روضات الجنات و جنات الجنان: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎خ' به 'ی‌خ'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎خ' به 'ی‌خ')
خط ۵۵: خط ۵۵:
روضه اول: در ذکر مقابر و مشاهد اصحاب پیامبر مکرم اسلام(ص) است. این روضه با بررسی تاریخ شهر تبریز آغاز شده است: «بدان که شهر تبریز از بناهایی است که در ظهور اسلام واقع شده، قبل از بنای آن به‎جای آن و در حوالی و نواحی آن، ده‎ها و قلعه‎ها بوده و مردم آنجا آتش‎پرست بوده‎اند...» <ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص15</ref>‏. پس‎ازآن به مستنداتی در رابطه با این شهر اشاره شده است. سپس از مزار صحابی رسول خدا اسامة بن شریک ثعلبی در جنوب شهر تبریز یاد شده است. همچنین از ابودجانه انصاری، فرقد بن زید و ابومحجن ثقفی یاد شده است <ref>ر.ک: همان، ص28-20</ref>‏. ذکر رباعیات، اشعار و داستان‎های متعدد سبب جذابیت کتاب شده است.
روضه اول: در ذکر مقابر و مشاهد اصحاب پیامبر مکرم اسلام(ص) است. این روضه با بررسی تاریخ شهر تبریز آغاز شده است: «بدان که شهر تبریز از بناهایی است که در ظهور اسلام واقع شده، قبل از بنای آن به‎جای آن و در حوالی و نواحی آن، ده‎ها و قلعه‎ها بوده و مردم آنجا آتش‎پرست بوده‎اند...» <ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص15</ref>‏. پس‎ازآن به مستنداتی در رابطه با این شهر اشاره شده است. سپس از مزار صحابی رسول خدا اسامة بن شریک ثعلبی در جنوب شهر تبریز یاد شده است. همچنین از ابودجانه انصاری، فرقد بن زید و ابومحجن ثقفی یاد شده است <ref>ر.ک: همان، ص28-20</ref>‏. ذکر رباعیات، اشعار و داستان‎های متعدد سبب جذابیت کتاب شده است.


روضه دوم: در ذکر مقابر اکابر سرخاب است. نویسنده سرخاب را از جمله مزارات مشهور شهر تبریز معرفی کرده که در جانب شمال آن شهر در پای کوه سرخ واقع است. او در ذکر اهمیت این گورستان به کلام مولانا جلال‎الدین محمد بلخی اشاره کرده می‌نویسد: «هر که از تبریز می‎آید و به‎جانب ما میل می‌نماید تحفه او می‎باید که خاک پاک سرخاب باشد»<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>‏. وی سپس در معرفی مزار پیر باب، ذکر این توضیح را لازم می‎داند: «پوشیده نماند که در هرجایی اکابر را به القاب متنوعه می‎خوانند؛ در بعضی جاها شیخ می‌گویند و در بعضی جا خواجه و در بعضی جا بابا و در بعضی جا باله و در بعضی جا آتا و در بعضی جا پیر»<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>‏.
روضه دوم: در ذکر مقابر اکابر سرخاب است. نویسنده سرخاب را از جمله مزارات مشهور شهر تبریز معرفی کرده که در جانب شمال آن شهر در پای کوه سرخ واقع است. او در ذکر اهمیت این گورستان به کلام مولانا جلال‎الدین محمد بلخی اشاره کرده می‌نویسد: «هر که از تبریز می‎آید و به‎جانب ما میل می‌نماید تحفه او می‎باید که خاک پاک سرخاب باشد»<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>‏. وی سپس در معرفی مزار پیر باب، ذکر این توضیح را لازم می‎داند: «پوشیده نماند که در هرجایی اکابر را به القاب متنوعه می‌خوانند؛ در بعضی جاها شیخ می‌گویند و در بعضی جا خواجه و در بعضی جا بابا و در بعضی جا باله و در بعضی جا آتا و در بعضی جا پیر»<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>‏.


از جمله مطالب قابل‎توجه این روضه ذیلی است که در ذکر احوال سلاطین سلاجقه نوشته شده است. نویسنده سلاطین سلاجقه را جماعتی در عدل و انصاف و اسلام و دین‎داری و بزرگواری و خیر و احسان و علو رتبت در سلطنت دانسته و چگونگی استقرار و سلطنت سلجوقیان بر تمامی مملکت ایران را از منابع تاریخی نقل کرده است<ref>ر.ک: همان، ص62-61</ref>‏.
از جمله مطالب قابل‎توجه این روضه ذیلی است که در ذکر احوال سلاطین سلاجقه نوشته شده است. نویسنده سلاطین سلاجقه را جماعتی در عدل و انصاف و اسلام و دین‎داری و بزرگواری و خیر و احسان و علو رتبت در سلطنت دانسته و چگونگی استقرار و سلطنت سلجوقیان بر تمامی مملکت ایران را از منابع تاریخی نقل کرده است<ref>ر.ک: همان، ص62-61</ref>‏.
خط ۶۹: خط ۶۹:
روضه هشتم: در سلسله عبداللهیه علویه علادولویه کبرویه که احمد الحسینی منسوب به این سلسله است. این روضه به ذکر شرح‎حال صوفیه مطرح در سلسله مذکور اختصاص دارد. در ابتدای این روضه بهره بردن از ارشاد پیرکامل توصیه شده است: «بر طالبان معنی مخفی و مستور نیست که توسل به ذیل ارشاد پیر کامل که حبل‎الله المتین است طالبان را ضروری است چنانچه تفصیل این معنی در ذکر حضرت ایشان (میر سید عبدالله) قدس سره مذکور شد، بنابراین سلسله شریفه حضرت ایشان رحمه‎الله مذکور می‎شود که هر یک از مقتدایان این سلسله رفیعه مرید که بوده‎اند و تربیت از که یافته‎اند؟»<ref>ر.ک: همان، ص207</ref>‏.
روضه هشتم: در سلسله عبداللهیه علویه علادولویه کبرویه که احمد الحسینی منسوب به این سلسله است. این روضه به ذکر شرح‎حال صوفیه مطرح در سلسله مذکور اختصاص دارد. در ابتدای این روضه بهره بردن از ارشاد پیرکامل توصیه شده است: «بر طالبان معنی مخفی و مستور نیست که توسل به ذیل ارشاد پیر کامل که حبل‎الله المتین است طالبان را ضروری است چنانچه تفصیل این معنی در ذکر حضرت ایشان (میر سید عبدالله) قدس سره مذکور شد، بنابراین سلسله شریفه حضرت ایشان رحمه‎الله مذکور می‎شود که هر یک از مقتدایان این سلسله رفیعه مرید که بوده‎اند و تربیت از که یافته‎اند؟»<ref>ر.ک: همان، ص207</ref>‏.


در بخشی از این روضه در ذکر شرح‎حال امام زین‎العابدین چنین می‎خوانیم: «بر حضرت [[امام سجاد(ع)|امام زین‎العابدین علیه‌السلام]] خوف و خشیة الهی بسیار غالب بوده، گویند که: در وقت وضو ساختن رنگ رخسار مبارکش متغیر گشتی، و چون به نماز ایستادی لرزه بر اندام نازنینش افتادی»<ref>ر.ک: همان، ص409</ref>‏. پس‎ازآن شرح‎حال امام حسین(ع)<ref>ر.ک: همان، ص414</ref>‏، امام حسن(ع) <ref>ر.ک: همان، ص422</ref>‏، [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] <ref>ر.ک: همان، ص428</ref>‏ و پس‎ازآن با تفصیل بیشتری شرح‎حال نبی مکرم اسلام از ابتدای زندگانی شریف آنحضرت تا مبعوث شدن به خلعت نبوت و پس‎ازآن مطرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص448</ref>‏.
در بخشی از این روضه در ذکر شرح‎حال امام زین‎العابدین چنین می‌خوانیم: «بر حضرت [[امام سجاد(ع)|امام زین‎العابدین علیه‌السلام]] خوف و خشیة الهی بسیار غالب بوده، گویند که: در وقت وضو ساختن رنگ رخسار مبارکش متغیر گشتی، و چون به نماز ایستادی لرزه بر اندام نازنینش افتادی»<ref>ر.ک: همان، ص409</ref>‏. پس‎ازآن شرح‎حال امام حسین(ع)<ref>ر.ک: همان، ص414</ref>‏، امام حسن(ع) <ref>ر.ک: همان، ص422</ref>‏، [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] <ref>ر.ک: همان، ص428</ref>‏ و پس‎ازآن با تفصیل بیشتری شرح‎حال نبی مکرم اسلام از ابتدای زندگانی شریف آنحضرت تا مبعوث شدن به خلعت نبوت و پس‎ازآن مطرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص448</ref>‏.


آخرین مطلبی که در کتاب مطرح شده موضوع کرامت و خرق عادت است. نویسنده از قطع مسافت بعیده در اندک مدتی، اطلاع بر مغیبات، سماع کلام حیوانات و نباتات و جمادات، تسخیر جانوران وحشی چون شیر و مار، ظهور آثار قویه چون کندن بیخ درخت قوی در به پای در حال سماع، اشاره به گردن‎زدن کسی و بریده‎شدن سر او را از جمله خوارق عادات دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص525-524</ref>‏.
آخرین مطلبی که در کتاب مطرح شده موضوع کرامت و خرق عادت است. نویسنده از قطع مسافت بعیده در اندک مدتی، اطلاع بر مغیبات، سماع کلام حیوانات و نباتات و جمادات، تسخیر جانوران وحشی چون شیر و مار، ظهور آثار قویه چون کندن بیخ درخت قوی در به پای در حال سماع، اشاره به گردن‎زدن کسی و بریده‎شدن سر او را از جمله خوارق عادات دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص525-524</ref>‏.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش