ثواقب المناقب اولياءالله: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۹: خط ۲۹:
    «مناقب العارفین» از جمله جامع‌ترین مآخذ درباره مولانا و مولویه تألیف افلاکی عارفی است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه پانزده و شانزده</ref>‏ چون مؤلف در 945ق در مصر بوده و در همانجا مناقب العارفین را دیده بود، احتمالاً ثواقب المناقب را در همان سامان به رشته تحریر درآورده است. این اثر تحریری ویراسته و پیراسته مناقب العارفین افلاکی است. مشتمل بودن مناقب العارفین بر انواع رذایل حکایات و ابیات مکرر غیرمفید و همچنین مرتب نبودن بر ابواب و فصول که بتوان به سهولت حکایت یا عبارتی مورد نظر را در آن یافت، سبب تنظیم جدید و تجدید نظر در آن از سوی عبدالوهاب شده است.<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‌ویک و بیست‌ودو</ref>‏ بنابراین همدانی ثـواقب المناقب را در یک مقدمه و نه ذکر و خاتمه‌ مرتّب کرده است. مقدمه در سبب تألیف کتاب است. سپس اذکار نه گانه کتاب به ترتیب در ذکر سلطان العلما محمد بن حسین بن احمد خطیبی بلخی (درگذشته 618ق)، سید برهان‌الدین محقق ترمذی (درگذشته حدود 638ق)، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی (درگذشته 672ق)، شمس‌الدین تبریزی (درگذشته 643ق) و... است. خاتمه نیز در معرفی کتاب و تاریخ اتمام آن و... است.<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‌وسه و بیست‌وچهار</ref>‏
    «مناقب العارفین» از جمله جامع‌ترین مآخذ درباره مولانا و مولویه تألیف افلاکی عارفی است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه پانزده و شانزده</ref>‏ چون مؤلف در 945ق در مصر بوده و در همانجا مناقب العارفین را دیده بود، احتمالاً ثواقب المناقب را در همان سامان به رشته تحریر درآورده است. این اثر تحریری ویراسته و پیراسته مناقب العارفین افلاکی است. مشتمل بودن مناقب العارفین بر انواع رذایل حکایات و ابیات مکرر غیرمفید و همچنین مرتب نبودن بر ابواب و فصول که بتوان به سهولت حکایت یا عبارتی مورد نظر را در آن یافت، سبب تنظیم جدید و تجدید نظر در آن از سوی عبدالوهاب شده است.<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‌ویک و بیست‌ودو</ref>‏ بنابراین همدانی ثـواقب المناقب را در یک مقدمه و نه ذکر و خاتمه‌ مرتّب کرده است. مقدمه در سبب تألیف کتاب است. سپس اذکار نه گانه کتاب به ترتیب در ذکر سلطان العلما محمد بن حسین بن احمد خطیبی بلخی (درگذشته 618ق)، سید برهان‌الدین محقق ترمذی (درگذشته حدود 638ق)، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی (درگذشته 672ق)، شمس‌الدین تبریزی (درگذشته 643ق) و... است. خاتمه نیز در معرفی کتاب و تاریخ اتمام آن و... است.<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‌وسه و بیست‌وچهار</ref>‏


      با آنکه مؤلف کتاب ایرانی و تألیفش به فارسی است، خودش و کارش در حوزه فرهنگی ایران چندان متعارف نیست و بیشتر در حوزه فرهنگی آسیای صغیر/ ترکیه و حلقه مولویه به کار او توجه شده است. علت ناشناخته ماند مؤلف و کتاب او در ایران به جز این نمی‌تواند بوده باشد که او غریب الوطن بود و کار خود را در خارج از ایران عرضه کرد<ref>ر.ک: همان، صفحه پانزده و شانزده</ref>‏.  
    با آنکه مؤلف کتاب ایرانی و تألیفش به فارسی است، خودش و کارش در حوزه فرهنگی ایران چندان متعارف نیست و بیشتر در حوزه فرهنگی آسیای صغیر/ ترکیه و حلقه مولویه به کار او توجه شده است. علت ناشناخته ماند مؤلف و کتاب او در ایران به جز این نمی‌تواند بوده باشد که او غریب الوطن بود و کار خود را در خارج از ایران عرضه کرد<ref>ر.ک: همان، صفحه پانزده و شانزده</ref>‏.  


    نویسنده در ابتدای «ذکر مولانا» در وصف او ابیاتی دارد که از آخرین بیت آن گمان می‌رود، سروده خودش باشد و سپس به تقسیم ابواب پرداخته است. در ابتدای «ذکر چلپی حسام الدین» نیز اشعاری در ستایش او آورده که در مقطع آن ترکیب «بند وهابی» را به کار برده است که قطعاً به تخلص او –وهابی- است<ref>ر.ک: همان، صفحه هجده و نوزده</ref>‏.     
    نویسنده در ابتدای «ذکر مولانا» در وصف او ابیاتی دارد که از آخرین بیت آن گمان می‌رود، سروده خودش باشد و سپس به تقسیم ابواب پرداخته است. در ابتدای «ذکر چلپی حسام الدین» نیز اشعاری در ستایش او آورده که در مقطع آن ترکیب «بند وهابی» را به کار برده است که قطعاً به تخلص او –وهابی- است<ref>ر.ک: همان، صفحه هجده و نوزده</ref>‏.     

    نسخهٔ ‏۹ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۱

    ثواقب المناقب اولياء الله
    ثواقب المناقب اولياءالله
    پدیدآورانهمدانی، عبد الوهاب بن جلال الدین محمد (نويسنده) عارف نو شاهی، رضا الله شاه (مصحح)
    عنوان‌های دیگرمناقب العارفین. تلخیص
    ناشرمرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    مکان نشرایران - تهران
    سال نشر1390ش
    چاپ1
    شابک978-600-203-024-5
    موضوععارفان - سرگذشت نامه - مولوی، جلال الدین محمد بن محمد، 604 - 672ق. - سرگذشت نامه - مولویه
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‎‏/‎‏ﻫ‎‏8‎‏ث‎‏9 5304 ‏PIR‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    ثواقب المناقب اولیاء الله تألیف عبدالوهاب بن جلال الدین محمد همدانی (درگذشته 954ق)، تحریر پیراسته «مناقب العارفین» شمس‌الدین احمد افلاکی (درگذشته 761ق) است. این کتاب با مقدمه و تصحیح عارف نوشاهی منتشر شده است.

    «مناقب العارفین» از جمله جامع‌ترین مآخذ درباره مولانا و مولویه تألیف افلاکی عارفی است.[۱]‏ چون مؤلف در 945ق در مصر بوده و در همانجا مناقب العارفین را دیده بود، احتمالاً ثواقب المناقب را در همان سامان به رشته تحریر درآورده است. این اثر تحریری ویراسته و پیراسته مناقب العارفین افلاکی است. مشتمل بودن مناقب العارفین بر انواع رذایل حکایات و ابیات مکرر غیرمفید و همچنین مرتب نبودن بر ابواب و فصول که بتوان به سهولت حکایت یا عبارتی مورد نظر را در آن یافت، سبب تنظیم جدید و تجدید نظر در آن از سوی عبدالوهاب شده است.[۲]‏ بنابراین همدانی ثـواقب المناقب را در یک مقدمه و نه ذکر و خاتمه‌ مرتّب کرده است. مقدمه در سبب تألیف کتاب است. سپس اذکار نه گانه کتاب به ترتیب در ذکر سلطان العلما محمد بن حسین بن احمد خطیبی بلخی (درگذشته 618ق)، سید برهان‌الدین محقق ترمذی (درگذشته حدود 638ق)، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی (درگذشته 672ق)، شمس‌الدین تبریزی (درگذشته 643ق) و... است. خاتمه نیز در معرفی کتاب و تاریخ اتمام آن و... است.[۳]

    با آنکه مؤلف کتاب ایرانی و تألیفش به فارسی است، خودش و کارش در حوزه فرهنگی ایران چندان متعارف نیست و بیشتر در حوزه فرهنگی آسیای صغیر/ ترکیه و حلقه مولویه به کار او توجه شده است. علت ناشناخته ماند مؤلف و کتاب او در ایران به جز این نمی‌تواند بوده باشد که او غریب الوطن بود و کار خود را در خارج از ایران عرضه کرد[۴]‏.

    نویسنده در ابتدای «ذکر مولانا» در وصف او ابیاتی دارد که از آخرین بیت آن گمان می‌رود، سروده خودش باشد و سپس به تقسیم ابواب پرداخته است. در ابتدای «ذکر چلپی حسام الدین» نیز اشعاری در ستایش او آورده که در مقطع آن ترکیب «بند وهابی» را به کار برده است که قطعاً به تخلص او –وهابی- است[۵]‏.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه پانزده و شانزده
    2. ر.ک: همان، صفحه بیست‌ویک و بیست‌ودو
    3. ر.ک: همان، صفحه بیست‌وسه و بیست‌وچهار
    4. ر.ک: همان، صفحه پانزده و شانزده
    5. ر.ک: همان، صفحه هجده و نوزده

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها