ثقفی تهرانی، محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' {{' به '{{'
جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''')
جز (جایگزینی متن - ' {{' به '{{')
خط ۴۶: خط ۴۶:


از آنجا كه اين طلبۀ جوان و جوياى معرفت، روح و قلب خويش را با عشق و ارادت به ساحت مقدس ستارگان درخشان آسمان امامت سرشار ساخته بود و تمام وجودش از توسّل موج مى‌زد، با اخلاص ويژه، قريحۀ شعرى خويش را به كار گرفت و قصيدۀ بلندى براى حضرت مهدى(عج)سرود كه در آن نقش توسّل به خوبى مشهود است؛ در بخشى از اين سرود آمده است:
از آنجا كه اين طلبۀ جوان و جوياى معرفت، روح و قلب خويش را با عشق و ارادت به ساحت مقدس ستارگان درخشان آسمان امامت سرشار ساخته بود و تمام وجودش از توسّل موج مى‌زد، با اخلاص ويژه، قريحۀ شعرى خويش را به كار گرفت و قصيدۀ بلندى براى حضرت مهدى(عج)سرود كه در آن نقش توسّل به خوبى مشهود است؛ در بخشى از اين سرود آمده است:
 
{{شعر}}{{ب|''اى حضرت صاحب زمان، اى پادشاه انس و جان''|2=''لطفى نما بر شيعيان، تأييد كن دين مبين''}}{{ب|''توفيق تحصيلم عطا فرما و زهد بى ريا''|2=''تا گردم از لطف خدا، از عالمين عاملين''}}{{ب|''خاصه كنون كه فيض حق، مدحت سرودم آن چنان''|2=''كز خامه ريزد بر ورق، جاى مركب انگبين''}}{{ب|''من گر چه از فرط گنه، شرمنده و زارم ولى''|2=''شادم كه خاکم كرده حق، با آب مهر تو عجين''}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''اى حضرت صاحب زمان، اى پادشاه انس و جان''|2=''لطفى نما بر شيعيان، تأييد كن دين مبين''}}
{{ب|''توفيق تحصيلم عطا فرما و زهد بى ريا''|2=''تا گردم از لطف خدا، از عالمين عاملين''}}
{{ب|''خاصه كنون كه فيض حق، مدحت سرودم آن چنان''|2=''كز خامه ريزد بر ورق، جاى مركب انگبين''}}
{{ب|''من گر چه از فرط گنه، شرمنده و زارم ولى''|2=''شادم كه خاکم كرده حق، با آب مهر تو عجين''}}
{{پایان شعر}}


آیت‌الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى به استعداد شاگردان توجه داشت و براى رشد طلبه‌هاى برجسته، كوشش و نظارت بيشترى مى‌نمود.
آیت‌الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى به استعداد شاگردان توجه داشت و براى رشد طلبه‌هاى برجسته، كوشش و نظارت بيشترى مى‌نمود.
خط ۱۴۱: خط ۱۳۵:


بخشى از قصيدۀ او در فضايل و مناقب حضرت‌على عليه‌السّلام چنين است:
بخشى از قصيدۀ او در فضايل و مناقب حضرت‌على عليه‌السّلام چنين است:
 
{{شعر}}{{ب|''اگر تراست بسر شور عشق حىّ قدير''|2=''بنوش جام مى معرفت ز خم غدير''}}{{ب|''ز غير دوست نگردد دل تو پاك مگر''|2=''به آب مهر ولىّ خدا شود تطهير''}}{{ب|''على عالى اعلى كه نام او مشتق''|2=''زنام حق شد و بر ساق عرش شد تحرير''}}{{ب|''على است مظهر اسما حق به عين ظهور''|2=''على است مخزن اسرار حق به سر ستير''}}{{ب|''على است اسعد و اتقى ز هر سعيد و تقى''|2=''على است اعلم و اشجع ز هر عليم و دلير''}}{{ب|''ز زهد او نتوان دم زدن كه دنيا را''|2=''طلاق داد و برون كرد ياد آن ز ضمير''}}{{ب|''على ولى و على والى و على مولى''|2=''على است ساقى كوثر قسيم خلد و سعير''}}{{ب|''على وصى رسول و على است زوج بتول''|2=''ابوالائمه و بر مؤمنان يگانه امير''}}{{ب|''به وقت مهر على مهربان و حاتم بخش''|2=''به گاه قهر على قهرمان و افسر گير''}}{{ب|''فزود رونق اسلام چون گرفت علم''|2=''ز دود كفر ز گيتى كشيد چون شمشير''}}{{ب|''گشود باب معارف چو رفت بر منبر''|2=''ببست راه مظالم نشست چون بر سرير''}}{{ب|''نكرده احصا فضلش مگر خدا در ذكر''|2=''از آن شده است امام مبين بدو تفسير''}}{{ب|''ز حق كسى ننموده است چون على تقديس''|2=''چو حق كسى ننموده است از على تقدير''}}{{ب|''على ز بعد نبى اشرف است از همه خلق''|2=''اطاعتش شده مفروض بر صغير و كبير''}}{{ب|''به نص«انفسنا» شد ز انبيا افضل''|2=''ز عيب و نقص مبرّى به آيه تطهير''}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''اگر تراست بسر شور عشق حىّ قدير''|2=''بنوش جام مى معرفت ز خم غدير''}}
{{ب|''ز غير دوست نگردد دل تو پاك مگر''|2=''به آب مهر ولىّ خدا شود تطهير''}}
{{ب|''على عالى اعلى كه نام او مشتق''|2=''زنام حق شد و بر ساق عرش شد تحرير''}}
{{ب|''على است مظهر اسما حق به عين ظهور''|2=''على است مخزن اسرار حق به سر ستير''}}
{{ب|''على است اسعد و اتقى ز هر سعيد و تقى''|2=''على است اعلم و اشجع ز هر عليم و دلير''}}
{{ب|''ز زهد او نتوان دم زدن كه دنيا را''|2=''طلاق داد و برون كرد ياد آن ز ضمير''}}
{{ب|''على ولى و على والى و على مولى''|2=''على است ساقى كوثر قسيم خلد و سعير''}}
{{ب|''على وصى رسول و على است زوج بتول''|2=''ابوالائمه و بر مؤمنان يگانه امير''}}
{{ب|''به وقت مهر على مهربان و حاتم بخش''|2=''به گاه قهر على قهرمان و افسر گير''}}
{{ب|''فزود رونق اسلام چون گرفت علم''|2=''ز دود كفر ز گيتى كشيد چون شمشير''}}
{{ب|''گشود باب معارف چو رفت بر منبر''|2=''ببست راه مظالم نشست چون بر سرير''}}
{{ب|''نكرده احصا فضلش مگر خدا در ذكر''|2=''از آن شده است امام مبين بدو تفسير''}}
{{ب|''ز حق كسى ننموده است چون على تقديس''|2=''چو حق كسى ننموده است از على تقدير''}}
{{ب|''على ز بعد نبى اشرف است از همه خلق''|2=''اطاعتش شده مفروض بر صغير و كبير''}}
{{ب|''به نص«انفسنا» شد ز انبيا افضل''|2=''ز عيب و نقص مبرّى به آيه تطهير''}}
{{پایان شعر}}


غزلى عارفانه كه وى در سنين جوانى سروده‌است:
غزلى عارفانه كه وى در سنين جوانى سروده‌است:
 
{{شعر}}{{ب|''تا به رخ آن زلف مشكين را پريشان مى‌كنى''|2=''روز و شب را بر من غمديده يكسان مى‌كنى''}}{{ب|''ليك چون با شانه آن را مى‌نمايى آشنا''|2=''غصۀ دل مى‌گشايى مشكل آسان مى‌كنى''}}{{ب|''زلف در دست صبا بگذار و چشم من به راه''|2=''اشكباران مى‌كنم تا مشك افشان مى‌كنى''}}{{ب|''دل زمن در انتظار مقدمت خون شد ولى''|2=''از اميد وصل خود لب را تو خندان مى‌كنى''}}{{ب|''دوش در بزم حريفان جلوه كردى بى حجاب''|2=''چون به ما نوبت رسد پيدا و پنهان مى‌كنى''}}{{ب|''جان فداى لعل خندانت كه چون آرى برون''|2=''عقد مرواريد از آن، دل را تو غلتان مى‌كنى''}}{{ب|''روز با ما محرم و شب با رقيبان گرم راز''|2=''تا بكى با دوستان جانا تو دستان مى‌كنى''}}{{ب|''گر شبى با ما بروز آرى و روزى را شب كنى''|2=''روز را نوروز و شب را روز رخشان مى‌كنى''}}{{ب|''طرفه جادويى است چشمت كز نگاهى دلفريب''|2=''عالم نحرير را مرغ غزل خوان مى‌كنى''}}{{ب|''گر «محمّد»جان دهد در راه عشقت زنده است''|2=''چون كه با او يك نفس سر در گريبان مى‌كنى''}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''تا به رخ آن زلف مشكين را پريشان مى‌كنى''|2=''روز و شب را بر من غمديده يكسان مى‌كنى''}}
{{ب|''ليك چون با شانه آن را مى‌نمايى آشنا''|2=''غصۀ دل مى‌گشايى مشكل آسان مى‌كنى''}}
{{ب|''زلف در دست صبا بگذار و چشم من به راه''|2=''اشكباران مى‌كنم تا مشك افشان مى‌كنى''}}
{{ب|''دل زمن در انتظار مقدمت خون شد ولى''|2=''از اميد وصل خود لب را تو خندان مى‌كنى''}}
{{ب|''دوش در بزم حريفان جلوه كردى بى حجاب''|2=''چون به ما نوبت رسد پيدا و پنهان مى‌كنى''}}
{{ب|''جان فداى لعل خندانت كه چون آرى برون''|2=''عقد مرواريد از آن، دل را تو غلتان مى‌كنى''}}
{{ب|''روز با ما محرم و شب با رقيبان گرم راز''|2=''تا بكى با دوستان جانا تو دستان مى‌كنى''}}
{{ب|''گر شبى با ما بروز آرى و روزى را شب كنى''|2=''روز را نوروز و شب را روز رخشان مى‌كنى''}}
{{ب|''طرفه جادويى است چشمت كز نگاهى دلفريب''|2=''عالم نحرير را مرغ غزل خوان مى‌كنى''}}
{{ب|''گر «محمّد»جان دهد در راه عشقت زنده است''|2=''چون كه با او يك نفس سر در گريبان مى‌كنى''}}
{{پایان شعر}}


==به سوى سراى جاويد==
==به سوى سراى جاويد==
خط ۱۸۳: خط ۱۴۸:




== وابسته‌ها ==
== وابسته‌ها =={{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}
[[روان جاوید در تفسیر قرآن مجید]]  
[[روان جاوید در تفسیر قرآن مجید]]  


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش