پرش به محتوا

خمینی روح‌الله؛ زندگی‌نامه امام خمینی بر اساس اسناد و خاطرات و خیال: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'موسس' به 'مؤسس'
جز (جایگزینی متن - '| تعداد جلد =1 | کد پدیدآور =' به '| تعداد جلد =1 | کتابخانۀ دیجیتال نور = | کد پدیدآور =')
جز (جایگزینی متن - 'موسس' به 'مؤسس')
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱۰: خط ۱۰:
خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368 - سرگذشت‌نامه
خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368 - سرگذشت‌نامه
| ناشر =  
| ناشر =  
موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی(س)
مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی(س)
| مکان نشر =تهران - ایران
| مکان نشر =تهران - ایران
| سال نشر = 1378 ش  
| سال نشر = 1378 ش  
خط ۱۷: خط ۱۷:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۲۳: خط ۲۳:
}}
}}


'''خمينى روح‌الله: زندگى‌نامه امام خمينى بر اساس اسناد و خاطرات و خيال'''، اثر سيد على قادرى است كه در آن، شرح حال [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]] را از آغاز تا دوران قم و دعوت از [[بروجردی، حسین|آيت‌الله بروجردى]] براى حضور در قم و پذيرش مرجعيت و طرح اصلاح ساختار حوزه در سال 1328ش و داستان ازدواج در 27 سالگى، به‌صورت داستانى بيان كرده است.
'''خمينى روح‌الله: زندگى‌نامه امام خمينى بر اساس اسناد و خاطرات و خيال'''، اثر سيد على قادرى است كه در آن، شرح حال [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمينى]] را از آغاز تا دوران قم و دعوت از [[بروجردی، حسین|آيت‌الله بروجردى]] براى حضور در قم و پذيرش مرجعيت و طرح اصلاح ساختار حوزه در سال 1328ش و داستان ازدواج در 27 سالگى، به‌صورت داستانى بيان كرده است.


كتاب حاضر، مستند است و بر اساس اسناد نوشته شده، ولى مطالبش مقدارى پرورش يافته است.
كتاب حاضر، مستند است و بر اساس اسناد نوشته شده، ولى مطالبش مقدارى پرورش يافته است.
خط ۳۷: خط ۳۷:
#نویسنده مقدمه‌اى طولانى نوشته كه متأسفانه روشمند و منظم نيست و سخت احساسى است و البته گاه نكته‌هايى روشى در آن آمده است، از جمله: «... در سال 1365 مسئوليت يك گروه تحقيقاتى را براى كشف مبانى سياست خارجى اسلام عهده‌دار بودم. ناگزير بايد بر انديشه سياسى كسى كه جمهورى اسلامى را بر اساس انديشه‌اى ريشه‌دار، اما با بيانى نوين پى ريخت، تمركز جدى مى‌كردم. چنين مسئوليتى باعث شد علاوه بر مطالعه آثار منتشرشده او به برداشت‌هاى ارادت‌مندانه، خنثى يا خصمانه ديگران نيز گوش بسپرم. در خارج از كشور بيش از داخل به انديشه‌هاى سياسى او پرداخته مى‌شد و هر فرد و تشكيلات به انگيزه‌اى؛ يكى براى الگوبردارى، ديگرى، براى مقابله با بنيادگرايى اسلامى.
#نویسنده مقدمه‌اى طولانى نوشته كه متأسفانه روشمند و منظم نيست و سخت احساسى است و البته گاه نكته‌هايى روشى در آن آمده است، از جمله: «... در سال 1365 مسئوليت يك گروه تحقيقاتى را براى كشف مبانى سياست خارجى اسلام عهده‌دار بودم. ناگزير بايد بر انديشه سياسى كسى كه جمهورى اسلامى را بر اساس انديشه‌اى ريشه‌دار، اما با بيانى نوين پى ريخت، تمركز جدى مى‌كردم. چنين مسئوليتى باعث شد علاوه بر مطالعه آثار منتشرشده او به برداشت‌هاى ارادت‌مندانه، خنثى يا خصمانه ديگران نيز گوش بسپرم. در خارج از كشور بيش از داخل به انديشه‌هاى سياسى او پرداخته مى‌شد و هر فرد و تشكيلات به انگيزه‌اى؛ يكى براى الگوبردارى، ديگرى، براى مقابله با بنيادگرايى اسلامى.
#: تا حد مقدورات نتايج مطالعات ديگران را نيز خواندم و صدها سؤال و مسئله در ذهنم جرقه خورده بود. با ده‌ها صاحب‌نظر بحث كرده بودم و كم‌كم امر بر من مشتبه گرديد كه با انديشه سياسى او تا حدودى آشنا شده‌ام. حاصل اين مطالعات حدود پنجاه سخنرانى و ده مقاله پيرامون ابعادى از انديشه‌هاى سياسى او شد و شايد همين سابقه، علت آن بود كه معاونت بين‌الملل مؤسسه تنظيم و نشر آثار، پيشنهاد كند تا بر انگاره آنچه يافته‌ام زندگى‌اش را براى مخاطبينى كه فارسى نمى‌دانند و به منابع فارسى دسترسى ندارند، بنویسیم..<ref>مقدمه كتاب، ج1، ص40-41</ref>
#: تا حد مقدورات نتايج مطالعات ديگران را نيز خواندم و صدها سؤال و مسئله در ذهنم جرقه خورده بود. با ده‌ها صاحب‌نظر بحث كرده بودم و كم‌كم امر بر من مشتبه گرديد كه با انديشه سياسى او تا حدودى آشنا شده‌ام. حاصل اين مطالعات حدود پنجاه سخنرانى و ده مقاله پيرامون ابعادى از انديشه‌هاى سياسى او شد و شايد همين سابقه، علت آن بود كه معاونت بين‌الملل مؤسسه تنظيم و نشر آثار، پيشنهاد كند تا بر انگاره آنچه يافته‌ام زندگى‌اش را براى مخاطبينى كه فارسى نمى‌دانند و به منابع فارسى دسترسى ندارند، بنویسیم..<ref>مقدمه كتاب، ج1، ص40-41</ref>
#نویسنده، نكته مهمى را تأكيد كرده است: «از آوردن نام اشخاص مرتبط با زندگى [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]] پرهيز كرده و به همين جهت، برخى از جنبه‌هاى زندگى امام مبهم باقى مانده است؛ جز مواردى كه يا قبلا از آنان در كتاب و مقاله‌اى مطلبى منتشر شده و يا در آثار ايشان جوازى براى افشاى آن ذكر شده است.<ref>ر.ک: همان، ج1، ص69-70</ref>
#نویسنده، نكته مهمى را تأكيد كرده است: «از آوردن نام اشخاص مرتبط با زندگى [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمينى]] پرهيز كرده و به همين جهت، برخى از جنبه‌هاى زندگى امام مبهم باقى مانده است؛ جز مواردى كه يا قبلا از آنان در كتاب و مقاله‌اى مطلبى منتشر شده و يا در آثار ايشان جوازى براى افشاى آن ذكر شده است.<ref>ر.ک: همان، ج1، ص69-70</ref>
#آغوش گرم مادر: روح‌اللَّه اكنون كودكى است كه آغوش مادر، گرمى‌اش مى‌دهد و مهر پدر تنها در ناخودآگاه اوست. صاحبه خانم، زنى است مهربان و مردم‌دار و شجاع كه «خواهر آقا» صدايش مى‌كنند. عمه روح‌اللَّه است و ننه‌خاور، نيز زنى همه‌فن‌حريف است كه به اين خانه آمده و در كار منزل و دايگى، مادر و عمه را كمك مى‌كند. بى‌گمان وقتى نخستين واژه‌ها را طوطى‌وار تكرار مى‌كرد، لهجه خمينى را كه بعدها با آن خطابه‌هاى آتشين داشت و كلماتش را نمكين مى‌كرد، بيشتر از لبان اين سه برگرفته بود.
#آغوش گرم مادر: روح‌اللَّه اكنون كودكى است كه آغوش مادر، گرمى‌اش مى‌دهد و مهر پدر تنها در ناخودآگاه اوست. صاحبه خانم، زنى است مهربان و مردم‌دار و شجاع كه «خواهر آقا» صدايش مى‌كنند. عمه روح‌اللَّه است و ننه‌خاور، نيز زنى همه‌فن‌حريف است كه به اين خانه آمده و در كار منزل و دايگى، مادر و عمه را كمك مى‌كند. بى‌گمان وقتى نخستين واژه‌ها را طوطى‌وار تكرار مى‌كرد، لهجه خمينى را كه بعدها با آن خطابه‌هاى آتشين داشت و كلماتش را نمكين مى‌كرد، بيشتر از لبان اين سه برگرفته بود.
#:مى‌توان گفت اولين آموزگارانش همين سه تن بودند و بى‌گمان مرتضى نيز كه بعدها معلم رسمى‌اش شد، در خانه هرچه داشت در طبق اخلاص مى‌گذاشت و از پدر و جدالش با خان‌ها حكايت‌ها داشت. روح‌اللَّه از برادر شنيد كه عمه دليرش به خون‌خواهى پدر با همه بچه‌ها، به‌جز روح‌اللَّه كه هنوز به سينه‌اى پرشير نياز داشت، با حاج شيخ فضل‌اللَّه، عموى مادرشان و يك خدمتكار راه پرمشقت تهران را پيمود؛ دو ماه در شمس‌العماره ماند و اتابك اعظم را به قصاص قاتل مجبور كرد تا خان‌هاى خمين از ترس قصاص، خون حق‌طلبان و مظلومان نريزند.
#:مى‌توان گفت اولين آموزگارانش همين سه تن بودند و بى‌گمان مرتضى نيز كه بعدها معلم رسمى‌اش شد، در خانه هرچه داشت در طبق اخلاص مى‌گذاشت و از پدر و جدالش با خان‌ها حكايت‌ها داشت. روح‌اللَّه از برادر شنيد كه عمه دليرش به خون‌خواهى پدر با همه بچه‌ها، به‌جز روح‌اللَّه كه هنوز به سينه‌اى پرشير نياز داشت، با حاج شيخ فضل‌اللَّه، عموى مادرشان و يك خدمتكار راه پرمشقت تهران را پيمود؛ دو ماه در شمس‌العماره ماند و اتابك اعظم را به قصاص قاتل مجبور كرد تا خان‌هاى خمين از ترس قصاص، خون حق‌طلبان و مظلومان نريزند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش