دروس منطق و فلسفه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
جز (جایگزینی متن - 'رده:سال97-25شهریور الی24 مهر' به '')
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =دروس منطق و فلسفه
| عنوان‌های دیگر =دروس منطق و فلسفه
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[عصار، محمد]] (نویسنده)
[[عصار، سید محمد]] (نویسنده)


[[عابدی، احمد]] (مصحح)
[[عابدی، احمد]] (مصحح)
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏‏BC‎‏ ‎‏78‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏2‎‏ع‎‏6
| کد کنگره =‏‏BC‎‏ ‎‏78‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏2‎‏ع‎‏6
| موضوع =فلسفه اسلامي
| موضوع =فلسفه اسلامى


منطق
منطق
خط ۲۲: خط ۲۲:
| شابک =964-371-568-X
| شابک =964-371-568-X
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =13888
| کتابخوان همراه نور =13888
| کتابخوان همراه نور =13888
| کد پدیدآور =02277
| کد پدیدآور =02277
خط ۲۹: خط ۲۹:
}}  
}}  


'''دروس منطق و فلسفه'''، اثر [[عصار، محمد|سید محمدکاظم عصار]]، کتابی است فارسی با موضوع فلسفه اسلامی و منطق که به تصحیح و تحقیق [[عابدی، احمد|احمد عابدی]] رسیده است. مخاطب این کتاب، دانشجویان و طلاب این رشته هستند.
'''دروس منطق و فلسفه'''، اثر [[عصار، سید محمد|سید محمدکاظم عصار]]، کتابی است فارسی با موضوع فلسفه اسلامی و منطق که به تصحیح و تحقیق [[عابدی، احمد|احمد عابدی]] رسیده است. مخاطب این کتاب، دانشجویان و طلاب این رشته هستند.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۵۲: خط ۵۲:


در بخش فلسفه، پس از تعریف این علم، مباحث اصالت وجود، وجود ذهنی، صورت و هیولی، اقسام علت و در پایان، مباحث مربوط به واجب تعالی و صفات و افعالش مطرح شده است. این بخش دو مقدمه کوتاه و زیبا درباره عرفان نظری و جذب و سلوک دارد که چنین است: «افراد انسان از نقطه نظر حکیم فلسفى بر دو شعبه منشعب، ولى به تعبیرات مختلفند، مانند: عالم و جاهل، حىّ و میت، نائم و مستیقظ؛ چه، هرگاه از محسوس و عالم مادّه قدم به سمت عالم معنى برنداشته و در مادّیات و لوازم مادّه فرومانده و در محسوسات جزئیه منغمر گشته، نائمش دانند و مست غفلتش خوانند... و چنانچه متوجّه عالم اعلى گردیده و رائحه معنى استشمام نموده باشد، به‌نحوى که میان او و قیومش ساتر و حجابى نباشد، «عالم» و «حىّ» نامیده می‌شود و در کتاب مبین، «انعام» و «مقربین» اشاره به این دو طائفه است و موجب تنبّه و باعث بیدارى از نوع شیطانى آن است که نظر مى‌نماید در وجود و کمالات وجود مى‌بیند پس از فقدان واجد گردیده و در قطعه‌ای از زمان آن کمالات از او سلب و منتزع شود و به حکم مبرهن و ثابت «ما دخل في الوجود لا يخرج عنه» و اینکه محال است وجود معدوم شود، وگرنه اجتماع نقیضین لازم آید، تصدیق خواهد نمود که وجود و کمالاتش را منبع و معدنى است برون از حسّ و مادّه و لوازم آن... ازاین‌رو متنبّه شود که سعادت کلیه و مرجع تمام خیرات حقیقیه، همان اتّصال به منبع قدّوسى است. به مجرّد این توجّه، مستعدّ حرکت و طیران به عوالم معنى مى‌گردد. این استعداد حرکت معنوى را دخول در باب مدینه الهیه گویند.
در بخش فلسفه، پس از تعریف این علم، مباحث اصالت وجود، وجود ذهنی، صورت و هیولی، اقسام علت و در پایان، مباحث مربوط به واجب تعالی و صفات و افعالش مطرح شده است. این بخش دو مقدمه کوتاه و زیبا درباره عرفان نظری و جذب و سلوک دارد که چنین است: «افراد انسان از نقطه نظر حکیم فلسفى بر دو شعبه منشعب، ولى به تعبیرات مختلفند، مانند: عالم و جاهل، حىّ و میت، نائم و مستیقظ؛ چه، هرگاه از محسوس و عالم مادّه قدم به سمت عالم معنى برنداشته و در مادّیات و لوازم مادّه فرومانده و در محسوسات جزئیه منغمر گشته، نائمش دانند و مست غفلتش خوانند... و چنانچه متوجّه عالم اعلى گردیده و رائحه معنى استشمام نموده باشد، به‌نحوى که میان او و قیومش ساتر و حجابى نباشد، «عالم» و «حىّ» نامیده می‌شود و در کتاب مبین، «انعام» و «مقربین» اشاره به این دو طائفه است و موجب تنبّه و باعث بیدارى از نوع شیطانى آن است که نظر مى‌نماید در وجود و کمالات وجود مى‌بیند پس از فقدان واجد گردیده و در قطعه‌ای از زمان آن کمالات از او سلب و منتزع شود و به حکم مبرهن و ثابت «ما دخل في الوجود لا يخرج عنه» و اینکه محال است وجود معدوم شود، وگرنه اجتماع نقیضین لازم آید، تصدیق خواهد نمود که وجود و کمالاتش را منبع و معدنى است برون از حسّ و مادّه و لوازم آن... ازاین‌رو متنبّه شود که سعادت کلیه و مرجع تمام خیرات حقیقیه، همان اتّصال به منبع قدّوسى است. به مجرّد این توجّه، مستعدّ حرکت و طیران به عوالم معنى مى‌گردد. این استعداد حرکت معنوى را دخول در باب مدینه الهیه گویند.
پس از آن درک مى‌کند که وجودش مقید و وجودى است خاصّ و مضیق و جزئى و ملتفت شود که هر مقید، متقوّم است به مطلق که قیوم جزئیات است؛ ناگزیر اذعان نماید به وجود صرف و هستى مطلق، آنگاه در مقام طلب کمال مطلق برآید، ولى چون نیک نظر کند متوجه شود که مطلق را نسبت به مقید دو جهت است: جهت قیومیت و جهت تجلّى و اینکه مقید طور و جلوه مطلق است که از جهت اولى به تولیت اشاره شود: '''لِكلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيها''' (بقره: 148).
پس از آن درک مى‌کند که وجودش مقید و وجودى است خاصّ و مضیق و جزئى و ملتفت شود که هر مقید، متقوّم است به مطلق که قیوم جزئیات است؛ ناگزیر اذعان نماید به وجود صرف و هستى مطلق، آنگاه در مقام طلب کمال مطلق برآید، ولى چون نیک نظر کند متوجه شود که مطلق را نسبت به مقید دو جهت است: جهت قیومیت و جهت تجلّى و اینکه مقید طور و جلوه مطلق است که از جهت اولى به تولیت اشاره شود:'''لِكلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيها''' (بقره: 148).


حال اگر طالب کمال مطلق از جهت اوّلیه متوجه شود، «مجذوب» نامیده شود؛ چه،‎ آنکه مشاهده جمال و کمال مطلق خواهد نمود بدون واسطه؛ زیرا بین مطلق و مقید به‌لحاظ قیومیت، حجاب و فاصله نیست.
حال اگر طالب کمال مطلق از جهت اوّلیه متوجه شود، «مجذوب» نامیده شود؛ چه،‎ آنکه مشاهده جمال و کمال مطلق خواهد نمود بدون واسطه؛ زیرا بین مطلق و مقید به‌لحاظ قیومیت، حجاب و فاصله نیست.
خط ۶۹: خط ۶۹:
   
   
==پانویس==
==پانویس==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
مقدمه و متن کتاب.
مقدمه و متن کتاب.
   
   
== وابسته‌ها ==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۸۱: خط ۸۲:
   
   
[[رده:آثار عمومی منطقی]]
[[رده:آثار عمومی منطقی]]
[[رده: 25 مهر الی 24 آبان(97)]]