دروس معرفت نفس: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مدرك' به 'مدرک '
جز (جایگزینی متن - '‌‌' به '‌')
جز (جایگزینی متن - 'مدرك' به 'مدرک ')
خط ۲۱: خط ۲۱:
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخوان همراه نور =10581
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۵۳: خط ۵۴:
تنويم مغناطيسى و خواب، هر دو، از يك اصلند و آن، در حقيقت، انصراف و تعطيل حواس ظاهره از تصرف و دست در كار بودن به اين نشئه طبيعت است.
تنويم مغناطيسى و خواب، هر دو، از يك اصلند و آن، در حقيقت، انصراف و تعطيل حواس ظاهره از تصرف و دست در كار بودن به اين نشئه طبيعت است.


نفس ناطقه، در همه حال، از خويشتن آگاه و مدرك ذات خود است و هيچ‌يك از حواس ظاهرى، چنين نيستند. قواى ظاهرى، موجب تضعيف قوّه متخيّله مى‌شود. قوّه متخيّله، از شئون نفس است و تجرّد برزخى دارد و در خواب و بيدارى، آگاه است. اشباحى كه در عالم رؤيا مى‌بينيم، مطلقا، پديد آمده از انشا و ايجاد نفس و قائم به اويند و همه، ابدان مثالى برزخى‌اند.
نفس ناطقه، در همه حال، از خويشتن آگاه و مدرک  ذات خود است و هيچ‌يك از حواس ظاهرى، چنين نيستند. قواى ظاهرى، موجب تضعيف قوّه متخيّله مى‌شود. قوّه متخيّله، از شئون نفس است و تجرّد برزخى دارد و در خواب و بيدارى، آگاه است. اشباحى كه در عالم رؤيا مى‌بينيم، مطلقا، پديد آمده از انشا و ايجاد نفس و قائم به اويند و همه، ابدان مثالى برزخى‌اند.


همه آثار وجودى انسان، اطوار ظهورات و تجليّات نفس است و قوام بدن، به روح و تشخّص و وحدت و ظهور آثارش از اوست. سعادت، اين است كه نفس انسان در كمال وجوديش، به جايى برسد كه در قوام خود، به مادّه نياز نداشته باشد و در عداد موجودات مفارق از مادّه درآيد و بر اين حال، دائم و ابد باقى بماند.
همه آثار وجودى انسان، اطوار ظهورات و تجليّات نفس است و قوام بدن، به روح و تشخّص و وحدت و ظهور آثارش از اوست. سعادت، اين است كه نفس انسان در كمال وجوديش، به جايى برسد كه در قوام خود، به مادّه نياز نداشته باشد و در عداد موجودات مفارق از مادّه درآيد و بر اين حال، دائم و ابد باقى بماند.


روح انسان، خواه در مقام خيال باشد و خواه در مقام عقل، پس از ويرانى بدن، تباه نمى‌شود. همه مدركات انسان، وراى طبيعت است. هر چه كه بلاوضع است، ممكن نيست در چيزى كه باوضع است حاصل شود. صورت علميه، مطلقا، وجودى مجرد و عارى از ماده است و ظرف تقرّر و تحقق او، با او مسانخ مى‌باشد.
روح انسان، خواه در مقام خيال باشد و خواه در مقام عقل، پس از ويرانى بدن، تباه نمى‌شود. همه مدرک ات انسان، وراى طبيعت است. هر چه كه بلاوضع است، ممكن نيست در چيزى كه باوضع است حاصل شود. صورت علميه، مطلقا، وجودى مجرد و عارى از ماده است و ظرف تقرّر و تحقق او، با او مسانخ مى‌باشد.


اسناد افعال صادره از انسان، به بدن و اعضا و جوارح مادّى وى، مجاز است و حقيقة به نفس، اسناد مى‌يابند. آنچه را كه انسان ادراك كرده است، در صقع ذات خود يافته است و آن، معلوم بالذّات اوست و اشياى خارجى كه به نحوى از انحا به واسطه و اعداد قوا و آلات ادراكى خود، به آنها تعلّق و ارتباط يافته و با اين ارتباط، به كسب علم نايل شده است، معلوم بالعرضند.
اسناد افعال صادره از انسان، به بدن و اعضا و جوارح مادّى وى، مجاز است و حقيقة به نفس، اسناد مى‌يابند. آنچه را كه انسان ادراك كرده است، در صقع ذات خود يافته است و آن، معلوم بالذّات اوست و اشياى خارجى كه به نحوى از انحا به واسطه و اعداد قوا و آلات ادراكى خود، به آنها تعلّق و ارتباط يافته و با اين ارتباط، به كسب علم نايل شده است، معلوم بالعرضند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش