خلاصة المناقب (در مناقب میر سید علی همدانی): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۹ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎اى' به 'ه‌اى'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎اى' به 'ه‌اى')
خط ۴۰: خط ۴۰:
این روش نویسندگى که در سراسر مطالب و معانى کتاب رعایت شده، اگرچه خواننده را از اصل مطلب دور نماید، ولى سبک نگارش وى به‎حدى ساده، روان و دلاویز است که اصلا خسته‎کننده و ملال‎آور نیست، بلکه سوز و تابش قلب وى به‎صورت بسیار مؤثر جلوه‎گر است و اغلب مباحث متصوفه نظر خواننده را جلب مى‎کنند. ذکر عوالم، بحث قطب، تکامل نفس انسان، خواطر قلب و قصه آدم و حوا و غیره از همین قبیل مطالب گوناگون است که در خلاصة المناقب آمده و به استشهاد از آیات و احادیث، مؤلف بیان خودش را مدلّل و به آوردن اشعار، نوشته خود را جالب و جاذب‎تر ساخته است.  
این روش نویسندگى که در سراسر مطالب و معانى کتاب رعایت شده، اگرچه خواننده را از اصل مطلب دور نماید، ولى سبک نگارش وى به‎حدى ساده، روان و دلاویز است که اصلا خسته‎کننده و ملال‎آور نیست، بلکه سوز و تابش قلب وى به‎صورت بسیار مؤثر جلوه‎گر است و اغلب مباحث متصوفه نظر خواننده را جلب مى‎کنند. ذکر عوالم، بحث قطب، تکامل نفس انسان، خواطر قلب و قصه آدم و حوا و غیره از همین قبیل مطالب گوناگون است که در خلاصة المناقب آمده و به استشهاد از آیات و احادیث، مؤلف بیان خودش را مدلّل و به آوردن اشعار، نوشته خود را جالب و جاذب‎تر ساخته است.  


مطالب تصوّف و عرفان که مؤلف ضمن شرح احوال [[همدانی، علی بن شهاب‌الدین|سید على همدانى]] آورده است، به‎اندازه‎اى اهمیت دارد که اگر از کتاب استخراج و جمع‎آورى شود، به‎صورت کتاب مستقلى در خواهد آمد که ارزش آن از حیث کتابى در تصوف شناخته خواهد شد و از این حیث خلاصة المناقب دو جنبه مهم را داراست:  
مطالب تصوّف و عرفان که مؤلف ضمن شرح احوال [[همدانی، علی بن شهاب‌الدین|سید على همدانى]] آورده است، به‎اندازه‌اى اهمیت دارد که اگر از کتاب استخراج و جمع‎آورى شود، به‎صورت کتاب مستقلى در خواهد آمد که ارزش آن از حیث کتابى در تصوف شناخته خواهد شد و از این حیث خلاصة المناقب دو جنبه مهم را داراست:  


اول، شرح زندگانى [[همدانی، علی بن شهاب‌الدین|میر سید على همدانى]]؛  
اول، شرح زندگانى [[همدانی، علی بن شهاب‌الدین|میر سید على همدانى]]؛  
خط ۵۴: خط ۵۴:
مؤلف در توضیح مطالب، از شعراى بزرگ فارسى مانند ناصرخسرو، [[عطار، محمد بن ابراهیم|شیخ فریدالدّین عطار]]، [[خواجوی کرمانی، محمود بن علی|خواجوى کرمانى]]، [[سعدی، مصلح بن عبدالله|شیخ سعدى شیرازى]] و [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوى رومى]] و دیگران ابیاتى را در نگارش خود آورده است که علاوه بر توضیح نکات دقیق، شیرینى و شیوایى و تأثیر خاصى به بیان وى بخشیده است. درعین‎حال که مطالب فوق بر تعمق نظر و تبحر علمى مؤلف دلالت دارد، مى‎بینیم که وى در آوردن احادیث و نقل ابیات، عدم دقت داشته و درباره استناد و انتساب اشعار و حتى درباره صحت متن آنها دقتى را به‎کار نبرده است، ولى این نقص تخصیصى به مؤلف ما ندارد، بلکه در ابیات متصوفه بالعموم همین کیفیت به نظر مى‎رسد...  
مؤلف در توضیح مطالب، از شعراى بزرگ فارسى مانند ناصرخسرو، [[عطار، محمد بن ابراهیم|شیخ فریدالدّین عطار]]، [[خواجوی کرمانی، محمود بن علی|خواجوى کرمانى]]، [[سعدی، مصلح بن عبدالله|شیخ سعدى شیرازى]] و [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوى رومى]] و دیگران ابیاتى را در نگارش خود آورده است که علاوه بر توضیح نکات دقیق، شیرینى و شیوایى و تأثیر خاصى به بیان وى بخشیده است. درعین‎حال که مطالب فوق بر تعمق نظر و تبحر علمى مؤلف دلالت دارد، مى‎بینیم که وى در آوردن احادیث و نقل ابیات، عدم دقت داشته و درباره استناد و انتساب اشعار و حتى درباره صحت متن آنها دقتى را به‎کار نبرده است، ولى این نقص تخصیصى به مؤلف ما ندارد، بلکه در ابیات متصوفه بالعموم همین کیفیت به نظر مى‎رسد...  


راجع به سبک نویسندگى خلاصة المناقب هم مى‎توان گفت که همان اختصاص را دارد. در نوشتن واقعه‎اى از زندگانى [[همدانی، علی بن شهاب‌الدین|سید على همدانى]]، روش وى آن است که اسم مرشدش را معمولى ضبط نکرده، بلکه با احترام کامل، «جناب سیادت»، «حضرت سیادت»، «امیر ما» و «سیدنا» یاد مى‎کند و چون نکته‎اى از ولایت یا دقیقه‎اى از تصوّف را توضیح مى‎دهد، چنین مى‎نویسد: «بدان که‌اى عزیز» یا «اى دوست بدانکه». نویسنده عموما به‎جاى واژه‎هاى فارسى، کلمات عربى مى‎آورد از قبیل طیران، حصر و حصار، مذموم، مزروق، تقبیل، سوادیه، بیاضیه، جبلّى، ارض، سريع الزوال، بطيء الحركة... و در چندین مورد جمع عربى به‎کار برده؛ مثلا افیاض، زوایا، شرور، نفوس، نفور، حقوق، حظوظ، محابیب و غیره»<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، صفحه‎ کط – لب ‍</ref>.
راجع به سبک نویسندگى خلاصة المناقب هم مى‎توان گفت که همان اختصاص را دارد. در نوشتن واقعه‌اى از زندگانى [[همدانی، علی بن شهاب‌الدین|سید على همدانى]]، روش وى آن است که اسم مرشدش را معمولى ضبط نکرده، بلکه با احترام کامل، «جناب سیادت»، «حضرت سیادت»، «امیر ما» و «سیدنا» یاد مى‎کند و چون نکته‌اى از ولایت یا دقیقه‌اى از تصوّف را توضیح مى‎دهد، چنین مى‎نویسد: «بدان که‌اى عزیز» یا «اى دوست بدانکه». نویسنده عموما به‎جاى واژه‎هاى فارسى، کلمات عربى مى‎آورد از قبیل طیران، حصر و حصار، مذموم، مزروق، تقبیل، سوادیه، بیاضیه، جبلّى، ارض، سريع الزوال، بطيء الحركة... و در چندین مورد جمع عربى به‎کار برده؛ مثلا افیاض، زوایا، شرور، نفوس، نفور، حقوق، حظوظ، محابیب و غیره»<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، صفحه‎ کط – لب ‍</ref>.


«مؤلف در نوشتن شرح زندگانى مرشدش روشى دارد که به‎ظاهر مضمون اصلى کتاب را پراکنده مى‎یابیم و اگر به اذعان نظر دیده مى‎شود آن کاملا پیداست و مطالب این کتاب طبق ترتیبى که مراعات شده به‎ترتیب موضوعات زیر است:  
«مؤلف در نوشتن شرح زندگانى مرشدش روشى دارد که به‎ظاهر مضمون اصلى کتاب را پراکنده مى‎یابیم و اگر به اذعان نظر دیده مى‎شود آن کاملا پیداست و مطالب این کتاب طبق ترتیبى که مراعات شده به‎ترتیب موضوعات زیر است:  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش