۹٬۴۵۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ') |
||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
طب النبی(ص) و طب الصادق(ع)، روش تندرستی در اسلام | طب النبی(ص) و طب الصادق(ع)، روش تندرستی در اسلام | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[حائری، عبدالکریم]] ( | [[حائری، عبدالکریم]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 159/8 /ح2د4 1300ی | | کد کنگره =BP 159/8 /ح2د4 1300ی | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| سال نشر = | | سال نشر = | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02730AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =2 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =02730 | |||
| کتابخوان همراه نور =02730 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
[[فشارکی اصفهانی، محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] از اجلاء شاگردان [[میرزای شیرازی، محمدحسن | {{کاربردهای دیگر|درر الفوائد (ابهام زدایی)}} | ||
'''درر الفوائد'''، تقريرات بحث [[فشارکی اصفهانی، سید محمد بن امیرقاسم|سيد محمد بن قاسم طباطبايى فشاركى]] (متوفاى 1316 قمرى) است كه توسط علامۀ مجدد، آیتالله [[حائری، عبدالکریم|شيخ عبدالكريم بن محمد جعفر مهرجردى حائرى يزدى]] (متوفاى 1355 قمرى) مؤسّس حوزۀ علميّۀ قم نوشته شده است. | |||
[[فشارکی اصفهانی، سید محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] از اجلاء شاگردان [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|ميرزاى شيرازى]] بزرگ بوده كه بعد از رحلت ايشان از سامراء به نجف مىرود.<ref>[[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] ج 4 ص.378</ref> | |||
== تاريخ تأليف و انتشار == | == تاريخ تأليف و انتشار == | ||
كتاب درر الفوائد پس از وفات [[فشارکی اصفهانی، محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] اصفهانى تأليف شده، زيرا به دنبال نام ايشان عبارتهاى «نوراللّه مضجعه» و «طاب ثراه» ديده مىشود و از طرفى قبل از ارتحال [[آخوند خراسانى]] در سال 1329 قمرى نگاشته شده، زيرا بعد از نام ايشان عبارتهاى «دام بقاه» و نظائر آن ديده مىشود. | كتاب درر الفوائد پس از وفات [[فشارکی اصفهانی، سید محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] اصفهانى تأليف شده، زيرا به دنبال نام ايشان عبارتهاى «نوراللّه مضجعه» و «طاب ثراه» ديده مىشود و از طرفى قبل از ارتحال [[آخوند خراسانى]] در سال 1329 قمرى نگاشته شده، زيرا بعد از نام ايشان عبارتهاى «دام بقاه» و نظائر آن ديده مىشود. بنابراین، كتاب بين سالهاى 1316 قمرى تا 1329 قمرى تأليف شده است. | ||
آن چنانكه در مقدمۀ كتاب گفته شده، مؤلف ابتدا كتاب اصولى به نام درر الفوائد را نگاشته كه علاوه بر اين كه مسائل مهم اصولى را در بر داشته در نهايت اختصار و داراى متنى روان و آسان بوده است؛ ولى پس از مدتى در بعضى از نظريات مطرح شده، تجديد نظر كرده و آنچه به نظرش مورد نياز بوده اضافه كرده كه در حواشى كتاب مشهود است. | آن چنانكه در مقدمۀ كتاب گفته شده، مؤلف ابتدا كتاب اصولى به نام درر الفوائد را نگاشته كه علاوه بر اين كه مسائل مهم اصولى را در بر داشته در نهايت اختصار و داراى متنى روان و آسان بوده است؛ ولى پس از مدتى در بعضى از نظريات مطرح شده، تجديد نظر كرده و آنچه به نظرش مورد نياز بوده اضافه كرده كه در حواشى كتاب مشهود است. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۳: | ||
استصحاب شامل يازده امر است كه عبارتند از: امر اول استصحاب حكم عقل، امر دوم ادلۀ استصحاب، امر سوم استصحاب كلى، امر چهارم استصحاب امور تدريجى، امر پنجم استصحاب تعليقى و تقديرى، امر ششم استصحاب حكم شريعتهاى سابق، امر هفتم اصل مثبت، امر هشتم مجهولَي التاريخ، امر نهم در اينكه آيا در مورد فردى از عام كه در زمانى بواسطۀ مخصص خارج شده اخذ به عام مىكنند يا به استصحاب حكم مخصص اخذ مىشود، امر دهم اخذ موضوع در استصحاب و امر يازدهم فرق بين قاعدۀ يقيين و استصحاب. | استصحاب شامل يازده امر است كه عبارتند از: امر اول استصحاب حكم عقل، امر دوم ادلۀ استصحاب، امر سوم استصحاب كلى، امر چهارم استصحاب امور تدريجى، امر پنجم استصحاب تعليقى و تقديرى، امر ششم استصحاب حكم شريعتهاى سابق، امر هفتم اصل مثبت، امر هشتم مجهولَي التاريخ، امر نهم در اينكه آيا در مورد فردى از عام كه در زمانى بواسطۀ مخصص خارج شده اخذ به عام مىكنند يا به استصحاب حكم مخصص اخذ مىشود، امر دهم اخذ موضوع در استصحاب و امر يازدهم فرق بين قاعدۀ يقيين و استصحاب. | ||
== | == نوآوریها و ابتكارات == | ||
خط ۸۱: | خط ۸۴: | ||
در بحث اصولى بودن مقدمۀ واجب نظر خود را به نحو ترديد بيان مىكند. به اين معنا كه اگر بحث به ملازمۀ عقلى برگردد مسألۀ اصولى است و اگر به وجوب مقدمه برگردد مسألۀ فقهى است، اگر چه اوّلى را ظاهر مىداند.<ref>ص 55 ج 1</ref> | در بحث اصولى بودن مقدمۀ واجب نظر خود را به نحو ترديد بيان مىكند. به اين معنا كه اگر بحث به ملازمۀ عقلى برگردد مسألۀ اصولى است و اگر به وجوب مقدمه برگردد مسألۀ فقهى است، اگر چه اوّلى را ظاهر مىداند.<ref>ص 55 ج 1</ref> | ||
در بحث تأسيس اصل در مورد شك در عبادى بودن و توصلى بودن، بدون نياز به مقدمات حكمت، به پيروى از استادش [[فشارکی اصفهانی، محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] ظهور هيئت امر در اينكه متعلّق آن تمام مقصود است را اثبات نمودهاند.<ref>ص 65 ج 1</ref> | در بحث تأسيس اصل در مورد شك در عبادى بودن و توصلى بودن، بدون نياز به مقدمات حكمت، به پيروى از استادش [[فشارکی اصفهانی، سید محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] ظهور هيئت امر در اينكه متعلّق آن تمام مقصود است را اثبات نمودهاند.<ref>ص 65 ج 1</ref> | ||
يكى ديگر از نكات مفيد كتاب در بحث واجب تعليقى است كه مؤلف پس از طرح بحث و طرح جواب صاحب [[هداية المسترشدين في شرح أصول معالمالدين|هداية المسترشدين]] و صاحب فصول، مباحث ارزندهاى را با اين مقدمه آغاز مىكند «أقول و المهم بيان كيفية الإرادات اللبّية المتعلقة بالأفعال لكي يتضح الحال»<ref>ص 75 ج 1</ref> | يكى ديگر از نكات مفيد كتاب در بحث واجب تعليقى است كه مؤلف پس از طرح بحث و طرح جواب صاحب [[هداية المسترشدين في شرح أصول معالمالدين|هداية المسترشدين]] و صاحب فصول، مباحث ارزندهاى را با اين مقدمه آغاز مىكند «أقول و المهم بيان كيفية الإرادات اللبّية المتعلقة بالأفعال لكي يتضح الحال»<ref>ص 75 ج 1</ref> | ||
خط ۸۷: | خط ۹۰: | ||
از حواشى مهمى كه نشان دهندۀ تغيير نظر مؤلف مىباشد، پذيرش استدلال [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ اعظم انصارى]] به شهادت وجدان به ثبوت ملازمه بين طلب متعلّق به مقدمات است و مؤلف در تأييد اين استدلال اين گونه تعبير مىآورد كه از محكمترين و متينترين دلايل است؛ ولى در صفحۀ بعد اين گونه در حاشيه اين مطلب را رد مىكند؛ «متى راجعنا وجداننا نجد من أنفسنا أنا في أوامرنا لسنا بمقهورين في إرادة مقدمات المطلوب». مؤلف همين تغيير نظر را در مقدمات حرام دارند.<ref>ص 93 و 94 و 99 ج 1</ref> | از حواشى مهمى كه نشان دهندۀ تغيير نظر مؤلف مىباشد، پذيرش استدلال [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ اعظم انصارى]] به شهادت وجدان به ثبوت ملازمه بين طلب متعلّق به مقدمات است و مؤلف در تأييد اين استدلال اين گونه تعبير مىآورد كه از محكمترين و متينترين دلايل است؛ ولى در صفحۀ بعد اين گونه در حاشيه اين مطلب را رد مىكند؛ «متى راجعنا وجداننا نجد من أنفسنا أنا في أوامرنا لسنا بمقهورين في إرادة مقدمات المطلوب». مؤلف همين تغيير نظر را در مقدمات حرام دارند.<ref>ص 93 و 94 و 99 ج 1</ref> | ||
يكى ديگر از مهمترين نظرياتى كه مؤلف به پيروى استادش از [[میرزای شیرازی، محمدحسن | يكى ديگر از مهمترين نظرياتى كه مؤلف به پيروى استادش از [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|ميرزاى شيرازى]] نقل كرده، مسألۀ ترتب مىباشد كه با اين عبارت اهميت آن را ذكر كرده است؛ «فليتأمل في المقام فإنه مما ينبغي أن يصرف لأجله الليالي و الأيام». اين مسأله در وجه دوم تصحيح تعلّق امر فعلى به ضد در حالى كه ضد ديگر نيز مأمور به باشد بيان شده است.<ref>ص 107 ج 1</ref> | ||
از نكات با ارزش ديگر در كلام مؤلف كه در بحث مطلق و مقيد آمده، رد كردن مقدمۀ اول از مقدمات حكمت؛ يعنى احراز در مقام بيان بودن متكلم است، به اين ترتيب كه در حمل كلام بر اطلاق در جايى كه قرينه نباشد، ماهيت مهملة مردد است بين مطلق و مقيد، و اشكالى نيست در اينكه در ابتدا اراده اولا و بالذات به طبيعت متعلّق است نه اينكه در ابتدا به مقيد متعلّق شده و به تبع آن به طبيعت متعلّق باشد.<ref>ص 202 ج 1</ref> | از نكات با ارزش ديگر در كلام مؤلف كه در بحث مطلق و مقيد آمده، رد كردن مقدمۀ اول از مقدمات حكمت؛ يعنى احراز در مقام بيان بودن متكلم است، به اين ترتيب كه در حمل كلام بر اطلاق در جايى كه قرينه نباشد، ماهيت مهملة مردد است بين مطلق و مقيد، و اشكالى نيست در اينكه در ابتدا اراده اولا و بالذات به طبيعت متعلّق است نه اينكه در ابتدا به مقيد متعلّق شده و به تبع آن به طبيعت متعلّق باشد.<ref>ص 202 ج 1</ref> | ||
خط ۹۶: | خط ۹۹: | ||
مؤلف كتاب از طريق [[فشارکی اصفهانی، محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] و ساير اساتيدش به نظريات [[میرزای شیرازی، محمدحسن | مؤلف كتاب از طريق [[فشارکی اصفهانی، سید محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] و ساير اساتيدش به نظريات [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|ميرزاى شيرازى]] بزرگ، و از طريق آشنايى با نظريات استادش [[آخوند خراسانى]] و حاشيۀ او بر رسائل بر نظريات شيخ اعظم احاطۀ كامل داشته كه در جاى جاى كتاب مشهود است. مثلاً«ذهب جمع من مشايخنا إلى الأول تبعا لسيد مشايخنا الميرزا الشیرازی - قده - أورد عليه سيدنا الأستاذ نقلاً عن سيد مشايخنا الميرزا الشیرازی - قده - قال شيخنا الأستاذ في تعليقاته...» | ||
بنابراین قسمت عمدهاى از كتاب به طرح نظريات [[آخوند خراسانى]] و [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|ميرزاى شيرازى]] و [[فشارکی اصفهانی، سید محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] و [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ اعظم انصارى]] اختصاص يافته است. | |||
خصوصيت ديگر كتاب طرح خلاصۀ مباحث و دورى از زيادهگويى و پرداختن به مباحث مهم و اصلى علم اصول است؛ | خصوصيت ديگر كتاب طرح خلاصۀ مباحث و دورى از زيادهگويى و پرداختن به مباحث مهم و اصلى علم اصول است؛ مثلاً«فنقول اختلف في المسألة و قيل فيها أقوال عديدة لا يهمنا ذكرها خوفاً عن التطويل، تم الكلام في أحكام الشك بأسرها مع مراعاة الاختصار و الاجتناب عن الزوايد و التكرار» و در بيان اقسام استصحاب به اعتبار مستصحب و دليل و شك مىگويد؛ «لا يهمنا التعرض لذكرها لقلة الجدوى». | ||
البته گاهى آنچنان مباحث را به صورت خلاصه مطرح مىكند كه مثل بحث طلب و اراده صرفا به بيان اشكال و جواب آخوند [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|صاحب كفايه]] اشاره دارد.<ref>صفحۀ 41 و 42 ج 1</ref> | البته گاهى آنچنان مباحث را به صورت خلاصه مطرح مىكند كه مثل بحث طلب و اراده صرفا به بيان اشكال و جواب آخوند [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|صاحب كفايه]] اشاره دارد.<ref>صفحۀ 41 و 42 ج 1</ref> | ||
از ديگر نكات كتاب اين كه مؤلف صرفا به نقل نظريات استادش [[فشارکی اصفهانی، محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] نپرداخته بلكه خود، نظريات جديد و بديعى را در كتاب آورده است. به عنوان نمونه: «كما بيناه في أول البحث، أقول يمكن أن يكون حاصل...، هذا ما أدى إليه نظري القاصر في المقام و عليك بالتأمل التام». | از ديگر نكات كتاب اين كه مؤلف صرفا به نقل نظريات استادش [[فشارکی اصفهانی، سید محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] نپرداخته بلكه خود، نظريات جديد و بديعى را در كتاب آورده است. به عنوان نمونه: «كما بيناه في أول البحث، أقول يمكن أن يكون حاصل...، هذا ما أدى إليه نظري القاصر في المقام و عليك بالتأمل التام». | ||
نسخۀ موجود در برنامه | نسخۀ موجود در برنامه | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۲۲: | ||
<references /> | <references /> | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[درر الفوائد (حائری یزدی - طبع جدید)]] | [[درر الفوائد (حائری یزدی - طبع جدید)]] |