۶۱٬۱۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
«مناقب العارفین» از جمله جامعترین مآخذ درباره مولانا و مولویه تألیف افلاکی عارفی است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه پانزده و شانزده</ref> چون مؤلف در 945ق در مصر بوده و در همانجا مناقب العارفین را دیده بود، احتمالاً ثواقب المناقب را در همان سامان به رشته تحریر درآورده است. این اثر تحریری ویراسته و پیراسته مناقب العارفین افلاکی است. مشتمل بودن مناقب العارفین بر انواع رذایل حکایات و ابیات مکرر غیرمفید و همچنین مرتب نبودن بر ابواب و فصول که بتوان به سهولت حکایت یا عبارتی مورد نظر را در آن یافت، سبب تنظیم جدید و تجدید نظر در آن از سوی عبدالوهاب شده است.<ref>ر.ک: همان، صفحه بیستویک و بیستودو</ref> بنابراین همدانی ثـواقب المناقب را در یک مقدمه و نه ذکر و خاتمه مرتّب کرده است. مقدمه در سبب تألیف کتاب است. سپس اذکار نه گانه کتاب به ترتیب در ذکر سلطان العلما محمد بن حسین بن احمد خطیبی بلخی (درگذشته 618ق)، سید برهانالدین محقق ترمذی (درگذشته حدود 638ق)، مولانا جلالالدین محمد بلخی (درگذشته 672ق)، شمسالدین تبریزی (درگذشته 643ق) و... است. خاتمه نیز در معرفی کتاب و تاریخ اتمام آن و... است.<ref>ر.ک: همان، صفحه بیستوسه و بیستوچهار</ref> | «مناقب العارفین» از جمله جامعترین مآخذ درباره مولانا و مولویه تألیف افلاکی عارفی است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه پانزده و شانزده</ref> چون مؤلف در 945ق در مصر بوده و در همانجا مناقب العارفین را دیده بود، احتمالاً ثواقب المناقب را در همان سامان به رشته تحریر درآورده است. این اثر تحریری ویراسته و پیراسته مناقب العارفین افلاکی است. مشتمل بودن مناقب العارفین بر انواع رذایل حکایات و ابیات مکرر غیرمفید و همچنین مرتب نبودن بر ابواب و فصول که بتوان به سهولت حکایت یا عبارتی مورد نظر را در آن یافت، سبب تنظیم جدید و تجدید نظر در آن از سوی عبدالوهاب شده است.<ref>ر.ک: همان، صفحه بیستویک و بیستودو</ref> بنابراین همدانی ثـواقب المناقب را در یک مقدمه و نه ذکر و خاتمه مرتّب کرده است. مقدمه در سبب تألیف کتاب است. سپس اذکار نه گانه کتاب به ترتیب در ذکر سلطان العلما محمد بن حسین بن احمد خطیبی بلخی (درگذشته 618ق)، سید برهانالدین محقق ترمذی (درگذشته حدود 638ق)، مولانا جلالالدین محمد بلخی (درگذشته 672ق)، شمسالدین تبریزی (درگذشته 643ق) و... است. خاتمه نیز در معرفی کتاب و تاریخ اتمام آن و... است.<ref>ر.ک: همان، صفحه بیستوسه و بیستوچهار</ref> | ||
با آنکه مؤلف کتاب ایرانی و تألیفش به فارسی است، خودش و کارش در حوزه فرهنگی ایران چندان متعارف نیست و بیشتر در حوزه فرهنگی آسیای صغیر/ ترکیه و حلقه مولویه به کار او توجه شده است. علت ناشناخته ماند مؤلف و کتاب او در ایران به جز این نمیتواند بوده باشد که او غریب الوطن بود و کار خود را در خارج از ایران عرضه کرد<ref>ر.ک: همان، صفحه پانزده و شانزده</ref>. | |||
نویسنده در ابتدای «ذکر مولانا» در وصف او ابیاتی دارد که از آخرین بیت آن گمان میرود، سروده خودش باشد و سپس به تقسیم ابواب پرداخته است. در ابتدای «ذکر چلپی حسام الدین» نیز اشعاری در ستایش او آورده که در مقطع آن ترکیب «بند وهابی» را به کار برده است که قطعاً به تخلص او –وهابی- است<ref>ر.ک: همان، صفحه هجده و نوزده</ref>. | نویسنده در ابتدای «ذکر مولانا» در وصف او ابیاتی دارد که از آخرین بیت آن گمان میرود، سروده خودش باشد و سپس به تقسیم ابواب پرداخته است. در ابتدای «ذکر چلپی حسام الدین» نیز اشعاری در ستایش او آورده که در مقطع آن ترکیب «بند وهابی» را به کار برده است که قطعاً به تخلص او –وهابی- است<ref>ر.ک: همان، صفحه هجده و نوزده</ref>. |
ویرایش