دروس اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' هاى ' به '‌هاى '
جز (جایگزینی متن - 'رده:25 آبان الی 24 آذر(97)' به '')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - ' هاى ' به '‌هاى ')
خط ۳۵: خط ۳۵:


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
در مقدمه كتاب به بررسى مسأله ارتباط دين و اخلاق پرداخته و بيان مى‌دارد: مسئله‌ى ارتباط دين و اخلاق از مسائلى است كه فيلسوفان، متكلّمان و انديشهوران علم اخلاق را از ديرباز به خود مشغول ساخته است. با نگاهى گذرا به سنّت هاى تاريخى حيات بشرى، همسازى و همسانى و اتحاد معيارها و الزامات و هنجارهاى اخلاقى با دستورهاى دينى در بسيارى از ممالك مشهود است. تعابير اخلاق اسلامى، يهودى، مسيحى، هندويى و مانند اين ها، گواه بر اين مطلب است. گاه پيوستگى عميق ميان اين دو پديده، محققان را از تفكيك تفكّر اخلاقى از ديگر ابعاد حيات دينى غافل ساخته است.
در مقدمه كتاب به بررسى مسأله ارتباط دين و اخلاق پرداخته و بيان مى‌دارد: مسئله‌ى ارتباط دين و اخلاق از مسائلى است كه فيلسوفان، متكلّمان و انديشهوران علم اخلاق را از ديرباز به خود مشغول ساخته است. با نگاهى گذرا به سنّت‌هاى تاريخى حيات بشرى، همسازى و همسانى و اتحاد معيارها و الزامات و هنجارهاى اخلاقى با دستورهاى دينى در بسيارى از ممالك مشهود است. تعابير اخلاق اسلامى، يهودى، مسيحى، هندويى و مانند اين ها، گواه بر اين مطلب است. گاه پيوستگى عميق ميان اين دو پديده، محققان را از تفكيك تفكّر اخلاقى از ديگر ابعاد حيات دينى غافل ساخته است.


مباحث متفكران يونان و روم باستان، چون سقراط و افلاطون، مبنى بر مستقل بودن آن دو پديده و تكامل آن نظريه در دوران معاصر، به وسيله ى ماركس و فرويد و فتوا دادن بر عدم تناسب آنها و نيز گفتمان عدليّه در باب حُسن و قُبح عقلى و شرعى افعال و مانند اين ها، از سابقه ى ديرين اين مسئله حكايت دارد.
مباحث متفكران يونان و روم باستان، چون سقراط و افلاطون، مبنى بر مستقل بودن آن دو پديده و تكامل آن نظريه در دوران معاصر، به وسيله ى ماركس و فرويد و فتوا دادن بر عدم تناسب آنها و نيز گفتمان عدليّه در باب حُسن و قُبح عقلى و شرعى افعال و مانند اين ها، از سابقه ى ديرين اين مسئله حكايت دارد.
خط ۵۵: خط ۵۵:
هفت. ارتباط اخلاق با ديگر علوم و معارف
هفت. ارتباط اخلاق با ديگر علوم و معارف


تمام محورهاى چهارم تا هفتم، اخلاق تحليلى، انتقادى، فرااخلاق، مبانى اخلاق و اخلاق درجه ى دوم شناخته می‌شوند. اخلاق تحليلى، به پرسش هاى اخلاقى و احكام هنجارى و ارزشى پاسخ نمی‌دهد; بلكه تمام كوشش آن پاسخ گويى به پرسش هاى منطقى، معرفت شناختى و معناشناختى اخلاق است.
تمام محورهاى چهارم تا هفتم، اخلاق تحليلى، انتقادى، فرااخلاق، مبانى اخلاق و اخلاق درجه ى دوم شناخته می‌شوند. اخلاق تحليلى، به پرسش‌هاى اخلاقى و احكام هنجارى و ارزشى پاسخ نمی‌دهد; بلكه تمام كوشش آن پاسخ گويى به پرسش‌هاى منطقى، معرفت شناختى و معناشناختى اخلاق است.


در فصل اول كتاب به يك سير كليات پرداخته و مى‌گويد: انسان مركّب از دو جزء است: 1. بدن ظاهر خاکى; 2. روح و نفس ناطقه كه جوهر مجرّدى از عالم ملكوت است، و شرافت و برترى او بر ساير حيوانات به سبب اين جزء است.
در فصل اول كتاب به يك سير كليات پرداخته و مى‌گويد: انسان مركّب از دو جزء است: 1. بدن ظاهر خاکى; 2. روح و نفس ناطقه كه جوهر مجرّدى از عالم ملكوت است، و شرافت و برترى او بر ساير حيوانات به سبب اين جزء است.
خط ۸۲: خط ۸۲:
در فصل ششم صفات مربوط به سه قوه ى عاقله، شهويه و غضبيّه را بررسى نموده<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/201 همان، ص201]</ref> و بعضى از صفاتى كه از سه قوه ى عاقله و غضبيّه و شهويه يا از دوتا از اين قوا سرچشمه مى گيرند، بيان مى‌دارد.
در فصل ششم صفات مربوط به سه قوه ى عاقله، شهويه و غضبيّه را بررسى نموده<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/201 همان، ص201]</ref> و بعضى از صفاتى كه از سه قوه ى عاقله و غضبيّه و شهويه يا از دوتا از اين قوا سرچشمه مى گيرند، بيان مى‌دارد.


سپس در پايان كتاب راه شكرگزارى از نعمتهاى الهى را بيان كرده و مى‌گويد: شكر نعمت هاى الهى به چند چيز است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/268 همان، ص268]</ref>:
سپس در پايان كتاب راه شكرگزارى از نعمتهاى الهى را بيان كرده و مى‌گويد: شكر نعمت‌هاى الهى به چند چيز است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/268 همان، ص268]</ref>:


اوّل، معرفت و شناخت نعمت هاى ظاهر و باطن، كه سرتاپاى انسان غرق نعمت است;
اوّل، معرفت و شناخت نعمت‌هاى ظاهر و باطن، كه سرتاپاى انسان غرق نعمت است;


دوّم، نظر و دقّت به پايين دست تر از خود در امور دنيايى، نه به بالاترها، كه اگر اين جور باشد انسان هميشه خود را از خدا طلبكار مى بيند;
دوّم، نظر و دقّت به پايين دست تر از خود در امور دنيايى، نه به بالاترها، كه اگر اين جور باشد انسان هميشه خود را از خدا طلبكار مى بيند;
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش