دیوان هاتف اصفهانی با مقابله نسخه تصحیح وحید دستگردی و نسخ خطی و چاپی دیگر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(لینک درون متنی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:


این شعر با نیایش خداوند شروع می‎شود، با زبانی عارفانه و عاشقانه:
این شعر با نیایش خداوند شروع می‎شود، با زبانی عارفانه و عاشقانه:
'''ای فدای تو هم دل و هم جان'''
{{شعر}}
وی نثار رهت هم این و هم آن'''<ref>ر.ک: کیمیای جان، ص32</ref>. '''
{{ب|''ای فدای تو هم دل و هم جان''|2=''وی نثار رهت هم این و هم آن''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: کیمیای جان، ص32</ref>.  
صحنه اول از این ترجیع‎بند، پس از ثنای الهی، «سیر سالک است در شبی که شور عشق و حیرت او را به هر طرف می‎کشاند؛ در جستجو و تکاپوست تا به خلوتی می‎رسد که نور حق آن را روشن کرده است، نه آتش...
صحنه اول از این ترجیع‎بند، پس از ثنای الهی، «سیر سالک است در شبی که شور عشق و حیرت او را به هر طرف می‎کشاند؛ در جستجو و تکاپوست تا به خلوتی می‎رسد که نور حق آن را روشن کرده است، نه آتش...
'''دوش از شور عشق و جذبه شوق'''
{{شعر}}
هر طرف می‎شتافتم حیران
{{ب|''دوش از شور عشق و جذبه شوق''|2=''هر طرف می‎شتافتم حیران''}}
'''آخر کار، شوق دیدارم'''
{{ب|''آخر کار، شوق دیدارم''|2=''سوی دیر مغان کشید عنان''}}
سوی دیر مغان کشید عنان
{{پایان شعر}}
...
...
'''این سخن می‎شنیدم از اعضا'''
{{شعر}}
همه حتی الوريد و الشريان
{{ب|''این سخن می‎شنیدم از اعضا''|2=''همه حتی الوريد و الشريان''}}
'''که یکی هست و هیچ نیست جز او'''
{{ب|''که یکی هست و هیچ نیست جز او''|2=''وحده لا إله إلا هو''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص33-34</ref>.'''
وحده لا إله إلا هو'''<ref>ر.ک: همان، ص33-34</ref>.'''
مطلع بند دوم نیز خطاب به معشوق است و بیان دلبستگی جاودانه به او. برخورد پدر نصیحتگر با عاشق، مظهری است از معارضه عقل و عشق در آثار عرفانی. بیت پنجم نمودار تسلیم به مشیت الهی و عشق است...<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>. در این بند، سؤال و جوابی میان وی و دختری ترسا مطرح می‎شود؛ وی از اعتقاد به تثلیث و ارتباط آن با وحدت می‎پرسد و ترسا او را این‎گونه پاسخ می‎دهد:
مطلع بند دوم نیز خطاب به معشوق است و بیان دلبستگی جاودانه به او. برخورد پدر نصیحتگر با عاشق، مظهری است از معارضه عقل و عشق در آثار عرفانی. بیت پنجم نمودار تسلیم به مشیت الهی و عشق است...<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>. در این بند، سؤال و جوابی میان وی و دختری ترسا مطرح می‎شود؛ وی از اعتقاد به تثلیث و ارتباط آن با وحدت می‎پرسد و ترسا او را این‎گونه پاسخ می‎دهد:
'''که گر از سرّ وحدت آگاهی'''
{{شعر}}
تهمت کافری به ما مپسند
{{ب|''که گر از سرّ وحدت آگاهی''|2=''تهمت کافری به ما مپسند''}}
'''در سه آیینه شاهد ازلی'''
{{ب|''در سه آیینه شاهد ازلی''|2=''پرتو از روی تابناک افکند''}}
پرتو از روی تابناک افکند
{{ب|''سه نگردد بریشم ار او را''|2=''پرنیان خوانی و حریر و پرند''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص34-35</ref>.'''
'''سه نگردد بریشم ار او را'''
پرنیان خوانی و حریر و پرند'''<ref>ر.ک: همان، ص34-35</ref>.'''


بند سوم، وصف کوی باده‎فروش است و بزم باده‎نوشان... در چنین بزمی، جام و می لطیف‎تر و روحانی‎تر و پرمعنی‎تر از آن است که از ظاهر الفاظ ممکن است به ذهن برسد...
بند سوم، وصف کوی باده‎فروش است و بزم باده‎نوشان... در چنین بزمی، جام و می لطیف‎تر و روحانی‎تر و پرمعنی‎تر از آن است که از ظاهر الفاظ ممکن است به ذهن برسد...
'''دوش رفتم به کوی باده‎فروش'''
{{شعر}}
ز آتش عشق دل به جوش و خروش
{{ب|''دوش رفتم به کوی باده‎فروش''|2=''ز آتش عشق دل به جوش و خروش''}}
'''مجلسی نغز دیدم و روشن'''
{{ب|''مجلسی نغز دیدم و روشن''|2=''میر آن بزم پیر باده‎فروش''}}
میر آن بزم پیر باده‎فروش
{{ب|''چاکران ایستاده صف‎درصف''|2=''باده‎خواران نشسته دوش‎به‎دوش''}}
'''چاکران ایستاده صف‎درصف'''
{{ب|''پیر در صدر و می‎کشان گردش''|2=''پاره‎ای مست و پاره‎ای مدهوش''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص36</ref>.'''
باده‎خواران نشسته دوش‎به‎دوش
'''پیر در صدر و می‎کشان گردش'''
پاره‎ای مست و پاره‎ای مدهوش'''<ref>ر.ک: همان، ص36</ref>.'''


بند چهارم ترجیع‎بند، دعوت به رژف‎نگری و بهره‎وری از عشق است. از این دیدگاه است که می‎توان همه پویندگان هستی را خداجوی یافت و بر یک طریق. تأکید او بر آن است که باید چشم دل گشود تا بتوان نادیدنی‎ها را دید و در اقلیم عشق و محبت است که همه آفاق گلستان می‎نماید و همه جهانیان را می‎توان دوست داشت...
بند چهارم ترجیع‎بند، دعوت به رژف‎نگری و بهره‎وری از عشق است. از این دیدگاه است که می‎توان همه پویندگان هستی را خداجوی یافت و بر یک طریق. تأکید او بر آن است که باید چشم دل گشود تا بتوان نادیدنی‎ها را دید و در اقلیم عشق و محبت است که همه آفاق گلستان می‎نماید و همه جهانیان را می‎توان دوست داشت...
'''چشم دل باز کن که جان بینی'''
 
آنچه نادیدنی است آن بینی
{{شعر}}
'''گر به اقلیم عشق روی آری'''
{{ب|''چشم دل باز کن که جان بینی''|2=''آنچه نادیدنی است آن بینی''}}
همه آفاق گلستان بینی
{{ب|''گر به اقلیم عشق روی آری''|2=''همه آفاق گلستان بینی''}}
'''بر همه اهل آن زمین به مراد'''
{{ب|''بر همه اهل آن زمین به مراد''|2=''گردش دور آسمان بینی''}}
گردش دور آسمان بینی
{{ب|''آنچه بینی دلت همان خواهد''|2=''وانچه خواهد دلت همان بینی''}}{{پایان شعر}}<ref>همان، ص38-39</ref>.'''
'''آنچه بینی دلت همان خواهد'''
وانچه خواهد دلت همان بینی'''<ref>همان، ص38-39</ref>.'''


در بند آخر، [[هاتف اصفهاني، احمد|هاتف]] حقیقت را از در و دیوار در تجلی می‎بیند؛ منتها به‎درآمدن از ظلمات خودخواهی و شوق شناخت حقیقت و طلب را شرط کار می‎داند و نور عشق را چراغ راه...
در بند آخر، [[هاتف اصفهاني، احمد|هاتف]] حقیقت را از در و دیوار در تجلی می‎بیند؛ منتها به‎درآمدن از ظلمات خودخواهی و شوق شناخت حقیقت و طلب را شرط کار می‎داند و نور عشق را چراغ راه...
'''یار بی‎پرده از در و دیوار'''
{{شعر}}
در تجلی است یا اولی ‎الابصار
{{ب|''یار بی‎پرده از در و دیوار''|2=''در تجلی است یا اولی ‎الابصار''}}
...
{{ب|''گر ز ظلمات خود رهی بینی''|2=''همه عالم مشارق انوار''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>.'''
'''گر ز ظلمات خود رهی بینی'''
همه عالم مشارق انوار'''<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>.'''


در این ترجیع‎بند نابرابری خانه‎ها که اولی بیست‎وسه بیت، دومی پانزده بیت، چهارمی شانزده بیت و سومی و پنجمی نوزده بیت است، نموداری است که وی در هر خانه تا آنجا که سیر فکر و معنی اقتضا می‎کرده، سخن گفته و تابع قاعده معمول تساوی ابیات خانه‎ها نشده است. هر خانه حالت غزل‎های عرفانی و عاشقانه را دارد. واژگان شعر، همه تعبیرها و تصویرها لطیف و غنائی است و از این حیث هماهنگی و تناسب آشکاری در سراسر ترجیع‎بند دیده می‎شود... قافیه ابیات، ساده و بر پایه کلمات مأنوس فارسی است و شاعر در بافت آشنا و دلپذیر شعر خویش توانسته است گاه تعبیرات قرآنی و ترکیبات عربی را هنرمندانه و به‎آسانی بگنجاند (مانند بالغدو و الآصال، بالعشي و الإبكار و...)<ref>همان، ص42-43</ref>.
در این ترجیع‎بند نابرابری خانه‎ها که اولی بیست‎وسه بیت، دومی پانزده بیت، چهارمی شانزده بیت و سومی و پنجمی نوزده بیت است، نموداری است که وی در هر خانه تا آنجا که سیر فکر و معنی اقتضا می‎کرده، سخن گفته و تابع قاعده معمول تساوی ابیات خانه‎ها نشده است. هر خانه حالت غزل‎های عرفانی و عاشقانه را دارد. واژگان شعر، همه تعبیرها و تصویرها لطیف و غنائی است و از این حیث هماهنگی و تناسب آشکاری در سراسر ترجیع‎بند دیده می‎شود... قافیه ابیات، ساده و بر پایه کلمات مأنوس فارسی است و شاعر در بافت آشنا و دلپذیر شعر خویش توانسته است گاه تعبیرات قرآنی و ترکیبات عربی را هنرمندانه و به‎آسانی بگنجاند (مانند بالغدو و الآصال، بالعشي و الإبكار و...)<ref>همان، ص42-43</ref>.
خط ۱۱۱: خط ۱۰۱:
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده:قربانی-باقی زاده]]
 
[[رده:25 مرداد الی 24 شهریور]]
 
[[رده:سال97-25مرداد الی24 شهریور]]
[[رده:سال97-25مرداد الی24 شهریور]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش