حلی، حسن بن یوسف: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۸۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ نوامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۸: خط ۳۸:
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
| data-type="authorWritings" |[[أجوبة المسائل المهنائیة]]  
| data-type="authorWritings" |[[أجوبة المسائل المهنائیة]]
 
 
[[احکام الخلل في الصلاة]] -
[[احکام الخلل في الصلاة]] -


خط ۵۶: خط ۵۸:
|}
|}
</div>
</div>
{{اشتباه نشود|محقق حلی}}
{{اشتباه نشود|محقق حلی}}
{{کاربردهای دیگر|حلى (ابهام زدایی)}}
{{کاربردهای دیگر|حلى (ابهام زدایی)}}
 
'''جمال‌الدين'''،'''ابومنصور'''،'''حسن بن يوسف بن على بن مطهر حلى''' (647-726 ق)، ملقب به '''علامه حلى''' و علامه (به‌صورت مطلق)، فقیه، اصولی، متکلم، او در گسترش فقه شیعه نقش مهمی داشت و نیز مبانی کلامی و اعتقادی شیعه را با مبانی عقلی تبیین کرد.
 
'''جمال‌الدين'''، '''ابومنصور'''، '''حسن بن يوسف بن على بن مطهر حلى''' (647-726 ق)، ملقب به '''علامه حلى''' و علامه (به‌صورت مطلق)، فقیه، اصولی، متکلم، او در گسترش فقه شیعه نقش مهمی داشت و نیز مبانی کلامی و اعتقادی شیعه را با مبانی عقلی تبیین کرد.


[[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخرالمحققین]] فرزند ایشان است.
[[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخرالمحققین]] فرزند ایشان است.
خط ۷۰: خط ۶۷:


== ولادت ==
== ولادت ==
در 27 رمضان سال 647ق، به دنيا آمد.
در 27 رمضان سال 647ق و یا 29 رمضان سال 648ق، به دنيا آمد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1055/%D8%A5%D8%B3%D8%AA%D9%82%D8%B5%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D9%81%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%B6%D8%A7%D8%A1-%D9%88-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%AF%D8%B1?pageNumber=4&viewType=html ر.ک: إستقصاء النظر في القضاء و القدر، ص4]</ref>.


== نسب==
== نسب==


پدر او، شيخ سديدالدين، يوسف بن على بن مطهر حلى، از علماى برجسته و نامدار و داراى مقام علمى و اجتماعى بوده است.
پدر او، شيخ سديدالدين، يوسف بن على بن مطهر حلى، از علماى برجسته و نامدار و داراى مقام علمى و اجتماعى بوده است.
خط ۹۱: خط ۸۷:
علامه، دوران كودكى خويش را تحت تربيت پدر و مادر دلسوز و عالمش و تحت نظارت دايى بزرگوارش، [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] كه همچون پدرى مهربان براى او زحمت مى‌كشيد، گذراند.
علامه، دوران كودكى خويش را تحت تربيت پدر و مادر دلسوز و عالمش و تحت نظارت دايى بزرگوارش، [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] كه همچون پدرى مهربان براى او زحمت مى‌كشيد، گذراند.


==کسب علم و دانش==
==تحصیلات==
 


اولين استاد علامه حلى، شخصى به نام «محرم» است كه علامه، خواندن و نوشتن را نزد او فراگرفت، آن‌گاه ادبيات عرب و علم فقه و اصول و حديث و كلام و قواعد آن را نزد پدر و دايى گرامى‌اش كه شأن والايى در تمام علوم، مخصوصاً فقه و اصول و كلام داشتند، خواند.
اولين استاد علامه حلى، شخصى به نام «محرم» است كه علامه، خواندن و نوشتن را نزد او فراگرفت، آن‌گاه ادبيات عرب و علم فقه و اصول و حديث و كلام و قواعد آن را نزد پدر و دايى گرامى‌اش كه شأن والايى در تمام علوم، مخصوصاً فقه و اصول و كلام داشتند، خواند.
خط ۱۰۴: خط ۹۹:
بعد از اين زمان، بيشتر وقت او صرف تدريس و تأليف شده است و حتى زمانى كه حوادث روزگار، او را در كنار سلطان محمد خدابنده قرار داد و سلطان آن چنان شيفته او شد كه حاضر به جدايى از او نمى‌شد، باز كار تدريس و تأليف او استمرار داشت.
بعد از اين زمان، بيشتر وقت او صرف تدريس و تأليف شده است و حتى زمانى كه حوادث روزگار، او را در كنار سلطان محمد خدابنده قرار داد و سلطان آن چنان شيفته او شد كه حاضر به جدايى از او نمى‌شد، باز كار تدريس و تأليف او استمرار داشت.


=== اساتيد ===
{{ستون-شروع|2}}
# شخصى به نام محرم؛
# شيخ سديدالدين حلى (پدر علامه)؛
# [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] (دايى علامه)؛
# شمس‌الدين محمد كيشى؛
# شيخ نجم‌الدين على بن عمر كاتبى قزوينى؛
# خواجه نصيرالدين طوسى؛
# برهان‌الدين نسفى؛
# [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]]؛
# على بن طاووس؛
# احمد بن طاووس.
{{پایان}}
=== مشايخ روايى ===
{{ستون-شروع|2}}
# شيخ سديدالدين حلى (پدر علامه)؛
# [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] (دايى علامه)؛
# [[خواجه نصيرالدين طوسى]]؛
# على بن طاوس؛
# [[اربلی، علی بن عیسی|شيخ بهاءالدين على بن عيسى الاربلى]]؛
# [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]]؛
# احمد بن عبدالله واسطى؛
# احمد بن موسى بن جعفر طاووسي؛
# [[ابن نما، جعفر بن محمد|نجم‌الدين، جعفر بن محمد بن جعفر]]، معروف به [[ابن نمای حلی]]؛
# عبدالحميد بن ابى‌الحديد معتزلى؛
# شيخ جمال‌الدين، حسين بن ابان نحوى؛
# شيخ تقى‌الدين، عبدالله بن جعفر بن على صباغ كوفى؛
# [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|نجم‌الدين كاتبى قزوينى]]، معروف به [[دبیران]]؛
# غياث‌الدين، عبدالكريم بن طاووس؛
# جمال‌الدين، محمد بن سليمان بلخى؛
# شمس‌الدين، محمد كيشى؛
# برهان‌الدين، محمد نسفى؛
# شيخ نجيب‌الدين، يحيى بن حسن بن سعيد حلى (پسر عموى مادر علامه)؛
# شيخ حسن بن محمد صنعانى؛
# شمس‌الدين، عبدالله بخارى؛
# شيخ جمال‌الدين، محمد بلخى؛
# شيخ مفيدالدين، محمد بن على بن محمد بن جهم حلى أسدى.
{{پایان}}
=== شاگردان ===
بنا بر نقلى، نزدیک به 500 مجتهد، از درس علامه فارغ التحصيل شده‌اند، ولى نام اكثر آنها در تاريخ ذكر نشده است. اسامى تعدادى از كسانى كه شاگرد وى خوانده شده‌اند، بدين شرح است:
{{ستون-شروع|2}}
# فخر المحققين (فرزند علامه)؛
# [[قطب‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌الدين رازى]]، [[قطب‌الدین رازی، محمد بن محمد|شارح شمسيه]]؛
# عميدالدين، عبدالمطلب حسينى اعرجى حلى؛
# ضياءالدين، عبدالله؛
# تاج‌الدين، محمد بن قاسم بن معيه حسنى حلى؛
# احمد بن ابراهیم بن محمد بن حسن بن زهره صادقى حلبى؛
# شيخ زين‌الدين، ابوالحسن، على بن احمد بن طراد مطاربادى؛
# محمد بن على جرجانى؛
# رضى‌الدين، ابوالحسن، على بن احمد مزيدى حلى؛
# تقى‌الدين، ابراهیم بن حسين بن على عاملى؛
# تاج‌الدين، حسن سرابشنوى؛
# مهنا بن سنان حسينى اعرجى مدنى؛
# زين‌الدين، على سرورى طبرى؛
# جمال‌الدين حسينى مرعشى طبرسى آملى؛
# ابوالحسن، محمد استرآبادى؛
# زين‌الدين نيشابورى؛
# شمس‌الدين، محمد حلى؛
# تاج‌الدين، محمود بن زين‌الدين.
{{پایان}}
== شخصيت علمى==
== شخصيت علمى==


كثرت تأليفات علامه و سخنانى كه از معاصران او درباره‌اش به ما رسيده است، حاكى از رتبه والاى علمى اوست. وقتى از [[خواجه نصيرالدين طوسى]] هنگام بازگشت از حله درباره مشاهداتش سؤال كردند، در جواب گفت: «رأيت خريتا ماهرا و عالما إذا جاهد فاق».
كثرت تأليفات علامه و سخنانى كه از معاصران او درباره‌اش به ما رسيده است، حاكى از رتبه والاى علمى اوست. وقتى از [[خواجه نصيرالدين طوسى]] هنگام بازگشت از حله درباره مشاهداتش سؤال كردند، در جواب گفت: «رأيت خريتا ماهرا و عالما إذا جاهد فاق».
خط ۱۲۶: خط ۱۸۴:


== ابتكار در تأليف==
== ابتكار در تأليف==


علامه، در زمينه‌هاى مختلف علمى، براى هر سه سطح مبتدى، متوسط و عالى، با شيوه‌ها و روش‌هاى متناسب، كتاب نوشته است؛ به‌عنوان مثال، در زمينه فقه، براى سطح مبتدى، سه كتاب «[[تبصرة المتعلمين في أحكام‌الدين|تبصرة المتعلمين]]»، «إيضاح الأحكام» و «إرشاد الأذهان» و براى سطح متوسط، دو كتاب «قواعد الأحكام» و «تحرير الأحكام» و براى سطح عالى، سه كتاب «مختلف الشيعة»، «تذكرة الفقهاء»، و «منتهى المطلب» را نگاشته است.
علامه، در زمينه‌هاى مختلف علمى، براى هر سه سطح مبتدى، متوسط و عالى، با شيوه‌ها و روش‌هاى متناسب، كتاب نوشته است؛ به‌عنوان مثال، در زمينه فقه، براى سطح مبتدى، سه كتاب «[[تبصرة المتعلمين في أحكام‌الدين|تبصرة المتعلمين]]»، «إيضاح الأحكام» و «إرشاد الأذهان» و براى سطح متوسط، دو كتاب «قواعد الأحكام» و «تحرير الأحكام» و براى سطح عالى، سه كتاب «مختلف الشيعة»، «تذكرة الفقهاء»، و «منتهى المطلب» را نگاشته است.
خط ۱۳۳: خط ۱۹۰:


== ترويج اجتهاد==
== ترويج اجتهاد==


مرحوم استرآبادى كه از علماى اخبارى است، يكى از ايرادات كار علامه را تأسيس شيوه اجتهاد در فقه مى‌داند. اين مطلب، هرچند نادرست است، زيرا قبل از علامه، نيز شيوه اجتهاد در بين فقهاى شيعه وجود داشته است، ولى از جبهه‌گيرى سخت اخباریان در برابر او و كتاب‌هاى متعدد فقهى- استدلال او، مى‌توان فهميد كه وى، در اين زمينه، بسيار تلاش نموده و طريقه اجتهاد را رونقى بسزا بخشيده است.
مرحوم استرآبادى كه از علماى اخبارى است، يكى از ايرادات كار علامه را تأسيس شيوه اجتهاد در فقه مى‌داند. اين مطلب، هرچند نادرست است، زيرا قبل از علامه، نيز شيوه اجتهاد در بين فقهاى شيعه وجود داشته است، ولى از جبهه‌گيرى سخت اخباریان در برابر او و كتاب‌هاى متعدد فقهى- استدلال او، مى‌توان فهميد كه وى، در اين زمينه، بسيار تلاش نموده و طريقه اجتهاد را رونقى بسزا بخشيده است.


== تأثير و تأثر==
== تأثير و تأثر==


علامه حلى، در فقه و اصول، بيشتر، از دايى خويش، [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] متاثر است؛ به‌گونه‌اى كه مثلاًبافت بسيارى از عبارات «ارشاد» علامه، همان بافت عبارات «شرايع» محقق است كه علامه با اختصار بسيار و باب‌بندى بديع، شكل و صورتى نو به آن داده است.
علامه حلى، در فقه و اصول، بيشتر، از دايى خويش، [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] متاثر است؛ به‌گونه‌اى كه مثلاًبافت بسيارى از عبارات «ارشاد» علامه، همان بافت عبارات «شرايع» محقق است كه علامه با اختصار بسيار و باب‌بندى بديع، شكل و صورتى نو به آن داده است.
خط ۱۴۹: خط ۲۰۴:


== خدمات علمى و فرهنگى==
== خدمات علمى و فرهنگى==


علامه، در سال 702ق، از حله به بغداد آمد و سلطان محمد خدابنده كه قبل از مسلمان شدن، «اولجايتو» خوانده مى‌شد، طى ماجرايى كه به‌صورت‌هاى مختلف نقل شده، توسط وى شيعه شد و چنان شيفته او گرديد كه آن دو، تا سال 716ق (زمان فوت سلطان)، با هم ملازم بودند. در اين مدت، ظاهرا، به پيشنهاد علامه و دستور سلطان، دو مدرسه ساخته شد؛ يكى، در شهر سلطانيه در كنار قبه عظيم، مشهور به قبه سلطانى كه تا الآن باقى است و ديگرى، مدرسه سيار كه در ايام مسافرت سلطان، همراه او حمل مى‌شد و علامه و ساير اساتيد نيز همراه او در تمام مسافرت‌ها حضور داشتند و در اين مدرسه، به تدريس و تأليف مشتغول بودند. مدرسانى از فرقه‌هاى مختلف اهل سنت و شيعه نيز در اين مدرسه تدريس مى‌نمودند كه مى‌توان از آن جمله، «عضدالدين ايجى»، «بدرالدين شوشترى» و «قطب‌الدين يمنى تسترى» را نام برد.
علامه، در سال 702ق، از حله به بغداد آمد و سلطان محمد خدابنده كه قبل از مسلمان شدن، «اولجايتو» خوانده مى‌شد، طى ماجرايى كه به‌صورت‌هاى مختلف نقل شده، توسط وى شيعه شد و چنان شيفته او گرديد كه آن دو، تا سال 716ق (زمان فوت سلطان)، با هم ملازم بودند. در اين مدت، ظاهرا، به پيشنهاد علامه و دستور سلطان، دو مدرسه ساخته شد؛ يكى، در شهر سلطانيه در كنار قبه عظيم، مشهور به قبه سلطانى كه تا الآن باقى است و ديگرى، مدرسه سيار كه در ايام مسافرت سلطان، همراه او حمل مى‌شد و علامه و ساير اساتيد نيز همراه او در تمام مسافرت‌ها حضور داشتند و در اين مدرسه، به تدريس و تأليف مشتغول بودند. مدرسانى از فرقه‌هاى مختلف اهل سنت و شيعه نيز در اين مدرسه تدريس مى‌نمودند كه مى‌توان از آن جمله، «عضدالدين ايجى»، «بدرالدين شوشترى» و «قطب‌الدين يمنى تسترى» را نام برد.
خط ۱۶۴: خط ۲۱۸:


== مخالفت‌هاى شگفت با علامه==
== مخالفت‌هاى شگفت با علامه==


از آنجا كه علامه، در راه اثبات حقانيت مذهب تشيع و اثبات ولايت [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع) و فرزندان معصوم او و ابطال مرام مخالفان، آثارى بسيار و پربار و استوار را نگاشت و بى‌ترديد تاثيرى فراوان و ماندگار در دل مردم گذاشت، گروهى از علماى سنى، همچون روزبهان و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و... به مخالفت با وى برخاستند و در اين راه، گاه، جانب انصاف را نهادند و زبان به تهمت و ناسزا گشادند و شراب برهان را با زهرآب بهتان درآميختند.
از آنجا كه علامه، در راه اثبات حقانيت مذهب تشيع و اثبات ولايت [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع) و فرزندان معصوم او و ابطال مرام مخالفان، آثارى بسيار و پربار و استوار را نگاشت و بى‌ترديد تاثيرى فراوان و ماندگار در دل مردم گذاشت، گروهى از علماى سنى، همچون روزبهان و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و... به مخالفت با وى برخاستند و در اين راه، گاه، جانب انصاف را نهادند و زبان به تهمت و ناسزا گشادند و شراب برهان را با زهرآب بهتان درآميختند.
خط ۱۷۲: خط ۲۲۵:
و از آنجا كه او پيوسته در انديشه‌هاى خويش بازنگرى مى‌كرد و دانش خود را كمال مى‌بخشيد و ضرب‌المثل «حرف مرد يكى است» را در گفت‌وگوهاى علمى، باعث ركود انديشه و مرگ دانش مى‌دانست و اين، چه‌بسا موجب تغيير آراء وى مى‌گرديد، دسته‌اى به نكوهش او زبان گشودند و وى را حريص بر نوشتن خواندند؛ آن‌چنان حريص كه حتى فرصت ديدن نوشته‌هاى پيشين خود را ندارد.
و از آنجا كه او پيوسته در انديشه‌هاى خويش بازنگرى مى‌كرد و دانش خود را كمال مى‌بخشيد و ضرب‌المثل «حرف مرد يكى است» را در گفت‌وگوهاى علمى، باعث ركود انديشه و مرگ دانش مى‌دانست و اين، چه‌بسا موجب تغيير آراء وى مى‌گرديد، دسته‌اى به نكوهش او زبان گشودند و وى را حريص بر نوشتن خواندند؛ آن‌چنان حريص كه حتى فرصت ديدن نوشته‌هاى پيشين خود را ندارد.


== تأليفات علامه==
== اجازه‌نامه‌هاى علامه==


علامه، چند اجازه‌نامه براى شاگردان خود نوشته است، به شرح زير:
1. «اجازه‌نامه به بنى زهره»: اين اجازه‌نامه كه در سال 723ق، نوشته شده است، از مفصل‌ترين و مهم‌ترين اجازه‌نامه‌هاى علامه است كه در آن، علاوه بر توصيه‌هاى بسيار به بنى زهره، تمام طرق علامه و كسانى كه وى از آنها روايت مى‌كند و بسيارى از كتاب‌هايش ذكر شده است.
2 و 3. «دو اجازه‌نامه به سيد نجم‌الدين مهنا»: اين دو اجازه‌نامه، يكى مفصل و ديگرى مختصر است كه دومى در ذى‌حجه سال 709ق، نوشته شده است.
==وفات==
وی در 21 محرم سال 726ق، در حله مزيديه وفات نمود و در يكى از صحن‌هاى روضه ا[[امام علی علیه‌السلام|ميرالمؤمنين، على(ع)]] در نجف اشرف دفن گرديد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1055/%D8%A5%D8%B3%D8%AA%D9%82%D8%B5%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D9%81%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%B6%D8%A7%D8%A1-%D9%88-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%AF%D8%B1?pageNumber=4&viewType=html ر.ک: إستقصاء النظر في القضاء و القدر، ص4]</ref>.
== آثار==


درباره تعداد كتاب‌هاى علامه، گفته‌ها مختلف است؛ بعضى، 60، برخى، 95 و گروهى، افزون بر 120 كتاب را به او نسبت داده‌اند.
درباره تعداد كتاب‌هاى علامه، گفته‌ها مختلف است؛ بعضى، 60، برخى، 95 و گروهى، افزون بر 120 كتاب را به او نسبت داده‌اند.
خط ۲۲۲: خط ۲۸۶:
# «[[منهاج الكرامة في معرفة الإمامة|منهاج الكرامة أو تاج الكرامة في إثبات الإمامة]]»: كتابى است در اثبات امامت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و رد امامت ديگران.
# «[[منهاج الكرامة في معرفة الإمامة|منهاج الكرامة أو تاج الكرامة في إثبات الإمامة]]»: كتابى است در اثبات امامت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و رد امامت ديگران.
# «[[نهج الحق و كشف الصدق]]»: در اين كتاب، درباره تمام اصول دين (توحيد، نبوت، امامت، عدل و معاد) بحث شده است، ليكن اكثر مطالب آن به بحث امامت اختصاص يافته و امامت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، اثبات و امامت ديگران، رد شده است. دو فصل پايانى كتاب، به رد مذهب اهل سنت از طريق طرح مباحث فقهى و اصولى اختصاص دارد.
# «[[نهج الحق و كشف الصدق]]»: در اين كتاب، درباره تمام اصول دين (توحيد، نبوت، امامت، عدل و معاد) بحث شده است، ليكن اكثر مطالب آن به بحث امامت اختصاص يافته و امامت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، اثبات و امامت ديگران، رد شده است. دو فصل پايانى كتاب، به رد مذهب اهل سنت از طريق طرح مباحث فقهى و اصولى اختصاص دارد.
# «[[الـباب الحادي عشر|الباب الحادي عشر في أصول‌الدين]]»: هنگامى كه علامه، كتاب «[[مصباح المتهجد]]» [[شيخ طوسى]] را تلخيص نمود، بر ده باب آن، يك باب ديگر افزود و آن را به اصول دين اختصاص داد. اين باب، چون جامع مسائل اصول عقائد بود و مردم، بسيار به آن احتياج داشتند، خود مستقلا طبع گرديد و محققان، به شرح و تعليقه و ترجمه آن اهتمام ورزيدند و بعضى از اديبان آن را به نظم كشيدند. (علامه تهرانى، نزدیک به 35 شرح و حاشيه براى آن ذكر مى‌كند).
# «[[الباب الحادي عشر|الباب الحادي عشر في أصول‌الدين]]»: هنگامى كه علامه، كتاب «[[مصباح المتهجد]]» [[شيخ طوسى]] را تلخيص نمود، بر ده باب آن، يك باب ديگر افزود و آن را به اصول دين اختصاص داد. اين باب، چون جامع مسائل اصول عقائد بود و مردم، بسيار به آن احتياج داشتند، خود مستقلا طبع گرديد و محققان، به شرح و تعليقه و ترجمه آن اهتمام ورزيدند و بعضى از اديبان آن را به نظم كشيدند. (علامه تهرانى، نزدیک به 35 شرح و حاشيه براى آن ذكر مى‌كند).
# «[[الرسالة السعدية|السعدية]]»: رساله‌اى است مختصر، مشتمل بر اصول و فروع دين كه به درخواست سعدالدين، محمد ساوجى، وزير غازان‌خان و سلطان محمد خدابنده، نوشته شده است. علامه خود مى‌گويد: در رساله سعديه، آنچه را بايد مرجع هر عاقلى در اصول و فروع دين باشد، بيان كردم و ترك اين مطالب و مخالفت با آنها در هيچ حالى جايز نيست).
# «[[الرسالة السعدية|السعدية]]»: رساله‌اى است مختصر، مشتمل بر اصول و فروع دين كه به درخواست سعدالدين، محمد ساوجى، وزير غازان‌خان و سلطان محمد خدابنده، نوشته شده است. علامه خود مى‌گويد: در رساله سعديه، آنچه را بايد مرجع هر عاقلى در اصول و فروع دين باشد، بيان كردم و ترك اين مطالب و مخالفت با آنها در هيچ حالى جايز نيست).
# «[[كشف اليقين في فضائل أميرالمؤمنين]]»: اين كتاب كه نام ديگر آن، «منهاج اليقين» است، به درخواست سلطان محمد خدابنده، در سلطانيه نوشته شده است.
# «[[كشف اليقين في فضائل أميرالمؤمنين]]»: اين كتاب كه نام ديگر آن، «منهاج اليقين» است، به درخواست سلطان محمد خدابنده، در سلطانيه نوشته شده است.
# «[[استقصاء النظر في القضاء و القدر]]»: اين كتاب كه نام ديگر آن، «رساله بطلان الجبر» است، در پاسخ به درخواست سلطان محمد خدابنده، مبنى بر بيان ادله‌اى در مورد اختيار انسان نوشته شده است. علماى اهل سنت، به رد اين كتاب پرداخته و شهيد [[شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نورالله شوشترى]]، كتاب «النور الأنور» و «النور الأزهر» را در دفاع از آن نوشته است.
# «[[استقصاء النظر في القضاء و القدر]]»: اين كتاب كه نام ديگر آن، «رساله بطلان الجبر» است، در پاسخ به درخواست سلطان محمد خدابنده، مبنى بر بيان ادله‌اى در مورد اختيار انسان نوشته شده است. علماى اهل سنت، به رد اين كتاب پرداخته و شهيد [[شوشتری، سید نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نورالله شوشترى]]، كتاب «النور الأنور» و «النور الأزهر» را در دفاع از آن نوشته است.
# «أنوار الملوك في شرح الياقوت»: اين كتاب، شرحى است غير مزجى بر كتاب «الياقوت» تأليف ابراهیم بن نوبخت، از متكلمان خاندان نوبختى. عميدالدين، پسر خواهر علامه، بر اين شرح، شرحى نوشته است.
# «أنوار الملوك في شرح الياقوت»: اين كتاب، شرحى است غير مزجى بر كتاب «الياقوت» تأليف ابراهیم بن نوبخت، از متكلمان خاندان نوبختى. عميدالدين، پسر خواهر علامه، بر اين شرح، شرحى نوشته است.
# «[[إيضاح مخالفة السنة لنص الكتاب و السنة]]»: اين كتاب، به روشى بديع، مخالفت اهل سنت با تمام آيات قرآن را بيان نموده است. از اين كتاب تنها جلد دوم به دست ما رسيده است كه شامل سوره آل عمران مى‌باشد.
# «[[إيضاح مخالفة السنة لنص الكتاب و السنة]]»: اين كتاب، به روشى بديع، مخالفت اهل سنت با تمام آيات قرآن را بيان نموده است. از اين كتاب تنها جلد دوم به دست ما رسيده است كه شامل سوره آل عمران مى‌باشد.
خط ۲۵۰: خط ۳۱۴:


# «بسط الإشارات في شرح الإشارات».
# «بسط الإشارات في شرح الإشارات».
# «الإشارات إلى معاني الإشارات».
# «الإشارات إلى معاني‌الإشارات».
# «إيضاح المعضلات من شرح الإشارات»: در اين شرح، متن «اشارات» و شرح خواجه بر آن، هر دو، تبيين شده است.
# «إيضاح المعضلات من شرح الإشارات»: در اين شرح، متن «اشارات» و شرح خواجه بر آن، هر دو، تبيين شده است.
# «الأسرار الخفية في العلوم العقلية»: اين كتاب را علامه، به نام هارون بن شمس‌الدين جوينى (متوفاى سال 685ق) نوشته است و مشتمل بر منطق و طبیعیات و الهيات است.
# «الأسرار الخفية في العلوم العقلية»: اين كتاب را علامه، به نام هارون بن شمس‌الدين جوينى (متوفاى سال 685ق) نوشته است و مشتمل بر منطق و طبیعیات و الهيات است.
خط ۳۱۰: خط ۳۷۴:


«الدلائل البرهانية في تصحيح الحضرة الغروية»: اين كتاب، تلخيص كتاب «فرحة الغرى» نوشته [[ابن طاووس، عبدالکریم بن احمد|سيد عبدالكريم بن طاوس حلى]] است و در آن، تمام دلائلى كه موضع قبر [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را نشان مى‌دهد، بيان گرديده است.
«الدلائل البرهانية في تصحيح الحضرة الغروية»: اين كتاب، تلخيص كتاب «فرحة الغرى» نوشته [[ابن طاووس، عبدالکریم بن احمد|سيد عبدالكريم بن طاوس حلى]] است و در آن، تمام دلائلى كه موضع قبر [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را نشان مى‌دهد، بيان گرديده است.
== اجازه‌نامه‌هاى علامه==
علامه، چند اجازه‌نامه براى شاگردان خود نوشته است، به شرح زير:
1. «اجازه‌نامه به بنى زهره»: اين اجازه‌نامه كه در سال 723ق، نوشته شده است، از مفصل‌ترين و مهم‌ترين اجازه‌نامه‌هاى علامه است كه در آن، علاوه بر توصيه‌هاى بسيار به بنى زهره، تمام طرق علامه و كسانى كه وى از آنها روايت مى‌كند و بسيارى از كتاب‌هايش ذكر شده است.
2 و 3. «دو اجازه‌نامه به سيد نجم‌الدين مهنا»: اين دو اجازه‌نامه، يكى مفصل و ديگرى مختصر است كه دومى در ذى‌حجه سال 709ق، نوشته شده است.
== اساتيد علامه==
# شخصى به نام محرم؛
# شيخ سديدالدين حلى (پدر علامه)؛
# [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] (دايى علامه)؛
# شمس‌الدين محمد كيشى؛
# شيخ نجم‌الدين على بن عمر كاتبى قزوينى؛
# خواجه نصيرالدين طوسى؛
# برهان‌الدين نسفى؛
# [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]]؛
# على بن طاووس؛
# احمد بن طاووس.
== مشايخ روايى علامه==
# شيخ سديدالدين حلى (پدر علامه)؛
# [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] (دايى علامه)؛
# [[خواجه نصيرالدين طوسى]]؛
# على بن طاوس؛
# [[اربلی، علی بن عیسی|شيخ بهاءالدين على بن عيسى الاربلى]]؛
# [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]]؛
# احمد بن عبدالله واسطى؛
# احمد بن موسى بن جعفر طاووسي؛
# [[ابن نما، جعفر بن محمد|نجم‌الدين، جعفر بن محمد بن جعفر]]، معروف به [[ابن نمای حلی]]؛
# عبدالحميد بن ابى‌الحديد معتزلى؛
# شيخ جمال‌الدين، حسين بن ابان نحوى؛
# شيخ تقى‌الدين، عبدالله بن جعفر بن على صباغ كوفى؛
# [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|نجم‌الدين كاتبى قزوينى]]، معروف به [[دبیران]]؛
# غياث‌الدين، عبدالكريم بن طاووس؛
# جمال‌الدين، محمد بن سليمان بلخى؛
# شمس‌الدين، محمد كيشى؛
# برهان‌الدين، محمد نسفى؛
# شيخ نجيب‌الدين، يحيى بن حسن بن سعيد حلى (پسر عموى مادر علامه)؛
# شيخ حسن بن محمد صنعانى؛
# شمس‌الدين، عبدالله بخارى؛
# شيخ جمال‌الدين، محمد بلخى؛
# شيخ مفيدالدين، محمد بن على بن محمد بن جهم حلى أسدى.
== شاگردان علامه==
بنا بر نقلى، نزدیک به 500 مجتهد، از درس علامه فارغ التحصيل شده‌اند، ولى نام اكثر آنها در تاريخ ذكر نشده است. اسامى تعدادى از كسانى كه شاگرد وى خوانده شده‌اند، بدين شرح است:
# فخر المحققين (فرزند علامه)؛
# [[قطب‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌الدين رازى]]، [[قطب‌الدین رازی، محمد بن محمد|شارح شمسيه]]؛
# عميدالدين، عبدالمطلب حسينى اعرجى حلى؛
# ضياءالدين، عبدالله؛
# تاج‌الدين، محمد بن قاسم بن معيه حسنى حلى؛
# احمد بن ابراهیم بن محمد بن حسن بن زهره صادقى حلبى؛
# شيخ زين‌الدين، ابوالحسن، على بن احمد بن طراد مطاربادى؛
# محمد بن على جرجانى؛
# رضى‌الدين، ابوالحسن، على بن احمد مزيدى حلى؛
# تقى‌الدين، ابراهیم بن حسين بن على عاملى؛
# تاج‌الدين، حسن سرابشنوى؛
# مهنا بن سنان حسينى اعرجى مدنى؛
# زين‌الدين، على سرورى طبرى؛
# جمال‌الدين حسينى مرعشى طبرسى آملى؛
# ابوالحسن، محمد استرآبادى؛
# زين‌الدين نيشابورى؛
# شمس‌الدين، محمد حلى؛
# تاج‌الدين، محمود بن زين‌الدين.
==وفات==
وی در 21 محرم سال 726ق، در حله مزيديه وفات نمود و در يكى از صحن‌هاى روضه اميرالمؤمنين، على(ع) در نجف اشرف دفن گرديد.


==پانویس==
==پانویس==
<references />
<references />


{{الگو:حلی، حسن بن یوسف}}
{{امام علی علیه‌السلام}}
{{متکلمان شیعه}}
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}
خط ۴۴۹: خط ۴۳۹:
[[کلمات المحققین]]  
[[کلمات المحققین]]  


[[الـجوهر النضید في شرح منطق التجرید]]  
[[الجوهر النضيد في شرح منطق التجريد]]  


[[الفین]]  
[[الفین]]  
خط ۴۶۱: خط ۴۵۱:
[[مبادي الوصول إلی علم الأصول]]  
[[مبادي الوصول إلی علم الأصول]]  


[[نهایة الوصول إلی علم الأصول]]  
[[نهاية الوصول إلى علم الأصول]]  


[[ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین]]  
[[ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین]]  
خط ۴۸۷: خط ۴۷۷:
[[معارج الفهم في شرح النظم]]  
[[معارج الفهم في شرح النظم]]  


[[مناهج الیقین في أصول الدین]]  
[[مناهج الیقین في أصول‌الدین]]  


[[منهاج الکرامة في معرفة الإمامة]]  
[[منهاج الکرامة في معرفة الإمامة]]  
خط ۵۲۱: خط ۵۱۱:
[[الأسرار الخفية في العلوم العقلية]]  
[[الأسرار الخفية في العلوم العقلية]]  


[[الجوهر النضید/ترجمه]]  
[[الجوهر النضید]]  


[[ترجمه و شرح باب حادی عشر]]  
[[ترجمه و شرح باب حادی عشر]]  
خط ۵۴۱: خط ۵۳۱:
[[بیان النافع یوم الحشر في شرح الباب الحادي العشر]]  
[[بیان النافع یوم الحشر في شرح الباب الحادي العشر]]  


[[شرح تبصره المتعلمین فی احکام الدین]]  
[[شرح تبصره المتعلمین فی احکام‌الدین]]  


[[ترجمه و شرح كشف المراد]]  
[[ترجمه و شرح كشف المراد]]  
خط ۵۹۶: خط ۵۸۶:


[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:متکلمان شیعه]]
[[رده:فقیهان شیعه]]
[[ar:الحسن بن يوسف الحلي]]
[[en:Hasan bin Yusuf Hilli]]