۹٬۴۵۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '}}↵↵↵'''' به '}} '''') |
||
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳: | خط ۳: | ||
| عنوان =چهارده رساله | | عنوان =چهارده رساله | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ | [[فخر رازی، محمد بن عمر]]، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]]، [[اثیرالدین ابهری، مفضل بن عمر|اثيرالدين ابهرى]]، ذوالفضائل اخسیکتی، و دیگران (نویسنده) | ||
[[سبزواری، محمدباقر]] (گردآوری، ترجمه، تصحیح، مقدمه و تراجم احوال) | |||
[[ | |||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BBR 9 /س2چ9 | | کد کنگره =BBR 9 /س2چ9 | ||
خط ۲۱: | خط ۲۰: | ||
| سال نشر = 1383 ش | | سال نشر = 1383 ش | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01201AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =2 | | چاپ =2 | ||
| شابک =964-03-4992-5 | | شابک =964-03-4992-5 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =01201 | |||
| کتابخوان همراه نور =01201 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
رساله حاضر مشتمل بر ده فصل است: | رساله حاضر مشتمل بر ده فصل است: | ||
خط ۵۴: | خط ۵۲: | ||
#اگر روح همان تن باشد نمىشود بيشتر از يك نقش بر لوح وجود او نوشت در حاليكه هزاران لوح بر صفحۀ روح نقش مىبندد و اين تغاير آنها را مىرساند. | #اگر روح همان تن باشد نمىشود بيشتر از يك نقش بر لوح وجود او نوشت در حاليكه هزاران لوح بر صفحۀ روح نقش مىبندد و اين تغاير آنها را مىرساند. | ||
#انسان وقتى عمرش به چهل مىرسد تن او به ضعف و ناتوانى مىگرايد در حاليكه عقل او به كمال مىرسد و اين به جهت قوّت روحانى و ضعف جسمانى است كه دو حقيقت جداگانهاند پس روح غير از بدن است. | #انسان وقتى عمرش به چهل مىرسد تن او به ضعف و ناتوانى مىگرايد در حاليكه عقل او به كمال مىرسد و اين به جهت قوّت روحانى و ضعف جسمانى است كه دو حقيقت جداگانهاند پس روح غير از بدن است. | ||
#بدن انسان مركز خون و صفرا و سودا و بلغم است كه كثيفاند ولى روح انسان محل نورها و | #بدن انسان مركز خون و صفرا و سودا و بلغم است كه كثيفاند ولى روح انسان محل نورها و پاکيهاست و اختلاف محلّها ثابت مىكند كه روح غير از بدن است. | ||
در اينجا سؤالى مطرح مىشود كه اگر روح غير از بدن است در اينصورت آيا روح جزئى از اجزاى خدايتعالى | در اينجا سؤالى مطرح مىشود كه اگر روح غير از بدن است در اينصورت آيا روح جزئى از اجزاى خدايتعالى | ||
محسوب مىشود؟در جواب گفته مىشود كه ابدا چنين نيست چون ذات الهى بسيط بوده و به هيچ وجه جزء و بعض برنمىدارد بلكه روح و تن آدمى براساس مراتب وجودى مخلوق حقتعالى هستند. | محسوب مىشود؟در جواب گفته مىشود كه ابدا چنين نيست چون ذات الهى بسيط بوده و به هيچ وجه جزء و بعض برنمىدارد بلكه روح و تن آدمى براساس مراتب وجودى مخلوق حقتعالى هستند. | ||
خط ۶۰: | خط ۵۸: | ||
فصل چهارم: | فصل چهارم: | ||
در فصل چهارم به حقيقت مرگ اشاره مىشود | در فصل چهارم به حقيقت مرگ اشاره مىشود براهین محكمى ارائه شده كه روح انسان در ذات خودش، هيچگونه احتياجى به بدن و آلت ندارد ولى روح بهواسطه اين آلت كسب كمال نموده و به سعادت ابدى رهنمون مىشود اگر آلت و ابزار فاعلى در حين كار بشكند فعل او از بين مىرود ولى حقيقت انسانى چنين نيست كه با نابودى بدن روح هم از بين برود بلكه روح باقى مىماند.منتهى اگر در نشئه طبيعت كسب سعادت اخروى كرد در آن نشئه اخروى نيز سعادتمند خواهد بود ولى اگر خداى ناكرده با اين ابزار محبّت دنيا را بدست آورد و رضايت حقّ تعالى را از دست داد در آن سراى باقى بىكس و ياور خواهد بود و حسرت ابدى گريبانگير وى خواهد بود. | ||
فصل ششم: | فصل ششم: | ||
خط ۷۵: | خط ۷۳: | ||
در فصل هشتم دربارۀ حكمت مرگ بحث مىشود كه برخى از آنها مورد بررسى قرار مىگيرد: | در فصل هشتم دربارۀ حكمت مرگ بحث مىشود كه برخى از آنها مورد بررسى قرار مىگيرد: | ||
#سرمايۀ روح انسان عقل اوست كه براى كسب معارف و ادراك حقايق به اين نشئه آمده است لذا بعد از تجارت و سود فراوان بايد به وطن اصلى خود بازگردد. | #سرمايۀ روح انسان عقل اوست كه براى كسب معارف و ادراك حقايق به اين نشئه آمده است لذا بعد از تجارت و سود فراوان بايد به وطن اصلى خود بازگردد. | ||
#چون انسان به اين دنيا آمد و از سفره رحمت الهى توشهاى برداشت بايد | #چون انسان به اين دنيا آمد و از سفره رحمت الهى توشهاى برداشت بايد برخیزد تا ديگرى هم از اين سفره محروم نباشد. | ||
#چون لذات جسمانى محدود هستند و مختصر و محقّر، لذا سزاوار نيست كه انسان هميشه در آن ماندگار باشد پس مرگ بر انسان لازم است تا از لذّات معنوى و سعادت ابدى متنعّم گردد. | #چون لذات جسمانى محدود هستند و مختصر و محقّر، لذا سزاوار نيست كه انسان هميشه در آن ماندگار باشد پس مرگ بر انسان لازم است تا از لذّات معنوى و سعادت ابدى متنعّم گردد. | ||
#انسان تا وقتى در اين دنيا زندگى مىكند همانند جنينى مىباشد كه در شكم مادر است احساس راحتى مىكند وقتى او را از اين عالم مىبرند احساس ناخوشايندى مىكند ولى وقتى بدانجا قدم مىگذارد مىبيند كه بهترين و شريفترين عوالم است. | #انسان تا وقتى در اين دنيا زندگى مىكند همانند جنينى مىباشد كه در شكم مادر است احساس راحتى مىكند وقتى او را از اين عالم مىبرند احساس ناخوشايندى مىكند ولى وقتى بدانجا قدم مىگذارد مىبيند كه بهترين و شريفترين عوالم است. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۷: | ||
[[چهارده رساله]] | [[چهارده رساله]] | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:فلسفه اسلامی]] | [[رده:فلسفه اسلامی]] | ||
[[رده:کلیات فلسفه اسلامی]] | [[رده:کلیات فلسفه اسلامی]] | ||