روائع نهج‌البلاغة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
خط ۶۹: خط ۶۹:
براى نمونه در بخش مهربانى عميق نوشته است:
براى نمونه در بخش مهربانى عميق نوشته است:


«على اين حقيقت را دريافت كه منطق مهربانى از منطق قانون، والاتر است و توجه انسان، به انسان‌هاى ديگر و ساير كائنات، حجت حيات بر مرگ و هستى بر نيستى است، پايگاه زن در برابر على بر خلاف موقعيتى است كه ديگران در باره امام تصور مى‌كنند هنگامى كه عدالت كلى آفرينش و همگامى پديده‌هاى هستى ايجاب مى‌كند كه گرماى سخت تابستان و بارندگى‌هاى سرد زمستان در پايگاهى يگانه قرار گيرند و زمين‌هاى نرم و باران‌ها و وزش بادها، حقيقتى واحد را تشكيل دهند و طبيعت با همه نمودها و پديده‌هايش قانون پاداش و عكس‌العمل را در همه سوى اجرا كند، همين عدالت همه جايى و همگانى ايجاب مى‌كند كه رفت و آمد و دگرگونى‌هاى نيروهاى طبيعت در چهره‌هاى جاندار و بى‌جان نيز مسيرى واحد را بپيمايند و جماد و حيوان در اين جريان با يكديگر برابر باشند....».
«على اين حقيقت را دريافت كه منطق مهربانى از منطق قانون، والاتر است و توجه انسان، به انسان‌هاى ديگر و ساير كائنات، حجت حيات بر مرگ و هستى بر نيستى است، پايگاه زن در برابر على بر خلاف موقعيتى است كه ديگران درباره امام تصور مى‌كنند هنگامى كه عدالت كلى آفرينش و همگامى پديده‌هاى هستى ايجاب مى‌كند كه گرماى سخت تابستان و بارندگى‌هاى سرد زمستان در پايگاهى يگانه قرار گيرند و زمين‌هاى نرم و باران‌ها و وزش بادها، حقيقتى واحد را تشكيل دهند و طبيعت با همه نمودها و پديده‌هايش قانون پاداش و عكس‌العمل را در همه سوى اجرا كند، همين عدالت همه جايى و همگانى ايجاب مى‌كند كه رفت و آمد و دگرگونى‌هاى نيروهاى طبيعت در چهره‌هاى جاندار و بى‌جان نيز مسيرى واحد را بپيمايند و جماد و حيوان در اين جريان با يكديگر برابر باشند....».


و يا در مبحث راستى در پهنه حيات مى‌نويسد: «چون على بن ابى‌طالب با نگرشى ژرف به اين حقيقت مى‌نگرد و همواره با آن هم‌آهنگ است، بسختى مى‌كوشد تا بر بنيان دريافت و ديد و احساس خويش به پاكسازى مردم بپردازد و مفهوم تهذيب و پاكسازى درك ارزش‌هاى زندگى و ريشه‌دارى وجود است، چه در زمينه مادى و چه معنوى، و چون معنى واحد پاكسازى همين است و صدق هم با همه موجودات مادى و معنوى هميشه همراه است، پس راستى محور نيرومندى است كه تهذيب بر مدار آن مى‌گردد و همچنين محور دادگرى آفرينش است كه انحرافى در آن پديدار نيست بنا بر اين، انديشمندانى كه ديدگاه صدق را خارج از نواميس عمومى جهان بررسى مى‌كنند، به اشتباه مى‌افتند و گمان مى‌برند هم‌انديشى آن‌ها در قانون تهذيب انسانى بر ايشان كافى است....»
و يا در مبحث راستى در پهنه حيات مى‌نويسد: «چون على بن ابى‌طالب با نگرشى ژرف به اين حقيقت مى‌نگرد و همواره با آن هم‌آهنگ است، بسختى مى‌كوشد تا بر بنيان دريافت و ديد و احساس خويش به پاكسازى مردم بپردازد و مفهوم تهذيب و پاكسازى درك ارزش‌هاى زندگى و ريشه‌دارى وجود است، چه در زمينه مادى و چه معنوى، و چون معنى واحد پاكسازى همين است و صدق هم با همه موجودات مادى و معنوى هميشه همراه است، پس راستى محور نيرومندى است كه تهذيب بر مدار آن مى‌گردد و همچنين محور دادگرى آفرينش است كه انحرافى در آن پديدار نيست بنا بر اين، انديشمندانى كه ديدگاه صدق را خارج از نواميس عمومى جهان بررسى مى‌كنند، به اشتباه مى‌افتند و گمان مى‌برند هم‌انديشى آن‌ها در قانون تهذيب انسانى بر ايشان كافى است....»
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش