خوانساری، سید محمدتقی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ':==' به '=='
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
جز (جایگزینی متن - ':==' به '==')
خط ۴۲: خط ۴۲:




==نشأت:==
==نشأت==


ايام مكتب آمد، سيد محمد تقى در تيزهوشى گوى سبقت از همگنان ربود. او در اين سنين كم هم جذبه‌هاى معنوى را در خود احساس مى كرد. او كه در مكتب خط را بخوبى آموخت و قرآنى را به خط خود نشوت و آن را وقف مسجد كرد.
ايام مكتب آمد، سيد محمد تقى در تيزهوشى گوى سبقت از همگنان ربود. او در اين سنين كم هم جذبه‌هاى معنوى را در خود احساس مى كرد. او كه در مكتب خط را بخوبى آموخت و قرآنى را به خط خود نشوت و آن را وقف مسجد كرد.
خط ۴۹: خط ۴۹:




==پاى درس بزرگان:==
==پاى درس بزرگان==


خوانسارى جوان پس از مشورتهايى كه با پدر كرد براى تكميل اندوخته‌ها رهسپار حوزه ديرپاى نجف شد. هجرت به نجف بر شتاب حركت او افزود. او در نجف پس از تكميل درسهاى ناتمام، در درس محققان بزرگ اين رشته‌ها حاضر شد تا جوانه‌هاى اجتهاد كه از توانايى در تحقيق ريشه مى گيرد در او برويند. خوانسارى جوان چهار سال در درس فقه و محقق بزرگ اصولى آيت‌الله [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانى]] شركت كرد. در كنار اين درس به درس فقيه برجسته آيت‌الله [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سيد محمد كاظم طباطبايى يزدى]] هم حاضر گشت. بعد از ارتحال اين دو او از درسهاى اصول آيت‌الله نائينى، آيت‌الله آقا ضياء الدين عراقى و از درس فقه آيت‌الله شيخ الشريعه اصفهانى استفاده نمود. او در گرفتن اجتهادنامه خود از اساتيدش كوشش نكرد اما آقا ضياء عراقى - كه بارها مقام اين شاگردش را ارج نهاده و گفته بود: «حفظ مقام و نگهدارى شؤونات آقاى خوانسارى را مانند علماى متأخر بر خود فرض مى دانم» هنگامى كه او بعدها به ايران بازگشته بود، اجتهادنامه وى را از نجف برايش فرستاد. افزون بر اين آقاى خوانسارى از اين استاد خود اجازه روايى نيز يافته بود.
خوانسارى جوان پس از مشورتهايى كه با پدر كرد براى تكميل اندوخته‌ها رهسپار حوزه ديرپاى نجف شد. هجرت به نجف بر شتاب حركت او افزود. او در نجف پس از تكميل درسهاى ناتمام، در درس محققان بزرگ اين رشته‌ها حاضر شد تا جوانه‌هاى اجتهاد كه از توانايى در تحقيق ريشه مى گيرد در او برويند. خوانسارى جوان چهار سال در درس فقه و محقق بزرگ اصولى آيت‌الله [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانى]] شركت كرد. در كنار اين درس به درس فقيه برجسته آيت‌الله [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سيد محمد كاظم طباطبايى يزدى]] هم حاضر گشت. بعد از ارتحال اين دو او از درسهاى اصول آيت‌الله نائينى، آيت‌الله آقا ضياء الدين عراقى و از درس فقه آيت‌الله شيخ الشريعه اصفهانى استفاده نمود. او در گرفتن اجتهادنامه خود از اساتيدش كوشش نكرد اما آقا ضياء عراقى - كه بارها مقام اين شاگردش را ارج نهاده و گفته بود: «حفظ مقام و نگهدارى شؤونات آقاى خوانسارى را مانند علماى متأخر بر خود فرض مى دانم» هنگامى كه او بعدها به ايران بازگشته بود، اجتهادنامه وى را از نجف برايش فرستاد. افزون بر اين آقاى خوانسارى از اين استاد خود اجازه روايى نيز يافته بود.


==بر بلنداى حماسه:==
==بر بلنداى حماسه==


با شروع جنگ جهانى اول كه حكومت عثمانى به نفع آلمان درگير اين جنگ شد و در صف متحدين قرار گرفت، قلمرو عثمانيها در حيطه جنگ واقع گرديد. در 28 آبان 1293 ق بصره و حوالى آن به تصرف قواى انگليس درآمد. موقعيتى حساس بود، دولت عثمانى از روحانيون كمك طلبيد علماى شيعه با آنكه با استبداد گسترده آن دولت بر جامعه اكثريت شيعى عراق روبرو بودند، نتوانستند در چنين هنگامه‌اى ناظر پايمال شدن سرزمين مقدس عراق شوند. اين بود كه جمع بسيارى از مراجع فتواى جهاد دادند و چون خود در سنين پيرى بودند فرزندانشان را به نيابت خويش رهسپار نبرد كردند و گروه ديگرى از مجتهدان نيز خود راهى صحنه جهاد گشتند. در ايام محرم فتواهاى شورانگيز جهاد شراره حماسه را بويژه در جان طلايه‌داران دانش برانگيخت و در اين ميان آقاى خوانسارى نيز كرسى درس و تحقيق را رها كرد و در صف رهسپاران جهاد قرار گرفت. او به گروه مجاهدانى كه به همراه آيت‌الله سيد مصطفى كاشانى عازم نبرد بودند، پيوست. اين گروه سوار بر كشتى در رود دجله و فرات پيش تاختند و خود را به صفوف مقدم جبهه در حوالى بصره رسانيدند.
با شروع جنگ جهانى اول كه حكومت عثمانى به نفع آلمان درگير اين جنگ شد و در صف متحدين قرار گرفت، قلمرو عثمانيها در حيطه جنگ واقع گرديد. در 28 آبان 1293 ق بصره و حوالى آن به تصرف قواى انگليس درآمد. موقعيتى حساس بود، دولت عثمانى از روحانيون كمك طلبيد علماى شيعه با آنكه با استبداد گسترده آن دولت بر جامعه اكثريت شيعى عراق روبرو بودند، نتوانستند در چنين هنگامه‌اى ناظر پايمال شدن سرزمين مقدس عراق شوند. اين بود كه جمع بسيارى از مراجع فتواى جهاد دادند و چون خود در سنين پيرى بودند فرزندانشان را به نيابت خويش رهسپار نبرد كردند و گروه ديگرى از مجتهدان نيز خود راهى صحنه جهاد گشتند. در ايام محرم فتواهاى شورانگيز جهاد شراره حماسه را بويژه در جان طلايه‌داران دانش برانگيخت و در اين ميان آقاى خوانسارى نيز كرسى درس و تحقيق را رها كرد و در صف رهسپاران جهاد قرار گرفت. او به گروه مجاهدانى كه به همراه آيت‌الله سيد مصطفى كاشانى عازم نبرد بودند، پيوست. اين گروه سوار بر كشتى در رود دجله و فرات پيش تاختند و خود را به صفوف مقدم جبهه در حوالى بصره رسانيدند.
خط ۶۷: خط ۶۷:
بعدها كه راجه هندى آزاد شد در آزادى آقاى خوانسارى كوشيد. در نتيجه آقاى خوانسارى نيز پس از گذشت چهار سال تحمل رنج اسارت، آزاد گشت.
بعدها كه راجه هندى آزاد شد در آزادى آقاى خوانسارى كوشيد. در نتيجه آقاى خوانسارى نيز پس از گذشت چهار سال تحمل رنج اسارت، آزاد گشت.


==مرجعيت:==
==مرجعيت==


آيت‌الله خوانسارى بعد از رهايى از اسارت به زادگاهش خوانسار بازگشت. پس از آن، آوازه حوزه نوبنياد سلطان آباد اراك، در او شيفتگى نخستين را زنده ساخت و از همين رو در حوزه سلطان آباد به احترام آيت‌الله حائرى در درسشان شركت جست و خود نيز جداگانه به تدريس فقه، اصول و حكمت پرداخت. ديرى نگذشت كه او توجه آيت‌الله حائرى را به خود برانگيخت. آقاى خوانسارى در سلك ياران نزديك و مشاوران برجسته (هيأت استفتايى) آيت‌الله حائرى قرار گرفت. وى در پى اين نزديكيها نقش برجسته‌اى در شكل گيرى حوزه علميه قم ايفا كرد و مشوقى در هجرت آيت‌الله حائرى به قم بود. در سال 1315 ش حوزه قم در ماتم از دست دادن بنيانگذارش به سوگ نشست. در آن موقعيت خطير آيت‌الله صدر و آيت‌الله حجت و همچنين آيت‌الله خوانسارى كه سه تن از شاگردان و ياران برجسته آيت‌الله حائرى بودند، براى تصدى مسؤوليت حوزه و عهده‌دارى رهبرى دينى مردم مورد توجه قرار گرفتند. در اين ميان آيت‌الله خوانسارى با شايستگى‌هاى فراوان اخلاقى و علمى كه داشت پيشگام نگشت، اما شيخ محمد صدوقى و شيخ مجتبى عراقى و تنى چند از دوستانشان در پاگيرى مرجعيت ايشان تلاش ورزيدند. درس خارج براى ايشان تدارك گرديد و قرار شد ادامه درس استادش حائرى را بگويد. رفته رفته اين شخصيت برجسته مورد اقبال جامعه ايرانى قرار گرفت و با طرح جواز رجوع در مسائل احتياطى به ايشان از طرف آيت‌الله سيد ابوالحسن اصفهانى دامنه مرجعيت او گسترش يافت. اما با اين همه او، آيت‌الله صدر و آيت‌الله حجت براى حاكم نمودن وحدت رهبرى دينى مردم و زدودن شائبه‌هاى تفرقه، آيت‌الله بروجردى را به قم خواندند و با اصرار زياد او را بر اين مسند نشاندند.
آيت‌الله خوانسارى بعد از رهايى از اسارت به زادگاهش خوانسار بازگشت. پس از آن، آوازه حوزه نوبنياد سلطان آباد اراك، در او شيفتگى نخستين را زنده ساخت و از همين رو در حوزه سلطان آباد به احترام آيت‌الله حائرى در درسشان شركت جست و خود نيز جداگانه به تدريس فقه، اصول و حكمت پرداخت. ديرى نگذشت كه او توجه آيت‌الله حائرى را به خود برانگيخت. آقاى خوانسارى در سلك ياران نزديك و مشاوران برجسته (هيأت استفتايى) آيت‌الله حائرى قرار گرفت. وى در پى اين نزديكيها نقش برجسته‌اى در شكل گيرى حوزه علميه قم ايفا كرد و مشوقى در هجرت آيت‌الله حائرى به قم بود. در سال 1315 ش حوزه قم در ماتم از دست دادن بنيانگذارش به سوگ نشست. در آن موقعيت خطير آيت‌الله صدر و آيت‌الله حجت و همچنين آيت‌الله خوانسارى كه سه تن از شاگردان و ياران برجسته آيت‌الله حائرى بودند، براى تصدى مسؤوليت حوزه و عهده‌دارى رهبرى دينى مردم مورد توجه قرار گرفتند. در اين ميان آيت‌الله خوانسارى با شايستگى‌هاى فراوان اخلاقى و علمى كه داشت پيشگام نگشت، اما شيخ محمد صدوقى و شيخ مجتبى عراقى و تنى چند از دوستانشان در پاگيرى مرجعيت ايشان تلاش ورزيدند. درس خارج براى ايشان تدارك گرديد و قرار شد ادامه درس استادش حائرى را بگويد. رفته رفته اين شخصيت برجسته مورد اقبال جامعه ايرانى قرار گرفت و با طرح جواز رجوع در مسائل احتياطى به ايشان از طرف آيت‌الله سيد ابوالحسن اصفهانى دامنه مرجعيت او گسترش يافت. اما با اين همه او، آيت‌الله صدر و آيت‌الله حجت براى حاكم نمودن وحدت رهبرى دينى مردم و زدودن شائبه‌هاى تفرقه، آيت‌الله بروجردى را به قم خواندند و با اصرار زياد او را بر اين مسند نشاندند.
خط ۷۳: خط ۷۳:
سالهاى طولانى تدريس آيت‌الله خوانسارى كه از حوزه نجف آغاز گشت، جمع زيادى از آموختگان فضل با او همراه شدند. در سالهاى آخر تدريس هم درس خارج او چنان با عمق و دقت طرح مى شد كه تنها شايستگانى چند ياراى حضور در آن را يافتند. آثار علمى ايشان غير از آن رساله‌هاى فتوايى كه نظريات فقهى ايشان را در بر داشت، تقريرات درسهاى خارجى بود كه شاگردانش جمع آورى كرده بودند. از آن جمله درس طهارت ايشان بود كه به همت شاگرد برجسته‌اش آيت‌الله محمد على اراكى و درس صلاة كه از سوى شاگرد فرزانه ديگرشان آقا مجتبى عراقى نگارش يافت.
سالهاى طولانى تدريس آيت‌الله خوانسارى كه از حوزه نجف آغاز گشت، جمع زيادى از آموختگان فضل با او همراه شدند. در سالهاى آخر تدريس هم درس خارج او چنان با عمق و دقت طرح مى شد كه تنها شايستگانى چند ياراى حضور در آن را يافتند. آثار علمى ايشان غير از آن رساله‌هاى فتوايى كه نظريات فقهى ايشان را در بر داشت، تقريرات درسهاى خارجى بود كه شاگردانش جمع آورى كرده بودند. از آن جمله درس طهارت ايشان بود كه به همت شاگرد برجسته‌اش آيت‌الله محمد على اراكى و درس صلاة كه از سوى شاگرد فرزانه ديگرشان آقا مجتبى عراقى نگارش يافت.


==نماز:==
==نماز==


نماز آيت‌الله خوانسارى حديث شگفتى داشت. در او چنان باور خدا تجلى كرده بود كه در نماز حجاب بر مى كشيد و روحش به بهشت ياد در مى آمد. او خود در اين باره چنين گفته بود: در نماز كه مى ايستم مثل اين است كه با خدا شفاهى صحبت مى كنم و انگار رخ به رخ هستم. در پى نماياندن اين چهره معنوى او بود كه با درخواست جمعى از دل باوران، آيت‌الله [[موسوی خوانساری، احمد|سيد احمد خوانسارى]]، برقرارى نماز جماعت فيضيه را به او واگذاشت. در اين نماز پرشكوه حتى مقدسانى كه ترديدشان در عدالت امامان جماعت بسيار بود و به هر كس اقتدا نمى كردند، بى هيچ واهمه‌اى با او به نماز مى‌ايستادند. بعضى از شبها هم كه آقاى خوانسارى نمى آمد حضرت امام خمينى كه از اساتيد بنام حوزه بود اقامه نماز مى كرد.  
نماز آيت‌الله خوانسارى حديث شگفتى داشت. در او چنان باور خدا تجلى كرده بود كه در نماز حجاب بر مى كشيد و روحش به بهشت ياد در مى آمد. او خود در اين باره چنين گفته بود: در نماز كه مى ايستم مثل اين است كه با خدا شفاهى صحبت مى كنم و انگار رخ به رخ هستم. در پى نماياندن اين چهره معنوى او بود كه با درخواست جمعى از دل باوران، آيت‌الله [[موسوی خوانساری، احمد|سيد احمد خوانسارى]]، برقرارى نماز جماعت فيضيه را به او واگذاشت. در اين نماز پرشكوه حتى مقدسانى كه ترديدشان در عدالت امامان جماعت بسيار بود و به هر كس اقتدا نمى كردند، بى هيچ واهمه‌اى با او به نماز مى‌ايستادند. بعضى از شبها هم كه آقاى خوانسارى نمى آمد حضرت امام خمينى كه از اساتيد بنام حوزه بود اقامه نماز مى كرد.  
خط ۷۹: خط ۷۹:
نماز جمعه نيز كه در نظرگاه فقهى آيت‌الله خوانسارى واجب احتياطى بود در حوالى سال 1320، بعد از ساليان سال كه اين نماز متروك و مهجور مانده بود، از سوى آن فقيه بزرگ در مدرسه فيضيه بپا شد. بعدها فيضيه هم گنجايش خيل آن همه مشتاقان را نداشت. براى همين، مكان نماز به مسجد امام حسن عسكرى عليه السلام انتقال يافت. برگزارى اين نماز چنان پر تأثير شد كه به دنبال آن در بيشتر شهرها نماز جمعه جانى تازه گرفت.
نماز جمعه نيز كه در نظرگاه فقهى آيت‌الله خوانسارى واجب احتياطى بود در حوالى سال 1320، بعد از ساليان سال كه اين نماز متروك و مهجور مانده بود، از سوى آن فقيه بزرگ در مدرسه فيضيه بپا شد. بعدها فيضيه هم گنجايش خيل آن همه مشتاقان را نداشت. براى همين، مكان نماز به مسجد امام حسن عسكرى عليه السلام انتقال يافت. برگزارى اين نماز چنان پر تأثير شد كه به دنبال آن در بيشتر شهرها نماز جمعه جانى تازه گرفت.


==نماز باران:==
==نماز باران==


يكى از حوادث مهم كه از آثار شهودى آقاى خوانسارى از نگاه دينى به شمار مى آمد، نماز بارانى است كه او آن را اقامه نمود تا تجلى دعا و نماز را در زندگى به گونه‌اى ملموس آشكار كند. در شهريور 1320 كه متفقين در ايران به طور انبوه حضور يافتند. در آن موقع موجى از قحطى و نابسامانى در كشور به راه افتاد. قسمتى از سپاه متفقين در منطقه خاكفرج قم استقرار يافت و بعد از مدتى كنترل شهر در دست آنان قرار گرفت. اشغال هنوز ادامه داشت كه زمينهاى مساعد و وسيع شهر قم - كه به صورت ديم كشت مى‌شد - با گذشت دو ماه بهارى از سال 1323 هنوز تشنه بودند. با بروز اين خشكسالى موقعيت غذايى مردم بحرانى شد. اهالى قم، چاره در خواندن نماز باران ديدند. آنان به جستجوى امامى برآمدند تا آنها را به ساحل اجابت رساند و با خلوص و صفايش خواستن را معنى بخشد. مردم راهى خانه‌هاى آقايان صدر، حجت و خوانسارى شدند. آقايان صدر و حجت در پاسخ مردم گفتند اگر شما وظيفه‌هاى شرعى خود را بجا آوريد، آسمان و زمين دستهايشان بر شما گشوده خواهد بود. اما آقاى خوانسارى نتوانست جواب نه بگويد و مردم هم گمان بردند او موافق با خواندن نماز باران است. به همين علت اطلاعيه‌هايى در سطح شهر نصب گرديد كه آقاى خوانسارى در روز جمعه نماز استسقا خواهد خواند. گروهى ايشان را از پايان بد كار بيم دادند اما او گفت حالا كه چنين شده، خواندن اين نماز بر من تكليفى است و هر چه صلاح باشد همان واقع خواهد شد. با نزديك شدن لحظه موعود بهائيان شهر، متفقين را به انگيزه‌هاى اين حركت بدبين نمودند تا جايى كه اين نيروها در پوششى دفاعى رفتند. در روز موعود، جمعيت از گوشه و كنار شهر روانه شدند تا به صحراى خاكفرج كه در نيم كيلومترى شهر قرار داشت و مصلاى آن محسوب مى شد بروند. آيت‌الله خوانسارى هم با طمأنينه و آرامش مخصوص و در حالى كه پاها را برهنه كرده و تحت الحنك انداخته بود با عده‌اى از همراهان به سمت آن نقطه حركت نمودند. جمعيت افزون بر بيست هزار نفر بود و دو سوم ساكنان شهر را در بر مى گرفت. با عبور آرام مردم از كنار پادگان، شائبه‌هاى ترديد زدوده شد و توطئه بهائيان بى اثر ماند. آن روز نماز خوانده شد اما اثرى از اجابت ديده نشد. آيت‌الله خوانسارى كه بارها عطوفت و مهربانى پايان ناپذير خدا را با همه وجود خود درك كرده بود، بخوبى مى دانست كه خواستن را با اصرار معنا بخشد. چه آنكه اگر خواهش باشد اجابت حتمى است. او بعد از پايان درس و بحث از شاگردانش خواست كه تا همپاى او باز به كوى خواهش روند و نماز بارانى ديگر بخوانند. اين بار نماز در باغهاى پشت قبرستان نو بپاگشت. غروب يكشنبه فرا رسيد و آسمان بى تكه ابرى سرخ گونگى خورشيد را به نظاره نشست. گزارش هواشناسان غربى كه در پادگان خاكفرج بودند گوياى اين بود كه بارشى روى نخواهد داد.
يكى از حوادث مهم كه از آثار شهودى آقاى خوانسارى از نگاه دينى به شمار مى آمد، نماز بارانى است كه او آن را اقامه نمود تا تجلى دعا و نماز را در زندگى به گونه‌اى ملموس آشكار كند. در شهريور 1320 كه متفقين در ايران به طور انبوه حضور يافتند. در آن موقع موجى از قحطى و نابسامانى در كشور به راه افتاد. قسمتى از سپاه متفقين در منطقه خاكفرج قم استقرار يافت و بعد از مدتى كنترل شهر در دست آنان قرار گرفت. اشغال هنوز ادامه داشت كه زمينهاى مساعد و وسيع شهر قم - كه به صورت ديم كشت مى‌شد - با گذشت دو ماه بهارى از سال 1323 هنوز تشنه بودند. با بروز اين خشكسالى موقعيت غذايى مردم بحرانى شد. اهالى قم، چاره در خواندن نماز باران ديدند. آنان به جستجوى امامى برآمدند تا آنها را به ساحل اجابت رساند و با خلوص و صفايش خواستن را معنى بخشد. مردم راهى خانه‌هاى آقايان صدر، حجت و خوانسارى شدند. آقايان صدر و حجت در پاسخ مردم گفتند اگر شما وظيفه‌هاى شرعى خود را بجا آوريد، آسمان و زمين دستهايشان بر شما گشوده خواهد بود. اما آقاى خوانسارى نتوانست جواب نه بگويد و مردم هم گمان بردند او موافق با خواندن نماز باران است. به همين علت اطلاعيه‌هايى در سطح شهر نصب گرديد كه آقاى خوانسارى در روز جمعه نماز استسقا خواهد خواند. گروهى ايشان را از پايان بد كار بيم دادند اما او گفت حالا كه چنين شده، خواندن اين نماز بر من تكليفى است و هر چه صلاح باشد همان واقع خواهد شد. با نزديك شدن لحظه موعود بهائيان شهر، متفقين را به انگيزه‌هاى اين حركت بدبين نمودند تا جايى كه اين نيروها در پوششى دفاعى رفتند. در روز موعود، جمعيت از گوشه و كنار شهر روانه شدند تا به صحراى خاكفرج كه در نيم كيلومترى شهر قرار داشت و مصلاى آن محسوب مى شد بروند. آيت‌الله خوانسارى هم با طمأنينه و آرامش مخصوص و در حالى كه پاها را برهنه كرده و تحت الحنك انداخته بود با عده‌اى از همراهان به سمت آن نقطه حركت نمودند. جمعيت افزون بر بيست هزار نفر بود و دو سوم ساكنان شهر را در بر مى گرفت. با عبور آرام مردم از كنار پادگان، شائبه‌هاى ترديد زدوده شد و توطئه بهائيان بى اثر ماند. آن روز نماز خوانده شد اما اثرى از اجابت ديده نشد. آيت‌الله خوانسارى كه بارها عطوفت و مهربانى پايان ناپذير خدا را با همه وجود خود درك كرده بود، بخوبى مى دانست كه خواستن را با اصرار معنا بخشد. چه آنكه اگر خواهش باشد اجابت حتمى است. او بعد از پايان درس و بحث از شاگردانش خواست كه تا همپاى او باز به كوى خواهش روند و نماز بارانى ديگر بخوانند. اين بار نماز در باغهاى پشت قبرستان نو بپاگشت. غروب يكشنبه فرا رسيد و آسمان بى تكه ابرى سرخ گونگى خورشيد را به نظاره نشست. گزارش هواشناسان غربى كه در پادگان خاكفرج بودند گوياى اين بود كه بارشى روى نخواهد داد.
خط ۸۷: خط ۸۷:
اين باران چنان گسترده و بى امان بود كه تا آن وقت چنين بارشى را كسى سراغ نداشت. بى سيم‌هاى پادگان خاكفرج به كار افتاد و خبر اين حادثه شگفت به جهان مخابره شد و در مدتى كوتاه پس از تأييد آن از طرف مقامهاى رسمى لندن و آمريكا، از طريق راديو انعكاس جهانى يافت.
اين باران چنان گسترده و بى امان بود كه تا آن وقت چنين بارشى را كسى سراغ نداشت. بى سيم‌هاى پادگان خاكفرج به كار افتاد و خبر اين حادثه شگفت به جهان مخابره شد و در مدتى كوتاه پس از تأييد آن از طرف مقامهاى رسمى لندن و آمريكا، از طريق راديو انعكاس جهانى يافت.


==حج نمونه:==
==حج نمونه==


تا شهريور 1328 ش هفت سال مى گذشت كه ايران از حج محروم بود. در آن سال حضور روحانيان كه تشنه‌تر از همه مى نمودند در اين حج، حضورى پرجلوه بود. حضورى آنچنان كه حج آن سال را حجة العلما ناميدند. روحانيان بزرگى چون آيت‌الله ميرزا محمد فيض و تنى چند از علماى برجسته در اين حركت به چشم مى خوردند. آيت‌الله خوانسارى هم به دعوت يكى از بازاريان تهران به اين كاروان پيوست. در همان روزهاى نخست، ورود ايشان به مكه وحدت آفرين شد و با اعلام ثبوت رؤيت ماه از طرف ايشان اختلاف رخت بربست و وقتى هم كه جمعى از شيعيان از او تقاضاى برپايى جماعت نمودند، او بى اعتنا به درخواست ايشان، به نمازجماعت برادران اهل سنت رفت. چه آنكه اين حج براى همبستگى بود و دلبستگى و دميدن روح برادرى، تا در سايه وحدتى ظاهرى روحها به وحدت رسند. در مدينه محل اقامت آيت‌الله خوانسارى جاى آمد و شد هيأت‌ها و كاروانهاى مذاهب مختلف بود. از جمله آنها هيأت علماى مصر به سرپرستى شيخ حسن البناء، مرشد عام جمعيت اخوان المسلمين بود. گفتگوهاى دوستانه‌اش آغاز گشت و تلاش آيت‌الله خوانسارى در نزديكى و ايجاد تفاهم هر چه بيشتر بود. در پاسخ به اين خبر اخوان وحدت، خطباى مصرى هم با او، همصدا گرديدند.
تا شهريور 1328 ش هفت سال مى گذشت كه ايران از حج محروم بود. در آن سال حضور روحانيان كه تشنه‌تر از همه مى نمودند در اين حج، حضورى پرجلوه بود. حضورى آنچنان كه حج آن سال را حجة العلما ناميدند. روحانيان بزرگى چون آيت‌الله ميرزا محمد فيض و تنى چند از علماى برجسته در اين حركت به چشم مى خوردند. آيت‌الله خوانسارى هم به دعوت يكى از بازاريان تهران به اين كاروان پيوست. در همان روزهاى نخست، ورود ايشان به مكه وحدت آفرين شد و با اعلام ثبوت رؤيت ماه از طرف ايشان اختلاف رخت بربست و وقتى هم كه جمعى از شيعيان از او تقاضاى برپايى جماعت نمودند، او بى اعتنا به درخواست ايشان، به نمازجماعت برادران اهل سنت رفت. چه آنكه اين حج براى همبستگى بود و دلبستگى و دميدن روح برادرى، تا در سايه وحدتى ظاهرى روحها به وحدت رسند. در مدينه محل اقامت آيت‌الله خوانسارى جاى آمد و شد هيأت‌ها و كاروانهاى مذاهب مختلف بود. از جمله آنها هيأت علماى مصر به سرپرستى شيخ حسن البناء، مرشد عام جمعيت اخوان المسلمين بود. گفتگوهاى دوستانه‌اش آغاز گشت و تلاش آيت‌الله خوانسارى در نزديكى و ايجاد تفاهم هر چه بيشتر بود. در پاسخ به اين خبر اخوان وحدت، خطباى مصرى هم با او، همصدا گرديدند.


==فتواهاى شورآفرين:==
==فتواهاى شورآفرين==


آيت‌الله خوانسارى همگام با آيت‌الله حاج آقا حسين قمى، پيشگام مبارزه عليه كشف حجاب، در اين مبارزه شركت نمود. او در آن جو پراختناق در فتواى روشنگرانه بر ضرورى بودن حجاب پاى فشرد.
آيت‌الله خوانسارى همگام با آيت‌الله حاج آقا حسين قمى، پيشگام مبارزه عليه كشف حجاب، در اين مبارزه شركت نمود. او در آن جو پراختناق در فتواى روشنگرانه بر ضرورى بودن حجاب پاى فشرد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش