جامع التواریخ (تاریخ هند و سند و کشمیر): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} '
جز (جایگزینی متن - 'سبک ى ' به 'سبکى')
جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ')
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =جامع التواریخ. برگزیده.
| عنوان‌های دیگر =جامع التواریخ. برگزیده.
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[رشیدالدین فضل‌الله]] (نويسنده)
[[رشیدالدین فضل‌الله]] (نویسنده)


[[روشن، محمد]] (مصحح)
[[روشن، محمد]] (مصحح)
خط ۲۶: خط ۲۶:
| شابک =964-8700-05-2
| شابک =964-8700-05-2
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =18911
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10061
| کتابخوان همراه نور =10061
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
{{کاربردهای دیگر| جامع التواریخ (ابهام زدایی)}}


'''جامع‌التواريخ''' اثر [[رشیدالدین فضل‌الله|رشيدالدين فضل‌الله همدانى]]، يكى از معظم‌ترين و درخور توجه‌ترين كتاب‌هاى تاريخ و زبان فارسى است و مى‌توان گفت، اولين كتاب فارسى بوده كه در حجمى وسيع، با شيوه‌اى يگانه نوشته شده است.
'''جامع‌التواريخ''' اثر [[رشیدالدین فضل‌الله|رشيدالدين فضل‌الله همدانى]]، يكى از معظم‌ترين و درخور توجه‌ترين كتاب‌هاى تاريخ و زبان فارسى است و مى‌توان گفت، اولين كتاب فارسى بوده كه در حجمى وسيع، با شيوه‌اى يگانه نوشته شده است.


نگارش اين كتاب كه از سال 702ق به دستور غازان خان- ايلخان مغول- آغاز شد، در سال 710ه‌ق. در روزگار «اولجايتو» به پايان رسيد. اين كتاب، به همراه كتاب تاريخ جهانگشا، اثر عطاملك جوينى، از جمله بى‌بديل‌ترين منابع تاريخ مغول به شمار مى‌روند، كه دربردارنده اطلاعات بسيار مفيد ادبى، فرهنگى و اجتماعى هستند. در متن كوتاه شده‌اى كه پيش رو داريد، نويسنده نخست به چگونگى مراحل شكل‌گيرى و تأليف «جامع‌التواريخ» پرداخته و سپس زبان و بيان اين كتاب را مورد بررسى قرار داده و در فرجام با ارايه نمونه‌هايى به مقايسه مواردى از نثر «جامع‌التواريخ» و «تاريخ جهانگشا» پرداخته است.
نگارش اين كتاب كه از سال 702ق به دستور غازان خان- ايلخان مغول- آغاز شد، در سال 710ه‌ق. در روزگار «اولجايتو» به پايان رسيد. اين كتاب، به همراه كتاب تاريخ جهانگشا، اثر عطاملك جوينى، از جمله بى‌بديل‌ترين منابع تاريخ مغول به شمار مى‌روند، كه دربردارنده اطلاعات بسيار مفيد ادبى، فرهنگى و اجتماعى هستند. در متن كوتاه شده‌اى كه پيش رو داريد، نویسنده نخست به چگونگى مراحل شكل‌گيرى و تأليف «جامع‌التواريخ» پرداخته و سپس زبان و بيان اين كتاب را مورد بررسى قرار داده و در فرجام با ارايه نمونه‌هايى به مقايسه مواردى از نثر «جامع‌التواريخ» و «تاريخ جهانگشا» پرداخته است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۰: خط ۵۲:
سخن گفتن در باب زبان و بيان «جامع‌التواريخ» كارى دشوار است، چرا كه رشيدالدين در تدوين اين اثر دستياران زيادى داشته است، و انجمنى از دانشمندان و نويسندگان را براى اين كار گرد آورده بوده و نمى‌توان گفت كه تمامى بخش‌هاى مختلف آن، زاده قلم رشيدالدين است، هر چند نظارت عاليه آن برعهده خود وى بوده است.
سخن گفتن در باب زبان و بيان «جامع‌التواريخ» كارى دشوار است، چرا كه رشيدالدين در تدوين اين اثر دستياران زيادى داشته است، و انجمنى از دانشمندان و نويسندگان را براى اين كار گرد آورده بوده و نمى‌توان گفت كه تمامى بخش‌هاى مختلف آن، زاده قلم رشيدالدين است، هر چند نظارت عاليه آن برعهده خود وى بوده است.


ديگر آنكه از آنجا كه قصد موءلف فراهم آوردن مجموعه‌اى از تاريخ‌هاى ملل و اقوام گونه‌گون عالم بوده است، بيشتر قسمت‌هاى اين كتاب برگرفته از ديگر متون تاريخى است؛ چه به صورت اقتباس و نقل عين عبارات و چه به صورت اختصار و چه با تطويل بيشتر. از اين رو بحث درباره زبان و بيان اين قسمت‌ها نه مربوط به «جامع‌التواريخ»، بلكه مربوط به آن منابع خواهد بود. تأثير نثر آن كتاب‌ها در جامع‌التواريخ به نحو بارزى نمايان است و به همين جهت نثر قسمت‌هاى مختلف كتاب يك‌دست نيست و داراى نوسانات زيادى است. و شايد به همين علت، مرحوم بهار هم در مورد خصوصيات سبکىو زبان و بيان «جامع‌التواريخ» سكوت اختيار كرده و فقط مى‌نويسد كه: «جامع‌التواريخ به طرز ساده نوشته شده است و در نقل عبارات متكلفانه مورخان قبل از خود؛ مانند عطاملك و غيره، نيز سعى كرده است كه حتى‌الامكان لغات دشوار و غير مشهور را حذف كند، مگر گاهى كه به ناچار به نقل عين عبارات پرداخته است و اين مورد غلبه ندارد و محدود است.»
ديگر آنكه از آنجا كه قصد موءلف فراهم آوردن مجموعه‌اى از تاريخ‌هاى ملل و اقوام گونه‌گون عالم بوده است، بيشتر قسمت‌هاى اين كتاب برگرفته از ديگر متون تاريخى است؛ چه به صورت اقتباس و نقل عين عبارات و چه به صورت اختصار و چه با تطويل بيشتر. از اين رو بحث درباره زبان و بيان اين قسمت‌ها نه مربوط به «جامع‌التواريخ»، بلكه مربوط به آن منابع خواهد بود. تأثير نثر آن كتاب‌ها در جامع‌التواريخ به نحو بارزى نمايان است و به همين جهت نثر قسمت‌هاى مختلف كتاب يك‌دست نيست و داراى نوسانات زيادى است. و شايد به همين علت، مرحوم بهار هم در مورد خصوصيات سبکی و زبان و بيان «جامع‌التواريخ» سكوت اختيار كرده و فقط مى‌نويسد كه: «جامع‌التواريخ به طرز ساده نوشته شده است و در نقل عبارات متكلفانه مورخان قبل از خود؛ مانند عطاملك و غيره، نيز سعى كرده است كه حتى‌الامكان لغات دشوار و غير مشهور را حذف كند، مگر گاهى كه به ناچار به نقل عين عبارات پرداخته است و اين مورد غلبه ندارد و محدود است.»


درتاريخ هند و اخلاق و آداب و جغرافياى هند از كتب «[[تحقيق ما للهند]]» [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] و مهاباراتا استفاده شده است.
درتاريخ هند و اخلاق و آداب و جغرافياى هند از كتب «[[تحقيق ما للهند]]» [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] و مهاباراتا استفاده شده است.
خط ۸۲: خط ۸۴:


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
[[ترجمه احوال روس و افغانستان و هندوستان]]  
[[ترجمه احوال روس و افغانستان و هندوستان]]