛ اخبار الامراء و الملوك السلجوقية» است. شايد عنوان نخست را نويسنده (كاتب) ديباچه از پيش خود بر آن افزوده باشد. عطا ملك جوينى و كمالالدين بن العديم نيز در كتاب‌هاى خود از آن با همين نام ياد كرده‌اند. زندگى و كارهاى شاهان و اميران و كارگزارن و وزيران بزرگ، نشستن آنان در جايگاه قدرت، جنگ‌ها و نيرنگ‌ها و عزل و كشته شدنشان، درون‌مايه اين كتاب به شمار مى‌رود.  


به گفته استاد هوتما، بخش فراوانى از كتاب حسينى، چكيده‌اى از كتاب عماد الدّين كاتب اصفهانى است و او تنها در تاريخ نخستين شاهان سلجوقى از ديگر كتاب‌هاى تاريخى بهره مى‌برد و كمتر از منابع خود ياد مى‌كند. شايد او اين نوشته‌ها را كلمه به كلمه رو نويسى كرده باشد. آنچه مؤلف درباره رويدادهاى دوره خويش مى‌گويد، بيش از ديگر رويدادها مهم شمرده مى‌شود.
به گفته استاد هوتما، بخش فراوانى از كتاب حسينى، چكيده‌اى از كتاب عماد الدّين كاتب اصفهانى است و او تنها در تاريخ نخستين شاهان سلجوقى از ديگر كتاب‌هاى تاريخى بهره مى‌برد و كمتر از منابع خود ياد مى‌كند. شايد او اين نوشته‌ها را كلمه به كلمه رو نويسى كرده باشد. آنچه مؤلف درباره رويدادهاى دوره خويش مى‌گويد، بيش از ديگر رويدادها مهم شمرده مى‌شود.
خط ۷۳: خط ۷۳:
ماجراى هجرت هر يك از امير زادگان سلجوقى به گوشه و كنار و درگيرى و رويارويى آنان با سلطان محمود بن سبكتكين و سلطان مسعود بن محمود و جنگشان با سپاه سوباشى، درون‌مايه سخن دوم اين كتاب است.
ماجراى هجرت هر يك از امير زادگان سلجوقى به گوشه و كنار و درگيرى و رويارويى آنان با سلطان محمود بن سبكتكين و سلطان مسعود بن محمود و جنگشان با سپاه سوباشى، درون‌مايه سخن دوم اين كتاب است.


مودود، پسر و ولى‌عهد مسعود به فرمان پدرش همراه با وزير او به بلخ رفت (432ق) و محمد، برادر سلطان مسعود، بر سر پادشاهى با او به نبرد پرداخت و سرانجام زندانى‌اش كرد و كشت و پس از آن با مودود درگير و كشته شد. مودود نيز پس از هفت سال پادشاهى، مُرد و فرزندش عبدالرشيد بر جايش نشست. يكى از غلامان شاهان غزنه او را نيز به قتل رساند و نوشتكين، غلام سلطان مسعود به خون‌خواهى اين خاندان برخاست و فرخ‌زاد، فرزند مسعود را بر تخت شاهى نشاند. ويژگى‌هاى اخلاقى و خصال حكومت دارى فرخ‌زاد و رويدادهاى روزگار وى نيز در دنباله همين گزارش آمده و «ماجراى اميرالمؤمنين، القائم بامر الله و ارسلان بساسيرى و رهسپار شدن سلطان ركن الدين ابوطالب طغرل بك به بغداد»، پس از آن جاى گرفته است.
مودود، پسر و ولى‌عهد مسعود به فرمان پدرش همراه با وزير او به بلخ رفت (432ق) و محمد، برادر سلطان مسعود، بر سر پادشاهى با او به نبرد پرداخت و سرانجام زندانى‌اش كرد و كشت و پس از آن با مودود درگير و كشته شد. مودود نيز پس از هفت سال پادشاهى، مُرد و فرزندش عبدالرشيد بر جايش نشست. يكى از غلامان شاهان غزنه او را نيز به قتل رساند و نوشتكين، غلام سلطان مسعود به خون‌خواهى اين خاندان برخاست و فرخ‌زاد، فرزند مسعود را بر تخت شاهى نشاند. ويژگى‌هاى اخلاقى و خصال حكومت دارى فرخ‌زاد و رويدادهاى روزگار وى نيز در دنباله همين گزارش آمده و «ماجراى اميرالمؤمنين، القائم بامر الله و ارسلان بساسيرى و رهسپار شدن سلطان ركنالدين ابوطالب طغرل بك به بغداد»، پس از آن جاى گرفته است.


ويژگى‌هاى وزير عميد الملك ابونصر كندرى، در فصل ديگرى عرضه مى‌شود و پيش از آن، سخنى درباره «منش سلطان ركن الدين ابوطالب طغرل بن ميكاييل بن سلجوق» نيز وجود دارد و نبرد ملك جقر بك داود بن ميكاييل با سلطان عضد الدوله ابوشجاع آلب ارسلان و شكست خوردن مودود و صلح آنان با يك‌ديگر، خود داستان ديگرى است.
ويژگى‌هاى وزير عميد الملك ابونصر كندرى، در فصل ديگرى عرضه مى‌شود و پيش از آن، سخنى درباره «منش سلطان ركنالدين ابوطالب طغرل بن ميكاييل بن سلجوق» نيز وجود دارد و نبرد ملك جقر بك داود بن ميكاييل با سلطان عضد الدوله ابوشجاع آلب ارسلان و شكست خوردن مودود و صلح آنان با يك‌ديگر، خود داستان ديگرى است.


پس از مرگ ملك جقر بك، «پادشاهى بى‌انباز سلطان عضد الدوله ابوشجاع الب ارسلان» آغاز شد. او با ملك قتلمش بن اسراييل جنگيد و بر او پيروز شد، اما از كشتن اسيران دست كشيد و از آنان در گذشت. پس از چندى محمد بن منصور نسوى، كارگزار بصره با اموالى خدمت سلطان رسيد و در جايگاه «آخور سالار» سلطان نشست.
پس از مرگ ملك جقر بك، «پادشاهى بى‌انباز سلطان عضد الدوله ابوشجاع الب ارسلان» آغاز شد. او با ملك قتلمش بن اسراييل جنگيد و بر او پيروز شد، اما از كشتن اسيران دست كشيد و از آنان در گذشت. پس از چندى محمد بن منصور نسوى، كارگزار بصره با اموالى خدمت سلطان رسيد و در جايگاه «آخور سالار» سلطان نشست.
خط ۸۳: خط ۸۳:
از آن پس «روزگار سلطان اعظم، جلال الدوله ابوالفتح ملك شاه» فرزند آلب ارسلان فرا رسيد. وى در «حل و عقد و گشاد و بست امور اقاليم زمين، نام‌بردار» بود. ويژگى‌هاى وى و گزارش، درباره رويدادهاى روزگار او و درگذشت القائم بأمر الله (467ق) و نشستن مقتدى (ابوالقاسم عبيد الله) بر جايش، در سخن‌هاى جداگانه‌اى عرضه شده‌اند.
از آن پس «روزگار سلطان اعظم، جلال الدوله ابوالفتح ملك شاه» فرزند آلب ارسلان فرا رسيد. وى در «حل و عقد و گشاد و بست امور اقاليم زمين، نام‌بردار» بود. ويژگى‌هاى وى و گزارش، درباره رويدادهاى روزگار او و درگذشت القائم بأمر الله (467ق) و نشستن مقتدى (ابوالقاسم عبيد الله) بر جايش، در سخن‌هاى جداگانه‌اى عرضه شده‌اند.


ديگر گفتار اين كتاب، درباره ولادت سنجر بن ملك شاه، نوه الب ارسلان و «حركت ديگر بار سلطان جلال الدوله ابوالفتح ملك شاه» به سوى ما وراء النهر است. نويسنده هم‌چنين از چگونگى كشته شدن نظام الملك به هم‌دستى الموتيان، پس از 27 سال وزارت و درگذشت ابوالفتح ملك شاه بن آلب ارسلان گزارش مى‌كند و به ماجراى پادشاهى محمد بن سلطان ملك شاه و سلطنت ركن الدين ابوالمظفر بركيارق بن ملك شاه و غياث الدين ابوشجاع محمد طبر مى‌پردازد. وى غياث الدين را قسيم اميرالمؤمنين مى‌خواند و وزيرانش را بر مى‌شمرد و ويژگى‌هايشان را باز مى‌گويد و از ديگر ماجراهاى روزگار وى گزارش مى‌دهد.
ديگر گفتار اين كتاب، درباره ولادت سنجر بن ملك شاه، نوه الب ارسلان و «حركت ديگر بار سلطان جلال الدوله ابوالفتح ملك شاه» به سوى ما وراء النهر است. نويسنده هم‌چنين از چگونگى كشته شدن نظام الملك به هم‌دستى الموتيان، پس از 27 سال وزارت و درگذشت ابوالفتح ملك شاه بن آلب ارسلان گزارش مى‌كند و به ماجراى پادشاهى محمد بن سلطان ملك شاه و سلطنت ركنالدين ابوالمظفر بركيارق بن ملك شاه و غياثالدين ابوشجاع محمد طبر مى‌پردازد. وى غياثالدين را قسيم اميرالمؤمنين مى‌خواند و وزيرانش را بر مى‌شمرد و ويژگى‌هايشان را باز مى‌گويد و از ديگر ماجراهاى روزگار وى گزارش مى‌دهد.


پس از مرگ محمد طبر، ابوالحارث سنجر بن ملك شاه كه در زندگى‌اش توفيق‌مند بود، به رى رفت و در آنجا با سلطان محمود (برادر زاده‌اش) روياروى شد (512ق) و او را شكست داد. ماجراهاى خرد و كلان ديگرى نيز در اين بخش گزارش مى‌شود تا اينكه از «سلطنت مغيث الدين ابوالقاسم محمود بن محمد طبر در عراق» و سلطنت ركن الدين طغرل بن محمد طبر (برادر محمود) سخن مى‌رود.  
پس از مرگ محمد طبر، ابوالحارث سنجر بن ملك شاه كه در زندگى‌اش توفيق‌مند بود، به رى رفت و در آنجا با سلطان محمود (برادر زاده‌اش) روياروى شد (512ق) و او را شكست داد. ماجراهاى خرد و كلان ديگرى نيز در اين بخش گزارش مى‌شود تا اينكه از «سلطنت مغيثالدين ابوالقاسم محمود بن محمد طبر در عراق» و سلطنت ركنالدين طغرل بن محمد طبر (برادر محمود) سخن مى‌رود.  


گزارش‌هاى بلند بعدى، درباره پادشاهى مسعود بن محمد طبر است كه از كنيزكى زاده شد. سخن درباره خوش‌خويى و منش سلطان مسعود نيز دراز دامن است و از آن پس ماجراهاى عراق و رخدادهاى آن پى گرفته مى‌شود.
گزارش‌هاى بلند بعدى، درباره پادشاهى مسعود بن محمد طبر است كه از كنيزكى زاده شد. سخن درباره خوش‌خويى و منش سلطان مسعود نيز دراز دامن است و از آن پس ماجراهاى عراق و رخدادهاى آن پى گرفته مى‌شود.
خط ۹۶: خط ۹۶:




نام اين كتاب و نويسنده‌اش در فهرست نسخه‌هاى خطى عربى، نوشته ريو و تاريخ ادبيات عرب، نوشته بروكلمان وجود دارد و يگانه نسخه‌اش در موزه بريتانياست. نخست م.رايت، شرق شناس مقيم كمبريج، اين كتاب را به هوتسما (از ديگر خاور شناسان) شناساند و موجب شد كه وى در ديباچه‌اش بر مجموعه متون مربوط به تاريخ سلجوقيان (1886م) بدان اشاره كند. م.آمد روز، از ديگر شرق شناسان نيز كه به نشر تاريخ ابويعلى (ذيل تاريخ دمشق) پرداخت، در حاشيه‌هاى خود از زبدة التواريخ حسينى نام برد و كارل زوسهايم، شرق شناس آلمانى در 1911 ميلادى به پژوهش دراز دامنى درباره آن دست گشاد. ديباچه محمد اقبال بر چاپ نخست اين نسخه به عربى (1933م)، به پشتوانه اين پژوهش نوشته شده، اما به گفته خودش، از تصحيح متن به تحقيق آن پرداخته و حتى قلم تصحيحش در بسيارى از جاها لغزيده است. نجاتى غولى، در 1943 ميلادى بر پايه تصحيح اقبال به ترجمه تركى اين كتاب پرداخت، اما شعرهايش را ترجمه نكرد و در نام كسان و جاى‌ها به خطاهاى گرانى دچار شد، اما ضياء الدين بونياتوف، شرق شناس روسى آن را به روسى ترجمه كرد و همراه با تصوير كامل نسخه خطى آن در مسكو چاپش كرد (1980م). ترجمه روسى اين اثر نمونه و نيكوست و اطلاعات تازه و مهمى از منابع گرجى، ارمنى و... كه در كتاب‌خانه‌هاى عربى نيست، بر آن افزود.
نام اين كتاب و نويسنده‌اش در فهرست نسخه‌هاى خطى عربى، نوشته ريو و تاريخ ادبيات عرب، نوشته بروكلمان وجود دارد و يگانه نسخه‌اش در موزه بريتانياست. نخست م.رايت، شرق شناس مقيم كمبريج، اين كتاب را به هوتسما (از ديگر خاور شناسان) شناساند و موجب شد كه وى در ديباچه‌اش بر مجموعه متون مربوط به تاريخ سلجوقيان (1886م) بدان اشاره كند. م.آمد روز، از ديگر شرق شناسان نيز كه به نشر تاريخ ابويعلى (ذيل تاريخ دمشق) پرداخت، در حاشيه‌هاى خود از زبدة التواريخ حسينى نام برد و كارل زوسهايم، شرق شناس آلمانى در 1911 ميلادى به پژوهش دراز دامنى درباره آن دست گشاد. ديباچه محمد اقبال بر چاپ نخست اين نسخه به عربى (1933م)، به پشتوانه اين پژوهش نوشته شده، اما به گفته خودش، از تصحيح متن به تحقيق آن پرداخته و حتى قلم تصحيحش در بسيارى از جاها لغزيده است. نجاتى غولى، در 1943 ميلادى بر پايه تصحيح اقبال به ترجمه تركى اين كتاب پرداخت، اما شعرهايش را ترجمه نكرد و در نام كسان و جاى‌ها به خطاهاى گرانى دچار شد، اما ضياءالدين بونياتوف، شرق شناس روسى آن را به روسى ترجمه كرد و همراه با تصوير كامل نسخه خطى آن در مسكو چاپش كرد (1980م). ترجمه روسى اين اثر نمونه و نيكوست و اطلاعات تازه و مهمى از منابع گرجى، ارمنى و... كه در كتاب‌خانه‌هاى عربى نيست، بر آن افزود.


ناشر اين كتاب، جدول زمان نگارى رويدادها را بر پايه نوشته صدرالدين حسينى به پايانش افزوده و منابعى انگليسى، عربى، فارسى، فرانسوى، آلمانى، تركى و روسى كه در تصحيح متن به كار آمده، پيش از نمايه جاى‌ها و كسان (اعلام) و اصطلاح‌ها گنجانده شده و تصوير دو صفحه از نسخه اصلى، در آغاز كتاب و توضيحات مصحح درباره افراد، مكان‌ها و زمان‌ها و...، در پانوشت هر صفحه جاى گرفته است.
ناشر اين كتاب، جدول زمان نگارى رويدادها را بر پايه نوشته صدرالدين حسينى به پايانش افزوده و منابعى انگليسى، عربى، فارسى، فرانسوى، آلمانى، تركى و روسى كه در تصحيح متن به كار آمده، پيش از نمايه جاى‌ها و كسان (اعلام) و اصطلاح‌ها گنجانده شده و تصوير دو صفحه از نسخه اصلى، در آغاز كتاب و توضيحات مصحح درباره افراد، مكان‌ها و زمان‌ها و...، در پانوشت هر صفحه جاى گرفته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش