۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' == معرفى اجمالى == ' به '') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR12760J1.jpg | | تصویر =NUR12760J1.jpg | ||
خط ۴۳: | خط ۴۲: | ||
چگونگى پيدايش اين مكاتبات جالب عرفانى به اين شرح است: يكى از فضلاى خوشذوق حوزه علميه نجف به نام شيخ اسماعيل تبريزى، متخلص به «تائب» نامهاى به آيتالله آخوند محمدكاظم خراسانى صاحب «[[كفاية الأصول]]» نوشت و از معناى اين اشعار [[عطار، محمد بن ابراهیم|فريدالدين عطار نيشابورى]] در «منطق الطير» جويا شد: | چگونگى پيدايش اين مكاتبات جالب عرفانى به اين شرح است: يكى از فضلاى خوشذوق حوزه علميه نجف به نام شيخ اسماعيل تبريزى، متخلص به «تائب» نامهاى به آيتالله آخوند محمدكاظم خراسانى صاحب «[[كفاية الأصول]]» نوشت و از معناى اين اشعار [[عطار، محمد بن ابراهیم|فريدالدين عطار نيشابورى]] در «منطق الطير» جويا شد: | ||
{ | {{شعر}} | ||
| | {{ب|''دائما او پادشاه مطلق است ''|2=''در كمال عز خود مستغرق است ''}} | ||
{{ب|''او به سر نايد ز خود آنجا كه اوست''|2=''كى رسد عقل وجود آنجا كه اوست ''}} | |||
|} | {{پایان شعر}} | ||
آخوند پاسخ داد: «چون كه او قائم به ذات خود است، امكان حاجب ندارد، پس عقل و خيال انسان هم به آنجا كه اوست نمىرسد و ادراك نمىكند؛ چه، غير از ذات اقدس در آن مقام و جا چيزى نيست. كان الله و لم يكن معه شييء و هو الآن كما كان و لا يشغل به مكان» و چون پاسخ، بسيار مختصر بود، سؤالكننده قانع نشد. پس همان پرسش را از آيتالله سيد احمد كربلايى و همچنين آيتالله شيخ محمدحسين غروى پرسيد و چون پاسخها را متفاوت ديد، پاسخ هريك را به ديگرى ارائه كرد و بدين ترتيب آن دو عالم بزرگوار را به مكاتبه و گفتگو كشاند و در نتيجه هفت مكتوب از سيد و هفت مكتوب از شيخ پديد آمد. هرچند سرانجام هيچيك از آن دو عالم بزرگ، قانع نشد و نظر طرف مقابل را نپذيرفت، ولى بىترديد مطالب بسيار عميق و دقيق و تأملبرانگيزى مطرح گرديد كه مىتواند راهگشاى حل مسائل عرفانى شود. | آخوند پاسخ داد: «چون كه او قائم به ذات خود است، امكان حاجب ندارد، پس عقل و خيال انسان هم به آنجا كه اوست نمىرسد و ادراك نمىكند؛ چه، غير از ذات اقدس در آن مقام و جا چيزى نيست. كان الله و لم يكن معه شييء و هو الآن كما كان و لا يشغل به مكان» و چون پاسخ، بسيار مختصر بود، سؤالكننده قانع نشد. پس همان پرسش را از آيتالله سيد احمد كربلايى و همچنين آيتالله شيخ محمدحسين غروى پرسيد و چون پاسخها را متفاوت ديد، پاسخ هريك را به ديگرى ارائه كرد و بدين ترتيب آن دو عالم بزرگوار را به مكاتبه و گفتگو كشاند و در نتيجه هفت مكتوب از سيد و هفت مكتوب از شيخ پديد آمد. هرچند سرانجام هيچيك از آن دو عالم بزرگ، قانع نشد و نظر طرف مقابل را نپذيرفت، ولى بىترديد مطالب بسيار عميق و دقيق و تأملبرانگيزى مطرح گرديد كه مىتواند راهگشاى حل مسائل عرفانى شود. | ||
خط ۷۳: | خط ۶۸: | ||
مقدمه: مؤلف با ذكر چگونگى پيدايش اين مكاتبات عرفانى و نيز اين نكته كه استاد [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] مكتوبات مذكور را در حوزه علميه قم در روزهاى پنجشنبه و جمعه تدريس مىكرد و نظر خودشان را درباره هريك از آن مكتوبات مرقوم كردند، ولى با كمال تأسف به اتمام نرسيد و فقط براى سه مكتوب اول سيد و همچنين سه مكتوب اول شيخ نوشته شد، تأكيد مىكند كه خودش اين مهم را به پايان رسانده و آن محاكمات را تكميل كرده است. | مقدمه: مؤلف با ذكر چگونگى پيدايش اين مكاتبات عرفانى و نيز اين نكته كه استاد [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] مكتوبات مذكور را در حوزه علميه قم در روزهاى پنجشنبه و جمعه تدريس مىكرد و نظر خودشان را درباره هريك از آن مكتوبات مرقوم كردند، ولى با كمال تأسف به اتمام نرسيد و فقط براى سه مكتوب اول سيد و همچنين سه مكتوب اول شيخ نوشته شد، تأكيد مىكند كه خودش اين مهم را به پايان رسانده و آن محاكمات را تكميل كرده است. | ||
نويسنده با گزارش اجمالى شرح حال آيتالله سيد احمد كربلايى و آيتالله شيخ محمدحسين غروى اصفهانى و علامه [[طباطبایی، محمدحسین|سيد محمدحسين طباطبايى]] و شيخ [[عطار، محمد بن ابراهیم|فريدالدين عطار نيشابورى]] و نيز ذكر مطالبى از هريك و عظمت عطار و محبت او به [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] و اينكه: { | نويسنده با گزارش اجمالى شرح حال آيتالله سيد احمد كربلايى و آيتالله شيخ محمدحسين غروى اصفهانى و علامه [[طباطبایی، محمدحسین|سيد محمدحسين طباطبايى]] و شيخ [[عطار، محمد بن ابراهیم|فريدالدين عطار نيشابورى]] و نيز ذكر مطالبى از هريك و عظمت عطار و محبت او به [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] و اينكه: | ||
| | {{شعر}} | ||
{{ب|''هفت شهر عشق را عطار گشت''|2=''ما هنوز اندر خم يك كوچهايم''}}{{پایان شعر}} | |||
به كتاب «منطق الطير» و مسئله «سى مرغ و سيمرغ» و دو بيت مورد سؤال (دائما او پادشاه مطلق است...) و ابيات قبل و بعد آن اشاره و بر اين مطلب تأكيد كرده كه در ادبيات فارسى، از سيمرغ و عنقا، ذات اقدس احديت اراده شده است؛ زيرا كه ذات اقدس حق تعالى داراى نام و نشان نيست. او از هر اسمى و رسمى بالاتر و از خيال و پندار و عقل هر انسانى برتر است. مكان ندارد و كسى را به او دسترسى نيست. فلهذا هر دو بزرگوار ([[اصفهانی، محمدحسین|مرحوم كمپانى]] و مرحوم سيد احمد كربلايى) مضمون شعر مورد بحث را پسنديده و بر مفادش ايرادى ندارند و هر دو نفر، شيخ عطار را بزرگ و بزرگوار شمرده و در مقام علمى و عرفانى و الهى او خدشهاى ندارند؛ غايةالامر هريك از اين دو، آن بيت را بر مذاق خودشان كه مذاق حكمت و مذاق عرفان است، تفسير فرمودهاند<ref>همان، ص11 - 48</ref> | |||
بخش اول: در اين بخش، مكاتيب حكمى و عرفانى آيتالله سيد احمد كربلايى و آيتالله شيخ محمدحسين اصفهانى ذكر شده است به شرح زير: | بخش اول: در اين بخش، مكاتيب حكمى و عرفانى آيتالله سيد احمد كربلايى و آيتالله شيخ محمدحسين اصفهانى ذكر شده است به شرح زير: | ||
خط ۸۴: | خط ۸۰: | ||
نكته: «در بيت اول بيان نمود كه: واجب تعالى در كمال عز خود مستغرق است، كه غرض، استغراق در صفات عزت و جلال است كه مرجع آن به صرافت وجود و محوضيت حقيقت هستى است؛ لهذا در شعر دوم بيان نمود كه او از استغراق در عز و جلال خود خارج نشود، پس چگونه عقل به مقام شامخ او برسد، كه وصول عقل نشود الا به احاطه او به واجب بهنحو احاطه وجوديه و المفروض أنه واجب و الواجب غير محدود، فلا يكون محاطا أبدا. | نكته: «در بيت اول بيان نمود كه: واجب تعالى در كمال عز خود مستغرق است، كه غرض، استغراق در صفات عزت و جلال است كه مرجع آن به صرافت وجود و محوضيت حقيقت هستى است؛ لهذا در شعر دوم بيان نمود كه او از استغراق در عز و جلال خود خارج نشود، پس چگونه عقل به مقام شامخ او برسد، كه وصول عقل نشود الا به احاطه او به واجب بهنحو احاطه وجوديه و المفروض أنه واجب و الواجب غير محدود، فلا يكون محاطا أبدا. | ||
و تعبير او از اين معنى، به «سرآمدن»، يا به ملاحظه انهاء امد استغراق است يا به ملاحظه به سر خود آمدن از انفاء در خود و استغراق در غيب هويت ذات خود است و بر همين منوال است شعر شاعر: { | و تعبير او از اين معنى، به «سرآمدن»، يا به ملاحظه انهاء امد استغراق است يا به ملاحظه به سر خود آمدن از انفاء در خود و استغراق در غيب هويت ذات خود است و بر همين منوال است شعر شاعر: | ||
| | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''جمالك في كلِّ الحقائق سائر''|2=''و ليس له إلا جلالك ساتر''}} | |||
{{پایان شعر}} <ref>همان، ص54</ref> | |||
2. مكتوب اول مرحوم سيد: | 2. مكتوب اول مرحوم سيد: | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۲: | ||
8. مكتوب چهارم مرحوم سيد: | 8. مكتوب چهارم مرحوم سيد: | ||
نكته: «بعد از تنزل به مقام كثرت و اعتبار به اعتبار مراتب و عليت و معلوليت و ظهور و بطون و ساير درجات وجود در ظرف اعتبار، به اعتبار كردن ماهيات را بأنفسها كه مجرد اعتبار است و اعتبار كردن وجود را براى آنها كه اعتبار في اعتبار است؛ آن وقت كثرت در موجودات، بل الوجودات و التفاوت بالغنى و الفقر و القوة و الضعف و الاستقلال و الربط و غير ذلك، همه درست است. و از اين جهت است كه: حيثيت تقييديه كه مجرد اعتبار است، اخذ در وجودات امكانيه شده، كه اگر الغاء حيثيت شود و صرف الوجود ملحوظ شود، تعدد از بين برداشته شود... { | نكته: «بعد از تنزل به مقام كثرت و اعتبار به اعتبار مراتب و عليت و معلوليت و ظهور و بطون و ساير درجات وجود در ظرف اعتبار، به اعتبار كردن ماهيات را بأنفسها كه مجرد اعتبار است و اعتبار كردن وجود را براى آنها كه اعتبار في اعتبار است؛ آن وقت كثرت در موجودات، بل الوجودات و التفاوت بالغنى و الفقر و القوة و الضعف و الاستقلال و الربط و غير ذلك، همه درست است. و از اين جهت است كه: حيثيت تقييديه كه مجرد اعتبار است، اخذ در وجودات امكانيه شده، كه اگر الغاء حيثيت شود و صرف الوجود ملحوظ شود، تعدد از بين برداشته شود... | ||
| | {{شعر}} | ||
{{ب|''ميان ماه من تا ماه گردون''|2=''تفاوت از زمين تا آسمان است''}}{{پایان شعر}}<ref>همان، ص121</ref> | |||
9. مكتوب پنجم مرحوم شيخ: | 9. مكتوب پنجم مرحوم شيخ: | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۰: | ||
12. مكتوب ششم مرحوم سيد: | 12. مكتوب ششم مرحوم سيد: | ||
{{شعر}} | |||
| | {{ب|''ما را ز جام باده گلگون خراب كن''|2=''زان پيشتر كه عالم فانى شود خراب''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
تعجبم از آن است كه شما قبل از عروض وجود بالغير في سنخه بحيث لا يأبى عن الوجود و العدم بودى؛ چطور شد به عروض وجود غير بناء على أصالة الوجود في الممكن كما يزعمون، انقلاب شد إلى ما سنخه طرد العدم؟ بل الآن كما كان»<ref>همان، ص149 - 150</ref> | |||
13. مكتوب هفتم مرحوم شيخ: | 13. مكتوب هفتم مرحوم شيخ: |
ویرایش