جرجانی، علی بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ اکتبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی'
جز (جایگزینی متن - 'موسس' به 'مؤسس')
جز (جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی')
خط ۸۵: خط ۸۵:




علامه جرجانى در دوران زندگى پربار خود، شاگردان زيادى را تربيت كرده است و شمار زيادى از دانشوران شيعى و غير شيعى شاگرد يا راوى آثار و انديشه‌هاى او بوده‌اند. از آن ميان مى‌توان به پسرش شمس‌الدين محمد بن على جرجانى (متوفاى 838 قمرى)، مولانا حسن شاه بقال، سعدالدين اسعد دوانى، محيى‌الدين محمد كوشكنارى انصارى، نورالدين على بن ابراهيم جويمى شيرازى (متوفاى 862 قمرى)، خواجه على چاكرديزگى سمرقندى، محمد حاجى بن شيخ عمر بن محمد، شهاب‌الدين ابوالعباس احمد بن محمد معروف به ابن عربشاه (791 - 854 قمرى)، خواجه حافظ رازى، شيخ محمد بن ابی‌جمهور احسايى، سيد محمد نوربخش، جلال‌الدين محمد بن عبدالعزيز شافعى، شيخ منصور بن حسن كازرونى و... اشاره كرد.<ref>بنگريد به: دايرةالمعارف تشيع (تهران: نشر شهير سعيد محبى)، ج 5، ص;333 الكنى و الالقاب، ج 2، ص359 و نيز: مقاله «كتاب شناسى مير سيد شريف جرجانى»، صص 185 183 (پيوست 1)</ref>
علامه جرجانى در دوران زندگى پربار خود، شاگردان زيادى را تربيت كرده است و شمار زيادى از دانشوران شيعى و غير شيعى شاگرد يا راوى آثار و انديشه‌هاى او بوده‌اند. از آن ميان مى‌توان به پسرش شمس‌الدين محمد بن على جرجانى (متوفاى 838 قمرى)، مولانا حسن شاه بقال، سعدالدين اسعد دوانى، محيى‌الدين محمد كوشكنارى انصارى، نورالدين على بن ابراهیم جويمى شيرازى (متوفاى 862 قمرى)، خواجه على چاكرديزگى سمرقندى، محمد حاجى بن شيخ عمر بن محمد، شهاب‌الدين ابوالعباس احمد بن محمد معروف به ابن عربشاه (791 - 854 قمرى)، خواجه حافظ رازى، شيخ محمد بن ابی‌جمهور احسايى، سيد محمد نوربخش، جلال‌الدين محمد بن عبدالعزيز شافعى، شيخ منصور بن حسن كازرونى و... اشاره كرد.<ref>بنگريد به: دايرةالمعارف تشيع (تهران: نشر شهير سعيد محبى)، ج 5، ص;333 الكنى و الالقاب، ج 2، ص359 و نيز: مقاله «كتاب شناسى مير سيد شريف جرجانى»، صص 185 183 (پيوست 1)</ref>


== آثار ==
== آثار ==
خط ۹۹: خط ۹۹:




مير سيد شريف سال 816 قمرى، زمانى كه 76 سال از عمر پربارش سپرى شده بود، دار فانى را وداع گفت و در شيراز به خاک سپرده شد. در تاريخ وفاتش گفته‌اند: استاد بشر حيات عالم سلطان جهان شريف ملت اندر ششم ربيع ثانى از هشتصد و شانزده ز هجرت زين دار فنا به چارشنبه فرمود به دار خلد رحلت<ref>بنگريد به: تاريخ راقم سمرقندى، ص43، حبيب السير، ج 3، ص547 روضة الصفا، ج 8، ص452 مجالس المومنين، ج 2، ص220 نزهت الاخبار، ص569. درباره سال وفات جرجانى اقوال ديگرى، همچون سال 814 ق، 824 ق، و 825ق نيز در برخى منابع به چشم مى‌خورد. براى نمونه بنگريد به: بغية الوعاة في طبقات اللغويين و النحاة، [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|جلال‌الدين عبدالرحمن السيوطى]]، تحقيق: محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت: دارالفكر، الطبعة الثانية: 1979 م، ج 2، ص197 ; 196 تذكره منتخب اللطايف، رحيم على خان ايمان، با مقدمه دكتر تاراچند، به اهتمام [[جلالی نایینی، محمدرضا|سيد محمدرضا جلالى نائينى]] و دكتر سيد اميرحسن عابدى، چاپ تابان: 1349 ش، ص;228 ريحانة [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة الى تصانيف الشيعة]]، الشيخ آقابزرگ الطهرانى، بيروت: دارالاضوا، ج 9، بخش 2 ص521</ref>از جرجانى اشعار پراكنده‌اى نيز ميان منابع مختلف به چشم مى‌خورد كه رباعى زير از آن جمله است:
مير سيد شريف سال 816 قمرى، زمانى كه 76 سال از عمر پربارش سپرى شده بود، دار فانى را وداع گفت و در شيراز به خاک سپرده شد. در تاريخ وفاتش گفته‌اند: استاد بشر حيات عالم سلطان جهان شريف ملت اندر ششم ربيع ثانى از هشتصد و شانزده ز هجرت زين دار فنا به چارشنبه فرمود به دار خلد رحلت<ref>بنگريد به: تاريخ راقم سمرقندى، ص43، حبيب السير، ج 3، ص547 روضة الصفا، ج 8، ص452 مجالس المومنين، ج 2، ص220 نزهت الاخبار، ص569. درباره سال وفات جرجانى اقوال ديگرى، همچون سال 814 ق، 824 ق، و 825ق نيز در برخى منابع به چشم مى‌خورد. براى نمونه بنگريد به: بغية الوعاة في طبقات اللغويين و النحاة، [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|جلال‌الدين عبدالرحمن السيوطى]]، تحقيق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بيروت: دارالفكر، الطبعة الثانية: 1979 م، ج 2، ص197 ; 196 تذكره منتخب اللطايف، رحيم على خان ايمان، با مقدمه دكتر تاراچند، به اهتمام [[جلالی نایینی، محمدرضا|سيد محمدرضا جلالى نائينى]] و دكتر سيد اميرحسن عابدى، چاپ تابان: 1349 ش، ص;228 ريحانة [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة الى تصانيف الشيعة]]، الشيخ آقابزرگ الطهرانى، بيروت: دارالاضوا، ج 9، بخش 2 ص521</ref>از جرجانى اشعار پراكنده‌اى نيز ميان منابع مختلف به چشم مى‌خورد كه رباعى زير از آن جمله است:
{{شعر}}{{ب|''بى‌خوابى شب جان مرا گر چه بكاست''|2=''در خواب شدن ز روى انصاف خطاست''}}{{ب|''ترسم كه خيالش قدمى رنجه كند''|2=''عذر قدمش به سال‌ها نتوان خواست''}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب|''بى‌خوابى شب جان مرا گر چه بكاست''|2=''در خواب شدن ز روى انصاف خطاست''}}{{ب|''ترسم كه خيالش قدمى رنجه كند''|2=''عذر قدمش به سال‌ها نتوان خواست''}}{{پایان شعر}}


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش