دیوان سید عمادالدین نسیمی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:سال97-25مرداد الی24 شهریور' به '')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =ديوان
| عنوان‌های دیگر =ديوان
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[نسیمی، عمادالدين]] (نویسنده)
[[نسیمی، سید عمادالدین]] (نویسنده)


[[عباسي داکاني، پرويز]] (مصحح)
[[عباسی داکانی، پرویز]] (مصحح)
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏‏PIR‎‏ ‎‏5641‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏9‎‏ ‎‏1369  
| کد کنگره =‏‏PIR‎‏ ‎‏5641‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏9‎‏ ‎‏1369  
خط ۲۰: خط ۲۰:
| شابک =
| شابک =
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =26975
| کتابخوان همراه نور =26975
| کتابخوان همراه نور =26975
| کد پدیدآور =17609
| کد پدیدآور =17609
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}
}}
   
   
'''دیوان سید عمادالدین نسیمی'''، اثر [[نسیمی، عمادالدين|سید عمادالدین نسیمی]]، مجموعه اشعار اوست که با تصحیح [[عباسي داکاني، پرويز|پرویز عباسی داکانی]] چاپ شده است.
'''دیوان سید عمادالدین نسیمی'''، اثر [[نسیمی، سید عمادالدین|سید عمادالدین نسیمی]]، مجموعه اشعار اوست که با تصحیح [[عباسی داکانی، پرویز|پرویز عباسی داکانی]] چاپ شده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۷: خط ۳۷:
موضوع توحید و شهود عرفانی وحدت از مهم‎ترین مضامین اشعار نسیمی است. بحث وحدت وجود از مهم‎ترین مباحث عرفان نظری است و همچنین در عرفان عملی از چگونگی رسیدن به شهود این وحدت سخن گفته می‌شود<ref>ر.ک: بانک، عاطفه؛ افتخار، مهدی، ص19</ref>.
موضوع توحید و شهود عرفانی وحدت از مهم‎ترین مضامین اشعار نسیمی است. بحث وحدت وجود از مهم‎ترین مباحث عرفان نظری است و همچنین در عرفان عملی از چگونگی رسیدن به شهود این وحدت سخن گفته می‌شود<ref>ر.ک: بانک، عاطفه؛ افتخار، مهدی، ص19</ref>.


از نظر [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]] آب حیات، اسم اعظم، مظهر ذات کبریایی، صورت خدا و حتی روح‌القدس جلوه‌ای از انسان کامل است. حقیقت انسان اگر از مشرق غیب برآید آفتاب وحدت ظاهر می‌شود. گوهر لامکان و گوهر همه اشیا و ظاهر و باطن در دو عالم انسان است که مظهر تام خداست.<ref>ر.ک: همان، ص23</ref>.
از نظر [[نسیمی، سید عمادالدین|نسیمی]] آب حیات، اسم اعظم، مظهر ذات کبریایی، صورت خدا و حتی روح‌القدس جلوه‌ای از انسان کامل است. حقیقت انسان اگر از مشرق غیب برآید آفتاب وحدت ظاهر می‌شود. گوهر لامکان و گوهر همه اشیا و ظاهر و باطن در دو عالم انسان است که مظهر تام خداست.<ref>ر.ک: همان، ص23</ref>.


با ملاحظه اشعار [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]]، می‌توان دریافت که از نظر او، رسیدن و مشاهده همه حقایق با خالی شدن از خود و فانی شدن در خدا و رسیدن به توحید امکان‌پذیر است؛ یعنی با معرفت حقیقت موجودات و معرفت نفس انسانی که مظهر تمام‌نمای خداست.<ref>ر.ک: همان، ص23-‎24</ref>.
با ملاحظه اشعار [[نسیمی، سید عمادالدین|نسیمی]]، می‌توان دریافت که از نظر او، رسیدن و مشاهده همه حقایق با خالی شدن از خود و فانی شدن در خدا و رسیدن به توحید امکان‌پذیر است؛ یعنی با معرفت حقیقت موجودات و معرفت نفس انسانی که مظهر تمام‌نمای خداست.<ref>ر.ک: همان، ص23-‎24</ref>.


بنابراین آنچه از مشاهده خود در عبارات نسیمی و دیگر عارفان، وجود دارد و در مواردی که علی‌الظاهر به‌صورت مبالغه‌آمیزی مشغول ستایش خود و یا «آدم» است، به‌خاطر تلازمی است که خودشناسی با خداشناسی دارد: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»؛ نه اینکه خود انسان در قبال خداوند شیئیت و موجودیتی داشته باشد. نسیمی درباره این تلازم می‌گوید:
بنابراین آنچه از مشاهده خود در عبارات نسیمی و دیگر عارفان، وجود دارد و در مواردی که علی‌الظاهر به‌صورت مبالغه‌آمیزی مشغول ستایش خود و یا «آدم» است، به‌خاطر تلازمی است که خودشناسی با خداشناسی دارد: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»؛ نه اینکه خود انسان در قبال خداوند شیئیت و موجودیتی داشته باشد. نسیمی درباره این تلازم می‌گوید:
خط ۵۴: خط ۵۴:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''گر نبودی مظهر ذات خدا آدم کجا''|2=''مستحق سجده گشتی او ز علام علیم''}}
{{ب|''گر نبودی مظهر ذات خدا آدم کجا''|2=''مستحق سجده گشتی او ز علام علیم''}}
{{ب|''آتش رخسار آدم بود بی روی و ریا ''|2=''آنکه می‌گفت از درخت سبز أنا الله با کلیم''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>.
{{ب|''آتش رخسار آدم بود بی روی و ریا ''|2=''آنکه می‌گفت از درخت سبز أنا الله با کلیم''<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>}}{{پایان شعر}}


از نظر نسیمی انسان وجه تمام‌نمای حق است، نه خود حق. وی در غزلی می‌گوید:
از نظر نسیمی انسان وجه تمام‌نمای حق است، نه خود حق. وی در غزلی می‌گوید:
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
{{ب|''یا رب به حق ذات تو و بی‌نیازی‌ات''|2=''از خلق ای تو باقی و عالم همه فنا''}}
{{ب|''یا رب به حق ذات تو و بی‌نیازی‌ات''|2=''از خلق ای تو باقی و عالم همه فنا''}}
{{ب|''یا رب به انبیا و رسولان حضرتت''|2='' یا رب به عز و منزلت و فخر مصطفی''}}
{{ب|''یا رب به انبیا و رسولان حضرتت''|2='' یا رب به عز و منزلت و فخر مصطفی''}}
{{ب|''یا رب به حق ذکر نسیمی و سوز او ''|2=''من بنده را ببخش گنهم لطف کن عطا''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص26-‎27</ref>.
{{ب|''یا رب به حق ذکر نسیمی و سوز او ''|2=''من بنده را ببخش گنهم لطف کن عطا''<ref>ر.ک: همان، ص26-‎27</ref>}}{{پایان شعر}}


نکته آخر آنکه در اشعار [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]] به‌خاطر حروفی بودنش اشاراتی به حروف ابجد و وجه آدم و خط استوا و عدد ٣٢ وجود دارد. [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]] نیز مانند بسیاری از عارفان به وحدت وجود و مقام فنا قائل است و اشعار او مشحون از مضامین توحیدی است. از نظر [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]] انسان مظهر تام خداوند و حتی مظهر وحدت او در جهان است. تعبیر از وحدت وجود در عبارات عارفان مسلمان کمی متفاوت است و علت آن هم به مشکل بودن بیان شهود وحدت حاکم بر عالم و توحید الهی مربوط است. معمولا عارفان برای بیان حالات و مشهودات خود در این رابطه از زبان نظم و قالب غزل و اصطلاحات خاص شعری استفاده کرده‌اند. انتساب انسان‌خدایی به [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]] غیر قابل توجیه است. وی انسان را بزرگ‎ترین مظهر الهی در خلقت می‌داند که کون ‎و مکان گنجایی عظمت او را ندارد. بیان وحدت وجود معمولا به کلمات شبهه‌انگیزی می‌انجامد که شطح نامیده می‌شود و برخی تعبیرات نسیمی را باید از همین سنخ دانست و اصولا زبان عرفا با سایر زبان‌ها متفاوت است و همین امر موجب عدم درک تعبیرات آنها شده و از این جهت است که برخی آنها را متهم به کفر و الحاد می‌کنند<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>.
نکته آخر آنکه در اشعار [[نسیمی، سید عمادالدین|نسیمی]] به‌خاطر حروفی بودنش اشاراتی به حروف ابجد و وجه آدم و خط استوا و عدد ٣٢ وجود دارد. [[نسیمی، سید عمادالدین|نسیمی]] نیز مانند بسیاری از عارفان به وحدت وجود و مقام فنا قائل است و اشعار او مشحون از مضامین توحیدی است. از نظر [[نسیمی، سید عمادالدین|نسیمی]] انسان مظهر تام خداوند و حتی مظهر وحدت او در جهان است. تعبیر از وحدت وجود در عبارات عارفان مسلمان کمی متفاوت است و علت آن هم به مشکل بودن بیان شهود وحدت حاکم بر عالم و توحید الهی مربوط است. معمولا عارفان برای بیان حالات و مشهودات خود در این رابطه از زبان نظم و قالب غزل و اصطلاحات خاص شعری استفاده کرده‌اند. انتساب انسان‌خدایی به [[نسیمی، سید عمادالدین|نسیمی]] غیر قابل توجیه است. وی انسان را بزرگ‎ترین مظهر الهی در خلقت می‌داند که کون ‎و مکان گنجایی عظمت او را ندارد. بیان وحدت وجود معمولا به کلمات شبهه‌انگیزی می‌انجامد که شطح نامیده می‌شود و برخی تعبیرات نسیمی را باید از همین سنخ دانست و اصولا زبان عرفا با سایر زبان‌ها متفاوت است و همین امر موجب عدم درک تعبیرات آنها شده و از این جهت است که برخی آنها را متهم به کفر و الحاد می‌کنند<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
 
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]