۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نخ' به 'نخ') |
جز (جایگزینی متن - 'رده:سال97-25مرداد الی24 شهریور' به '') |
||
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور = | ||
| کتابخوان همراه نور =26975 | |||
| کد پدیدآور =17609 | | کد پدیدآور =17609 | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۲۹: | خط ۳۰: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمه مصحح آغاز و اشعار در قالب غزلیات، مثنوی، | کتاب با مقدمه مصحح آغاز و اشعار در قالب غزلیات، مثنوی، ترجیعبند، قصیده و رباعیات، عرضه شده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۳۸: | خط ۳۹: | ||
از نظر [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]] آب حیات، اسم اعظم، مظهر ذات کبریایی، صورت خدا و حتی روحالقدس جلوهای از انسان کامل است. حقیقت انسان اگر از مشرق غیب برآید آفتاب وحدت ظاهر میشود. گوهر لامکان و گوهر همه اشیا و ظاهر و باطن در دو عالم انسان است که مظهر تام خداست.<ref>ر.ک: همان، ص23</ref>. | از نظر [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]] آب حیات، اسم اعظم، مظهر ذات کبریایی، صورت خدا و حتی روحالقدس جلوهای از انسان کامل است. حقیقت انسان اگر از مشرق غیب برآید آفتاب وحدت ظاهر میشود. گوهر لامکان و گوهر همه اشیا و ظاهر و باطن در دو عالم انسان است که مظهر تام خداست.<ref>ر.ک: همان، ص23</ref>. | ||
با ملاحظه اشعار [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]]، میتوان دریافت که از نظر او، رسیدن و مشاهده همه حقایق با خالی شدن از خود و فانی شدن در خدا و رسیدن به توحید امکانپذیر است؛ یعنی با معرفت حقیقت موجودات و معرفت نفس انسانی که مظهر | با ملاحظه اشعار [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]]، میتوان دریافت که از نظر او، رسیدن و مشاهده همه حقایق با خالی شدن از خود و فانی شدن در خدا و رسیدن به توحید امکانپذیر است؛ یعنی با معرفت حقیقت موجودات و معرفت نفس انسانی که مظهر تمامنمای خداست.<ref>ر.ک: همان، ص23-24</ref>. | ||
بنابراین آنچه از مشاهده خود در عبارات نسیمی و دیگر عارفان، وجود دارد و در مواردی که علیالظاهر بهصورت مبالغهآمیزی مشغول ستایش خود و یا «آدم» است، بهخاطر تلازمی است که خودشناسی با خداشناسی دارد: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»؛ نه اینکه خود انسان در قبال خداوند شیئیت و موجودیتی داشته باشد. نسیمی درباره این تلازم میگوید: | بنابراین آنچه از مشاهده خود در عبارات نسیمی و دیگر عارفان، وجود دارد و در مواردی که علیالظاهر بهصورت مبالغهآمیزی مشغول ستایش خود و یا «آدم» است، بهخاطر تلازمی است که خودشناسی با خداشناسی دارد: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»؛ نه اینکه خود انسان در قبال خداوند شیئیت و موجودیتی داشته باشد. نسیمی درباره این تلازم میگوید: | ||
خط ۵۵: | خط ۵۶: | ||
{{ب|''آتش رخسار آدم بود بی روی و ریا ''|2=''آنکه میگفت از درخت سبز أنا الله با کلیم''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>. | {{ب|''آتش رخسار آدم بود بی روی و ریا ''|2=''آنکه میگفت از درخت سبز أنا الله با کلیم''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>. | ||
از نظر نسیمی انسان وجه | از نظر نسیمی انسان وجه تمامنمای حق است، نه خود حق. وی در غزلی میگوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''مرغ عرشیم و قاف خانه ماست ''|2=''كن فكان فرش آشیانه ماست''}} | {{ب|''مرغ عرشیم و قاف خانه ماست ''|2=''كن فكان فرش آشیانه ماست''}} | ||
خط ۶۳: | خط ۶۴: | ||
در اینجا نظر وی درباره وجه الله بودن انسان کامل، قابل ملاحظه است. «وجه بی عذر و بی بهانه ما»، اشاره به این مطلب است که باطن اولیای الهی و انسان کامل، «وجه الله» است. در حدیث مروی از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] است که «نحن وجه الله»<ref>ر.ک: همان</ref>. | در اینجا نظر وی درباره وجه الله بودن انسان کامل، قابل ملاحظه است. «وجه بی عذر و بی بهانه ما»، اشاره به این مطلب است که باطن اولیای الهی و انسان کامل، «وجه الله» است. در حدیث مروی از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] است که «نحن وجه الله»<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
عارف در وجود خود خدا را میبیند و آیات الهی را مطالعه میکند و خود را آینهای میسازد که در آن خدا دیده میشود و تنها مرآتیتش لحاظ میشود؛ با از بین رفتن خود و تجلی الهی در وجود عارف، او خود را گم میکند و درعینحال خدا را | عارف در وجود خود خدا را میبیند و آیات الهی را مطالعه میکند و خود را آینهای میسازد که در آن خدا دیده میشود و تنها مرآتیتش لحاظ میشود؛ با از بین رفتن خود و تجلی الهی در وجود عارف، او خود را گم میکند و درعینحال خدا را مییابد؛ یعنی خدا را در خود و خود را در خدا مییابد. اینکه «تو نباشی و همه تو باشی» و اینکه شخص خدابین شده و درعینحال خودبین، در ظاهر متناقض و «شطح» مینماید، اما در حقیقت از آنجا ناشی شده است که از دید وجودشناسهگانه، انسان از خود موجودیتی ندارد و مظهر و آینه تمامنمای حق است و از دید معرفتشناسهگانه، با نابودی خودیت سالک و فنای در حق و سپس بقای به حق، چنین کسی در وجود خود فقط حق را میبیند و در این مقام گزارش از خود در واقع گزارش از حق است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۷۹: | خط ۸۰: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
و در ضمن | و در ضمن ترجیعبند مذکور میگوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''ماییم جهان لي مع الله ''|2=''ما أعظم شأني الله الله''}} | {{ب|''ماییم جهان لي مع الله ''|2=''ما أعظم شأني الله الله''}} | ||
خط ۸۶: | خط ۸۷: | ||
که «ما أعظم شأني» به «سبحاني ما أعظم شأني» گفتن بایزید بسطامی در مقام شطح اشاره دارد<ref>ر.ک: همان، ص25-26</ref>. | که «ما أعظم شأني» به «سبحاني ما أعظم شأني» گفتن بایزید بسطامی در مقام شطح اشاره دارد<ref>ر.ک: همان، ص25-26</ref>. | ||
نسیمی در | نسیمی در ترجیعبندی که | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''روحالقدسیم و اسم اعظم ''|2=''روحی که دمیده شد در آدم''}} | {{ب|''روحالقدسیم و اسم اعظم ''|2=''روحی که دمیده شد در آدم''}} | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۸: | ||
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | ||
ویرایش