رشد (صفایی حائری)

رشد، اثر علی صفایی حائری (عین - صاد) (1330-1378ش)، حاوی نگاهی است نو در برخورد با قرآن و دیداری تازه با سوره عصر دارد.

رشد(صفایی حائری، علی)
رشد (صفایی حائری)
پدیدآورانصفایی حائری، علی (نويسنده)
عنوان‌های دیگررشد (تفسیر سوره‌ی والعصر)
ناشرليلة القدر
مکان نشرایران - قم
سال نشر1391ش
چاپ15
شابک978-964-93098-5-9
موضوعانسان - تکامل - جنبه‌های قرآنی - تفاسیر (سوره عصر) - تفاسیر شیعه - قرن 14
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
1391 5ر7ص 102/973 BP
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

نویسنده در این کتاب، با انتقاد از پاسخ‌های ازپیش‌آماده برای سؤالات بنیادی همچون علت آفرینش انسان با استفاده از کلمات بسته‌بندی شده‌ای، مانند «خسر»، «رشد» و «تکامل»، به ضرورت تشنه ساختن سؤال‌کننده برای فهم حقیقت اشاره می‌کند. وی عقیده دارد که هدف از خلقت انسان، نه تکامل، بلکه رشد است و رشد را رهبری استعدادهای تکامل‌یافته انسان تعریف می‌کند. از نظر وی، رشد، زیاد شدن انسانی است که به استعدادهای تکامل یافته‌اش جهت می‌دهد[۱].

در این کتاب از میان عوامل متعدد مؤثر در رشد، تنها به دو عامل ایمان و مؤمن اشاره شده و به بقیه موارد در کتاب صراط پرداخته شده است[۲].

نویسنده در پاسخ به پرسش مهم دیگری مبنی بر اینکه چرا رشد کنیم؟ می‌گوید: چون استعدادش را داریم و چون نیازش را داریم، وگرنه گرفتار بحران احتکار و تراکم استعداد خواهیم شد[۳]. در ادامه استاد به بیان عناوینی در رابطه با عوامل رشد می‌پردازند که به‌صورت خلاصه عبارتند از:

  1. سرمایه‌ها: انسان‌ها گرچه در سرمایه‌ها با هم تفاوت دارند، اما در جهت‌دادن به اینها و رهبری‌ا‌شان همه با هم برابرند[۴].
  2. نیازها: ما از عظمت استعدادهای انسان، ادامه او را می‌یابیم و چون انسان بی‌نهایت سرمایه دارد، پس بی‌نهایت ادامه خواهد داشت[۵].
  3. بازارها و خریدها: باید در این وقت کم به تجارتی دست زد که بی‌نهایت سود بیاورد و به دنبال خریداری رفت که پولش نقد باشد و بازگردان داشته باشد. یک بازار، بازار پایین است با خریدارهایی به نام دل و هوس‌هایش و یک بازار هم بازار دیگری است با خریداری به نام الله[۶].
  4. خسارت‌ها: انسان در تمام دوره‌ها خسارت داده؛ چون بیش از آنچه به دست آورده، از دست داده است. معلومات و محفوظات و ثروت او زیاد شده، اما خودش از دست رفته است[۷].

در آخر به‌عنوان جمع‌بندی به سوره عصر اشاره شده که در آن دو نقش ایمان و مؤمن به‌صراحت بیان شده است[۸].

پانویس

  1. ر.ک: متن کتاب، ص19- 26
  2. ر.ک: همان، ص28
  3. ر.ک: همان، ص27
  4. ر.ک: همان، ص29-30
  5. ر.ک: همان، ص31-35
  6. ر.ک: همان، ص37-39
  7. ر.ک: همان، ص41-47
  8. ر.ک: همان، ص49

منابع مقاله

متن کتاب.

وابسته‌ها