دروس في مسائل علم الأصول: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(لینک درون متنی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۷: خط ۷۷:
نمونه‌هايى از توضيحات شارح:
نمونه‌هايى از توضيحات شارح:


1. در توضيح ملاك اختيارى بودن افعال بندگان، اين‌گونه بيان مى‌دارد:
#در توضيح ملاك اختيارى بودن افعال بندگان، اين‌گونه بيان مى‌دارد:
 
#:آنچه كه حكما در مورد قاعده «عدم امكان حدوث شىء إلا عن علة تامة» و «أن الشىء ما لم يجب لم يوجد»، بيان داشته‌اند، در افعال اختيارى جريان ندارد، چرا كه وجود معلول، يك وجود ترشحى است بر خلاف افعال اختيارى، چون قدرت فاعل بر چيزى، زمانى نمود پيدا مى‌كند كه دو طرف انجام و ترك آن چيز، نسبت به فاعل مساوى باشد. بنابراین، اگر فاعل اين تمكن را براى انجام و يا ترك فعل، قبل از صادر شدن فعل، نداشته باشد، قدرتى در بين نخواهد بود، بلكه جبر و اضطرار است و اين امر، حتى نسبت به ذات مقدس الهى نيز همين‌گونه است، چرا كه ايشان با قدرت ذاتى خود، اراده وجود شيئى را مى‌نمايد و آن را به وجود مى‌آورد.
آنچه كه حكما در مورد قاعده «عدم امكان حدوث شىء إلا عن علة تامة» و «أن الشىء ما لم يجب لم يوجد»، بيان داشته‌اند، در افعال اختيارى جريان ندارد، چرا كه وجود معلول، يك وجود ترشحى است بر خلاف افعال اختيارى، چون قدرت فاعل بر چيزى، زمانى نمود پيدا مى‌كند كه دو طرف انجام و ترك آن چيز، نسبت به فاعل مساوى باشد. بنابراین، اگر فاعل اين تمكن را براى انجام و يا ترك فعل، قبل از صادر شدن فعل، نداشته باشد، قدرتى در بين نخواهد بود، بلكه جبر و اضطرار است و اين امر، حتى نسبت به ذات مقدس الهى نيز همين‌گونه است، چرا كه ايشان با قدرت ذاتى خود، اراده وجود شيئى را مى‌نمايد و آن را به وجود مى‌آورد.
#در مسئله ضد، در تفسير مفردات عبارت «هل يقتضى الامر بالشىء النهى عن ضده»، مى‌نويسد:
 
#:مقصود از اقتضا، اعم از عينيت و جزئيت و لزوم است؛ بنابراین، مراد از اينكه امر به شىء، عين نهى از ضد عام آن است، اين است كه آنچه از امر به شىء فهميده مى‌شود، گر چه با آنچه از نهى از ضد عام آن شىء دريافت مى‌گردد، مغاير است، ولى اين دو به حسب خارج يك چيزند و تعبير از آن شىء واحد خارجى با هر يك از آن دو صحيح است؛ نظير اينكه گفته شود دو، از نظر خارجى(نه از نظر مفهومى)، نصف چهار است؛ خلاصه، تحريك به انجام كارى در خارج، همان‌گونه كه مصداق امر به آن است، مصداق نهى از ضد عام آن نيز هست، چرا كه امر به چيزى، عين طلب ترك ترك آن چيز مى‌باشد.
2. در مسئله ضد، در تفسير مفردات عبارت «هل يقتضى الامر بالشىء النهى عن ضده»، مى‌نويسد:
 
مقصود از اقتضا، اعم از عينيت و جزئيت و لزوم است؛ بنابراین، مراد از اينكه امر به شىء، عين نهى از ضد عام آن است، اين است كه آنچه از امر به شىء فهميده مى‌شود، گر چه با آنچه از نهى از ضد عام آن شىء دريافت مى‌گردد، مغاير است، ولى اين دو به حسب خارج يك چيزند و تعبير از آن شىء واحد خارجى با هر يك از آن دو صحيح است؛ نظير اينكه گفته شود دو، از نظر خارجى(نه از نظر مفهومى)، نصف چهار است؛ خلاصه، تحريك به انجام كارى در خارج، همان‌گونه كه مصداق امر به آن است، مصداق نهى از ضد عام آن نيز هست، چرا كه امر به چيزى، عين طلب ترك ترك آن چيز مى‌باشد.


مراد از جزئيت، اين است كه وجوب چيزى، متضمن منع از ترك آن است(كه اين ترك، همان ضد عام فعل است)؛ به اين صورت كه وجوب، عبارت است از طلب فعل با منع از ترك آن.
مراد از جزئيت، اين است كه وجوب چيزى، متضمن منع از ترك آن است(كه اين ترك، همان ضد عام فعل است)؛ به اين صورت كه وجوب، عبارت است از طلب فعل با منع از ترك آن.
خط ۹۵: خط ۹۲:
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
[[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین]]
[[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین]]
[[كفاية الأصول]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۱۰۱: خط ۱۰۰:
[[رده:اصول فقه (آثارکلی)]]
[[رده:اصول فقه (آثارکلی)]]
[[رده:اصول فقه شیعه]]
[[رده:اصول فقه شیعه]]
[[رده: 25 شهریور الی 24 مهر]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش