جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن عباس' به 'ابن عباس '
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
جز (جایگزینی متن - 'ابن عباس' به 'ابن عباس ')
خط ۵۹: خط ۵۹:
سپس به بحث در تبيين مفهوم و مدلول آيه پرداخته و در اين راستا به طرح مباحث مربوط به لغت، نحو و قرائات، شأن نزول آيه يا آيات، مسائل فقهى و جز آنها اهتمام ورزيده است. آنگاه در هريك از اين مباحث و به هنگام نياز، شواهد شعرى از شعراى عرب جاهلى و اسلامى را آورده است. طبرى اين مقطع را در تفسير گاه به‌اختصار برگزار كرده و ديگرگاه، به صرف طرح اختلاف نظر اهل تأويل، اختلاف رأى قراء و نحويون و يا بحث لغوى اكتفا كرده و گاهى نيز به تحليل آراء روى آورده و سخن استوار در ديدگاه خود را گزارش كرده است<ref>همان</ref>
سپس به بحث در تبيين مفهوم و مدلول آيه پرداخته و در اين راستا به طرح مباحث مربوط به لغت، نحو و قرائات، شأن نزول آيه يا آيات، مسائل فقهى و جز آنها اهتمام ورزيده است. آنگاه در هريك از اين مباحث و به هنگام نياز، شواهد شعرى از شعراى عرب جاهلى و اسلامى را آورده است. طبرى اين مقطع را در تفسير گاه به‌اختصار برگزار كرده و ديگرگاه، به صرف طرح اختلاف نظر اهل تأويل، اختلاف رأى قراء و نحويون و يا بحث لغوى اكتفا كرده و گاهى نيز به تحليل آراء روى آورده و سخن استوار در ديدگاه خود را گزارش كرده است<ref>همان</ref>


پس از اين مرحله، با نقل و ضبط اقوال صحابه و تابعين، تفسير را پى گرفته است. در اين مرحله، با ذكر عباراتى از قبيل «و بنحو الذي قلنا قال أهل التأويل»، انبوهى از اخبار و روايات متفاوت از نظر قوت و وثاقت را با ذكر سلسله سند، از طبقات اول و دوم مفسران بدين‌گونه ارائه كرده است: از ابن عباس پنج طريق، از سعيد بن جبير دو طريق، از مجاهد بن جبر مكى سه طريق يا بيشتر در برخى موارد، از عكرمه سه طريق، از ضحاك بن مزاحم دو طريق، از عبدالله بن مسعود يك طريق، از قتادة بن دعامه سه طريق و از حسن بصرى سه طريق. همچنين از تفسير عبدالرحمن بن زيد بن اسلم، ابن جريح و مقاتل بن حيان و از تفاسيرى ديگر نام برده و از كتاب محمد بن سائب كلبى و مقاتل بن سليمان و محمد بن عمر واقدى كه از نظر وى، غير قابل اعتماد بوده‌اند، جز در مقالات مربوط به تاريخ و سيرت‌ها و اخبار عرب، روايتى نقل نكرده است<ref>همان، ص 84</ref>
پس از اين مرحله، با نقل و ضبط اقوال صحابه و تابعين، تفسير را پى گرفته است. در اين مرحله، با ذكر عباراتى از قبيل «و بنحو الذي قلنا قال أهل التأويل»، انبوهى از اخبار و روايات متفاوت از نظر قوت و وثاقت را با ذكر سلسله سند، از طبقات اول و دوم مفسران بدين‌گونه ارائه كرده است: از [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]  پنج طريق، از سعيد بن جبير دو طريق، از مجاهد بن جبر مكى سه طريق يا بيشتر در برخى موارد، از عكرمه سه طريق، از ضحاك بن مزاحم دو طريق، از عبدالله بن مسعود يك طريق، از قتادة بن دعامه سه طريق و از حسن بصرى سه طريق. همچنين از تفسير عبدالرحمن بن زيد بن اسلم، ابن جريح و مقاتل بن حيان و از تفاسيرى ديگر نام برده و از كتاب محمد بن سائب كلبى و مقاتل بن سليمان و محمد بن عمر واقدى كه از نظر وى، غير قابل اعتماد بوده‌اند، جز در مقالات مربوط به تاريخ و سيرت‌ها و اخبار عرب، روايتى نقل نكرده است<ref>همان، ص 84</ref>


آنگاه اگر در تفسير آيات، اختلاف نظرى ميان مفسران يا قراء وجود داشته باشد، روايات مربوط به هر آيه را با هماهنگى خاص مفهومى، دسته‌بندى و ذكر كرده و هر مجموعه روايات متحدالمعنى را از مجموعه ديگر، با عنوان «ذكر من قال ذلك» تفكيك كرده و بر مثال ناقدى زبردست، به جرح و تعديل روايات متناقض و نقد و بررسى آراء مختلف، پرداخته است. آنگاه يا قول مرجح را برگزيده يا با اقامه دليل بر طرد و رد اقوال مختلف، نظر خويش را با قاطعيت اعلام داشته و يا به جهت اتحاد معنوى اقوال و روايات و مطابقت آن‌ها با رأى وى، بدون هيچ اظهار نظرى بحث را پايان برده و در مقام توجيه، ترجيح و استنباط، تعابيرى را از قبيل: «أولى الأقوال عندي بالصواب في ذلك»، «أولى هذين القولين بالصواب»، «أولى هذه التأويلات بالآية» و... به كار برده است. اين شيوه در خصوص مسائلى از قبيل نسخ و اسباب نزول و جز آن‌ها نيز به كار رفته است<ref>همان</ref>
آنگاه اگر در تفسير آيات، اختلاف نظرى ميان مفسران يا قراء وجود داشته باشد، روايات مربوط به هر آيه را با هماهنگى خاص مفهومى، دسته‌بندى و ذكر كرده و هر مجموعه روايات متحدالمعنى را از مجموعه ديگر، با عنوان «ذكر من قال ذلك» تفكيك كرده و بر مثال ناقدى زبردست، به جرح و تعديل روايات متناقض و نقد و بررسى آراء مختلف، پرداخته است. آنگاه يا قول مرجح را برگزيده يا با اقامه دليل بر طرد و رد اقوال مختلف، نظر خويش را با قاطعيت اعلام داشته و يا به جهت اتحاد معنوى اقوال و روايات و مطابقت آن‌ها با رأى وى، بدون هيچ اظهار نظرى بحث را پايان برده و در مقام توجيه، ترجيح و استنباط، تعابيرى را از قبيل: «أولى الأقوال عندي بالصواب في ذلك»، «أولى هذين القولين بالصواب»، «أولى هذه التأويلات بالآية» و... به كار برده است. اين شيوه در خصوص مسائلى از قبيل نسخ و اسباب نزول و جز آن‌ها نيز به كار رفته است<ref>همان</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش