دیوان هاتف اصفهانی با مقابله نسخه تصحیح وحید دستگردی و نسخ خطی و چاپی دیگر: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ')
    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت')
    خط ۳۷: خط ۳۷:


    ===غزلیات هاتف===
    ===غزلیات هاتف===
    «غزلیات هاتف بیشتر تقلید شیخ و خواجه است و غالب آنها لطیف و حاوی مضامین عاشقانه دلکش است و حق این است که بعضی از ابیات [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را به‎آسانی نمی‎توان از ابیات شیخ و خواجه مشخص کرد»<ref>همان</ref>.
    «غزلیات هاتف بیشتر تقلید شیخ و خواجه است و غالب آنها لطیف و حاوی مضامین عاشقانه دلکش است و حق این است که بعضی از ابیات [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را به‎آسانی نمی‌توان از ابیات شیخ و خواجه مشخص کرد»<ref>همان</ref>.


    ===ترجیع‎بند===
    ===ترجیع‎بند===
    خط ۶۰: خط ۶۰:
    {{ب|''سه نگردد بریشم ار او را''|2=''پرنیان خوانی و حریر و پرند''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص34-35</ref>.'''
    {{ب|''سه نگردد بریشم ار او را''|2=''پرنیان خوانی و حریر و پرند''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص34-35</ref>.'''


    بند سوم، وصف کوی باده‎فروش است و بزم باده‎نوشان... در چنین بزمی، جام و می‌لطیف‎تر و روحانی‎تر و پرمعنی‎تر از آن است که از ظاهر الفاظ ممکن است به ذهن برسد...
    بند سوم، وصف کوی باده‎فروش است و بزم باده‎نوشان... در چنین بزمی، جام و می‌لطیف‎تر و روحانی‌تر و پرمعنی‌تر از آن است که از ظاهر الفاظ ممکن است به ذهن برسد...
    {{شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|''دوش رفتم به کوی باده‎فروش''|2=''ز آتش عشق دل به جوش و خروش''}}
    {{ب|''دوش رفتم به کوی باده‎فروش''|2=''ز آتش عشق دل به جوش و خروش''}}
    خط ۶۷: خط ۶۷:
    {{ب|''پیر در صدر و می‌کشان گردش''|2=''پاره‌ای مست و پاره‌ای مدهوش''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص36</ref>.'''
    {{ب|''پیر در صدر و می‌کشان گردش''|2=''پاره‌ای مست و پاره‌ای مدهوش''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص36</ref>.'''


    بند چهارم ترجیع‎بند، دعوت به رژف‎نگری و بهره‎وری از عشق است. از این دیدگاه است که می‎توان همه پویندگان هستی را خداجوی یافت و بر یک طریق. تأکید او بر آن است که باید چشم دل گشود تا بتوان نادیدنی‎ها را دید و در اقلیم عشق و محبت است که همه آفاق گلستان می‌نماید و همه جهانیان را می‎توان دوست داشت...
    بند چهارم ترجیع‎بند، دعوت به رژف‎نگری و بهره‎وری از عشق است. از این دیدگاه است که می‌توان همه پویندگان هستی را خداجوی یافت و بر یک طریق. تأکید او بر آن است که باید چشم دل گشود تا بتوان نادیدنی‎ها را دید و در اقلیم عشق و محبت است که همه آفاق گلستان می‌نماید و همه جهانیان را می‌توان دوست داشت...


    {{شعر}}
    {{شعر}}