۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهلبيت') |
جز (جایگزینی متن - 'ماخذ' به 'مأخذ') |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
|- class="articleCode" | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
| data-type="authorCode" | | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE00745AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''على بن محمود استرآبادى'''، معروف به '''مير سيد شريف جرجانى'''، از عالمان پرآوازه سده هشتم هجرى است كه سال 740 قمرى در روستاى طاغو<ref>در حبيب السير (تهران: انتشارات خيام، چاپ چهارم: 1380، ج 3، ص546) نام اين روستا به همين صورتى كه ضبط شد، آمده است. دهخدا نيز در لغت نامه (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم: 1377، ذيل طاغو) به نقل از حبيب السير آن را با همين ضبط آورده است. اما [[زرکلی، خیرالدین|زركلى]] در الاعلام (بيروت: دارالعلم للملايين، چاپ 13، ج 5، ص7) زادگاه جرجانى را تاكو ضبط كرده است. در اثرآفرينان (تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، 1377 ش، ج 2، ص197) نام اين قريه طاعو ذكر شده است و در تاريخ راقم سمرقندى، به تصحيح دكتر [[ستوده، منوچهر|منوچهر ستوده]]، (تهران: موقوفات افشار، 1380 ش، ص42) هم از قريه طاعون (!) سخن به ميان آمده است.</ref>نزدیک | |||
'''على بن محمود استرآبادى'''، معروف به '''مير سيد شريف جرجانى'''، از عالمان پرآوازه سده هشتم هجرى است كه سال 740 قمرى در روستاى طاغو<ref>در حبيب السير (تهران: انتشارات خيام، چاپ چهارم: 1380، ج 3، ص546) نام اين روستا به همين صورتى كه ضبط شد، آمده است. دهخدا نيز در لغت نامه (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم: 1377، ذيل طاغو) به نقل از حبيب السير آن را با همين ضبط آورده است. اما [[زرکلی، خیرالدین|زركلى]] در الاعلام (بيروت: دارالعلم للملايين، چاپ 13، ج 5، ص7) زادگاه جرجانى را تاكو ضبط كرده است. در اثرآفرينان (تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، 1377 ش، ج 2، ص197) نام اين قريه طاعو ذكر شده است و در تاريخ راقم سمرقندى، به تصحيح دكتر [[ستوده، منوچهر|منوچهر ستوده]]، (تهران: موقوفات افشار، 1380 ش، ص42) هم از قريه طاعون (!) سخن به ميان آمده است.</ref>نزدیک استرآباد ديده به جهان گشود و در همانجا به كسب علوم پرداخت و براى تكميل تحصيلات خود به شيراز و هرات و قاهره رفت. | |||
== دوران تحصيل، تدريس و اساتيد == | == دوران تحصيل، تدريس و اساتيد == | ||
درباره دوران تحصيل او برخى منابع از بهرهگيرى وى از دانش [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد|قطبالدين رازى]] (694 -766 قمرى) سخن به ميان آوردهاند و چنين مىنگارند كه وى شرح شمسيه و شرح مطالع را نزد [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد|قطبالدين رازى]] فراگرفته است<ref>بنگريد به: ريحانةالادب، محمودعلى مدرس تبريزى، تهران: انتشارات خيام، چاپ چهارم: 1374 ش، ج 3، صص 217 213، الفوائد البهيه، محمد بن عبدالحى لكنهوى هندى، كراچى: 1393 ق، صص 127; 126 و الكنى و الاؤلقاب، الشيخ عبؤاس القمى، تهران: مكتبة الصدر، ج 2، ص3593</ref>، اما گزارش ديگرى نيز حاكى از آن است كه به دليل ضعف پيرى و سالخوردگى قطبالدين، بهرهگيرى از دانش وى براى جرجانى امكان پذير نشد و او به راهنمايى اين حكيم نامور، از هرات راهى قاهره مىشود تا در آنجا از مجلس درس ميرمحمد بن | درباره دوران تحصيل او برخى منابع از بهرهگيرى وى از دانش [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد|قطبالدين رازى]] (694 -766 قمرى) سخن به ميان آوردهاند و چنين مىنگارند كه وى شرح شمسيه و شرح مطالع را نزد [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد|قطبالدين رازى]] فراگرفته است.<ref>بنگريد به: ريحانةالادب، محمودعلى مدرس تبريزى، تهران: انتشارات خيام، چاپ چهارم: 1374 ش، ج 3، صص 217 213، الفوائد البهيه، محمد بن عبدالحى لكنهوى هندى، كراچى: 1393 ق، صص 127; 126 و الكنى و الاؤلقاب، الشيخ عبؤاس القمى، تهران: مكتبة الصدر، ج 2، ص3593</ref>، اما گزارش ديگرى نيز حاكى از آن است كه به دليل ضعف پيرى و سالخوردگى قطبالدين، بهرهگيرى از دانش وى براى جرجانى امكان پذير نشد و او به راهنمايى اين حكيم نامور، از هرات راهى قاهره مىشود تا در آنجا از مجلس درس ميرمحمد بن مبارک شاه بخارى، معروف به ميرك بخارى (متوفاى 775 قمرى)، كه از شاگردان برجسته قطبالدين بود، بهرهمند شود و شرح شمسيه، شرح مطالع، و مواقف عضدالدين ايجى را از او فراگيرد.<ref>الفوائد البهيه، ص1304 مجالس الموؤمنين، [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]]، تهران: اسلاميه، چ 1365:3 ش، ج 2، ص2125</ref> | ||
وى در سفر دراز خود به قاهره از مجلس درس اكملالدين محمود بن محمود بابرتى (714 - 786 قمرى) نيز بهره برد و نزد او حاشيه الهدايه مرغينانى را فراگرفت و در ميان راه با شمسالدين فنارى (751 - 834 قمرى) آشنا شد و او جرجانى را در اين سفر همراهى كرد. | وى در سفر دراز خود به قاهره از مجلس درس اكملالدين محمود بن محمود بابرتى (714 - 786 قمرى) نيز بهره برد و نزد او حاشيه الهدايه مرغينانى را فراگرفت و در ميان راه با شمسالدين فنارى (751 - 834 قمرى) آشنا شد و او جرجانى را در اين سفر همراهى كرد. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۸: | ||
درباره گرايش مذهبى جرجانى نيز گفتنى است كه [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]] بر پيروى او از مكتب اهلبيت و مذهب اماميه سخت اصرار مىورزد و در اين ميان براى اثبات اين مدعا شهادت سيد محمود نوربخش موسوى (795 - 869 قمرى) شاگرد و معاصر مير سيد شريف و محمد بن ابیجمهور احسايى (متوفاى حدود 880 قمرى) را گواه مىآورد و چنين مىنويسد: مير سيد شريف بر وجهى كه مشهور بر السنه شافعيه فارس است به امر تيمور مجبور شد بر يكى از دو مذهب شافعى و حنفى كه در بلاد فارس و ماوراءالنهر شايع بود، حكم نمايد و او سه روز مهلت خواست و شافعيان و حنفىها كه از جريان امر آگاه شدند در خفيه به خدمت سيد رسيدند و هر كدام مير را جهت ترويج مذهب خود تطميع مىنمودند و آخر چون اكثر امرا و مقربان پادشاه، حنفى بودند، به زور و زر غالب آمدند و حكم به ترجيح مذهب حنفى دادند و بنا بر آن مردم او را حنفى مذهب تصور نمودند، ولى در باطن به موجب تصريح شيخ محمود بن ابیجمهور در رساله مناظره او با فاضل سنى هروى و به مقتضاى تنصيص سيد محمد نوربخش و ساير دلايل و امارات مير سيد شريف از فرقه ناجيه اماميه بوده است.<ref>مجالس المومنين، ج 2، ص212</ref> | درباره گرايش مذهبى جرجانى نيز گفتنى است كه [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]] بر پيروى او از مكتب اهلبيت و مذهب اماميه سخت اصرار مىورزد و در اين ميان براى اثبات اين مدعا شهادت سيد محمود نوربخش موسوى (795 - 869 قمرى) شاگرد و معاصر مير سيد شريف و محمد بن ابیجمهور احسايى (متوفاى حدود 880 قمرى) را گواه مىآورد و چنين مىنويسد: مير سيد شريف بر وجهى كه مشهور بر السنه شافعيه فارس است به امر تيمور مجبور شد بر يكى از دو مذهب شافعى و حنفى كه در بلاد فارس و ماوراءالنهر شايع بود، حكم نمايد و او سه روز مهلت خواست و شافعيان و حنفىها كه از جريان امر آگاه شدند در خفيه به خدمت سيد رسيدند و هر كدام مير را جهت ترويج مذهب خود تطميع مىنمودند و آخر چون اكثر امرا و مقربان پادشاه، حنفى بودند، به زور و زر غالب آمدند و حكم به ترجيح مذهب حنفى دادند و بنا بر آن مردم او را حنفى مذهب تصور نمودند، ولى در باطن به موجب تصريح شيخ محمود بن ابیجمهور در رساله مناظره او با فاضل سنى هروى و به مقتضاى تنصيص سيد محمد نوربخش و ساير دلايل و امارات مير سيد شريف از فرقه ناجيه اماميه بوده است.<ref>مجالس المومنين، ج 2، ص212</ref> | ||
شيخ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]] (1293 - 1389قمرى) نيز در [[طبقات أعلام الشيعة|طبقات اعلامالشيعه]] با اشاره به استدلال قاضى نورالله درباره تشيع جرجانى، امامى بودن وى را مسلم مىداند و مىگويد: اين | شيخ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]] (1293 - 1389قمرى) نيز در [[طبقات أعلام الشيعة|طبقات اعلامالشيعه]] با اشاره به استدلال قاضى نورالله درباره تشيع جرجانى، امامى بودن وى را مسلم مىداند و مىگويد: اين مسأله چنان آشكار است كه نيازى به اثبات ندارد و در ادامه مىافزايد: آنچه باعث شده است برخى در مورد شيعه بودن مير سيد شريف ترديد پيدا كنند اين است كه شمارى از نوادگان او به پيروى از جريان حاكم بر كشور از مذهب اهل سنت پيروى كردهاند<ref>از جمله فرزندان مير سيد شريف كه نه تنها به پيروى از مذهب اهل تسنن، بلكه به ناصبىگرى اشتهار دارد، ميرزا مخدوم است كه كتابى نيز با عنوان نواقض الروافض در رد شيعه نگاشته است. [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]] نيز در پاسخ به اين كتاب، مصائب النواصب و شيخ [[مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل|ابوعلى حائرى]] نيز، عذاب النواصب را به رشته تحرير در آورده است. جالب آن كه همين ميرزا مخدوم فرزندى دارد به نام ابوالفتح عصامالدين كه از علماى شيعه دربار شاه طهماسب صفوى است و آثارى چون تفسير شاهى (شرح فارسى آيات الاحكام)، و شرح باب حادى عشر و... را در كارنامه علمى خود ثبت كرده است. بنگريد به: الكنى و الالقاب، ج 2، ص359 و ص468 ريحانه الادب، ج 3، صص 215 - 216</ref>و اين در حالى است كه چنين استدلالى سست مىنمايد، زيرا بسيارى از فرزندان عارفان بزرگ شيعه از نسلهاى متاخر به پيروى از مذهب تسنن تظاهر میكردند و اين به خاطر فعالیتهای برخى حاكمان ترك و تاتار در زمينه پيوند ميان گنوسيسم و تسنن بوده است و نمىتوان بر اين اساس پدران آنان را پيرو مذهب تسنن دانست. | ||
از سويى ديگر مير سيد شريف از سوى شاه شجاع به مدت 10 سال به عنوان مدرس دارالشفاى شيراز منصوب شده بود و چون اين شهر به دست تيموريان سنى مذهب، سقوط كرد، مير به اقامت اجبارى در سمرقند وادار مىشود و پس از مرگ تيمور، او نيز امكان بازگشت به شيراز را فراهم مىبيند و به اين شهر بازمىگردد و در همين دوران، يعنى پس از بازگشت از تبعيدگاه خويش، آثارى چون شرح تذكره [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] (595 - 673 قمرى) را در سال 811 قمرى پديد مىآورد.<ref>بنگريد به: طبقات اعلام الشيعه، الشيخ آغابزرگ الطهرانى، تحقيق على نقى منزوى، تهران: موسسه اسماعيليان، الطبعة الثانية، ج 4 (القرن التاسع و القرن العاشر)، صص 90 - 91</ref> | از سويى ديگر مير سيد شريف از سوى شاه شجاع به مدت 10 سال به عنوان مدرس دارالشفاى شيراز منصوب شده بود و چون اين شهر به دست تيموريان سنى مذهب، سقوط كرد، مير به اقامت اجبارى در سمرقند وادار مىشود و پس از مرگ تيمور، او نيز امكان بازگشت به شيراز را فراهم مىبيند و به اين شهر بازمىگردد و در همين دوران، يعنى پس از بازگشت از تبعيدگاه خويش، آثارى چون شرح تذكره [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] (595 - 673 قمرى) را در سال 811 قمرى پديد مىآورد.<ref>بنگريد به: طبقات اعلام الشيعه، الشيخ آغابزرگ الطهرانى، تحقيق على نقى منزوى، تهران: موسسه اسماعيليان، الطبعة الثانية، ج 4 (القرن التاسع و القرن العاشر)، صص 90 - 91</ref> | ||
خط ۹۱: | خط ۹۲: | ||
مير سيد شريف از جمله دانشمندان پرآوازهاى است كه آثار و تأليفات فراوان و ارزشمندى را در عرصههاى گوناگون علمى، همچون تفسير، كلام، منطق، فلسفه، عرفان، ادبيات عرب و علوم بلاغى، فقه و اصول، رياضيات و نجوم و آثار دايرةالمعارفى (چند دانشى) از خود بر جاى نهاده است. بيشترين اين آثار شرح يا حاشيه بر آثار دانشمندان ديگر است و شروح و حواشى وى بر آنها از دقت نظر و تسلط او بر مباحث مطرح شده در اين آثار حكايت دارد. جرجانى در حاشيه نگاشتهها و شرح نگاشتههاى خود بيش از هر چيز كوشيده است ابهامات متن را بر طرف و منظور مؤلف را آشكار كند. او در آسان سازى و تفهيم مطالب با بهره گيرى از بيانى بليغ و شيوا چنان موفق است كه بسيارى از آثار او به عنوان متن درسى و از جمله كتابهاى رايج در ميان طالبان علوم دينى در كشورهاى مختلف اسلامى به شمار مىرود. | مير سيد شريف از جمله دانشمندان پرآوازهاى است كه آثار و تأليفات فراوان و ارزشمندى را در عرصههاى گوناگون علمى، همچون تفسير، كلام، منطق، فلسفه، عرفان، ادبيات عرب و علوم بلاغى، فقه و اصول، رياضيات و نجوم و آثار دايرةالمعارفى (چند دانشى) از خود بر جاى نهاده است. بيشترين اين آثار شرح يا حاشيه بر آثار دانشمندان ديگر است و شروح و حواشى وى بر آنها از دقت نظر و تسلط او بر مباحث مطرح شده در اين آثار حكايت دارد. جرجانى در حاشيه نگاشتهها و شرح نگاشتههاى خود بيش از هر چيز كوشيده است ابهامات متن را بر طرف و منظور مؤلف را آشكار كند. او در آسان سازى و تفهيم مطالب با بهره گيرى از بيانى بليغ و شيوا چنان موفق است كه بسيارى از آثار او به عنوان متن درسى و از جمله كتابهاى رايج در ميان طالبان علوم دينى در كشورهاى مختلف اسلامى به شمار مىرود. | ||
صرف مير، شرح تصريف عزى، شرح كافيه شريفيه، منطق صغرى، منطق كبرى، حاشيه بر عوامل المئه، شرح فوائد الغياثيه، حاشيه بر شرح رضىالدين استرآبادى بر كافيه، المصباح في شرح مفتاحالعلوم، حاشيه بر العباب في شرح اللباب، حاشيه بر المطول تفتازانى، حاشيه بر شرح ايضاح الايضاح، حاشيه بر انوارالتنزيل بيضاوى، حاشيه بر تفسير كشاف، حاشيه بر تحرير القواعد المنطقيه في شرح الشمسيه، حاشيه بر شرح قديم تجريد الاعتقاد، حاشيه بر عوارف المعارف، حاشيه بر لوامع الاسرار في شرح مطالع الانوار، حاشيه بر مطالع الانظار في شرح طوالع الانوار، حاشيه بر شرح هدايه الحكمه، شرح ايساغوجى، شرح العقائد العضديه، شرح مواقف و... از اين گونه نگاشتههاست.<ref>كاملترين نگاشتهاى كه در آن آثار و تأليفات مير سيد شريف جرجانى معرفى و شناسانده شده است، مقاله «كتاب شناسى مير سيد شريف جرجانى (گرگانى)» است كه پيشتر، از آن سخن به ميان آمد. در اين كتاب شناسى 94 اثر جرجانى با توجه به موضوع آنها در 9 بخش، دستهبندى و معرفى شده است. افزون بر اين مقاله و منابع ديگرى كه به آنها اشاره شد، براى آگاهى بيشتر از آثار چاپ شده جرجانى مىتوان به: | صرف مير، شرح تصريف عزى، شرح كافيه شريفيه، منطق صغرى، منطق كبرى، حاشيه بر عوامل المئه، شرح فوائد الغياثيه، حاشيه بر شرح رضىالدين استرآبادى بر كافيه، المصباح في شرح مفتاحالعلوم، حاشيه بر العباب في شرح اللباب، حاشيه بر المطول تفتازانى، حاشيه بر شرح ايضاح الايضاح، حاشيه بر انوارالتنزيل بيضاوى، حاشيه بر تفسير كشاف، حاشيه بر تحرير القواعد المنطقيه في شرح الشمسيه، حاشيه بر شرح قديم تجريد الاعتقاد، حاشيه بر عوارف المعارف، حاشيه بر لوامع الاسرار في شرح مطالع الانوار، حاشيه بر مطالع الانظار في شرح طوالع الانوار، حاشيه بر شرح هدايه الحكمه، شرح ايساغوجى، شرح العقائد العضديه، شرح مواقف و... از اين گونه نگاشتههاست.<ref>كاملترين نگاشتهاى كه در آن آثار و تأليفات مير سيد شريف جرجانى معرفى و شناسانده شده است، مقاله «كتاب شناسى مير سيد شريف جرجانى (گرگانى)» است كه پيشتر، از آن سخن به ميان آمد. در اين كتاب شناسى 94 اثر جرجانى با توجه به موضوع آنها در 9 بخش، دستهبندى و معرفى شده است. افزون بر اين مقاله و منابع ديگرى كه به آنها اشاره شد، براى آگاهى بيشتر از آثار چاپ شده جرجانى مىتوان به: مأخذشناسى علوم عقلى، محسن كديور و محمد نورى (تهران: انتشارات اطلاعات) ; المعجم الشامل للتراث العربي المطبوع، محمد عيسى صالحيه (قاهره، معهد المخطوطات العربيه / المنظمه العربيه للتربيه و الثقافه) ; فهرست كتابهاى چاپى فارسى (و عربى)، خانبابا مشار، نيز مراجعه كرد</ref> | ||
از جمله ديگر آثار اين دانشمند سترگ، اثر ارزشمند وى با نام تعريفات (تعريفات العلوم و تحديدات الرسوم) قابل ذكر است. جرجانى در اين اثر، مهمترين اصطلاحات فقهى، اصولى، روايى، كلامى، فلسفى، منطقى، عرفانى، ادبى و...را به منظور آشنا كردن طالبان علم با اين گونه مفاهيم شرح داده است.<ref>درباره اين اثر بنگريد به: مقاله «تعريفات سيد شريف جرجانى»، نوشته پىير لورى، ترجمه ع روح بخشان، نشريه معارفش 2 (مرداد آبان 1381)</ref> | از جمله ديگر آثار اين دانشمند سترگ، اثر ارزشمند وى با نام تعريفات (تعريفات العلوم و تحديدات الرسوم) قابل ذكر است. جرجانى در اين اثر، مهمترين اصطلاحات فقهى، اصولى، روايى، كلامى، فلسفى، منطقى، عرفانى، ادبى و...را به منظور آشنا كردن طالبان علم با اين گونه مفاهيم شرح داده است.<ref>درباره اين اثر بنگريد به: مقاله «تعريفات سيد شريف جرجانى»، نوشته پىير لورى، ترجمه ع روح بخشان، نشريه معارفش 2 (مرداد آبان 1381)</ref> | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۲: | ||
{{شعر}}{{ب|''بىخوابى شب جان مرا گر چه بكاست''|2=''در خواب شدن ز روى انصاف خطاست''}}{{ب|''ترسم كه خيالش قدمى رنجه كند''|2=''عذر قدمش به سالها نتوان خواست''}}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|''بىخوابى شب جان مرا گر چه بكاست''|2=''در خواب شدن ز روى انصاف خطاست''}}{{ب|''ترسم كه خيالش قدمى رنجه كند''|2=''عذر قدمش به سالها نتوان خواست''}}{{پایان شعر}} | ||
==پانویس == | ==پانویس== | ||
<references /> | <references/> | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۱۰: | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
ویرایش