پرش به محتوا

دیوان هاتف اصفهانی با مقابله نسخه تصحیح وحید دستگردی و نسخ خطی و چاپی دیگر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه‎آ' به 'ه‌آ'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎آ' به 'ه‌آ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
(۲۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۱: خط ۱۱:
| موضوع =شعر فارسی - قرن 12ق.  
| موضوع =شعر فارسی - قرن 12ق.  


| ناشر =موسسه انتشارات نگاه  
| ناشر =مؤسسه انتشارات نگاه  


| مکان نشر = ايران - تهران  
| مکان نشر = ايران - تهران  
خط ۲۱: خط ۲۱:
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخوان همراه نور =12958
| کد پدیدآور =7062
| کد پدیدآور =7062
| پس از =
| پس از =
خط ۲۹: خط ۳۰:


==ساختار==
==ساختار==
کتاب دارای مقدمه، شرح ترجیع‎بند [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] با عنوان کیمیای جان (از غلام‎حسین یوسفی)، اشعار او به‎ترتیب ترجیع‎بند، قصاید، غزلیات، مقطعات، مطایبات، ماده تاریخ‎ها، رباعیات، تک‎بیتی، اشعار عربی و گزیده اشعار رشحه دختر هاتف، است.
کتاب دارای مقدمه، شرح ترجیع‎بند [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] با عنوان کیمیای جان (از غلام‎حسین یوسفی)، اشعار او به‌ترتیب ترجیع‎بند، قصاید، غزلیات، مقطعات، مطایبات، ماده تاریخ‎ها، رباعیات، تک‌‌بیتی، اشعار عربی و گزیده اشعار رشحه دختر هاتف، است.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
«از [[هاتف اصفهانی، احمد|سیداحمد هاتف]] که به گفته معاصرین خود و سایر ارباب تذکره به عربی و فارسی هر دو شعر می‎گفته، دیوان کوچکی در دست است قریب به دو هزار بیت، از ترجیع‎بند و غزل و قصیده و مقطعات و رباعیات، همه به فارسی... اگرچه صاحب آتشکده، او را در نظم تازی به اغراق، ثالث اعشی و جریر می‌داند، ولی یقین است که [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] بیش از قلیل مقداری شعر به عربی نسروده بوده که آن‎هم شاید به علت عدم اعتنای مردم، زیاد معمول و متداول نشده است»<ref>مقدمه عباس اقبال آشتیانی، ص21</ref>.
«از [[هاتف اصفهانی، احمد|سیداحمد هاتف]] که به گفته معاصرین خود و سایر ارباب تذکره به عربی و فارسی هر دو شعر می‌گفته، دیوان کوچکی در دست است قریب به دو هزار بیت، از ترجیع‎بند و غزل و قصیده و مقطعات و رباعیات، همه به فارسی... اگرچه صاحب آتشکده، او را در نظم تازی به اغراق، ثالث اعشی و جریر می‌داند، ولی یقین است که [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] بیش از قلیل مقداری شعر به عربی نسروده بوده که آن‌هم شاید به علت عدم اعتنای مردم، زیاد معمول و متداول نشده است»<ref>مقدمه عباس اقبال آشتیانی، ص21</ref>.


«قصاید هاتف که به تقلید اساتید قصیده‎سرای قدیم سروده شده، روان و محکم است و خالی از مضامین لطیف نیست و از آنها یکی در مدح «هدایت ‎خان» حکمران معروف گیلان است که معلوم می‌شود [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] با او ارتباطی داشته و این هدایت خان پسر «حاجی جمال» است که در سال 1163، یعنی در دوره فترت بعد از نادرشاه در گیلان اقتداری به هم رسانید و به معیت «حاجی شفیع» این ولایت را تحت استیلای خود آورد و در رشت مقیم شد»<ref>همان، ص22</ref>.
«قصاید هاتف که به تقلید اساتید قصیده‌سرای قدیم سروده شده، روان و محکم است و خالی از مضامین لطیف نیست و از آنها یکی در مدح «هدایت ‎خان» حکمران معروف گیلان است که معلوم می‌شود [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] با او ارتباطی داشته و این هدایت خان پسر «حاجی جمال» است که در سال 1163، یعنی در دوره فترت بعد از نادرشاه در گیلان اقتداری به هم رسانید و به معیت «حاجی شفیع» این ولایت را تحت استیلای خود آورد و در رشت مقیم شد»<ref>همان، ص22</ref>.


===غزلیات هاتف===
===غزلیات هاتف===
«غزلیات هاتف بیشتر تقلید شیخ و خواجه است و غالب آنها لطیف و حاوی مضامین عاشقانه دلکش است و حق این است که بعضی از ابیات [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را به‎آسانی نمی‎توان از ابیات شیخ و خواجه مشخص کرد»<ref>همان</ref>.
«غزلیات هاتف بیشتر تقلید شیخ و خواجه است و غالب آنها لطیف و حاوی مضامین عاشقانه دلکش است و حق این است که بعضی از ابیات [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را به‌آسانی نمی‌توان از ابیات شیخ و خواجه مشخص کرد»<ref>همان</ref>.


===ترجیع‎بند===
===ترجیع‎بند===
«شاهکار جاوید [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]]، پنج بند ترجیع اوست که او را در میان شعرای فارسی‎زبان، بلکه در تمام جهان صاحب اسم و رسم و اعتبار شایانی کرده و این ترجیع‎بند عاشقانه و عارفانه، هم از جهت اسلوب کلام و صحت ترکیب الفاظ و هم از لحاظ معانی و مضامین لطیف نظر عموم ارباب ذوق را جلب کرده و [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را از عموم شعرای هم‎عصر خود مشهورتر نموده است»<ref>همان، ص23</ref>.
«شاهکار جاوید [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]]، پنج بند ترجیع اوست که او را در میان شعرای فارسی‌زبان، بلکه در تمام جهان صاحب اسم و رسم و اعتبار شایانی کرده و این ترجیع‎بند عاشقانه و عارفانه، هم از جهت اسلوب کلام و صحت ترکیب الفاظ و هم از لحاظ معانی و مضامین لطیف نظر عموم ارباب ذوق را جلب کرده و [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را از عموم شعرای هم‌عصر خود مشهورتر نموده است»<ref>همان، ص23</ref>.


این شعر با نیایش خداوند شروع می‌شود، با زبانی عارفانه و عاشقانه:
این شعر با نیایش خداوند شروع می‌شود، با زبانی عارفانه و عاشقانه:
خط ۵۴: خط ۵۵:
{{ب|''این سخن می‌شنیدم از اعضا''|2=''همه حتی الوريد و الشريان''}}
{{ب|''این سخن می‌شنیدم از اعضا''|2=''همه حتی الوريد و الشريان''}}
{{ب|''که یکی هست و هیچ نیست جز او''|2=''وحده لا إله إلا هو''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص33-34</ref>.'''
{{ب|''که یکی هست و هیچ نیست جز او''|2=''وحده لا إله إلا هو''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص33-34</ref>.'''
مطلع بند دوم نیز خطاب به معشوق است و بیان دلبستگی جاودانه به او. برخورد پدر نصیحتگر با عاشق، مظهری است از معارضه عقل و عشق در آثار عرفانی. بیت پنجم نمودار تسلیم به مشیت الهی و عشق است...<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>. در این بند، سؤال و جوابی میان وی و دختری ترسا مطرح می‌شود؛ وی از اعتقاد به تثلیث و ارتباط آن با وحدت می‌پرسد و ترسا او را این‎گونه پاسخ می‌دهد:
مطلع بند دوم نیز خطاب به معشوق است و بیان دلبستگی جاودانه به او. برخورد پدر نصیحتگر با عاشق، مظهری است از معارضه عقل و عشق در آثار عرفانی. بیت پنجم نمودار تسلیم به مشیت الهی و عشق است...<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>. در این بند، سؤال و جوابی میان وی و دختری ترسا مطرح می‌شود؛ وی از اعتقاد به تثلیث و ارتباط آن با وحدت می‌پرسد و ترسا او را این‌گونه پاسخ می‌دهد:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''که گر از سرّ وحدت آگاهی''|2=''تهمت کافری به ما مپسند''}}
{{ب|''که گر از سرّ وحدت آگاهی''|2=''تهمت کافری به ما مپسند''}}
خط ۶۰: خط ۶۱:
{{ب|''سه نگردد بریشم ار او را''|2=''پرنیان خوانی و حریر و پرند''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص34-35</ref>.'''
{{ب|''سه نگردد بریشم ار او را''|2=''پرنیان خوانی و حریر و پرند''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص34-35</ref>.'''


بند سوم، وصف کوی باده‎فروش است و بزم باده‎نوشان... در چنین بزمی، جام و می‌لطیف‎تر و روحانی‎تر و پرمعنی‎تر از آن است که از ظاهر الفاظ ممکن است به ذهن برسد...
بند سوم، وصف کوی باده‎فروش است و بزم باده‌نوشان... در چنین بزمی، جام و می‌لطیف‎تر و روحانی‌تر و پرمعنی‌تر از آن است که از ظاهر الفاظ ممکن است به ذهن برسد...
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''دوش رفتم به کوی باده‎فروش''|2=''ز آتش عشق دل به جوش و خروش''}}
{{ب|''دوش رفتم به کوی باده‎فروش''|2=''ز آتش عشق دل به جوش و خروش''}}
{{ب|''مجلسی نغز دیدم و روشن''|2=''میر آن بزم پیر باده‎فروش''}}
{{ب|''مجلسی نغز دیدم و روشن''|2=''میر آن بزم پیر باده‎فروش''}}
{{ب|''چاکران ایستاده صف‎درصف''|2=''باده‎خواران نشسته دوش‎به‎دوش''}}
{{ب|''چاکران ایستاده صف‎درصف''|2=''باده‌خواران نشسته دوش‌به‌دوش''}}
{{ب|''پیر در صدر و می‌کشان گردش''|2=''پاره‌ای مست و پاره‌ای مدهوش''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص36</ref>.'''
{{ب|''پیر در صدر و می‌کشان گردش''|2=''پاره‌ای مست و پاره‌ای مدهوش''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص36</ref>.'''


بند چهارم ترجیع‎بند، دعوت به رژف‎نگری و بهره‎وری از عشق است. از این دیدگاه است که می‎توان همه پویندگان هستی را خداجوی یافت و بر یک طریق. تأکید او بر آن است که باید چشم دل گشود تا بتوان نادیدنی‎ها را دید و در اقلیم عشق و محبت است که همه آفاق گلستان می‌نماید و همه جهانیان را می‎توان دوست داشت...
بند چهارم ترجیع‎بند، دعوت به رژف‎نگری و بهره‌وری از عشق است. از این دیدگاه است که می‌توان همه پویندگان هستی را خداجوی یافت و بر یک طریق. تأکید او بر آن است که باید چشم دل گشود تا بتوان نادیدنی‌ها را دید و در اقلیم عشق و محبت است که همه آفاق گلستان می‌نماید و همه جهانیان را می‌توان دوست داشت...


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۷۵: خط ۷۶:
{{ب|''آنچه بینی دلت همان خواهد''|2=''وانچه خواهد دلت همان بینی''}}{{پایان شعر}}<ref>همان، ص38-39</ref>.'''
{{ب|''آنچه بینی دلت همان خواهد''|2=''وانچه خواهد دلت همان بینی''}}{{پایان شعر}}<ref>همان، ص38-39</ref>.'''


در بند آخر، [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] حقیقت را از در و دیوار در تجلی می‎بیند؛ منتها به‎درآمدن از ظلمات خودخواهی و شوق شناخت حقیقت و طلب را شرط کار می‌داند و نور عشق را چراغ راه...
در بند آخر، [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] حقیقت را از در و دیوار در تجلی می‌بیند؛ منتها به‌درآمدن از ظلمات خودخواهی و شوق شناخت حقیقت و طلب را شرط کار می‌داند و نور عشق را چراغ راه...
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''یار بی‌پرده از در و دیوار''|2=''در تجلی است یا اولی ‎الابصار''}}
{{ب|''یار بی‌پرده از در و دیوار''|2=''در تجلی است یا اولی ‎الابصار''}}
{{ب|''گر ز ظلمات خود رهی بینی''|2=''همه عالم مشارق انوار''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>.'''
{{ب|''گر ز ظلمات خود رهی بینی''|2=''همه عالم مشارق انوار''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>.'''


در این ترجیع‎بند نابرابری خانه‌ها که اولی بیست‎وسه بیت، دومی پانزده بیت، چهارمی شانزده بیت و سومی و پنجمی نوزده بیت است، نموداری است که وی در هر خانه تا آنجا که سیر فکر و معنی اقتضا می‌کرده، سخن گفته و تابع قاعده معمول تساوی ابیات خانه‌ها نشده است. هر خانه حالت غزل‎های عرفانی و عاشقانه را دارد. واژگان شعر، همه تعبیرها و تصویرها لطیف و غنائی است و از این حیث هماهنگی و تناسب آشکاری در سراسر ترجیع‎بند دیده می‌شود... قافیه ابیات، ساده و بر پایه کلمات مأنوس فارسی است و شاعر در بافت آشنا و دلپذیر شعر خویش توانسته است گاه تعبیرات قرآنی و ترکیبات عربی را هنرمندانه و به‎آسانی بگنجاند (مانند بالغدو و الآصال، بالعشي و الإبكار و...)<ref>همان، ص42-43</ref>.
در این ترجیع‎بند نابرابری خانه‌ها که اولی بیست‌وسه بیت، دومی پانزده بیت، چهارمی شانزده بیت و سومی و پنجمی نوزده بیت است، نموداری است که وی در هر خانه تا آنجا که سیر فکر و معنی اقتضا می‌کرده، سخن گفته و تابع قاعده معمول تساوی ابیات خانه‌ها نشده است. هر خانه حالت غزل‎های عرفانی و عاشقانه را دارد. واژگان شعر، همه تعبیرها و تصویرها لطیف و غنائی است و از این حیث هماهنگی و تناسب آشکاری در سراسر ترجیع‎بند دیده می‌شود... قافیه ابیات، ساده و بر پایه کلمات مأنوس فارسی است و شاعر در بافت آشنا و دلپذیر شعر خویش توانسته است گاه تعبیرات قرآنی و ترکیبات عربی را هنرمندانه و به‌آسانی بگنجاند (مانند بالغدو و الآصال، بالعشي و الإبكار و...)<ref>همان، ص42-43</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۸۷: خط ۸۸:
دیوان هاتف برای بار اول در ایران به سال 1317ق، با چاپ سنگی و به قطع کوچک (121 صفحه) در تهران به چاپ رسید. بار دوم، کتابخانه خاور در 1307ش، چاپی سربی از آن (با مقدمه رشید یاسمی) در 88 صفحه منتشر کرد. اغلاط چاپ دوم فراوان است.<ref>ر.ک: مقدمه عباس اقبال آشتیانی، ص23</ref>.
دیوان هاتف برای بار اول در ایران به سال 1317ق، با چاپ سنگی و به قطع کوچک (121 صفحه) در تهران به چاپ رسید. بار دوم، کتابخانه خاور در 1307ش، چاپی سربی از آن (با مقدمه رشید یاسمی) در 88 صفحه منتشر کرد. اغلاط چاپ دوم فراوان است.<ref>ر.ک: مقدمه عباس اقبال آشتیانی، ص23</ref>.


«بعضی از غزلیات [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را ژوانن مستشرق فرانسوی و بعضی دیگر را دفره‎مری به فرانسه ترجمه کرده و در مجله انجمن آسیایی پاریس به سال 1827 و 1856م، منتشر ساخته‌اند و یکی از مستشرقین انگلیسی نیز در کتابی که به نام «یک قرن غزل فارسی» در سال 1851م، انتشار داده، بعضی از غزلیات [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را به انگلیسی برگردانده است.  
«بعضی از غزلیات [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را ژوانن مستشرق فرانسوی و بعضی دیگر را دفره‌مری به فرانسه ترجمه کرده و در مجله انجمن آسیایی پاریس به سال 1827 و 1856م، منتشر ساخته‌اند و یکی از مستشرقین انگلیسی نیز در کتابی که به نام «یک قرن غزل فارسی» در سال 1851م، انتشار داده، بعضی از غزلیات [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را به انگلیسی برگردانده است.  
ترجیع‎بند معروف [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را مستشرق معروف فرانسوی نیکلا، قنسول فرانسه در ازمیر به سال 1897 به فرانسه ترجمه کرده و در طی رساله‌ای که به‎عنوان: «خدا و شراب در اصطلاح شعرای فارسی‎زبان» انتشار داده، گنجانده است.
ترجیع‎بند معروف [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را مستشرق معروف فرانسوی نیکلا، قنسول فرانسه در ازمیر به سال 1897 به فرانسه ترجمه کرده و در طی رساله‌ای که به‌عنوان: «خدا و شراب در اصطلاح شعرای فارسی‌زبان» انتشار داده، گنجانده است.
سلمان عسکر اوف از ادبای باکو نیز به سال 1231ق، رساله کوچکی به ترکی در 23 صفحه در شرح حال [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] و ترجیع‎بند او نوشته و آن را در تفلیس طبع کرده است با شرحی از لغات مشکله آن به ترکی»<ref>همان</ref>.
سلمان عسکر اوف از ادبای باکو نیز به سال 1231ق، رساله کوچکی به ترکی در 23 صفحه در شرح حال [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] و ترجیع‎بند او نوشته و آن را در تفلیس طبع کرده است با شرحی از لغات مشکله آن به ترکی»<ref>همان</ref>.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش