جواب نامه تعزیت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '}}↵↵↵'''' به '}} ''''
جز (جایگزینی متن - 'حقتعالى' به 'حق‌تعالى')
جز (جایگزینی متن - '}}↵↵↵'''' به '}} '''')
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
 
{{جعبه اطلاعات کتاب
<div class="wikiInfo">
| تصویر =NUR01201J1.jpg
[[پرونده:NUR01201J1.jpg|بندانگشتی|چهارده رساله]]
| عنوان =چهارده رساله
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
| پدیدآوران =  
|+
[[فخر رازی، محمد بن عمر]]، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]]، [[اثیرالدین ابهری، مفضل بن عمر|اثيرالدين ابهرى]]، ذوالفضائل اخسیکتی، و دیگران (نویسنده)
|-
[[سبزواری، محمدباقر]] (گردآوری، ترجمه، تصحیح، مقدمه و تراجم احوال)
! نام کتاب!! data-type="bookName" |چهارده رساله
| زبان =فارسی
|-
| کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏چ‎‏9
|نام های دیگر کتاب
| موضوع =
| data-type="otherBookNames" |
فلسفه اسلامی - مجموعه‌‏ها
|-
|پدیدآورندگان
| data-type="authors" |[[سبزواری، محمدباقر]] (گردآورنده)
 
[[فخر رازی، محمد بن عمر]] (نويسنده)
|-
|زبان  
| data-type="language" |فارسی
|-
|کد کنگره  
| data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |‏BBR‎‏ ‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏چ‎‏9
|-
|موضوع  
| data-type="subject" |فلسفه اسلامی - مجموعه‌‏ها


کلام - مجموعه‌‏ها
کلام - مجموعه‌‏ها
خط ۲۹: خط ۱۵:


کلام شیعه - مجموعه‌‏ها
کلام شیعه - مجموعه‌‏ها
|-
| ناشر =
|ناشر  
دانشگاه تهران
| data-type="publisher" |دانشگاه تهران
| مکان نشر =تهران - ایران
|-
| سال نشر = 1383 ش  
|مکان نشر  
| data-type="publishPlace" |تهران - ایران
|-
|سال نشر  
| data-type="publishYear" | 1383 هـ.ش  
|- class="articleCode"
|کد اتوماسیون
| data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE1201AUTOMATIONCODE
|}
</div>


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01201AUTOMATIONCODE
| چاپ =2
| شابک =964-03-4992-5
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =01201
| کتابخوان همراه نور =01201
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پیش از =
}}
'''جواب نامه تعزیت''' رسالۀ حاضر جواب تعزيت نامه‌اى است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به مناسبت وفات فرزند سلطان بهاءالدين به رشتۀ تحرير درآورده است.
'''جواب نامه تعزیت''' رسالۀ حاضر جواب تعزيت نامه‌اى است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به مناسبت وفات فرزند سلطان بهاءالدين به رشتۀ تحرير درآورده است.
این رساله به همراه سیزده رساله دیگر در کتابی به نام [[چهارده رساله]] به رشته تحریر در آمده و توسط محمدباقرسبزواری گردآوری گردیده است.
این رساله به همراه سیزده رساله دیگر در کتابی به نام [[چهارده رساله]] به رشته تحریر در آمده و توسط محمدباقرسبزواری گردآوری گردیده است.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
رساله حاضر مشتمل بر ده فصل است:
رساله حاضر مشتمل بر ده فصل است:


خط ۶۸: خط ۵۲:
#اگر روح همان تن باشد نمى‌شود بيشتر از يك نقش بر لوح وجود او نوشت در حاليكه هزاران لوح بر صفحۀ روح نقش مى‌بندد و اين تغاير آنها را مى‌رساند.
#اگر روح همان تن باشد نمى‌شود بيشتر از يك نقش بر لوح وجود او نوشت در حاليكه هزاران لوح بر صفحۀ روح نقش مى‌بندد و اين تغاير آنها را مى‌رساند.
#انسان وقتى عمرش به چهل مى‌رسد تن او به ضعف و ناتوانى مى‌گرايد در حاليكه عقل او به كمال مى‌رسد و اين به جهت قوّت روحانى و ضعف جسمانى است كه دو حقيقت جداگانه‌اند پس روح غير از بدن است.
#انسان وقتى عمرش به چهل مى‌رسد تن او به ضعف و ناتوانى مى‌گرايد در حاليكه عقل او به كمال مى‌رسد و اين به جهت قوّت روحانى و ضعف جسمانى است كه دو حقيقت جداگانه‌اند پس روح غير از بدن است.
#بدن انسان مركز خون و صفرا و سودا و بلغم است كه كثيف‌اند ولى روح انسان محل نورها و پاكيهاست و اختلاف محلّ‌ها ثابت مى‌كند كه روح غير از بدن است.
#بدن انسان مركز خون و صفرا و سودا و بلغم است كه كثيف‌اند ولى روح انسان محل نورها و پاکيهاست و اختلاف محلّ‌ها ثابت مى‌كند كه روح غير از بدن است.
در اين‌جا سؤالى مطرح مى‌شود كه اگر روح غير از بدن است در اينصورت آيا روح جزئى از اجزاى خدايتعالى
در اين‌جا سؤالى مطرح مى‌شود كه اگر روح غير از بدن است در اينصورت آيا روح جزئى از اجزاى خدايتعالى
محسوب مى‌شود؟در جواب گفته مى‌شود كه ابدا چنين نيست چون ذات الهى بسيط بوده و به هيچ وجه جزء و بعض برنمى‌دارد بلكه روح و تن آدمى براساس مراتب وجودى مخلوق حق‌تعالى هستند.
محسوب مى‌شود؟در جواب گفته مى‌شود كه ابدا چنين نيست چون ذات الهى بسيط بوده و به هيچ وجه جزء و بعض برنمى‌دارد بلكه روح و تن آدمى براساس مراتب وجودى مخلوق حق‌تعالى هستند.
خط ۷۴: خط ۵۸:
فصل چهارم:
فصل چهارم:


در فصل چهارم به حقيقت مرگ اشاره مى‌شود براهين محكمى ارائه شده كه روح انسان در ذات خودش، هيچ‌گونه احتياجى به بدن و آلت ندارد ولى روح به‌واسطه اين آلت كسب كمال نموده و به سعادت ابدى رهنمون مى‌شود اگر آلت و ابزار فاعلى در حين كار بشكند فعل او از بين مى‌رود ولى حقيقت انسانى چنين نيست كه با نابودى بدن روح هم از بين برود بلكه روح باقى مى‌ماند.منتهى اگر در نشئه طبيعت كسب سعادت اخروى كرد در آن نشئه اخروى نيز سعادتمند خواهد بود ولى اگر خداى ناكرده با اين ابزار محبّت دنيا را بدست آورد و رضايت حقّ تعالى را از دست داد در آن سراى باقى بى‌كس و ياور خواهد بود و حسرت ابدى گريبانگير وى خواهد بود.
در فصل چهارم به حقيقت مرگ اشاره مى‌شود براهین محكمى ارائه شده كه روح انسان در ذات خودش، هيچ‌گونه احتياجى به بدن و آلت ندارد ولى روح به‌واسطه اين آلت كسب كمال نموده و به سعادت ابدى رهنمون مى‌شود اگر آلت و ابزار فاعلى در حين كار بشكند فعل او از بين مى‌رود ولى حقيقت انسانى چنين نيست كه با نابودى بدن روح هم از بين برود بلكه روح باقى مى‌ماند.منتهى اگر در نشئه طبيعت كسب سعادت اخروى كرد در آن نشئه اخروى نيز سعادتمند خواهد بود ولى اگر خداى ناكرده با اين ابزار محبّت دنيا را بدست آورد و رضايت حقّ تعالى را از دست داد در آن سراى باقى بى‌كس و ياور خواهد بود و حسرت ابدى گريبانگير وى خواهد بود.


فصل ششم:
فصل ششم:
خط ۸۹: خط ۷۳:
در فصل هشتم دربارۀ حكمت مرگ بحث مى‌شود كه برخى از آنها مورد بررسى قرار مى‌گيرد:
در فصل هشتم دربارۀ حكمت مرگ بحث مى‌شود كه برخى از آنها مورد بررسى قرار مى‌گيرد:
#سرمايۀ روح انسان عقل اوست كه براى كسب معارف و ادراك حقايق به اين نشئه آمده است لذا بعد از تجارت و سود فراوان بايد به وطن اصلى خود بازگردد.
#سرمايۀ روح انسان عقل اوست كه براى كسب معارف و ادراك حقايق به اين نشئه آمده است لذا بعد از تجارت و سود فراوان بايد به وطن اصلى خود بازگردد.
#چون انسان به اين دنيا آمد و از سفره رحمت الهى توشه‌اى برداشت بايد برخيزد تا ديگرى هم از اين سفره محروم نباشد.
#چون انسان به اين دنيا آمد و از سفره رحمت الهى توشه‌اى برداشت بايد برخیزد تا ديگرى هم از اين سفره محروم نباشد.
#چون لذات جسمانى محدود هستند و مختصر و محقّر، لذا سزاوار نيست كه انسان هميشه در آن ماندگار باشد پس مرگ بر انسان لازم است تا از لذّات معنوى و سعادت ابدى متنعّم گردد.
#چون لذات جسمانى محدود هستند و مختصر و محقّر، لذا سزاوار نيست كه انسان هميشه در آن ماندگار باشد پس مرگ بر انسان لازم است تا از لذّات معنوى و سعادت ابدى متنعّم گردد.
#انسان تا وقتى در اين دنيا زندگى مى‌كند همانند جنينى مى‌باشد كه در شكم مادر است احساس راحتى مى‌كند وقتى او را از اين عالم مى‌برند احساس ناخوشايندى مى‌كند ولى وقتى بدانجا قدم مى‌گذارد مى‌بيند كه بهترين و شريفترين عوالم است.
#انسان تا وقتى در اين دنيا زندگى مى‌كند همانند جنينى مى‌باشد كه در شكم مادر است احساس راحتى مى‌كند وقتى او را از اين عالم مى‌برند احساس ناخوشايندى مى‌كند ولى وقتى بدانجا قدم مى‌گذارد مى‌بيند كه بهترين و شريفترين عوالم است.
خط ۹۶: خط ۸۰:
فصل نهم:
فصل نهم:
در فصل نهم دربارۀ فوائد زيارت قبور و اسرار آن بحث مى‌شود و تقريبا رنگ و بوى عرفانى دارد.
در فصل نهم دربارۀ فوائد زيارت قبور و اسرار آن بحث مى‌شود و تقريبا رنگ و بوى عرفانى دارد.
چون رابطه روح با بدن رابطۀ عشقى است لذا بعد از مرگ همواره به بدن خاكى خود عشق و تعلّق‌دارد در اين ميان، شخصى به زيارت وى مى‌رود بين روح زيارت‌كننده و خاك متوفى علقه و تعلّق ايجاد مى‌شود و از آنجا كه روح متوفى نيز به آن خاك تعلّق دارد لذا ارواح آنها باهم وحدت پيدا مى‌كنند و روح متوفى فيوضات خود را از طاعات و معارف بر روح زيارت‌كننده افاضه مى‌كند البته ادراك اينگونه حقائق براساس مكاشفات براى انسان حاصل مى‌شود.
چون رابطه روح با بدن رابطۀ عشقى است لذا بعد از مرگ همواره به بدن خاکى خود عشق و تعلّق‌دارد در اين ميان، شخصى به زيارت وى مى‌رود بين روح زيارت‌كننده و خاک متوفى علقه و تعلّق ايجاد مى‌شود و از آنجا كه روح متوفى نيز به آن خاک تعلّق دارد لذا ارواح آنها باهم وحدت پيدا مى‌كنند و روح متوفى فيوضات خود را از طاعات و معارف بر روح زيارت‌كننده افاضه مى‌كند البته ادراك اينگونه حقائق براساس مكاشفات براى انسان حاصل مى‌شود.
از آنجا كه رساله بعنوان جواب تعزيت‌نامه‌اى است كه در مرگ فرزند سلطان بهاءالدين نوشته شده است لذا پايان رساله، دردنامۀ [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] است وى احوالات خود را پس از مرگ فرزندش محمّد، به صورت سوزوگداز بيان مى‌دارد.
از آنجا كه رساله بعنوان جواب تعزيت‌نامه‌اى است كه در مرگ فرزند سلطان بهاءالدين نوشته شده است لذا پايان رساله، دردنامۀ [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] است وى احوالات خود را پس از مرگ فرزندش محمّد، به صورت سوزوگداز بيان مى‌دارد.


== پیوندها ==
==وابسته‌ها==
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/13526 مطالعه کتاب چهارده رساله در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
{{وابسته‌ها}}
 
[[چهارده رساله]]
 
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:فلسفه، مذهب و روان‌شناسی]]
[[رده:فلسفه اسلامی]]
[[رده:فلسفه اسلامی]]
[[رده:کلیات فلسفه اسلامی]]
[[رده:کلیات فلسفه اسلامی]]
[[رده:25 دی الی 24 بهمن]]