حلی، حسن بن یوسف: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۵۳۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ نوامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغه' به 'نهج‌البلاغه')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR00008.jpg|بندانگشتی|علامه حلی، حسن بن یوسف]]
[[پرونده:NUR00008.jpg|بندانگشتی|مرقد علامه حلی، حسن بن یوسف، نجف اشرف]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
|-
! نام!! data-type='authorName'|علامه حلی، حسن بن یوسف
! نام!! data-type="authorName" |علامه حلی، حسن بن یوسف
|-
|-
|نام های دیگر  
|نام‎های دیگر  
|data-type='authorOtherNames'| آی‍ت‌ال‍ل‍ه‌ ع‍لام‍ه‌ ح‍ل‍ی‌
| data-type="authorOtherNames" | آی‍ت‌ال‍ل‍ه‌ ع‍لام‍ه‌ ح‍ل‍ی‌


اب‍ن‌ ال‍م‍طه‍ر ال‍ح‍ل‍ی‌
اب‍ن‌ ال‍م‍طه‍ر ال‍ح‍ل‍ی‌
خط ۲۳: خط ۲۳:
|-
|-
|نام پدر  
|نام پدر  
|data-type='authorfatherName'|شيخ سديدالدين، يوسف بن على بن مطهر حلى
| data-type="authorfatherName" |شيخ سديدالدين، يوسف بن على بن مطهر حلى
|-
|-
|متولد  
|متولد  
|data-type='authorbirthDate'|27 رمضان سال 647ق
| data-type="authorbirthDate" |27 رمضان سال 647ق
|-
|-
|محل تولد
|محل تولد
|data-type='authorBirthPlace'|حله
| data-type="authorBirthPlace" |حله
|-
|-
|رحلت  
|رحلت  
|data-type='authorDeathDate'|726 هـ.ق
| data-type="authorDeathDate" |726 ق
|-
|-
|اساتید
|اساتید
|data-type='authorTeachers'|شيخ سديدالدين حلى (پدر علامه)؛ [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] (دايى علامه)؛شمس‌الدين محمد كيشى؛شيخ نجم‌الدين على بن عمر كاتبى قزوينى؛ خواجه نصيرالدين طوسى؛
| data-type="authorTeachers" |شيخ سديدالدين حلى (پدر علامه)؛ [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] (دايى علامه)؛ شمس‌الدين محمد كيشى؛ شيخ نجم‌الدين على بن عمر كاتبى قزوينى؛ خواجه نصيرالدين طوسى؛
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
|data-type='authorWritings'|[[أجوبة المسائل المهنائیة]]  
| data-type="authorWritings" |[[أجوبة المسائل المهنائیة]]
 
 
[[احکام الخلل في الصلاة]] -
[[احکام الخلل في الصلاة]] -


خط ۴۵: خط ۴۷:
[[إرشاد الأذهان إلی أحکام الإیمان]]  
[[إرشاد الأذهان إلی أحکام الإیمان]]  


[[تبصرة المتعلمین في أحکام الدین]]  
[[تبصرة المتعلمين في أحكام‌الدين]]  


[[تحریر الأحکام]]  
[[تحریر الأحکام]]  
خط ۵۱: خط ۵۳:
[[تذکرة الفقهاء]]  
[[تذکرة الفقهاء]]  


 
|- class="articleCode"
|-class='articleCode'
|کد مؤلف  
|کد مؤلف  
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE8AUTHORCODE
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE00008AUTHORCODE
|}
|}
</div>
</div>
{{اشتباه نشود|محقق حلی}}
{{کاربردهای دیگر|حلى (ابهام زدایی)}}
'''جمال‌الدين'''،'''ابومنصور'''،'''حسن بن يوسف بن على بن مطهر حلى''' (647-726 ق)، ملقب به '''علامه حلى''' و علامه (به‌صورت مطلق)، فقیه، اصولی، متکلم، او در گسترش فقه شیعه نقش مهمی داشت و نیز مبانی کلامی و اعتقادی شیعه را با مبانی عقلی تبیین کرد.
[[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخرالمحققین]] فرزند ایشان است.
[[حلی، رضی‌الدین علی بن یوسف|على بن يوسف بن مطهر حلى]] برادر بزرگ ایشان است.


==ولادت==
== ولادت ==
'''شيخ جمال‌الدين'''، '''ابومنصور'''، '''حسن بن يوسف بن على بن مطهر حلى'''، ملقب به '''علامه حلى''' و علامه (به‌صورت مطلق)، در 27 رمضان سال 647ق، به دنيا آمد.
در 27 رمضان سال 647ق و یا 29 رمضان سال 648ق، به دنيا آمد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1055/%D8%A5%D8%B3%D8%AA%D9%82%D8%B5%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D9%81%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%B6%D8%A7%D8%A1-%D9%88-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%AF%D8%B1?pageNumber=4&viewType=html ر.ک: إستقصاء النظر في القضاء و القدر، ص4]</ref>.


== نسب==
== نسب==


پدر او، شيخ سديدالدين، يوسف بن على بن مطهر حلى، از علماى برجسته و نامدار و داراى مقام علمى و اجتماعى بوده است.
پدر او، شيخ سديدالدين، يوسف بن على بن مطهر حلى، از علماى برجسته و نامدار و داراى مقام علمى و اجتماعى بوده است.
خط ۷۰: خط ۷۷:
پدر علامه حلى، در هنگام فتح بغداد توسط هلاكوخان، با شجاعت و درايت خويش شهرهاى حله و كوفه را از تعرض مغول دور نگاه داشت. درحالى‌كه اكثر مردم از ترس، از آن شهر گريخته بودند و اكثر علما قبل از اطلاع از حال خليفه بغداد، جرئت حضور در نزد هلاكوخان را نداشتند، او به محضر سلطان رسيد و بدين‌وسيله به او اطمينان داد كه قلوب مردم اين دو شهر با اوست و با استناد به روايتى از [[امام على(ع)|على(ع)]]، زوال خلافت بغداد را توسط هلاكو پيش‌بينى نمود.
پدر علامه حلى، در هنگام فتح بغداد توسط هلاكوخان، با شجاعت و درايت خويش شهرهاى حله و كوفه را از تعرض مغول دور نگاه داشت. درحالى‌كه اكثر مردم از ترس، از آن شهر گريخته بودند و اكثر علما قبل از اطلاع از حال خليفه بغداد، جرئت حضور در نزد هلاكوخان را نداشتند، او به محضر سلطان رسيد و بدين‌وسيله به او اطمينان داد كه قلوب مردم اين دو شهر با اوست و با استناد به روايتى از [[امام على(ع)|على(ع)]]، زوال خلافت بغداد را توسط هلاكو پيش‌بينى نمود.


شهر حله، يكى از شهرهاى معروف و تاريخى عراق محسوب مى‌شود كه به دست سيف الدوله از قبيله بنى أسد ساخته شده است و در مدت حيات سيف الدوله، بهترين و ارجمندترين شهرهاى عراق محسوب مى‌شده است.
شهر حله، يكى از شهرهاى معروف و تاريخى عراق محسوب مى‌شود كه به دست سيف‌الدوله از قبيله بنى أسد ساخته شده است و در مدت حيات سيف‌الدوله، بهترين و ارجمندترين شهرهاى عراق محسوب مى‌شده است.


علامه از طرف پدر، به آل مطهر منسوب است كه خانواده‌اى عربى از قبيله بنى أسد است. اين قبيله بيشترين افراد را در شهر حله داشته‌اند و حكومت و آقايى، متعلق به آنها بوده است و مردان بزرگى كه در حوزه‌هاى علمى و اجتماعى داراى رتبه بوده‌اند، از اين قبيله برخاسته‌اند و براى شرف آنها كافى است كه امراى مزيدى، بنيان‌گذاران حله واسع بر ويرانه‌هاى شهر بابل كه مهد تمدنى بزرگ در تاريخ انسان بوده است، از آنها بوده‌اند و «ابن علقمى»، وزير شيعه خليفه عباسى، «المستعصم» نيز از آنهاست.
علامه از طرف پدر، به آل مطهر منسوب است كه خانواده‌اى عربى از قبيله بنى أسد است. اين قبيله بيشترين افراد را در شهر حله داشته‌اند و حكومت و آقايى، متعلق به آنها بوده است و مردان بزرگى كه در حوزه‌هاى علمى و اجتماعى داراى رتبه بوده‌اند، از اين قبيله برخاسته‌اند و براى شرف آنها كافى است كه امراى مزيدى، بنيان‌گذاران حله واسع بر ويرانه‌هاى شهر بابل كه مهد تمدنى بزرگ در تاريخ انسان بوده است، از آنها بوده‌اند و «ابن علقمى»، وزير شيعه خليفه عباسى، «المستعصم» نيز از آنهاست.
خط ۷۶: خط ۸۳:
علامه حلى، از طرف مادر نيز به بنى سعيد منسوب است كه خانواده‌اى عربى از قبيله هذيل است و به خاطر قوت نفوذ روحى و جايگاهشان در تدريس و تصنيف كتاب، افتخاراتى بيش از ديگر خانواده‌ها كسب نموده‌اند.
علامه حلى، از طرف مادر نيز به بنى سعيد منسوب است كه خانواده‌اى عربى از قبيله هذيل است و به خاطر قوت نفوذ روحى و جايگاهشان در تدريس و تصنيف كتاب، افتخاراتى بيش از ديگر خانواده‌ها كسب نموده‌اند.


مادر علامه حلى، خواهر [[حلی، جعفر بن حسن|محقق صاحب شرايع]] و دختر حسن بن ابى زكريا، يحيى بن حسن بن سعيد هذلى حلى است و يكى از زنان عفيف و پاك‌دامن و عالم عصر خويش بوده و در خانه علم و شرف بزرگ شده بود.
مادر علامه حلى، خواهر [[حلی، جعفر بن حسن|محقق صاحب شرايع]] و دختر حسن بن ابى زكريا، يحيى بن حسن بن سعيد هذلى حلى است و يكى از زنان عفيف و پاک‌دامن و عالم عصر خويش بوده و در خانه علم و شرف بزرگ شده بود.


علامه، دوران كودكى خويش را تحت تربيت پدر و مادر دلسوز و عالمش و تحت نظارت دايى بزرگوارش، [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] كه همچون پدرى مهربان براى او زحمت مى‌كشيد، گذراند.
علامه، دوران كودكى خويش را تحت تربيت پدر و مادر دلسوز و عالمش و تحت نظارت دايى بزرگوارش، [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] كه همچون پدرى مهربان براى او زحمت مى‌كشيد، گذراند.


==کسب علم و دانش==
==تحصیلات==


 
اولين استاد علامه حلى، شخصى به نام «محرم» است كه علامه، خواندن و نوشتن را نزد او فراگرفت، آن‌گاه ادبيات عرب و علم فقه و اصول و حديث و كلام و قواعد آن را نزد پدر و دايى گرامى‌اش كه شأن والايى در تمام علوم، مخصوصاً فقه و اصول و كلام داشتند، خواند.
اولين استاد علامه حلى، شخصى به نام «محرم» است كه علامه، خواندن و نوشتن را نزد او فراگرفت، آن‌گاه ادبيات عرب و علم فقه و اصول و حديث و كلام و قواعد آن را نزد پدر و دايى گرامى‌اش كه شأن والايى در تمام علوم، مخصوصا فقه و اصول و كلام داشتند، خواند.


تيزهوشى و تلاش او، به‌زودى او را به حلقه درس بزرگان آن زمان رسانيد و نزد اساتيد بزرگوارى كه هركدام، در آن روزگار، برجسته بودند، علوم عقلى از قبيل منطق، فلسفه، هيئت و علوم ديگر را خواند تا اينكه در زمره علما قرار گرفت و در سنين جوانى بر بسيارى از آنها تفوق يافت.
تيزهوشى و تلاش او، به‌زودى او را به حلقه درس بزرگان آن زمان رسانيد و نزد اساتيد بزرگوارى كه هركدام، در آن روزگار، برجسته بودند، علوم عقلى از قبيل منطق، فلسفه، هيئت و علوم ديگر را خواند تا اينكه در زمره علما قرار گرفت و در سنين جوانى بر بسيارى از آنها تفوق يافت.
خط ۹۳: خط ۹۹:
بعد از اين زمان، بيشتر وقت او صرف تدريس و تأليف شده است و حتى زمانى كه حوادث روزگار، او را در كنار سلطان محمد خدابنده قرار داد و سلطان آن چنان شيفته او شد كه حاضر به جدايى از او نمى‌شد، باز كار تدريس و تأليف او استمرار داشت.
بعد از اين زمان، بيشتر وقت او صرف تدريس و تأليف شده است و حتى زمانى كه حوادث روزگار، او را در كنار سلطان محمد خدابنده قرار داد و سلطان آن چنان شيفته او شد كه حاضر به جدايى از او نمى‌شد، باز كار تدريس و تأليف او استمرار داشت.


=== اساتيد ===
{{ستون-شروع|2}}
# شخصى به نام محرم؛
# شيخ سديدالدين حلى (پدر علامه)؛
# [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] (دايى علامه)؛
# شمس‌الدين محمد كيشى؛
# شيخ نجم‌الدين على بن عمر كاتبى قزوينى؛
# خواجه نصيرالدين طوسى؛
# برهان‌الدين نسفى؛
# [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]]؛
# على بن طاووس؛
# احمد بن طاووس.
{{پایان}}
=== مشايخ روايى ===
{{ستون-شروع|2}}
# شيخ سديدالدين حلى (پدر علامه)؛
# [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] (دايى علامه)؛
# [[خواجه نصيرالدين طوسى]]؛
# على بن طاوس؛
# [[اربلی، علی بن عیسی|شيخ بهاءالدين على بن عيسى الاربلى]]؛
# [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]]؛
# احمد بن عبدالله واسطى؛
# احمد بن موسى بن جعفر طاووسي؛
# [[ابن نما، جعفر بن محمد|نجم‌الدين، جعفر بن محمد بن جعفر]]، معروف به [[ابن نمای حلی]]؛
# عبدالحميد بن ابى‌الحديد معتزلى؛
# شيخ جمال‌الدين، حسين بن ابان نحوى؛
# شيخ تقى‌الدين، عبدالله بن جعفر بن على صباغ كوفى؛
# [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|نجم‌الدين كاتبى قزوينى]]، معروف به [[دبیران]]؛
# غياث‌الدين، عبدالكريم بن طاووس؛
# جمال‌الدين، محمد بن سليمان بلخى؛
# شمس‌الدين، محمد كيشى؛
# برهان‌الدين، محمد نسفى؛
# شيخ نجيب‌الدين، يحيى بن حسن بن سعيد حلى (پسر عموى مادر علامه)؛
# شيخ حسن بن محمد صنعانى؛
# شمس‌الدين، عبدالله بخارى؛
# شيخ جمال‌الدين، محمد بلخى؛
# شيخ مفيدالدين، محمد بن على بن محمد بن جهم حلى أسدى.
{{پایان}}
=== شاگردان ===
بنا بر نقلى، نزدیک به 500 مجتهد، از درس علامه فارغ التحصيل شده‌اند، ولى نام اكثر آنها در تاريخ ذكر نشده است. اسامى تعدادى از كسانى كه شاگرد وى خوانده شده‌اند، بدين شرح است:
{{ستون-شروع|2}}
# فخر المحققين (فرزند علامه)؛
# [[قطب‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌الدين رازى]]، [[قطب‌الدین رازی، محمد بن محمد|شارح شمسيه]]؛
# عميدالدين، عبدالمطلب حسينى اعرجى حلى؛
# ضياءالدين، عبدالله؛
# تاج‌الدين، محمد بن قاسم بن معيه حسنى حلى؛
# احمد بن ابراهیم بن محمد بن حسن بن زهره صادقى حلبى؛
# شيخ زين‌الدين، ابوالحسن، على بن احمد بن طراد مطاربادى؛
# محمد بن على جرجانى؛
# رضى‌الدين، ابوالحسن، على بن احمد مزيدى حلى؛
# تقى‌الدين، ابراهیم بن حسين بن على عاملى؛
# تاج‌الدين، حسن سرابشنوى؛
# مهنا بن سنان حسينى اعرجى مدنى؛
# زين‌الدين، على سرورى طبرى؛
# جمال‌الدين حسينى مرعشى طبرسى آملى؛
# ابوالحسن، محمد استرآبادى؛
# زين‌الدين نيشابورى؛
# شمس‌الدين، محمد حلى؛
# تاج‌الدين، محمود بن زين‌الدين.
{{پایان}}
== شخصيت علمى==
== شخصيت علمى==


كثرت تأليفات علامه و سخنانى كه از معاصران او درباره‌اش به ما رسيده است، حاكى از رتبه والاى علمى اوست. وقتى از [[خواجه نصيرالدين طوسى]] هنگام بازگشت از حله درباره مشاهداتش سؤال كردند، در جواب گفت: «رأيت خريتا ماهرا و عالما إذا جاهد فاق».
كثرت تأليفات علامه و سخنانى كه از معاصران او درباره‌اش به ما رسيده است، حاكى از رتبه والاى علمى اوست. وقتى از [[خواجه نصيرالدين طوسى]] هنگام بازگشت از حله درباره مشاهداتش سؤال كردند، در جواب گفت: «رأيت خريتا ماهرا و عالما إذا جاهد فاق».
خط ۱۰۶: خط ۱۷۵:
در شأن علمى علامه، تعريفات بسيارى از علما به ما رسيده است كه جمع‌آورى تمام آنها نياز به تأليف كتابى مستقل در اين زمينه دارد. بعضى از كسانى كه شرح حال علما را نوشته‌اند، خود را عاجز از وصف او دانسته و يا به خاطر شهرت بسيار او، از توصيف وى صرف‌نظر كرده‌اند.
در شأن علمى علامه، تعريفات بسيارى از علما به ما رسيده است كه جمع‌آورى تمام آنها نياز به تأليف كتابى مستقل در اين زمينه دارد. بعضى از كسانى كه شرح حال علما را نوشته‌اند، خود را عاجز از وصف او دانسته و يا به خاطر شهرت بسيار او، از توصيف وى صرف‌نظر كرده‌اند.


[[صاحب روضات الجنات]] مى‌گويد: «چشم زمان، به مثل و مانند او مزين نگشته است و بال‌هاى امكان، به سطح بيان فضائل بسيارش نمى‌رسد؛ چگونه؟ درحالى‌كه از علماى قبل و بعد او، هيچ‌كس شبيه او نبوده است و تاكنون كسى ثناى لايق به حال او را نگفته است؛ اگرچه، همه ثناهايى كه براى ديگران گفته شده، از لقب‌هاى زيبا و علوم شريف، همه را براى او گفته‌اند، پس سزاوار است كه از توصيف او چشم بپوشيم.<ref>روضات الجنات، ج 2، ص 270</ref>
[[صاحب روضات الجنات]] مى‌گويد: «چشم زمان، به مثل و مانند او مزين نگشته است و بال‌هاى امكان، به سطح بيان فضائل بسيارش نمى‌رسد؛ چگونه؟ درحالى‌كه از علماى قبل و بعد او، هيچ‌كس شبيه او نبوده است و تاكنون كسى ثناى لايق به حال او را نگفته است؛ اگرچه، همه ثناهايى كه براى ديگران گفته شده، از لقب‌هاى زيبا و علوم شريف، همه را براى او گفته‌اند، پس سزاوار است كه از توصيف او چشم بپوشيم.<ref>روضات الجنات، ج 2، ص270</ref>


يكى از امورى كه فضل و رتبه والاى او را آشكار مى‌كند، شرح‌هاى او بر سه كتاب «منطق تجريد»، «حكمت تجريد» و «شرح اشارات» خواجه نصيرالدين طوسى مى‌باشد.
يكى از امورى كه فضل و رتبه والاى او را آشكار مى‌كند، شرح‌هاى او بر سه كتاب «منطق تجريد»، «حكمت تجريد» و «شرح اشارات» خواجه نصيرالدين طوسى مى‌باشد.
خط ۱۱۲: خط ۱۸۱:
يكى از شارحان قديمى «تجريد الاعتقاد» مى‌گويد: «اگر شاگرد خواجه بر اين كتاب، شرح ننوشته بود، مطالب عالى آن براى هميشه مخفى مى‌ماند».
يكى از شارحان قديمى «تجريد الاعتقاد» مى‌گويد: «اگر شاگرد خواجه بر اين كتاب، شرح ننوشته بود، مطالب عالى آن براى هميشه مخفى مى‌ماند».


در پايان، مى‌توان درباره او گفت وى شخصى است كه از فضل و دانش او، اركان اسلام، مستحكم گشت و مسلمانان، به‌طور عام و شيعيان، به‌طور خاص، در اين زمينه، بهره‌هاى فراوان بردند، پس او حق عظيمى بر همه مسلمانان، اعم از شيعه و سنى دارد و آن‌طور كه از مناظرات او با اهل سنت مشخص مى‌شود، اگر او نبود اسلام به خاطر كج‌سليقگى بعضى از افراد از بين مى‌رفت.
در پايان، مى‌توان درباره او گفت وى شخصى است كه از فضل و دانش او، اركان اسلام، مستحكم گشت و مسلمانان، به‌طور عام و شیعیان، به‌طور خاص، در اين زمينه، بهره‌هاى فراوان بردند، پس او حق عظيمى بر همه مسلمانان، اعم از شيعه و سنى دارد و آن‌طور كه از مناظرات او با اهل سنت مشخص مى‌شود، اگر او نبود اسلام به خاطر كج‌سليقگى بعضى از افراد از بين مى‌رفت.


== ابتكار در تأليف==
== ابتكار در تأليف==


علامه، در زمينه‌هاى مختلف علمى، براى هر سه سطح مبتدى، متوسط و عالى، با شيوه‌ها و روش‌هاى متناسب، كتاب نوشته است؛ به‌عنوان مثال، در زمينه فقه، براى سطح مبتدى، سه كتاب «[[تبصرة المتعلمين في أحكام‌الدين|تبصرة المتعلمين]]»، «إيضاح الأحكام» و «إرشاد الأذهان» و براى سطح متوسط، دو كتاب «قواعد الأحكام» و «تحرير الأحكام» و براى سطح عالى، سه كتاب «مختلف الشيعة»، «تذكرة الفقهاء»، و «منتهى المطلب» را نگاشته است.


علامه، در زمينه‌هاى مختلف علمى، براى هر سه سطح مبتدى، متوسط و عالى، با شيوه‌ها و روش‌هاى متناسب، كتاب نوشته است؛ به‌عنوان مثال، در زمينه فقه، براى سطح مبتدى، سه كتاب «[[تبصرة المتعلمين في أحكام الدين|تبصرة المتعلمين]]»، «إيضاح الأحكام» و «إرشاد الأذهان» و براى سطح متوسط، دو كتاب «قواعد الأحكام» و «تحرير الأحكام» و براى سطح عالى، سه كتاب «مختلف الشيعة»، «تذكرة الفقهاء»، و «منتهى المطلب» را نگاشته است.
سبک و شيوه نگارش و كميت و کیفیت مطالب، در كتب مزبور متفاوت است؛ مثلاًدر «تحرير الأحكام»، عمده مسائل فقهى، بدون استدلال ذكر شده است و در «قواعد الاحكام»، عمده مسائل فقهى و آن دسته از قواعد كلى فقه كه جزئيات متعددى را شاملند و لوازم هر قاعده بيان شده است و در «مختلف الشيعة»، علاوه بر استدلال بر مسائل فقهى، اختلافات درون‌مذهبى شيعه نيز خاطرنشان شده است و در «تذكرة الفقهاء»، اختلافات فرقه‌هاى اسلامى در مسائل فقهى، تبيين گرديده است و در «منتهى المطلب»، استدلال بر مسائل فقهى، به غايت و نهايت رسيده است.
 
سبك و شيوه نگارش و كميت و كيفيت مطالب، در كتب مزبور متفاوت است؛ مثلا در «تحرير الأحكام»، عمده مسائل فقهى، بدون استدلال ذكر شده است و در «قواعد الاحكام»، عمده مسائل فقهى و آن دسته از قواعد كلى فقه كه جزئيات متعددى را شاملند و لوازم هر قاعده بيان شده است و در «مختلف الشيعة»، علاوه بر استدلال بر مسائل فقهى، اختلافات درون‌مذهبى شيعه نيز خاطرنشان شده است و در «تذكرة الفقهاء»، اختلافات فرقه‌هاى اسلامى در مسائل فقهى، تبيين گرديده است و در «منتهى المطلب»، استدلال بر مسائل فقهى، به غايت و نهايت رسيده است.


== ترويج اجتهاد==
== ترويج اجتهاد==


 
مرحوم استرآبادى كه از علماى اخبارى است، يكى از ايرادات كار علامه را تأسيس شيوه اجتهاد در فقه مى‌داند. اين مطلب، هرچند نادرست است، زيرا قبل از علامه، نيز شيوه اجتهاد در بين فقهاى شيعه وجود داشته است، ولى از جبهه‌گيرى سخت اخباریان در برابر او و كتاب‌هاى متعدد فقهى- استدلال او، مى‌توان فهميد كه وى، در اين زمينه، بسيار تلاش نموده و طريقه اجتهاد را رونقى بسزا بخشيده است.
مرحوم استرآبادى كه از علماى اخبارى است، يكى از ايرادات كار علامه را تأسيس شيوه اجتهاد در فقه مى‌داند. اين مطلب، هرچند نادرست است، زيرا قبل از علامه، نيز شيوه اجتهاد در بين فقهاى شيعه وجود داشته است، ولى از جبهه‌گيرى سخت اخباريان در برابر او و كتاب‌هاى متعدد فقهى- استدلال او، مى‌توان فهميد كه وى، در اين زمينه، بسيار تلاش نموده و طريقه اجتهاد را رونقى بسزا بخشيده است.


== تأثير و تأثر==
== تأثير و تأثر==


 
علامه حلى، در فقه و اصول، بيشتر، از دايى خويش، [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] متاثر است؛ به‌گونه‌اى كه مثلاًبافت بسيارى از عبارات «ارشاد» علامه، همان بافت عبارات «شرايع» محقق است كه علامه با اختصار بسيار و باب‌بندى بديع، شكل و صورتى نو به آن داده است.
علامه حلى، در فقه و اصول، بيشتر، از دايى خويش، [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] متاثر است؛ به‌گونه‌اى كه مثلا بافت بسيارى از عبارات «ارشاد» علامه، همان بافت عبارات «شرايع» محقق است كه علامه با اختصار بسيار و باب‌بندى بديع، شكل و صورتى نو به آن داده است.


تاثير علامه بر علماى پس از خود، در فقه و صول، بسيار چشمگير بوده است. پاره‌اى از اجتهادات او، مثل مسئله عدم تنجس آب چاه به صرف ملاقات با نجاست، در تمام قرون بعد از وى تاكنون، از طرف علما پذيرفته شده است.
تاثير علامه بر علماى پس از خود، در فقه و صول، بسيار چشمگير بوده است. پاره‌اى از اجتهادات او، مثل مسئله عدم تنجس آب چاه به صرف ملاقات با نجاست، در تمام قرون بعد از وى تاكنون، از طرف علما پذيرفته شده است.
خط ۱۳۵: خط ۲۰۱:
شيوه اجتهاد در فقه كه او رونقش بخشيد، همواره در حال تكامل و سير صعودى بوده و عالمان بعد از او در راه اعتلاى آن كوشيده‌اند و با وجود كتاب‌هاى بسيارى كه در زمينه فقه نوشته شده، هنوز هم كتاب‌هاى او مورد استفاده دانش‌پژوهان است. ملا نظام‌الدين قرشى، در اين باره گفته: «هركس بعد از او آمده، از او استفاده كرده است».
شيوه اجتهاد در فقه كه او رونقش بخشيد، همواره در حال تكامل و سير صعودى بوده و عالمان بعد از او در راه اعتلاى آن كوشيده‌اند و با وجود كتاب‌هاى بسيارى كه در زمينه فقه نوشته شده، هنوز هم كتاب‌هاى او مورد استفاده دانش‌پژوهان است. ملا نظام‌الدين قرشى، در اين باره گفته: «هركس بعد از او آمده، از او استفاده كرده است».


ميزان تاثيرگذارى او را در زمينه كلام، از شرح‌هاى متعددى كه بر كتاب‌هاى او نوشته شده است و همچنين از متداول بودن تدريس كتاب‌هاى او و مراجعه علما به آنها، حتى تا زمان حاضر، مى‌توان دريافت. اين تاثير، به حدى است كه بعد از او، سبك جديدى در كلام اسلامى يافت نمى‌شود و تمام كسانى كه بعد از او آمده‌اند، يا شارح آثار او بوده‌اند يا در تأليفات خود از همان سبك وى استفاده كرده‌اند.
ميزان تاثيرگذارى او را در زمينه كلام، از شرح‌هاى متعددى كه بر كتاب‌هاى او نوشته شده است و همچنين از متداول بودن تدريس كتاب‌هاى او و مراجعه علما به آنها، حتى تا زمان حاضر، مى‌توان دريافت. اين تاثير، به حدى است كه بعد از او، سبک جديدى در كلام اسلامى يافت نمى‌شود و تمام كسانى كه بعد از او آمده‌اند، يا شارح آثار او بوده‌اند يا در تأليفات خود از همان سبک وى استفاده كرده‌اند.


== خدمات علمى و فرهنگى==
== خدمات علمى و فرهنگى==


علامه، در سال 702ق، از حله به بغداد آمد و سلطان محمد خدابنده كه قبل از مسلمان شدن، «اولجايتو» خوانده مى‌شد، طى ماجرايى كه به‌صورت‌هاى مختلف نقل شده، توسط وى شيعه شد و چنان شيفته او گرديد كه آن دو، تا سال 716ق (زمان فوت سلطان)، با هم ملازم بودند. در اين مدت، ظاهرا، به پيشنهاد علامه و دستور سلطان، دو مدرسه ساخته شد؛ يكى، در شهر سلطانيه در كنار قبه عظيم، مشهور به قبه سلطانى كه تا الآن باقى است و ديگرى، مدرسه سيار كه در ايام مسافرت سلطان، همراه او حمل مى‌شد و علامه و ساير اساتيد نيز همراه او در تمام مسافرت‌ها حضور داشتند و در اين مدرسه، به تدريس و تأليف مشتغول بودند. مدرسانى از فرقه‌هاى مختلف اهل سنت و شيعه نيز در اين مدرسه تدريس مى‌نمودند كه مى‌توان از آن جمله، «عضدالدين ايجى»، «بدرالدين شوشترى» و «قطب‌الدين يمنى تسترى» را نام برد.
علامه، در سال 702ق، از حله به بغداد آمد و سلطان محمد خدابنده كه قبل از مسلمان شدن، «اولجايتو» خوانده مى‌شد، طى ماجرايى كه به‌صورت‌هاى مختلف نقل شده، توسط وى شيعه شد و چنان شيفته او گرديد كه آن دو، تا سال 716ق (زمان فوت سلطان)، با هم ملازم بودند. در اين مدت، ظاهرا، به پيشنهاد علامه و دستور سلطان، دو مدرسه ساخته شد؛ يكى، در شهر سلطانيه در كنار قبه عظيم، مشهور به قبه سلطانى كه تا الآن باقى است و ديگرى، مدرسه سيار كه در ايام مسافرت سلطان، همراه او حمل مى‌شد و علامه و ساير اساتيد نيز همراه او در تمام مسافرت‌ها حضور داشتند و در اين مدرسه، به تدريس و تأليف مشتغول بودند. مدرسانى از فرقه‌هاى مختلف اهل سنت و شيعه نيز در اين مدرسه تدريس مى‌نمودند كه مى‌توان از آن جمله، «عضدالدين ايجى»، «بدرالدين شوشترى» و «قطب‌الدين يمنى تسترى» را نام برد.
خط ۱۴۴: خط ۲۰۹:
در اثر تلاش‌هاى علامه و مصاحبت با سلطان، حله، وارث تمدن بابل، جايگاه علمى خويش را بازيافت و موطن اصلى براى علم و علما گرديد و پشتوانه‌اى براى مدرسه سيار گشت.
در اثر تلاش‌هاى علامه و مصاحبت با سلطان، حله، وارث تمدن بابل، جايگاه علمى خويش را بازيافت و موطن اصلى براى علم و علما گرديد و پشتوانه‌اى براى مدرسه سيار گشت.


حله در آن زمان، مركز تشيع شد و تعليم و تعلم چنان در آن رونق يافت كه به نقل ملا افندى، 400 مجتهد در آن وجود داشت و به نقل سيد صدر، از مجلس درس علامه، 500 مجتهد، فارغ التحصيل شدند. (مقدمه شرح تبصره المتعلمين، چاپ جامعه مدرسين، ص 29، به نقل از تأسيس الشيعه).
حله در آن زمان، مركز تشيع شد و تعليم و تعلم چنان در آن رونق يافت كه به نقل ملا افندى، 400 مجتهد در آن وجود داشت و به نقل سيد صدر، از مجلس درس علامه، 500 مجتهد، فارغ التحصيل شدند. (مقدمه شرح تبصره المتعلمين، چاپ جامعه مدرسين، ص29، به نقل از تأسيس الشيعه).


در سال 716ق كه سلطان محمد خدابنده فوت كرد، علامه به حله بازگشت و مشغول تأليف و تدريس و تربيت علما و تقويت مذهب و ارشاد مردم شد؛ به‌گونه‌اى كه طالبان علم، از هرطرف به‌سوى او شتافتند. از آن پس، علامه، تا سال 726ق كه چشم از جهان فروبست، از حله خارج نشد، مگر براى اداى مناسك حج در اواخر عمر شريفش.
در سال 716ق كه سلطان محمد خدابنده فوت كرد، علامه به حله بازگشت و مشغول تأليف و تدريس و تربيت علما و تقويت مذهب و ارشاد مردم شد؛ به‌گونه‌اى كه طالبان علم، از هرطرف به‌سوى او شتافتند. از آن پس، علامه، تا سال 726ق كه چشم از جهان فروبست، از حله خارج نشد، مگر براى اداى مناسك حج در اواخر عمر شريفش.
خط ۱۵۰: خط ۲۱۵:
در سفر حج، با [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] در مسجد الحرام ملاقات نمود. ابتدا، [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] او را نشناخت و از طريقه صحبت و بحث وى بسيار تعجب نمود و از او جوياى نامش شد و علامه در جواب گفت: «من همان كسى هستم كه تو او را «ابن المنجس» مى‌خوانى ([[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]]، در كتاب «منهاج السنة» در رد كتاب «منهاج الكرامة»، علامه را به اين نام خوانده بود)». از آن به بعد، بين آن دو، انس و الفت حاصل شد.
در سفر حج، با [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] در مسجد الحرام ملاقات نمود. ابتدا، [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] او را نشناخت و از طريقه صحبت و بحث وى بسيار تعجب نمود و از او جوياى نامش شد و علامه در جواب گفت: «من همان كسى هستم كه تو او را «ابن المنجس» مى‌خوانى ([[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]]، در كتاب «منهاج السنة» در رد كتاب «منهاج الكرامة»، علامه را به اين نام خوانده بود)». از آن به بعد، بين آن دو، انس و الفت حاصل شد.


علامه، علاوه بر خدمات علمى و فرهنگى و تبليغ و ترويج مذهب تشيع از طريق تدريس و تألیف و مناظره، به نقل سيد جعفر آل بحر العلوم، بسيارى از آبادى‌هايى را كه با مال خويش احياء كرده و قنات‌ها و چشمه‌هايش را خودش حفر نموده بود، در زمان حيات خود، وقف نمود.
علامه، علاوه بر خدمات علمى و فرهنگى و تبليغ و ترويج مذهب تشيع از طريق تدريس و تألیف و مناظره، به نقل سيد جعفر آل بحرالعلوم، بسيارى از آبادى‌هايى را كه با مال خويش احياء كرده و قنات‌ها و چشمه‌هايش را خودش حفر نموده بود، در زمان حيات خود، وقف نمود.


== مخالفت‌هاى شگفت با علامه==
== مخالفت‌هاى شگفت با علامه==


از آنجا كه علامه، در راه اثبات حقانيت مذهب تشيع و اثبات ولايت [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع) و فرزندان معصوم او و ابطال مرام مخالفان، آثارى بسيار و پربار و استوار را نگاشت و بى‌ترديد تاثيرى فراوان و ماندگار در دل مردم گذاشت، گروهى از علماى سنى، همچون روزبهان و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و... به مخالفت با وى برخاستند و در اين راه، گاه، جانب انصاف را نهادند و زبان به تهمت و ناسزا گشادند و شراب برهان را با زهرآب بهتان درآميختند.
از آنجا كه علامه، در راه اثبات حقانيت مذهب تشيع و اثبات ولايت [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع) و فرزندان معصوم او و ابطال مرام مخالفان، آثارى بسيار و پربار و استوار را نگاشت و بى‌ترديد تاثيرى فراوان و ماندگار در دل مردم گذاشت، گروهى از علماى سنى، همچون روزبهان و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و... به مخالفت با وى برخاستند و در اين راه، گاه، جانب انصاف را نهادند و زبان به تهمت و ناسزا گشادند و شراب برهان را با زهرآب بهتان درآميختند.
خط ۱۶۱: خط ۲۲۵:
و از آنجا كه او پيوسته در انديشه‌هاى خويش بازنگرى مى‌كرد و دانش خود را كمال مى‌بخشيد و ضرب‌المثل «حرف مرد يكى است» را در گفت‌وگوهاى علمى، باعث ركود انديشه و مرگ دانش مى‌دانست و اين، چه‌بسا موجب تغيير آراء وى مى‌گرديد، دسته‌اى به نكوهش او زبان گشودند و وى را حريص بر نوشتن خواندند؛ آن‌چنان حريص كه حتى فرصت ديدن نوشته‌هاى پيشين خود را ندارد.
و از آنجا كه او پيوسته در انديشه‌هاى خويش بازنگرى مى‌كرد و دانش خود را كمال مى‌بخشيد و ضرب‌المثل «حرف مرد يكى است» را در گفت‌وگوهاى علمى، باعث ركود انديشه و مرگ دانش مى‌دانست و اين، چه‌بسا موجب تغيير آراء وى مى‌گرديد، دسته‌اى به نكوهش او زبان گشودند و وى را حريص بر نوشتن خواندند؛ آن‌چنان حريص كه حتى فرصت ديدن نوشته‌هاى پيشين خود را ندارد.


== تأليفات علامه==
== اجازه‌نامه‌هاى علامه==
 
علامه، چند اجازه‌نامه براى شاگردان خود نوشته است، به شرح زير:
 
1. «اجازه‌نامه به بنى زهره»: اين اجازه‌نامه كه در سال 723ق، نوشته شده است، از مفصل‌ترين و مهم‌ترين اجازه‌نامه‌هاى علامه است كه در آن، علاوه بر توصيه‌هاى بسيار به بنى زهره، تمام طرق علامه و كسانى كه وى از آنها روايت مى‌كند و بسيارى از كتاب‌هايش ذكر شده است.
 
2 و 3. «دو اجازه‌نامه به سيد نجم‌الدين مهنا»: اين دو اجازه‌نامه، يكى مفصل و ديگرى مختصر است كه دومى در ذى‌حجه سال 709ق، نوشته شده است.
 
==وفات==
 
وی در 21 محرم سال 726ق، در حله مزيديه وفات نمود و در يكى از صحن‌هاى روضه ا[[امام علی علیه‌السلام|ميرالمؤمنين، على(ع)]] در نجف اشرف دفن گرديد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1055/%D8%A5%D8%B3%D8%AA%D9%82%D8%B5%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D9%81%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%B6%D8%A7%D8%A1-%D9%88-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%AF%D8%B1?pageNumber=4&viewType=html ر.ک: إستقصاء النظر في القضاء و القدر، ص4]</ref>.


== آثار==


درباره تعداد كتاب‌هاى علامه، گفته‌ها مختلف است؛ بعضى، 60، برخى، 95 و گروهى، افزون بر 120 كتاب را به او نسبت داده‌اند.
درباره تعداد كتاب‌هاى علامه، گفته‌ها مختلف است؛ بعضى، 60، برخى، 95 و گروهى، افزون بر 120 كتاب را به او نسبت داده‌اند.
خط ۱۶۸: خط ۲۴۳:
اين كتاب‌ها، در موضوعاتى متنوع نوشته شده‌اند؛ به‌گونه‌اى كه مى‌توان گفت علامه در تمام علوم رسمى آن زمان حوزه، كتاب نوشته است.
اين كتاب‌ها، در موضوعاتى متنوع نوشته شده‌اند؛ به‌گونه‌اى كه مى‌توان گفت علامه در تمام علوم رسمى آن زمان حوزه، كتاب نوشته است.


محققان، از ميان تمام كتبى كه به وى نسبت داده شده است، 101 كتاب را به‌طور مسلم از او مى‌دانند، 23تا را مشكوك و 10تا را مردود مى‌خوانند.
محققان، از ميان تمام كتبى كه به وى نسبت داده شده است، 101 كتاب را به‌طور مسلم از او مى‌دانند، 23تا را مشکوک و 10تا را مردود مى‌خوانند.


در اينجا به شمارش و توضيح مختصر كتاب‌هاى او در موضوعات مختلف مى‌پردازيم:
در اينجا به شمارش و توضيح مختصر كتاب‌هاى او در موضوعات مختلف مى‌پردازيم:
خط ۱۷۴: خط ۲۴۹:
'''الف) در علم فقه:'''
'''الف) در علم فقه:'''


# «[[تبصرة المتعلمين في أحكام الدين|تبصرة المتعلمين]] في أحكام‌الدين|[[تبصرة المتعلمين في أحكام الدين|تبصرة المتعلمين]]»: اين كتاب يك جلدى، تمام فقه را از طهارت تا ديات، به‌صورت مختصر و روان و غير مستدل در بر گرفته و شروح و حواشى فراوانى (نزديك به 35 شرح و حاشيه)، بر آن نوشته شده است.
# «[[تبصرة المتعلمين في أحكام‌الدين|تبصرة المتعلمين]]»: اين كتاب يك جلدى، تمام فقه را از طهارت تا ديات، به‌صورت مختصر و روان و غير مستدل در بر گرفته و شروح و حواشى فراوانى (نزدیک به 35 شرح و حاشيه)، بر آن نوشته شده است.
# «[[منتهی المطلب في تحقيق المذهب]]»: كتابى است مفصل و مستدل كه در آن، آراء علماى تمام مذاهب اسلامى ذكر شده است. علامه، آن را در 32 سالگى (سال 680ق) آغاز كرده و تا سال 693ق، هفت جلد آن را نوشته است و تا سال 720ق، چيزى به آن نيفزوده و احتمالا تا آخر عمر هم چنين كارى نكرده است و جلد هفتم هم كه نوشته شده است، اكنون موجود نيست.
# «[[منتهی المطلب في تحقيق المذهب]]»: كتابى است مفصل و مستدل كه در آن، آراء علماى تمام مذاهب اسلامى ذكر شده است. علامه، آن را در 32 سالگى (سال 680ق) آغاز كرده و تا سال 693ق، هفت جلد آن را نوشته است و تا سال 720ق، چيزى به آن نيفزوده و احتمالا تا آخر عمر هم چنين كارى نكرده است و جلد هفتم هم كه نوشته شده است، اكنون موجود نيست.
# «[[إرشاد الأذهان إلی أحكام الإيمان]]»: كتابى است مختصر و غير مستدل كه در يازدهم شوال سال 696ق، به اتمام رسيده است.
# «[[إرشاد الأذهان إلی أحكام الإيمان]]»: كتابى است مختصر و غير مستدل كه در يازدهم شوال سال 696ق، به اتمام رسيده است.
# «[[تحرير الأحكام الشرعية علی مذهب الإمامية|تحرير الأحكام الشرعية]]»: كتابى است چهار جلدى، شامل تمام فروع و جزئيات فقه، غير مستدل و حاوى حدود چهل هزار مسئله كه جلد اول، در دهم ربيع‌الأول سال 690ق و جلد دوم، در اول جمادى‌الثانى سال 691ق و جلد سوم، در صفر المظفر سال 697ق و آخرين جلد، در هشتم شوال 697ق، به اتمام رسيده است.
# «[[تحرير الأحكام الشرعية علی مذهب الإمامية|تحرير الأحكام الشرعية]]»: كتابى است چهار جلدى، شامل تمام فروع و جزئيات فقه، غير مستدل و حاوى حدود چهل هزار مسئله كه جلد اول، در دهم ربيع‌الأول سال 690ق و جلد دوم، در اول جمادى‌الثانى سال 691ق و جلد سوم، در صفر المظفر سال 697ق و آخرين جلد، در هشتم شوال 697ق، به اتمام رسيده است.
# «[[قواعد الأحكام|قواعد الأحكام في مسائل الحلال و الحرام]]»: كتابى است حاوى خلاصه فتاواى علامه در همه ابواب فقه و مشتمل بر قواعد كلى احكام كه نگارش آن، در ذى‌حجه سال 699ق، پايان يافته است. شروح و حواشى بسيارى بر آن نوشته شده است (نزديك به 30 شرح و حاشيه) و پسر علامه، شرح مستقلى بر خطبه آن دارد.
# «[[قواعد الأحكام|قواعد الأحكام في مسائل الحلال و الحرام]]»: كتابى است حاوى خلاصه فتاواى علامه در همه ابواب فقه و مشتمل بر قواعد كلى احكام كه نگارش آن، در ذى‌حجه سال 699ق، پايان يافته است. شروح و حواشى بسيارى بر آن نوشته شده است (نزدیک به 30 شرح و حاشيه) و پسر علامه، شرح مستقلى بر خطبه آن دارد.
# «[[مختلف الشيعة في أحكام الشريعة]]»: كتابى است كامل، شامل تمام ابواب فقه و حاوى اختلافات علماى شيعه با يك‌ديگر همراه با استدلال هركدام و نظر خود علامه.
# «[[مختلف الشيعة في أحكام الشريعة]]»: كتابى است كامل، شامل تمام ابواب فقه و حاوى اختلافات علماى شيعه با يك‌ديگر همراه با استدلال هركدام و نظر خود علامه.
#: جلد اول اين كتاب، در چهارم جمادى‌الثانى سال 699ق و جلد هفتم و هشتم، در پانزدهم ذى‌قعده سال 708ق، به اتمام رسيده است. حواشى بسيارى بر اين كتاب نوشته شده است (نزديك به سيزده حاشيه).
#: جلد اول اين كتاب، در چهارم جمادى‌الثانى سال 699ق و جلد هفتم و هشتم، در پانزدهم ذى‌قعده سال 708ق، به اتمام رسيده است. حواشى بسيارى بر اين كتاب نوشته شده است (نزدیک به سيزده حاشيه).
# «[[تذكرة الفقهاء]]»: كتابى است نيمه‌تمام و استدلالى كه در آن اختلاف شيعه و اهل سنت بيان شده است. اكنون تنها پانزده جلد آن تا آخر كتاب نكاح موجود است، ولى از كلام فخر المحققين آشكار مى‌شود كه چند جلد ديگر و تا پايان كتاب ميراث نيز از قلم علامه صادر شده است. علامه از جلد اول، در 24 صفر سال 703ق و از جلد پانزدهم، در 16 ذى‌حجه سال 720ق، فارغ گرديده است.
# «[[تذكرة الفقهاء]]»: كتابى است نيمه‌تمام و استدلالى كه در آن اختلاف شيعه و اهل سنت بيان شده است. اكنون تنها پانزده جلد آن تا آخر كتاب نكاح موجود است، ولى از كلام فخر المحققين آشكار مى‌شود كه چند جلد ديگر و تا پايان كتاب ميراث نيز از قلم علامه صادر شده است. علامه از جلد اول، در 24 صفر سال 703ق و از جلد پانزدهم، در 16 ذى‌حجه سال 720ق، فارغ گرديده است.
# «[[نهاية الإحكام في معرفة الأحكام|نهاية الأحكام]]»: كتابى است نيمه‌تمام و استدلالى كه مصنف فتاواى علماى شيعه را در آن خلاصه كرده و بدون تفصيل، به دلائل آنها اشاره نموده است. از اين كتاب، تنها باب‌هاى طهارت و نماز و زكات و بيع تا آخر صرف، نوشته شده است.
# «[[نهاية الإحكام في معرفة الأحكام|نهاية الأحكام]]»: كتابى است نيمه‌تمام و استدلالى كه مصنف فتاواى علماى شيعه را در آن خلاصه كرده و بدون تفصيل، به دلائل آنها اشاره نموده است. از اين كتاب، تنها باب‌هاى طهارت و نماز و زكات و بيع تا آخر صرف، نوشته شده است.
خط ۱۸۸: خط ۲۶۳:
# «تهذيب النفس في معرفة المذاهب الخمس».
# «تهذيب النفس في معرفة المذاهب الخمس».
# «غاية الأحكام في تصحيح تلخيص المرام»: اين كتاب، شرح كتاب «تلخيص المرام» مصنف است.
# «غاية الأحكام في تصحيح تلخيص المرام»: اين كتاب، شرح كتاب «تلخيص المرام» مصنف است.
# «[[مدارك الأحكام في شرح شرائع الإسلام|مدارك الأحكام]]»: مصنف، در جايى گفته است كتاب طهارت و صلات آن در يك جلد نوشته شده است و در جاى ديگر آن را هشت جلد مى‌داند.
# «[[مدارك الأحكام في شرح شرائع الإسلام|مدارک الأحكام]]»: مصنف، در جايى گفته است كتاب طهارت و صلات آن در يك جلد نوشته شده است و در جاى ديگر آن را هشت جلد مى‌داند.
# «المعتمد في الفقه».
# «المعتمد في الفقه».
# «المنهاج في مناسك الحاج»: در اين كتاب، مسائل حج به همراه مستحبات و ادعيه، تفصيلا مورد بحث قرار گرفته است.
# «المنهاج في مناسك الحاج»: در اين كتاب، مسائل حج به همراه مستحبات و ادعيه، تفصيلا مورد بحث قرار گرفته است.
خط ۲۱۱: خط ۲۸۶:
# «[[منهاج الكرامة في معرفة الإمامة|منهاج الكرامة أو تاج الكرامة في إثبات الإمامة]]»: كتابى است در اثبات امامت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و رد امامت ديگران.
# «[[منهاج الكرامة في معرفة الإمامة|منهاج الكرامة أو تاج الكرامة في إثبات الإمامة]]»: كتابى است در اثبات امامت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و رد امامت ديگران.
# «[[نهج الحق و كشف الصدق]]»: در اين كتاب، درباره تمام اصول دين (توحيد، نبوت، امامت، عدل و معاد) بحث شده است، ليكن اكثر مطالب آن به بحث امامت اختصاص يافته و امامت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، اثبات و امامت ديگران، رد شده است. دو فصل پايانى كتاب، به رد مذهب اهل سنت از طريق طرح مباحث فقهى و اصولى اختصاص دارد.
# «[[نهج الحق و كشف الصدق]]»: در اين كتاب، درباره تمام اصول دين (توحيد، نبوت، امامت، عدل و معاد) بحث شده است، ليكن اكثر مطالب آن به بحث امامت اختصاص يافته و امامت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، اثبات و امامت ديگران، رد شده است. دو فصل پايانى كتاب، به رد مذهب اهل سنت از طريق طرح مباحث فقهى و اصولى اختصاص دارد.
# «[[الـباب الحادي عشر|الباب الحادي عشر في أصول‌الدين]]»: هنگامى كه علامه، كتاب «[[مصباح المتهجد]]» [[شيخ طوسى]] را تلخيص نمود، بر ده باب آن، يك باب ديگر افزود و آن را به اصول دين اختصاص داد. اين باب، چون جامع مسائل اصول عقائد بود و مردم، بسيار به آن احتياج داشتند، خود مستقلا طبع گرديد و محققان، به شرح و تعليقه و ترجمه آن اهتمام ورزيدند و بعضى از اديبان آن را به نظم كشيدند. (علامه تهرانى، نزديك به 35 شرح و حاشيه براى آن ذكر مى‌كند).
# «[[الباب الحادي عشر|الباب الحادي عشر في أصول‌الدين]]»: هنگامى كه علامه، كتاب «[[مصباح المتهجد]]» [[شيخ طوسى]] را تلخيص نمود، بر ده باب آن، يك باب ديگر افزود و آن را به اصول دين اختصاص داد. اين باب، چون جامع مسائل اصول عقائد بود و مردم، بسيار به آن احتياج داشتند، خود مستقلا طبع گرديد و محققان، به شرح و تعليقه و ترجمه آن اهتمام ورزيدند و بعضى از اديبان آن را به نظم كشيدند. (علامه تهرانى، نزدیک به 35 شرح و حاشيه براى آن ذكر مى‌كند).
# «[[الرسالة السعدية|السعدية]]»: رساله‌اى است مختصر، مشتمل بر اصول و فروع دين كه به درخواست سعدالدين، محمد ساوجى، وزير غازان‌خان و سلطان محمد خدابنده، نوشته شده است. علامه خود مى‌گويد: در رساله سعديه، آنچه را بايد مرجع هر عاقلى در اصول و فروع دين باشد، بيان كردم و ترك اين مطالب و مخالفت با آنها در هيچ حالى جايز نيست).
# «[[الرسالة السعدية|السعدية]]»: رساله‌اى است مختصر، مشتمل بر اصول و فروع دين كه به درخواست سعدالدين، محمد ساوجى، وزير غازان‌خان و سلطان محمد خدابنده، نوشته شده است. علامه خود مى‌گويد: در رساله سعديه، آنچه را بايد مرجع هر عاقلى در اصول و فروع دين باشد، بيان كردم و ترك اين مطالب و مخالفت با آنها در هيچ حالى جايز نيست).
# «[[كشف اليقين في فضائل أميرالمؤمنين]]»: اين كتاب كه نام ديگر آن، «منهاج اليقين» است، به درخواست سلطان محمد خدابنده، در سلطانيه نوشته شده است.
# «[[كشف اليقين في فضائل أميرالمؤمنين]]»: اين كتاب كه نام ديگر آن، «منهاج اليقين» است، به درخواست سلطان محمد خدابنده، در سلطانيه نوشته شده است.
# «[[استقصاء النظر في القضاء و القدر]]»: اين كتاب كه نام ديگر آن، «رساله بطلان الجبر» است، در پاسخ به درخواست سلطان محمد خدابنده، مبنى بر بيان ادله‌اى در مورد اختيار انسان نوشته شده است. علماى اهل سنت، به رد اين كتاب پرداخته و شهيد [[شوشتری، نور الله بن شریف‌ الدین|قاضى نور الله شوشترى]]، كتاب «النور الأنور» و «النور الأزهر» را در دفاع از آن نوشته است.
# «[[استقصاء النظر في القضاء و القدر]]»: اين كتاب كه نام ديگر آن، «رساله بطلان الجبر» است، در پاسخ به درخواست سلطان محمد خدابنده، مبنى بر بيان ادله‌اى در مورد اختيار انسان نوشته شده است. علماى اهل سنت، به رد اين كتاب پرداخته و شهيد [[شوشتری، سید نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نورالله شوشترى]]، كتاب «النور الأنور» و «النور الأزهر» را در دفاع از آن نوشته است.
# «أنوار الملوك في شرح الياقوت»: اين كتاب، شرحى است غير مزجى بر كتاب «الياقوت» تأليف ابراهيم بن نوبخت، از متكلمان خاندان نوبختى. عميدالدين، پسر خواهر علامه، بر اين شرح، شرحى نوشته است.
# «أنوار الملوك في شرح الياقوت»: اين كتاب، شرحى است غير مزجى بر كتاب «الياقوت» تأليف ابراهیم بن نوبخت، از متكلمان خاندان نوبختى. عميدالدين، پسر خواهر علامه، بر اين شرح، شرحى نوشته است.
# «[[إيضاح مخالفة السنة لنص الكتاب و السنة]]»: اين كتاب، به روشى بديع، مخالفت اهل سنت با تمام آيات قرآن را بيان نموده است. از اين كتاب تنها جلد دوم به دست ما رسيده است كه شامل سوره آل عمران مى‌باشد.
# «[[إيضاح مخالفة السنة لنص الكتاب و السنة]]»: اين كتاب، به روشى بديع، مخالفت اهل سنت با تمام آيات قرآن را بيان نموده است. از اين كتاب تنها جلد دوم به دست ما رسيده است كه شامل سوره آل عمران مى‌باشد.
# «نظم البراهين في أصول‌الدين».
# «نظم البراهین في أصول‌الدين».
# «معارج الفهم في شرح النظم»: اين كتاب، شرح كتاب «نظم البراهين في أصول‌الدين» است.
# «معارج الفهم في شرح النظم»: اين كتاب، شرح كتاب «نظم البراهین في أصول‌الدين» است.
# «الألفين الفارق بين الصدق و المين»: علامه، در اين كتاب كه به درخواست پسرش نوشته است، هزار دليل بر امامت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و هزار دليل بر رد مخالفان ذكر كرده است. اين كتاب، در اصل، مرتب نبوده و فخر المحققين آن را مرتب كرده و اكنون از هزار دليل دوم، تنها سى و اندى در دست است و احتمالا فخر المحققين به بيشتر از اين دسترسى نيافته است. اين كتاب، در سال 712ق، نوشته شده است.
# «الألفين الفارق بين الصدق و المين»: علامه، در اين كتاب كه به درخواست پسرش نوشته است، هزار دليل بر امامت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و هزار دليل بر رد مخالفان ذكر كرده است. اين كتاب، در اصل، مرتب نبوده و فخر المحققين آن را مرتب كرده و اكنون از هزار دليل دوم، تنها سى و اندى در دست است و احتمالا فخر المحققين به بيشتر از اين دسترسى نيافته است. اين كتاب، در سال 712ق، نوشته شده است.
# «منهاج اليقين في أصول‌الدين»: ابن عتائقي، شرحى بر اين كتاب نوشته و آن را «الإيضاح و التبيين» ناميده است.
# «منهاج اليقين في أصول‌الدين»: ابن عتائقي، شرحى بر اين كتاب نوشته و آن را «الإيضاح و التبيين» ناميده است.
خط ۲۳۰: خط ۳۰۵:
# «تسليك النفس إلى حضيرة القدس».
# «تسليك النفس إلى حضيرة القدس».
# «التناسب بين الأشعرية و فرق السوفسطائي».
# «التناسب بين الأشعرية و فرق السوفسطائي».
# «مقصد الواصلين في أصول‌الدين».
# «مقصد الواصلین في أصول‌الدين».
# «تنقيح قواعدالدين المأخوذ عن آل يس».
# «تنقيح قواعدالدين المأخوذ عن آل يس».
# «منتهى الوصول إلى علمي الكلام و الأصول».
# «منتهى الوصول إلى علمي الكلام و الأصول».
خط ۲۳۹: خط ۳۱۴:


# «بسط الإشارات في شرح الإشارات».
# «بسط الإشارات في شرح الإشارات».
# «الإشارات إلى معاني الإشارات».
# «الإشارات إلى معاني‌الإشارات».
# «إيضاح المعضلات من شرح الإشارات»: در اين شرح، متن «اشارات» و شرح خواجه بر آن، هر دو، تبيين شده است.
# «إيضاح المعضلات من شرح الإشارات»: در اين شرح، متن «اشارات» و شرح خواجه بر آن، هر دو، تبيين شده است.
# «الأسرار الخفية في العلوم العقلية»: اين كتاب را علامه، به نام هارون بن شمس‌الدين جوينى (متوفاى سال 685ق) نوشته است و مشتمل بر منطق و طبيعيات و الهيات است.
# «الأسرار الخفية في العلوم العقلية»: اين كتاب را علامه، به نام هارون بن شمس‌الدين جوينى (متوفاى سال 685ق) نوشته است و مشتمل بر منطق و طبیعیات و الهيات است.
# «إيضاح المقاصد من حكمه عين القواعد»: متن اين كتاب، از كاتبى قزوينى، از علماى معاصر خواجه نصيرالدين طوسى است و علامه آن را شرح كرده است.
# «إيضاح المقاصد من حكمه عين القواعد»: متن اين كتاب، از كاتبى قزوينى، از علماى معاصر خواجه نصيرالدين طوسى است و علامه آن را شرح كرده است.
# «تحصيل الملخص»: تنها يك جلد از آن موجود است و مثل شرح براى «ملخص» فخرالدين رازى مى‌ماند كه در حكمت و منطق نوشته شده است.
# «تحصيل الملخص»: تنها يك جلد از آن موجود است و مثل شرح براى «ملخص» فخرالدين رازى مى‌ماند كه در حكمت و منطق نوشته شده است.
# «حل المشكلات من كتاب التلويحات»: اين كتاب كه نام ديگرش، «كشف المشكلات من كتاب التلويحات» است، شرح كتاب «تلويحات» شيخ شهاب‌الدين سهروردى است.
# «حل المشكلات من كتاب التلويحات»: اين كتاب كه نام ديگرش، «كشف المشكلات من كتاب التلويحات» است، شرح كتاب «تلويحات» شيخ شهاب‌الدين سهروردى است.
# «كشف الخطأ من كتاب الشفاء».
# «كشف الخطأ من كتاب الشفاء».
# «مراصد التدقيق و مقاصد التحقيق»: كتابى است در سه موضوع منطق و طبيعيات و الهيات و نسخه‌اى از آن در دانشگاه تهران موجود است.
# «مراصد التدقيق و مقاصد التحقيق»: كتابى است در سه موضوع منطق و طبیعیات و الهيات و نسخه‌اى از آن در دانشگاه تهران موجود است.
# «المحاكمات بين شراح الإشارات».
# «المحاكمات بين شراح الإشارات».
# «القواعد و المقاصد في المنطق و الطبيعي و الإلهي».
# «القواعد و المقاصد في المنطق و الطبیعی و الإلهي».
# «تحرير الأبحاث في معرفة العلوم الثلاث (منطق، طبيعيات و إلهيات)».
# «تحرير الأبحاث في معرفة العلوم الثلاث (منطق، طبیعیات و إلهيات)».
# «تنقيح الأبحاث في معرفة العلوم الثلاث».
# «تنقيح الأبحاث في معرفة العلوم الثلاث».
# «المباحث السنية و المعارضات النصيرية».
# «المباحث السنية و المعارضات النصيرية».
خط ۲۹۸: خط ۳۷۳:
'''ى) در تاريخ:'''
'''ى) در تاريخ:'''


«الدلائل البرهانية في تصحيح الحضرة الغروية»: اين كتاب، تلخيص كتاب «فرحة الغرى» نوشته سيد عبدالكريم بن طاوس حلى است و در آن، تمام دلائلى كه موضع قبر [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را نشان مى‌دهد، بيان گرديده است.
«الدلائل البرهانية في تصحيح الحضرة الغروية»: اين كتاب، تلخيص كتاب «فرحة الغرى» نوشته [[ابن طاووس، عبدالکریم بن احمد|سيد عبدالكريم بن طاوس حلى]] است و در آن، تمام دلائلى كه موضع قبر [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را نشان مى‌دهد، بيان گرديده است.
 
== اجازه‌نامه‌هاى علامه==


 
==پانویس==
علامه، چند اجازه‌نامه براى شاگردان خود نوشته است، به شرح زير:
 
1. «اجازه‌نامه به بنى زهره»: اين اجازه‌نامه كه در سال 723ق، نوشته شده است، از مفصل‌ترين و مهم‌ترين اجازه‌نامه‌هاى علامه است كه در آن، علاوه بر توصيه‌هاى بسيار به بنى زهره، تمام طرق علامه و كسانى كه وى از آنها روايت مى‌كند و بسيارى از كتاب‌هايش ذكر شده است.
 
2 و 3. «دو اجازه‌نامه به سيد نجم‌الدين مهنا»: اين دو اجازه‌نامه، يكى مفصل و ديگرى مختصر است كه دومى در ذى‌حجه سال 709ق، نوشته شده است.
 
== اساتيد علامه==
 
 
# شخصى به نام محرم؛
# شيخ سديدالدين حلى (پدر علامه)؛
# [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] (دايى علامه)؛
# شمس‌الدين محمد كيشى؛
# شيخ نجم‌الدين على بن عمر كاتبى قزوينى؛
# خواجه نصيرالدين طوسى؛
# برهان‌الدين نسفى؛
# [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]]؛
# على بن طاووس؛
# احمد بن طاووس.
 
== مشايخ روايى علامه==
 
 
# شيخ سديدالدين حلى (پدر علامه)؛
# [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] (دايى علامه)؛
# [[خواجه نصيرالدين طوسى]]؛
# على بن طاوس؛
# [[اربلی، علی بن عیسی|شيخ بهاءالدين على بن عيسى الاربلى]]؛
# [[ابن میثم، میثم بن علی|[[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]]؛
# احمد بن عبدالله واسطى؛
# احمد بن موسى بن جعفر طاووسي؛
# [[ابن نما، جعفر بن محمد|نجم‌الدين، جعفر بن محمد بن جعفر]]، معروف به [[ابن نمای حلی]]؛
# عبدالحميد بن ابى‌الحديد معتزلى؛
# شيخ جمال‌الدين، حسين بن ابان نحوى؛
# شيخ تقى‌الدين، عبدالله بن جعفر بن على صباغ كوفى؛
# [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|نجم‌الدين كاتبى قزوينى]]، معروف به [[دبیران]]؛
# غياث‌الدين، عبدالكريم بن طاووس؛
# جمال‌الدين، محمد بن سليمان بلخى؛
# شمس‌الدين، محمد كيشى؛
# برهان‌الدين، محمد نسفى؛
# شيخ نجيب‌الدين، يحيى بن حسن بن سعيد حلى (پسر عموى مادر علامه)؛
# شيخ حسن بن محمد صنعانى؛
# شمس‌الدين، عبدالله بخارى؛
# شيخ جمال‌الدين، محمد بلخى؛
# شيخ مفيدالدين، محمد بن على بن محمد بن جهم حلى أسدى.
 
== شاگردان علامه==
 
 
بنا بر نقلى، نزديك به 500 مجتهد، از درس علامه فارغ التحصيل شده‌اند، ولى نام اكثر آنها در تاريخ ذكر نشده است. اسامى تعدادى از كسانى كه شاگرد وى خوانده شده‌اند، بدين شرح است:
 
# فخر المحققين (فرزند علامه)؛
# [[قطب‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌الدين رازى]]، [[قطب‌الدین رازی، محمد بن محمد|شارح شمسيه]]؛
# عميدالدين، عبدالمطلب حسينى اعرجى حلى؛
# ضياءالدين، عبدالله؛
# تاج‌الدين، محمد بن قاسم بن معيه حسنى حلى؛
# احمد بن ابراهيم بن محمد بن حسن بن زهره صادقى حلبى؛
# شيخ زين‌الدين، ابوالحسن، على بن احمد بن طراد مطاربادى؛
# محمد بن على جرجانى؛
# رضى‌الدين، ابوالحسن، على بن احمد مزيدى حلى؛
# تقى‌الدين، ابراهيم بن حسين بن على عاملى؛
# تاج‌الدين، حسن سرابشنوى؛
# مهنا بن سنان حسينى اعرجى مدنى؛
# زين‌الدين، على سرورى طبرى؛
# جمال‌الدين حسينى مرعشى طبرسى آملى؛
# ابوالحسن، محمد استرآبادى؛
# زين‌الدين نيشابورى؛
# شمس‌الدين، محمد حلى؛
# تاج‌الدين، محمود بن زين‌الدين.
 
==وفات==
 
وی در 21 محرم سال 726ق، در حله مزيديه وفات نمود و در يكى از صحن‌هاى روضه اميرالمؤمنين، على(ع) در نجف اشرف دفن گرديد.
 
==پانویس ==
<references />
<references />


== وابسته‌ها ==
{{الگو:حلی، حسن بن یوسف}}
{{امام علی علیه‌السلام}}
{{متکلمان شیعه}}
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}


[[القواعد الجلية في شرح الرسالة الشمسية]]  
[[القواعد الجلية في شرح الرسالة الشمسية]]  


[[أجوبة المسائل المهنائیة]]  
[[أجوبة المسائل المهنائیة]]  
[[احکام الخلل في الصلاة]] -


[[احکام الخلل في الصلاة]]  
[[احکام الخلل في الصلاة]]  
خط ۳۹۳: خط ۳۹۳:
[[إرشاد الأذهان إلی أحکام الإیمان]]  
[[إرشاد الأذهان إلی أحکام الإیمان]]  


[[تبصرة المتعلمین في أحکام الدین]]  
[[الباب الحادي عشر]]
 
[[تبصرة المتعلمين في أحكام‌الدين]]  


[[تحریر الأحکام]]  
[[تحریر الأحکام]]  
خط ۳۹۹: خط ۴۰۱:
[[تذکرة الفقهاء]]  
[[تذکرة الفقهاء]]  


[[تذکرة الفقهاء]]
[[تبصرة المتعلمين في أحكام‌الدين]]  
 
[[تبصرة المتعلمین في أحکام الدین]]  


[[تلخیص المرام في معرفة الأحکام]]  
[[تلخیص المرام في معرفة الأحکام]]  
خط ۴۲۰: خط ۴۲۰:


[[مختلف الشیعة في أحکام الشریعة]]  
[[مختلف الشیعة في أحکام الشریعة]]  
[[مفتاح الکرامة في شرح قواعد العلامة]]


[[مفتاح الکرامة في شرح قواعد العلامة]]  
[[مفتاح الکرامة في شرح قواعد العلامة]]  
خط ۴۴۱: خط ۴۳۹:
[[کلمات المحققین]]  
[[کلمات المحققین]]  


[[الـجوهر النضید في شرح منطق التجرید]]  
[[الجوهر النضيد في شرح منطق التجريد]]  


[[الفین]]  
[[الفین]]  


[[ترجمه کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین(ع)]]  
[[ترجمه كشف اليقين في فضائل اميرالمؤمنين(ع)]]  


[[نهج الحق و کشف الصدق]]  
[[نهج الحق و کشف الصدق]]  
خط ۴۵۳: خط ۴۵۱:
[[مبادي الوصول إلی علم الأصول]]  
[[مبادي الوصول إلی علم الأصول]]  


[[نهایة الوصول إلی علم الأصول]]  
[[نهاية الوصول إلى علم الأصول]]  


[[ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین]]  
[[ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین]]  
خط ۴۶۴: خط ۴۶۲:


[[أنوار الملکوت في شرح الیاقوت]]  
[[أنوار الملکوت في شرح الیاقوت]]  
[[الـباب الحادي عشر]]


[[تسلیک النفس إلی حظیرة القدس]]  
[[تسلیک النفس إلی حظیرة القدس]]  
خط ۴۸۱: خط ۴۷۷:
[[معارج الفهم في شرح النظم]]  
[[معارج الفهم في شرح النظم]]  


[[مناهج الیقین في أصول الدین]]  
[[مناهج الیقین في أصول‌الدین]]  


[[منهاج الکرامة في معرفة الإمامة]]  
[[منهاج الکرامة في معرفة الإمامة]]  
خط ۴۹۱: خط ۴۸۷:
[[نهج الحق و کشف الصدق]]  
[[نهج الحق و کشف الصدق]]  


[[الألفین في إمامة مولانا أمیرالمؤمنین علي بن أبي‌طالب علیه‌السلام]]  
[[الألفين في إمامة مولانا أميرالمؤمنين علي بن أبي‌طالب عليه‌السلام]]  


[[رجال العلامة الحلي]]  
[[رجال العلامة الحلي]]  
خط ۵۰۹: خط ۵۰۵:
[[الألفین الفارق بین الصدق و المین]]  
[[الألفین الفارق بین الصدق و المین]]  


[[إیضاح المقاصد من حکمة عین القواعد]]  
[[ايضاح المقاصد من حكمة عين القواعد]]  


[[شرح الباب الحادی عشر]]  
[[شرح الباب الحادی عشر]]  


[[الأسرار الخفیة في العلوم العقلیة]]  
[[الأسرار الخفية في العلوم العقلية]]  


[[الجوهر النضید/ترجمه]]  
[[الجوهر النضید]]  


[[ترجمه و شرح باب حادی عشر]]  
[[ترجمه و شرح باب حادی عشر]]  
خط ۵۲۱: خط ۵۱۷:
[[توضیح و تکمیل شرح باب حادی عشر]]  
[[توضیح و تکمیل شرح باب حادی عشر]]  


[[هدایة الأصول (شرح فارسی باب حادی عشر)]]  
[[هداية الأصول (شرح فارسی باب حادی‌عشر)]]  


[[إیضاح مخالفة السنة لنص الکتاب و السنة]]  
[[إیضاح مخالفة السنة لنص الکتاب و السنة]]  
خط ۵۳۱: خط ۵۲۷:
[[رساله سعدیه]]  
[[رساله سعدیه]]  


[[نگاهی بر زندگی دوازده امام علیهم السلام]]  
[[نگاهی به زندگی دوازده امام علیهم‌السلام]]  


[[بیان النافع یوم الحشر في شرح الباب الحادي العشر]]  
[[بیان النافع یوم الحشر في شرح الباب الحادي العشر]]  


[[شرح تبصره المتعلمین فی احکام الدین]]  
[[شرح تبصره المتعلمین فی احکام‌الدین]]  


[[ترجمه و شرح كشف المراد]]  
[[ترجمه و شرح كشف المراد]]  
خط ۵۵۹: خط ۵۵۵:
[[مجمع الفائدة و البرهان في شرح إرشاد الأذهان]]  
[[مجمع الفائدة و البرهان في شرح إرشاد الأذهان]]  


[[الألفين في إمامة أمير المؤمنين علي بن أبي‌طالب علیه‌السلام]]  
[[الألفين في إمامة مولانا أميرالمؤمنين علي بن أبي‌طالب عليه‌السلام]]  


[[مصباح المتهجد و سلاح المتعبد: بضمیمه کتاب الباب الحادی عشر]]  
[[مصباح المتهجد و سلاح المتعبد: بضمیمه کتاب الباب الحادی عشر]]  
خط ۵۶۸: خط ۵۶۴:


[[کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد]]  
[[کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد]]  
[[الباب الحادي عشر]]


[[رجال العلامة الحلی]]  
[[رجال العلامة الحلی]]  


[[إرشاد الأذهان إلی أحکام الإیمان]]  
[[إرشاد الأذهان إلی أحكام الإيمان (ترجمه نجفی اصفهانی)]]  


[[شرح کشف المراد]]  
[[شرح کشف المراد]]  


[[متن و ترجمه کتاب شریف الالفین بین الصدق و المین فی امامه مولانا امیر المومنین علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام]]  
[[متن و ترجمه کتاب شریف الالفین بین الصدق و المین فی امامه مولانا امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام]]  


[[شرح القانون]]  
[[شرح القانون]]  


[[الألفين في إمامة أمير المؤمنين علي بن أبي‌طالب علیه‌السلام]]  
[[الألفين في إمامة مولانا أميرالمؤمنين علي بن أبي‌طالب عليه‌السلام]]  


[[الألفین في إمامة أمیر المؤمنین علي بن أبي‌طالب علیه‌السلام]]  
[[الألفین في إمامة أمیر المؤمنین علي بن أبي‌طالب علیه‌السلام]]  


[[مفتاح الکرامة في شرح قواعد العلامة]]  
[[مفتاح الکرامة في شرح قواعد العلامة]]  
[[شرح کشف المراد (محمّدی خراسانی)]]
[[تبصرة المتعلمين في أحكام الدين (ترجمه شعرانی)]]


[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:متکلمان شیعه]]
[[رده:فقیهان شیعه]]
[[ar:الحسن بن يوسف الحلي]]
[[en:Hasan bin Yusuf Hilli]]