رسالة الحقوق للإمام زين‌العابدين عليه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:


== معرفى اجمالى ==
== معرفى اجمالى ==
'''رسالة الحقوق'''، يكى از مكتوبات گران‌سنگى است كه از سرچشمه وجود فياض [[امام سجاد(ع)]] جوشيده و پيرامون تشريح حقوقى است كه بر ذمه آدمى مى‌باشد. كتاب به زبان عربى و در قرن اول هجرى نوشته شده است.
'''رسالة الحقوق للإمام زين العابدين(عليه السلام)'''، يكى از مكتوبات گران‌سنگى است كه از سرچشمه وجود فياض [[امام سجاد(ع)]] جوشيده و پيرامون تشريح حقوقى است كه بر ذمه آدمى مى‌باشد. كتاب به زبان عربى و در قرن اول هجرى نوشته شده است.


آنچه باعث اهميت هرچه بيشتر اين اثر مى‌شود، اين است كه رساله حقوق، دربردارنده اهم حقوق الهى و وظايف اخلاقى بوده و در هر حق نيز اهم جوانب آن بيان شده است.
آنچه باعث اهميت هرچه بيشتر اين اثر مى‌شود، اين است كه رساله حقوق، دربردارنده اهم حقوق الهى و وظايف اخلاقى بوده و در هر حق نيز اهم جوانب آن بيان شده است.
خط ۵۶: خط ۵۶:
اين اثر، در منابع متعددى نقل شده است كه قديمى‌ترين آن‌ها عبارتند از:
اين اثر، در منابع متعددى نقل شده است كه قديمى‌ترين آن‌ها عبارتند از:


1. «تحف العقول»، اثر حسن بن على بن حسين بن شعبه حرانى؛
#«تحف العقول»، اثر حسن بن على بن حسين بن شعبه حرانى؛
 
#«[[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]]»، اثر ابى‌جعفر محمد بن على بن حسين بابويه قمى، ملقب به [[شيخ صدوق]]؛
2. «[[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]]»، اثر ابى‌جعفر محمد بن على بن حسين بابويه قمى، ملقب به [[شيخ صدوق]]؛
#«خصال» [[شيخ صدوق]].
 
3. «خصال» [[شيخ صدوق]].


هر سه كتاب از منابع معتبر، مورد استناد و متداول ميان شيعيان است.
هر سه كتاب از منابع معتبر، مورد استناد و متداول ميان شيعيان است.
خط ۷۵: خط ۷۳:
آن حضرت(ع) سپس به تبيين شاخه‌هاى مختلف حقوق الهى، فردى و اجتماعى انسان پرداخته و آن‌ها را به شرح زير برشمرده و در ذيل هريك از شاخه‌هاى حقوق، فروع مختلفى را ذكر كرده‌اند:
آن حضرت(ع) سپس به تبيين شاخه‌هاى مختلف حقوق الهى، فردى و اجتماعى انسان پرداخته و آن‌ها را به شرح زير برشمرده و در ذيل هريك از شاخه‌هاى حقوق، فروع مختلفى را ذكر كرده‌اند:


1. حقوق الهى بر انسان: حق برتر خداوند بر انسان اين است كه او را عبادت كند و كمترين شركى به او نورزد. اگر انسان، خداى خويش را خالصانه پرستش كند، خداوند نيز امور دنيا و آخرت او را كفايت خواهد كرد و آنچه محبوب و مطلوب آدمى است، برايش حفظ و تدارك مى‌كند.
#حقوق الهى بر انسان: حق برتر خداوند بر انسان اين است كه او را عبادت كند و كمترين شركى به او نورزد. اگر انسان، خداى خويش را خالصانه پرستش كند، خداوند نيز امور دنيا و آخرت او را كفايت خواهد كرد و آنچه محبوب و مطلوب آدمى است، برايش حفظ و تدارك مى‌كند.
 
#حق انسان بر خويش: حق نفس آدمى بر او اين است كه آن را در اطاعت خداوند به كار گيرد، سرمايه وجود را هدر ندهد و صرف بيهوده‌گى‌ها و گمراهى‌ها نكند و حق زبان، گوش، چشم و دست و... را ادا كند و آن‌ها را در مسير باطل و پوچ به كار نيندازند و در راستاى استفاده صحيح از اين امكانات خداوند يارى بجويد.
2. حق انسان بر خويش: حق نفس آدمى بر او اين است كه آن را در اطاعت خداوند به كار گيرد، سرمايه وجود را هدر ندهد و صرف بيهوده‌گى‌ها و گمراهى‌ها نكند و حق زبان، گوش، چشم و دست و... را ادا كند و آن‌ها را در مسير باطل و پوچ به كار نيندازند و در راستاى استفاده صحيح از اين امكانات خداوند يارى بجويد.
#:اين حقوق، عبارتند از:
 
#:الف) حق زبان و قوانين گفتار: حق زبان اين است كه از گرفتار شدن به گفتار زشت، مصون ماند و عادت بر خوبى‌ها و سخنان نيك پيدا كند. زبان بايد كنترل و محبوس شود، جز آن‌ها كه نيازى ارزشى باشد و در راستاى منافع دين و دنيا قرار گيرد. آن را از سخنان بيهوده و كم‌نتيجه و زيان‌آور بايد دور داشت. آنچه مشخص مى‌كند كه كجا بايد سخن گفت و زبان را به كار گرفت، عقل است. جمال انسان عاقل در شيوه گفتار او متجلى است؛ نيرويى نيست مگر متكى به خداوند بزرگ. جمله اخير [[امام سجاد(ع)]]؛ يعنى لا قوة الا بالله العلى العظيم، ظاهرا حكايت از دشوارى امر و ناتوانى انسان در مسير حفظ كامل زبان و تنظيم گفتار دارد و هشدارى است به اينكه براى موفقيت در اين راه بايد از حميت الهى، بهره گرفت و با استمداد از درگاه او به پيروزى رسيد.
اين حقوق، عبارتند از:
#:ب) حق قواى شنوايى: حق قواى شنوايى است كه آن را از شنيدن سخنان آلوده و شنيدنى‌هاى مضر دور نگاه دارى. گوش، كانالى است به‌سوى قلب - مركز ادراك، تصميم‌گيرى و تأثيرپذيرى - انسان. اين كانال را جز بر روى سخنان ارزشى و خيرآفرين مگشاى؛ سخنانى كه يا نتيجه مثبتى براى قلبت به ارمغان آورند و يا اخلاق كريمانه‌اى را به تو تعليم دهند. ابزار شنوايى، كانال و در ورودى قلب آدمى است و از اين طريق انواع معانى و مفاهيم به قلب مى‌رسد؛ خير باشد يا شر.
 
#:ج) حق قواى بينايى: حق چشم اين است آن را به حرام ندوزى و جز در مسير عبرت‌آموزى و بينش‌يابى و دانش‌اندوزى به كارش نگيرى. همانا چشم گذرگاه عبرت‌ها و درس‌آموزى‌هاست.
الف) حق زبان و قوانين گفتار: حق زبان اين است كه از گرفتار شدن به گفتار زشت، مصون ماند و عادت بر خوبى‌ها و سخنان نيك پيدا كند. زبان بايد كنترل و محبوس شود، جز آن‌ها كه نيازى ارزشى باشد و در راستاى منافع دين و دنيا قرار گيرد. آن را از سخنان بيهوده و كم‌نتيجه و زيان‌آور بايد دور داشت. آنچه مشخص مى‌كند كه كجا بايد سخن گفت و زبان را به كار گرفت، عقل است. جمال انسان عاقل در شيوه گفتار او متجلى است؛ نيرويى نيست مگر متكى به خداوند بزرگ. جمله اخير [[امام سجاد(ع)]]؛ يعنى لا قوة الا بالله العلى العظيم، ظاهرا حكايت از دشوارى امر و ناتوانى انسان در مسير حفظ كامل زبان و تنظيم گفتار دارد و هشدارى است به اينكه براى موفقيت در اين راه بايد از حميت الهى، بهره گرفت و با استمداد از درگاه او به پيروزى رسيد.
#:د) حق پا، به‌كارگيرى آن در مسير عزت و دين، است. حق پا اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و به راهى نكشانى كه صاحبش را به ذلت افكند. پا چونان استرى است راهوار كه مى‌بايست تو را در راه دين و پيروزى در ميدان ارزش‌ها پيش برد.
 
#:ه‍) حق دست، بازداشتن آن از تجاوز و ناحق است. حق دست اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و در دنيا از سوى مردم ملامت نشوى. دست از واجبات برمدار و با دور داشتن آن از حرام حرمتش را نگه دار. كارآيى آن را محدود به واجبات مساز، بلكه در ميدان ارزش‌هاى غير واجب - مستحبات - نيز به كارش گير. استفاده خردمندانه و شرافتمندانه از اين عضو مهم بدن - دست - پاداش‌هاى اخروى را به دنبال خواهد داشت.
ب) حق قواى شنوايى: حق قواى شنوايى است كه آن را از شنيدن سخنان آلوده و شنيدنى‌هاى مضر دور نگاه دارى. گوش، كانالى است به‌سوى قلب - مركز ادراك، تصميم‌گيرى و تأثيرپذيرى - انسان. اين كانال را جز بر روى سخنان ارزشى و خيرآفرين مگشاى؛ سخنانى كه يا نتيجه مثبتى براى قلبت به ارمغان آورند و يا اخلاق كريمانه‌اى را به تو تعليم دهند. ابزار شنوايى، كانال و در ورودى قلب آدمى است و از اين طريق انواع معانى و مفاهيم به قلب مى‌رسد؛ خير باشد يا شر.
#:و) حق شكم، آن است كه حرام وارد آن نكنى.
 
#:ز) حق فرج، آن است آن را از غير حلال نگه دارى.
ج) حق قواى بينايى: حق چشم اين است آن را به حرام ندوزى و جز در مسير عبرت‌آموزى و بينش‌يابى و دانش‌اندوزى به كارش نگيرى. همانا چشم گذرگاه عبرت‌ها و درس‌آموزى‌هاست.
#حقوق افعال، شامل حق نماز، حج، روزه، صدقه و قربانى.
 
#حقوق پيشوايان، شامل حق سلطان، معلم و مالك.
د) حق پا، به‌كارگيرى آن در مسير عزت و دين، است. حق پا اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و به راهى نكشانى كه صاحبش را به ذلت افكند. پا چونان استرى است راهوار كه مى‌بايست تو را در راه دين و پيروزى در ميدان ارزش‌ها پيش برد.
#حقوق رعيت نسبت به سلطان، معلم، همسر و ملك اليمين.
 
#حق خويشاوندى، شامل حق مادر، حق پدر، حق فرزند و حق برادر.
ه‍) حق دست، بازداشتن آن از تجاوز و ناحق است. حق دست اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و در دنيا از سوى مردم ملامت نشوى. دست از واجبات برمدار و با دور داشتن آن از حرام حرمتش را نگه دار. كارآيى آن را محدود به واجبات مساز، بلكه در ميدان ارزش‌هاى غير واجب - مستحبات - نيز به كارش گير. استفاده خردمندانه و شرافتمندانه از اين عضو مهم بدن - دست - پاداش‌هاى اخروى را به دنبال خواهد داشت.
#حق الناس كه عبارتند از: حق آزادكننده برده، برده آزادشده، نيكوكار، اذان‌گو، امام جماعت، همنشين، همسايه، هم‌صحبت، شريك، مال و دارايى، طلبكار و معاشر.
 
#حق خصم، شامل حق طرف مدعى تو و حق كسى كه تو عليه او ادعا دارى.
و) حق شكم، آن است كه حرام وارد آن نكنى.
#حق مشاورت و نصيحت، شامل حق مشورت‌كننده، مشورت‌شونده، اندرزخواه و اندرزگو.
 
#حق سن، شامل حق سالخوردگان و خردسالان.
ز) حق فرج، آن است آن را از غير حلال نگه دارى.
#حق سؤال، شامل حق سائل، مسئول، شادكننده، حق كسى كه از او به تو بدى رسيده.
 
#حق بقيه مردم، شامل حق هم‌كيشان و حق اهل ذمه.
3. حقوق افعال، شامل حق نماز، حج، روزه، صدقه و قربانى.
 
4. حقوق پيشوايان، شامل حق سلطان، معلم و مالك.
 
5. حقوق رعيت نسبت به سلطان، معلم، همسر و ملك اليمين.
 
6. حق خويشاوندى، شامل حق مادر، حق پدر، حق فرزند و حق برادر.
 
7. حق الناس كه عبارتند از: حق آزادكننده برده، برده آزادشده، نيكوكار، اذان‌گو، امام جماعت، همنشين، همسايه، هم‌صحبت، شريك، مال و دارايى، طلبكار و معاشر.
 
8. حق خصم، شامل حق طرف مدعى تو و حق كسى كه تو عليه او ادعا دارى.
 
9. حق مشاورت و نصيحت، شامل حق مشورت‌كننده، مشورت‌شونده، اندرزخواه و اندرزگو.
 
10. حق سن، شامل حق سالخوردگان و خردسالان.
 
11. حق سؤال، شامل حق سائل، مسئول، شادكننده، حق كسى كه از او به تو بدى رسيده.
 
12. حق بقيه مردم، شامل حق هم‌كيشان و حق اهل ذمه.


در اينجا مراد از حق، احكام و وظايفى است كه از سوى خداوند نسبت به اصناف مختلف، بر انسان جعل شده است. اين حقوق منحصر به وظايف الزامى مؤمن نيست و شامل احكام استحبابى نيز مى‌شود؛ به‌علاوه اين حقوق، منحصر به احكامى نيست كه نقض آنها معصيت (مستوجب مجازات اخروى) محسوب شود يا موجب اجراى مجازات دنيوى (حد و تعزير شرعى) گردد، بلكه رساله حقوق دربردارنده وظايف اخلاقى يك مؤمن است.
در اينجا مراد از حق، احكام و وظايفى است كه از سوى خداوند نسبت به اصناف مختلف، بر انسان جعل شده است. اين حقوق منحصر به وظايف الزامى مؤمن نيست و شامل احكام استحبابى نيز مى‌شود؛ به‌علاوه اين حقوق، منحصر به احكامى نيست كه نقض آنها معصيت (مستوجب مجازات اخروى) محسوب شود يا موجب اجراى مجازات دنيوى (حد و تعزير شرعى) گردد، بلكه رساله حقوق دربردارنده وظايف اخلاقى يك مؤمن است.
خط ۱۲۸: خط ۱۰۷:
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==


 
#مقدمه و متن كتاب.
1. مقدمه و متن كتاب.
#پايان‌نامه «شرح رسالة الحقوق [[امام سجاد(ع)]]»، نوشته‌ى «احمد فغانى»، فارغ‌التحصيل مقطع دكتراى رشته علوم قرآن و حديث دانشگاه قم كه در بهار 1383 دفاع شده است.
 
2. پايان‌نامه «شرح رسالة الحقوق [[امام سجاد(ع)]]»، نوشته‌ى «احمد فغانى»، فارغ‌التحصيل مقطع دكتراى رشته علوم قرآن و حديث دانشگاه قم كه در بهار 1383 دفاع شده است.




خط ۱۴۰: خط ۱۱۷:
[[رده:اخلاق اسلامی]]
[[رده:اخلاق اسلامی]]
[[رده:احادیث و اخبار اخلاقی]]
[[رده:احادیث و اخبار اخلاقی]]
[[رده:قدیم 25 تیرالی 24 مرداد]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش