۸۱٬۷۶۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'آیةالله' به 'آیتالله ') |
||
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR12760J1.jpg | | تصویر =NUR12760J1.jpg | ||
| عنوان =توحید علمی و عینی در مکاتیب حکمی و عرفانی میان آیتین علمین: حاج سید احمد کربلائی و حاج شیخ | | عنوان =توحید علمی و عینی در مکاتیب حکمی و عرفانی میان آیتین علمین: حاج سید احمد کربلائی و حاج شیخ محمدحسین اصفهانی (کمپانی) | ||
| عنوانهای دیگر =تذییلات و محاکمات استاد | | عنوانهای دیگر =تذییلات و محاکمات استاد آیتالله علامه: حاج سید محمد حسین طباطبایی (اعلی الله مقامه) بر سه مکتوب اول سید قدساللهنفسه و شیخ رحمةاللهعلیه | ||
و تذییلات تلمیذ [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائی]]: حضرت علامه | و تذییلات تلمیذ [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبائی]]: حضرت علامه آیتالله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی قدساللهنفسه الزکیه بر چهار مکتوب آخر مرحوم سید و مرحوم شیخ (اعلی الله مقامهما) | ||
توحید علمی و عینی | توحید علمی و عینی | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[کربلایی، احمد بن ابراهیم]] ( | [[کربلایی، احمد بن ابراهیم]] (نویسنده) | ||
[[اصفهانی، محمدحسین]] ( | [[اصفهانی، محمدحسین]] (نویسنده) | ||
[[طباطبایی، محمدحسین]] (حاشيه نويس) | [[طباطبایی، سید محمدحسین]] (حاشيه نويس) | ||
[[حسینی طهرانی، محمدحسین]] (گردآورنده) | [[حسینی طهرانی، محمدحسین]] (گردآورنده) | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE12760AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE12760AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =2 | | چاپ =2 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =12760 | |||
| کتابخوان همراه نور =12760 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''توحيد علمى و عينى در مكاتيب حكمى و عرفانى'''، حاوی چهارده نامه رد و بدل شده میان سیّد أحمد کربلائی و [[اصفهانی، محمدحسین|شیخ محمّد حسین اصفهانی]] (کمپانی) است. موضوع اصلى آن بحث و بررسى درباره «وحدت يا كثرت حقيقت وجود» است که بر منشأ آن دو بیت شعر از عطار نیشابوری است. این اثر به اهتمام آيتالله سيد [[حسینی طهرانی، محمدحسین|محمدحسين حسینى طهرانى]] (1345 - 1416ق) فراهم آمده است. از آنجا كه مهمترين موضوع در عرفان نظرى عبارت از مسئله «وحدت وجود» است و در اينجا از سوى چند دانشمند بزرگ مورد بررسى قرار گرفته، اين اثر اهميتى استثنايى و بىبديل يافته است. | |||
{{شعر}} | چگونگى پيدايش اين مكاتبات جالب عرفانى به اين شرح است: يكى از فضلاى خوشذوق حوزه علميه نجف به نام شيخ اسماعيل تبريزى، متخلص به «تائب» نامهاى به [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آيتالله آخوند محمدكاظم خراسانى]] صاحب «[[كفاية الأصول]]» نوشت و از معناى اين اشعار [[عطار، محمد بن ابراهیم|فريدالدين عطار نيشابورى]] در «[[منطق الطیر عطار|منطق الطير]]» جويا شد: | ||
{{ب|''دائما او پادشاه مطلق است ''|2=''در كمال عز خود مستغرق است ''}} | {{شعر}}{{ب|''دائما او پادشاه مطلق است ''|2=''در كمال عز خود مستغرق است ''}}{{ب|''او به سر نايد ز خود آنجا كه اوست''|2=''كى رسد عقل وجود آنجا كه اوست ''}}{{پایان شعر}} | ||
{{ب|''او به سر نايد ز خود آنجا كه اوست''|2=''كى رسد عقل وجود آنجا كه اوست ''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
آخوند پاسخ داد: «چون كه او قائم به ذات خود است، | آخوند پاسخ داد: «چون كه او قائم به ذات خود است، مکان حاجت ندارد، پس عقل و خيال انسان هم به آنجا كه اوست نمىرسد و ادراك نمىكند؛ چه، غير از ذات اقدس در آن مقام و جا چيزى نيست. كان الله و لم يكن معه شييء و هو الآن كما كان و لا يشغل به مكان» و چون پاسخ، بسيار مختصر بود، سؤالكننده قانع نشد. پس همان پرسش را از آيتالله سيد احمد كربلايى و همچنين آيتالله شيخ محمدحسين غروى پرسيد و چون پاسخها را متفاوت ديد، پاسخ هريك را به ديگرى ارائه كرد و بدين ترتيب آن دو عالم بزرگوار را به مكاتبه و گفتگو كشاند و در نتيجه هفت مكتوب از سيد و هفت مكتوب از شيخ پديد آمد. هرچند سرانجام هيچيك از آن دو عالم بزرگ، قانع نشد و نظر طرف مقابل را نپذيرفت، ولى بىترديد مطالب بسيار عميق و دقيق و تأملبرانگيزى مطرح گرديد كه مىتواند راهگشاى حل مسائل عرفانى شود. | ||
اين مكاتبات از سوى شيخ و با پرسشى درباره اضافه اشراقيه شروع شد، ولى سرانجام بعد از چندين مكاتبه، سيد عصبانى شد و با اشاره به لقبش، «واحد العين» و اين نكته عارفانه كه: «خداوند چشم او را از غير خودش كور كرده» و بعد اين دعاى نامتعارف كه: «خدا كورترش كند»، اعلام كرد كه هيچ دوست ندارد كثرت را ببيند و درباره آن بينديشد و لذا آن مكاتبات را عاشقانه قطع كرد. | اين مكاتبات از سوى شيخ و با پرسشى درباره اضافه اشراقيه شروع شد، ولى سرانجام بعد از چندين مكاتبه، سيد عصبانى شد و با اشاره به لقبش، «واحد العين» و اين نكته عارفانه كه: «خداوند چشم او را از غير خودش كور كرده» و بعد اين دعاى نامتعارف كه: «خدا كورترش كند»، اعلام كرد كه هيچ دوست ندارد كثرت را ببيند و درباره آن بينديشد و لذا آن مكاتبات را عاشقانه قطع كرد. | ||
درهرحال، نظر و پاسخ اصلى شيخ عبارت از «وحدت تشكيكى وجود» است، ولى سيد از «وحدت شخصى وجود» جانبدارى مىكند. [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] و آيتالله | درهرحال، نظر و پاسخ اصلى شيخ عبارت از «وحدت تشكيكى وجود» است، ولى سيد از «وحدت شخصى وجود» جانبدارى مىكند. [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] و [[حسینی طهرانی، محمدحسین|آيتالله حسینى تهرانى]] در تعليقاتشان بر اين مكاتبات از «وحدت شخصى وجود» حمايت كردهاند. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
اين اثر از يك مقدمه و سه بخش تشكيل شده است. بخش اول، چهارده مكتوب و بخش دوم، شش محاكمه و بخش سوم، نه تذييل دارد. | اين اثر از يك مقدمه و سه بخش تشكيل شده است. بخش اول، چهارده مكتوب و بخش دوم، شش محاكمه و بخش سوم، نه تذييل دارد. | ||
خط ۶۲: | خط ۵۸: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
با نظر به ارزش والا و منحصربهفرد اين اثر در موضوع «وحدت يا كثرت وجود» از نظر عرفانى و موشكافىهاى فوقالعادهاى كه در آن صورت گرفته و از آنجا كه اصل اثر به زبان فارسى - عربى (زبان علمى و اصطلاحى رايج در حوزههاى علميه آن روز و امروز) همراه با قيدهاى متعدد و بهطور كامل فنى و اصطلاحى (فلسفى و عرفانى) نگارش يافته، گزارش محتوا بسيار مشكل است و لكن گزيدهاى از مهمترين نكتههاى مطرحشده با گزينشى حسابشده از نصوص متن گزارش مىشود: | با نظر به ارزش والا و منحصربهفرد اين اثر در موضوع «وحدت يا كثرت وجود» از نظر عرفانى و موشكافىهاى فوقالعادهاى كه در آن صورت گرفته و از آنجا كه اصل اثر به زبان فارسى - عربى (زبان علمى و اصطلاحى رايج در حوزههاى علميه آن روز و امروز) همراه با قيدهاى متعدد و بهطور كامل فنى و اصطلاحى (فلسفى و عرفانى) نگارش يافته، گزارش محتوا بسيار مشكل است و لكن گزيدهاى از مهمترين نكتههاى مطرحشده با گزينشى حسابشده از نصوص متن گزارش مىشود: | ||
مقدمه: مؤلف با ذكر چگونگى پيدايش اين مكاتبات عرفانى و نيز اين نكته كه استاد [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] مكتوبات مذكور را در حوزه علميه قم در روزهاى پنجشنبه و جمعه تدريس مىكرد و نظر خودشان را درباره هريك از آن مكتوبات مرقوم كردند، ولى با كمال تأسف به اتمام نرسيد و فقط براى سه مكتوب اول سيد و همچنين سه مكتوب اول شيخ نوشته شد، تأكيد مىكند كه خودش اين مهم را به پايان رسانده و آن محاكمات را تكميل كرده است. | مقدمه: مؤلف با ذكر چگونگى پيدايش اين مكاتبات عرفانى و نيز اين نكته كه استاد [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] مكتوبات مذكور را در حوزه علميه قم در روزهاى پنجشنبه و جمعه تدريس مىكرد و نظر خودشان را درباره هريك از آن مكتوبات مرقوم كردند، ولى با كمال تأسف به اتمام نرسيد و فقط براى سه مكتوب اول سيد و همچنين سه مكتوب اول شيخ نوشته شد، تأكيد مىكند كه خودش اين مهم را به پايان رسانده و آن محاكمات را تكميل كرده است. | ||
نویسنده با گزارش اجمالى شرح حال آيتالله سيد احمد كربلايى و [[اصفهانی، محمدحسین|آيتالله شيخ محمدحسين غروى اصفهانى]] و علامه [[طباطبایی، سید محمدحسین|سيد محمدحسين طباطبايى]] و شيخ [[عطار، محمد بن ابراهیم|فريدالدين عطار نيشابورى]] و نيز ذكر مطالبى از هريك و عظمت عطار و محبت او به [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] و اينكه: {{شعر}}{{ب|''هفت شهر عشق را عطار گشت''|2=''ما هنوز اندر خم يك كوچهايم''}}{{پایان شعر}} | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''هفت شهر عشق را عطار گشت''|2=''ما هنوز اندر خم يك كوچهايم''}}{{پایان شعر}} | |||
به كتاب «منطق الطير» و مسئله «سى مرغ و سيمرغ» و دو بيت مورد سؤال (دائما او پادشاه مطلق است...) و ابيات قبل و بعد آن اشاره و بر اين مطلب تأكيد كرده كه در ادبيات فارسى، از سيمرغ و عنقا، ذات اقدس احديت اراده شده است؛ زيرا كه ذات اقدس حق تعالى داراى نام و نشان نيست. او از هر اسمى و رسمى بالاتر و از خيال و پندار و عقل هر انسانى برتر است. مكان ندارد و كسى را به او دسترسى نيست. فلهذا هر دو بزرگوار ([[اصفهانی، محمدحسین|مرحوم كمپانى]] و مرحوم سيد احمد كربلايى) مضمون شعر مورد بحث را پسنديده و بر مفادش ايرادى ندارند و هر دو نفر، شيخ عطار را بزرگ و بزرگوار شمرده و در مقام علمى و عرفانى و الهى او خدشهاى ندارند؛ غايةالامر هريك از اين دو، آن بيت را بر مذاق خودشان كه مذاق حكمت و مذاق عرفان است، تفسير فرمودهاند<ref>همان، ص11 - 48</ref> | به كتاب «منطق الطير» و مسئله «سى مرغ و سيمرغ» و دو بيت مورد سؤال (دائما او پادشاه مطلق است...) و ابيات قبل و بعد آن اشاره و بر اين مطلب تأكيد كرده كه در ادبيات فارسى، از سيمرغ و عنقا، ذات اقدس احديت اراده شده است؛ زيرا كه ذات اقدس حق تعالى داراى نام و نشان نيست. او از هر اسمى و رسمى بالاتر و از خيال و پندار و عقل هر انسانى برتر است. مكان ندارد و كسى را به او دسترسى نيست. فلهذا هر دو بزرگوار ([[اصفهانی، محمدحسین|مرحوم كمپانى]] و مرحوم سيد احمد كربلايى) مضمون شعر مورد بحث را پسنديده و بر مفادش ايرادى ندارند و هر دو نفر، شيخ عطار را بزرگ و بزرگوار شمرده و در مقام علمى و عرفانى و الهى او خدشهاى ندارند؛ غايةالامر هريك از اين دو، آن بيت را بر مذاق خودشان كه مذاق حكمت و مذاق عرفان است، تفسير فرمودهاند<ref>همان، ص11 - 48</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۷۱: | ||
#:نكته: «در بيت اول بيان نمود كه: واجب تعالى در كمال عز خود مستغرق است، كه غرض، استغراق در صفات عزت و جلال است كه مرجع آن به صرافت وجود و محوضيت حقيقت هستى است؛ لهذا در شعر دوم بيان نمود كه او از استغراق در عز و جلال خود خارج نشود، پس چگونه عقل به مقام شامخ او برسد، كه وصول عقل نشود الا به احاطه او به واجب بهنحو احاطه وجوديه و المفروض أنه واجب و الواجب غير محدود، فلا يكون محاطا أبدا. | #:نكته: «در بيت اول بيان نمود كه: واجب تعالى در كمال عز خود مستغرق است، كه غرض، استغراق در صفات عزت و جلال است كه مرجع آن به صرافت وجود و محوضيت حقيقت هستى است؛ لهذا در شعر دوم بيان نمود كه او از استغراق در عز و جلال خود خارج نشود، پس چگونه عقل به مقام شامخ او برسد، كه وصول عقل نشود الا به احاطه او به واجب بهنحو احاطه وجوديه و المفروض أنه واجب و الواجب غير محدود، فلا يكون محاطا أبدا. | ||
#:و تعبير او از اين معنى، به «سرآمدن»، يا به ملاحظه انهاء امد استغراق است يا به ملاحظه به سر خود آمدن از انفاء در خود و استغراق در غيب هويت ذات خود است و بر همين منوال است شعر شاعر: | #:و تعبير او از اين معنى، به «سرآمدن»، يا به ملاحظه انهاء امد استغراق است يا به ملاحظه به سر خود آمدن از انفاء در خود و استغراق در غيب هويت ذات خود است و بر همين منوال است شعر شاعر: | ||
#:{{شعر}}{{ب|''جمالك في كلِّ الحقائق سائر''|2=''و ليس له إلا جلالك ساتر''}}{{پایان شعر}} <ref>همان، ص54</ref> | #:{{شعر}}{{ب|''جمالك في كلِّ الحقائق سائر''|2=''و ليس له إلا جلالك ساتر''}}{{پایان شعر}}<ref>همان، ص54</ref> | ||
#:مكتوب اول مرحوم سيد: | #:مكتوب اول مرحوم سيد: | ||
#:نكته: «غرض از اين شعر، اقامه برهان است بر عدم بلوغ عقل به آن مقام شامخ - جل و علا - به طريق لم كه استدلال از علت به معلول باشد؛ چه در محل خود مقرر است كه: وجود اشياء در علم حق مقدم است بر وجود آنها در خارج، بلكه از مبادى وجود آنهاست در خارج و معلوم است كه: وجود علمى اشياء به اضافه اشراقيه علميه حق است - جل و علا - و معلوم است كه عدم علت، علت عدم معلول است و حاصل معنى شعر آن است كه او جل و علا در مقام عز شامخ، غير خود را نبيند و ادراك ننمايد و از خود خارج نشود، كه اين علت عدم اشياء است در آن مقام منيع، پس چگونه عقل فضلا عن غيره، تواند به آن مقام منيع برسد و حال آنكه فناء و اضمحلال آنها قبل از وصول به آن مقام خواهد بود؟»<ref>همان، ص55</ref> | #:نكته: «غرض از اين شعر، اقامه برهان است بر عدم بلوغ عقل به آن مقام شامخ - جل و علا - به طريق لم كه استدلال از علت به معلول باشد؛ چه در محل خود مقرر است كه: وجود اشياء در علم حق مقدم است بر وجود آنها در خارج، بلكه از مبادى وجود آنهاست در خارج و معلوم است كه: وجود علمى اشياء به اضافه اشراقيه علميه حق است - جل و علا - و معلوم است كه عدم علت، علت عدم معلول است و حاصل معنى شعر آن است كه او جل و علا در مقام عز شامخ، غير خود را نبيند و ادراك ننمايد و از خود خارج نشود، كه اين علت عدم اشياء است در آن مقام منيع، پس چگونه عقل فضلا عن غيره، تواند به آن مقام منيع برسد و حال آنكه فناء و اضمحلال آنها قبل از وصول به آن مقام خواهد بود؟»<ref>همان، ص55</ref> | ||
خط ۹۴: | خط ۸۶: | ||
#مكتوب چهارم مرحوم سيد: | #مكتوب چهارم مرحوم سيد: | ||
#:نكته: «بعد از تنزل به مقام كثرت و اعتبار به اعتبار مراتب و عليت و معلوليت و ظهور و بطون و ساير درجات وجود در ظرف اعتبار، به اعتبار كردن ماهيات را بأنفسها كه مجرد اعتبار است و اعتبار كردن وجود را براى آنها كه اعتبار في اعتبار است؛ آن وقت كثرت در موجودات، بل الوجودات و التفاوت بالغنى و الفقر و القوة و الضعف و الاستقلال و الربط و غير ذلك، همه درست است. و از اين جهت است كه: حيثيت تقييديه كه مجرد اعتبار است، اخذ در وجودات امكانيه شده، كه اگر الغاء حيثيت شود و صرف الوجود ملحوظ شود، تعدد از بين برداشته شود... | #:نكته: «بعد از تنزل به مقام كثرت و اعتبار به اعتبار مراتب و عليت و معلوليت و ظهور و بطون و ساير درجات وجود در ظرف اعتبار، به اعتبار كردن ماهيات را بأنفسها كه مجرد اعتبار است و اعتبار كردن وجود را براى آنها كه اعتبار في اعتبار است؛ آن وقت كثرت در موجودات، بل الوجودات و التفاوت بالغنى و الفقر و القوة و الضعف و الاستقلال و الربط و غير ذلك، همه درست است. و از اين جهت است كه: حيثيت تقييديه كه مجرد اعتبار است، اخذ در وجودات امكانيه شده، كه اگر الغاء حيثيت شود و صرف الوجود ملحوظ شود، تعدد از بين برداشته شود... | ||
#:{{شعر}}{{ب|''ميان ماه من تا ماه گردون''|2=''تفاوت از زمين تا آسمان است''}}{{پایان شعر}} <ref>همان، ص121</ref> | #:{{شعر}}{{ب|''ميان ماه من تا ماه گردون''|2=''تفاوت از زمين تا آسمان است''}}{{پایان شعر}}<ref>همان، ص121</ref> | ||
#مكتوب پنجم مرحوم شيخ: | #مكتوب پنجم مرحوم شيخ: | ||
#:نكته: «خيلى عجيب است كه در اينگونه مطالب برهانيه چرا بايد به الفاظ خوش و اشعار شيرين اكتفا شود؟ لا حكم إلا لله. و اما آنكه وحدت و كثرت هر دو حقيقى است، پس در نوشته سابقه عرض شده بود كه: وحدت وجود، عدديه نيست تا منافى كثرت باشد، بلكه وحدت اطلاقيه انبساطيه است؛ فليس في دار الوجود إلا صرف الوجود المتجلي في مقام فعله، تجليا وحدانيا على نهج وحدته و ذلك التجلي هو الساري في مرائي الممكنات كالمطلق في المقيد، لا أن الوجود الواجبي بذاته كذلك؛ تعالى عما يقول الظالمون»<ref>همان، ص129</ref> | #:نكته: «خيلى عجيب است كه در اينگونه مطالب برهانيه چرا بايد به الفاظ خوش و اشعار شيرين اكتفا شود؟ لا حكم إلا لله. و اما آنكه وحدت و كثرت هر دو حقيقى است، پس در نوشته سابقه عرض شده بود كه: وحدت وجود، عدديه نيست تا منافى كثرت باشد، بلكه وحدت اطلاقيه انبساطيه است؛ فليس في دار الوجود إلا صرف الوجود المتجلي في مقام فعله، تجليا وحدانيا على نهج وحدته و ذلك التجلي هو الساري في مرائي الممكنات كالمطلق في المقيد، لا أن الوجود الواجبي بذاته كذلك؛ تعالى عما يقول الظالمون»<ref>همان، ص129</ref> | ||
#مكتوب پنجم مرحوم سيد: | #مكتوب پنجم مرحوم سيد: | ||
#:نكته: «بهترين طرق براى معرفت اين | #:نكته: «بهترين طرق براى معرفت اين کیفیت وحدت با كثرت، معرفت نفس و کیفیت سريان اوست در جميع مراتب از شؤون خود؛ از عقل و خيال و طبع و صدور افعال خارجيه از او و عينيت اوست با هر مرتبه در آن مرتبه و اگر تصوير كرديد وجود معلولى را براى عالم مواد با وحدت فيض اقدس، چرا تصوير نشود با وحدت حضرت حق جل و علا»<ref>همان، ص137</ref> | ||
#مكتوب ششم مرحوم شيخ: | #مكتوب ششم مرحوم شيخ: | ||
#:نكته: «البته از واضحات است كه: اين معامله كه با فيض مقدس مىشود، ممكن نيست كه با وجود واجب شود؛ زيرا كه واجب لا يعقل إلا أن يكون صرف الوجود و صرف حقيقت هستى معرى و مبرى است از اتحاد با حدود ماهويه و عدميه و سمات امكانات و نقصانات إلا أن يكون فاقدا لدرجة الصرافة و المحوضة و هو خلف و لهذه الجهة نلتزم بالوجود المنبسط كما لا يخفى على أهله»<ref>همان، ص142</ref> | #:نكته: «البته از واضحات است كه: اين معامله كه با فيض مقدس مىشود، ممكن نيست كه با وجود واجب شود؛ زيرا كه واجب لا يعقل إلا أن يكون صرف الوجود و صرف حقيقت هستى معرى و مبرى است از اتحاد با حدود ماهويه و عدميه و سمات امكانات و نقصانات إلا أن يكون فاقدا لدرجة الصرافة و المحوضة و هو خلف و لهذه الجهة نلتزم بالوجود المنبسط كما لا يخفى على أهله»<ref>همان، ص142</ref> | ||
خط ۱۰۷: | خط ۹۹: | ||
#:نكته: «اين تجلى الهى و اين اعتبار اصطلاحى، آيا مطابق مفهوم وجود هست يا نه؟ و آيا مطابق مناط وجود ممكن و منشأ آثار خارجيه او هست يا نه؟ و التزام به آنكه هيچكدام نيست، يا آنكه نعوذ بالله، مناط وجود واجب و منشأ ترتب آثار وجود واجبى است، منافى برهان و تصريحات اعيان از اهل معرفت و ايقان است»<ref>همان، ص153 - 154</ref> | #:نكته: «اين تجلى الهى و اين اعتبار اصطلاحى، آيا مطابق مفهوم وجود هست يا نه؟ و آيا مطابق مناط وجود ممكن و منشأ آثار خارجيه او هست يا نه؟ و التزام به آنكه هيچكدام نيست، يا آنكه نعوذ بالله، مناط وجود واجب و منشأ ترتب آثار وجود واجبى است، منافى برهان و تصريحات اعيان از اهل معرفت و ايقان است»<ref>همان، ص153 - 154</ref> | ||
#مكتوب هفتم مرحوم سيد: | #مكتوب هفتم مرحوم سيد: | ||
#:نكته: «تكرر بيانات و اصرار آن بزرگوار بر | #:نكته: «تكرر بيانات و اصرار آن بزرگوار بر براهین اثبات كثرت حقيقيه، بحمد الله بر اين حقير واضح و آشكار شد كه: آن شخص كه كلام بر طريقه ذوق المتألهين تا حال مىداشت، اشتباه كرده بود و اين براهین و لزوم شناعتى كه فرموده بوديد، در او اثر نمىگذارد. گويا خداوند متعال چشم او را از غير خود كور كرده بود؛ خداوند كورترش كند. مىگويد: توهم مفاسد شنيعه از ديدن تعدد است و عدم طلوع آفتاب حقيقت. مىكده حمام نيست»<ref>همان، ص156</ref> | ||
بخش دوم: اين بخش، مشتمل بر تذييل و محاكمات [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] است: | بخش دوم: اين بخش، مشتمل بر تذييل و محاكمات [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] است: | ||
علامه، نخست اشارهاى به شرح حال و منزلت سيد و شيخ داشته و بعد مطالبى درباره هريك از اين مكاتبات مطرح كردهاند به شرح زير: | علامه، نخست اشارهاى به شرح حال و منزلت سيد و شيخ داشته و بعد مطالبى درباره هريك از اين مكاتبات مطرح كردهاند به شرح زير: | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۰۸: | ||
#:نكته: «تحقق ماهيات تحقق سرابى است و ظهورى است كه در مظاهر ماديه استقرار يافته و چنانچه صورت آب در سراب و صورت مرئى در مرآت، صورتى است كه راستى مشهود است، ولى مال سراب و ملك مرآت نيست و سراب كه زمين شورهزار است و مرآت كه جسم صيقلى است، محل ظهور صورت است، همچنين ماهيات عين وجود خود نيستند، بلكه صور غير آنها هستند كه در آنها به ظهور پيوستهاند»<ref>همان، ص167</ref> | #:نكته: «تحقق ماهيات تحقق سرابى است و ظهورى است كه در مظاهر ماديه استقرار يافته و چنانچه صورت آب در سراب و صورت مرئى در مرآت، صورتى است كه راستى مشهود است، ولى مال سراب و ملك مرآت نيست و سراب كه زمين شورهزار است و مرآت كه جسم صيقلى است، محل ظهور صورت است، همچنين ماهيات عين وجود خود نيستند، بلكه صور غير آنها هستند كه در آنها به ظهور پيوستهاند»<ref>همان، ص167</ref> | ||
#تذييل بر مكتوب اول سيد: | #تذييل بر مكتوب اول سيد: | ||
#:نكته: «اين نظريه، نظريه تشكيك وجود را ابطال نمىكند، بلكه نظريه فوق آن را اثبات مىكند و حقيقتى را تشخيص مىدهد كه به موجب آن، نظر اولى صورت مجازيت اتخاذ مىكند و بالجمله چنانچه حكماى يونان، بحث در احكام ماهيت كرده و با | #:نكته: «اين نظريه، نظريه تشكيك وجود را ابطال نمىكند، بلكه نظريه فوق آن را اثبات مىكند و حقيقتى را تشخيص مىدهد كه به موجب آن، نظر اولى صورت مجازيت اتخاذ مىكند و بالجمله چنانچه حكماى يونان، بحث در احكام ماهيت كرده و با براهین، احكامى از براى آنها اثبات میكردند و چون حكماى اسلام نظريه اصالت وجود و تشكيك وجود و اعتباريت ماهيت را به اثبات رسانيدند، سبک اولى باطل نشده و احكام ثابته آن از ميان نرفت... همچنين مسئله وحدت شخصى وجود، نسبت به وحدت تشكيكى وجود، نظرى است ادق در برابر نظر دقيق و حقيقتى است عميقتر از حقيقتى كه تشكيك وجود به آن در مقابل أصالة الماهية حكم مىكرد»<ref>همان، ص171 - 172</ref> | ||
#تذييل بر مكتوب دوم شيخ: | #تذييل بر مكتوب دوم شيخ: | ||
#:نكته: «مرحوم شيخ بناى اعتراض خود را بر تحقق تشكيك در مظاهر چنانچه حكماء اختيار كردهاند، استوار كرده و از علم مذكور در شعر، علم ذاتى فهميده، چنانچه پر واضح است؛ با اينكه عرفا به تشكيك در ظهورات قائلند و علم تفصيلى قبل الايجاد به ماهيات را در مقام خارج از ذات مىدانند و شيخ [[عطار، محمد بن ابراهیم|فريدالدين عطار نيشابورى]] از اساطين عرفاء مىباشد و اين دو مسئله و خاصه مسئله تشكيك در ظهورات، به اندازهاى از اين طائفه روشن است كه نظم و نثر آنها را از او مملو و بر مراجعهكننده جاى هيچگونه ترديد و شك باقى نيست و درهرصورت، شعر صاحب شعر را طبق مذاق خودش تفسير بايد كرد؛ خواه صحيح و خواه فاسد»<ref>همان، ص175</ref> | #:نكته: «مرحوم شيخ بناى اعتراض خود را بر تحقق تشكيك در مظاهر چنانچه حكماء اختيار كردهاند، استوار كرده و از علم مذكور در شعر، علم ذاتى فهميده، چنانچه پر واضح است؛ با اينكه عرفا به تشكيك در ظهورات قائلند و علم تفصيلى قبل الايجاد به ماهيات را در مقام خارج از ذات مىدانند و شيخ [[عطار، محمد بن ابراهیم|فريدالدين عطار نيشابورى]] از اساطين عرفاء مىباشد و اين دو مسئله و خاصه مسئله تشكيك در ظهورات، به اندازهاى از اين طائفه روشن است كه نظم و نثر آنها را از او مملو و بر مراجعهكننده جاى هيچگونه ترديد و شك باقى نيست و درهرصورت، شعر صاحب شعر را طبق مذاق خودش تفسير بايد كرد؛ خواه صحيح و خواه فاسد»<ref>همان، ص175</ref> | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۱۸: | ||
#:نكته: «اما عرفاء چون تشكيك را در ظهورات مىدانند، نه در مظاهر، چنانچه گذشت، لهذا حدود وجود را مراتب تعينات علمى حق سبحانه مىگيرند و گويند: اول تعين، بودن وجود حق است نفس ذاته كه تعين احدى است و تعين احدى به جهت صرافت، منشأ تعين واحدى است كه جامعيت جميع كمالات است بهنحو وحدت و بقيه اسماء واحدا بعد آخر از اين مقام منتشى هستند و موجودات امكانى هم از آنها با تفصيلى كه در كتبشان مسطور است و از اين جهت مرحوم سيد(ره) كلام مرحوم شيخ(ره) را كه تعين احدى و واحدى را به لحاظ عقل نسبت داده بود، تبديل به لحاظ حق سبحانه نمود»<ref>همان، ص182</ref> | #:نكته: «اما عرفاء چون تشكيك را در ظهورات مىدانند، نه در مظاهر، چنانچه گذشت، لهذا حدود وجود را مراتب تعينات علمى حق سبحانه مىگيرند و گويند: اول تعين، بودن وجود حق است نفس ذاته كه تعين احدى است و تعين احدى به جهت صرافت، منشأ تعين واحدى است كه جامعيت جميع كمالات است بهنحو وحدت و بقيه اسماء واحدا بعد آخر از اين مقام منتشى هستند و موجودات امكانى هم از آنها با تفصيلى كه در كتبشان مسطور است و از اين جهت مرحوم سيد(ره) كلام مرحوم شيخ(ره) را كه تعين احدى و واحدى را به لحاظ عقل نسبت داده بود، تبديل به لحاظ حق سبحانه نمود»<ref>همان، ص182</ref> | ||
بخش سوم: اين بخش، مشتمل بر تذييلات آيتالله سيد [[حسینی طهرانی، محمدحسین|محمدحسين | بخش سوم: اين بخش، مشتمل بر تذييلات آيتالله سيد [[حسینی طهرانی، محمدحسین|محمدحسين حسینى طهرانى]] است به شرح زير: | ||
#تتمه تذييل بر مكتوب سوم سيد: | #تتمه تذييل بر مكتوب سوم سيد: | ||
#:نكته: «تمام موجودات، معانى حرفيه نسبت به ذات اقدس حق - جل و علا - هستند و همگى آيات و مرآئى و ظهورات اويند و حمل هو هو در اينجا همچون صورت مشاهد در مرآت، با صاحب صورت، حمل حقيقه و رقيقه است كه از طرفى اوست؛ زيرا غير از او نيست و از طرفى غير اوست؛ زيرا حقيقت آن صاحب صورت با آن كمال و عقل و آثار و خصوصيات خارجيه كجا؟ و اين صورت كجا؟»<ref>همان، ص192</ref> | #:نكته: «تمام موجودات، معانى حرفيه نسبت به ذات اقدس حق - جل و علا - هستند و همگى آيات و مرآئى و ظهورات اويند و حمل هو هو در اينجا همچون صورت مشاهد در مرآت، با صاحب صورت، حمل حقيقه و رقيقه است كه از طرفى اوست؛ زيرا غير از او نيست و از طرفى غير اوست؛ زيرا حقيقت آن صاحب صورت با آن كمال و عقل و آثار و خصوصيات خارجيه كجا؟ و اين صورت كجا؟»<ref>همان، ص192</ref> | ||
#تذييل بر مكتوب چهارم شيخ: | #تذييل بر مكتوب چهارم شيخ: | ||
#:نكته: «[[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] در ميان جميع امت رسولالله(ص) يگانه فردى است كه حاق و حقيقت توحيد را بدين پايه و بدين مرتبه، از پيغمبر اكرم(ص) گرفته است و با قدم ثبات و سير در عوالم نامتناهى، آن را در صقع وجود خود جاى داده است و متحقق به حقيقت سوره توحيد و شش آيه اول از سوره حديد گرديده است و به اعلى ذروه از اوج مقام انسان كامل رسيده است. خطبههائى را كه آن حضرت در مقام عرفان و توحيد حضرت حق و صفات و اسماى او بيان نموده است، همگى وجدانيات و مشاهدات درونى و سرى اوست و | #:نكته: «[[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] در ميان جميع امت رسولالله(ص) يگانه فردى است كه حاق و حقيقت توحيد را بدين پايه و بدين مرتبه، از پيغمبر اكرم(ص) گرفته است و با قدم ثبات و سير در عوالم نامتناهى، آن را در صقع وجود خود جاى داده است و متحقق به حقيقت سوره توحيد و شش آيه اول از سوره حديد گرديده است و به اعلى ذروه از اوج مقام انسان كامل رسيده است. خطبههائى را كه آن حضرت در مقام عرفان و توحيد حضرت حق و صفات و اسماى او بيان نموده است، همگى وجدانيات و مشاهدات درونى و سرى اوست و مدرک ات حضورى و مكاشفات حقه حقيقيه و علوم سرمديه اوست كه چون شمس درخشان از آن پرده برمىدارد و محبوب و معبود خود را با بلندترين صدائى و با استوارترين منطق و برهانى به عالم بشريت تا ابد معرفى مىكند»<ref>همان، ص210 - 211</ref> | ||
#تذييل بر مكتوب چهارم سيد: | #تذييل بر مكتوب چهارم سيد: | ||
#:نكته: «مرحوم آقا سيد احمد كربلائى اعلى الله مقامه در اين مكتوب به | #:نكته: «مرحوم آقا سيد احمد كربلائى اعلى الله مقامه در اين مكتوب به شریک حكيم خود در مكاتبه گوشه مىزند و خرده مىگيرد و با عبارات لطيفه و مطالب و قصص ظريفه، روش او را قدح مىنمايد و مىخواهد به او بفهماند كه: تا از خود نگذرى، به خدا نخواهى پيوست و تا از نفس و آثار آن بيرون نروى چهره شمس عالمتاب بر تو مكشوف نخواهد افتاد و تا چشم و گوش خر عالم طبع و كثرت را نفروشى، چشم و گوش عالم ملكوت و وحدت براى تو پيدا نمىشود»<ref>همان، ص232</ref> | ||
#تذييل بر مكتوب پنجم شيخ: | #تذييل بر مكتوب پنجم شيخ: | ||
#:نكته: «براى صاحبدلان تمام شؤونات و اطوار وجودى هر انسانى، از طبع و مثال و عقل (عالم تكليف و برزخ و قيامت) فعلا مشهود و حاضر و براى غير از آنها عالم مثال و برزخ پس از عالم طبع و تكليف و عالم عقل و قيامت پس از عبور از عالم مثال و برزخ متجلى مىگردد و به شهود مىرسد؛ نه آنكه آن وقت به وجود مىآيد. و كم فرق بين الأمرين و منزلة بين المنزلتين؟ بر اساس تشكيك در وجود كه اختلاف و درجات حقيقى را در مراتب وجود و در مظاهر آن واقعا مىپذيرد، وجود موجودات بر اصل عليت حضرت حق است كه وجود واجب و يا عقل و يا نفس، واسطه در ثبوت موجوديت آنها مىباشند. و بر اساس توحيد حق و صرافت و تشخص در وجود، اختلافى در مراتب وجود و در مظاهر آن نيست، بلكه اختلاف در نفس ظهورات وجود است و وجود موجودات بر اصل اشراق و اضافه و تجلى است، كه وجود واجب و يا عقل و يا نفس واسطه در عروض موجوديت و انتساب آنها مىباشند. و بعد از اقامه برهان بر اينكه حقيقت ذات واجب اقتضاى صرافت در وجود را دارد و لازمه صرافت، وحدت و تشخص در وجود است، ديگر بحث از واسطه در ثبوت نمودن و نفى واسطه در عروض كردن حق را نسبت به موجودات معنى ندارد»<ref>همان، ص239 - 240</ref> | #:نكته: «براى صاحبدلان تمام شؤونات و اطوار وجودى هر انسانى، از طبع و مثال و عقل (عالم تكليف و برزخ و قيامت) فعلا مشهود و حاضر و براى غير از آنها عالم مثال و برزخ پس از عالم طبع و تكليف و عالم عقل و قيامت پس از عبور از عالم مثال و برزخ متجلى مىگردد و به شهود مىرسد؛ نه آنكه آن وقت به وجود مىآيد. و كم فرق بين الأمرين و منزلة بين المنزلتين؟ بر اساس تشكيك در وجود كه اختلاف و درجات حقيقى را در مراتب وجود و در مظاهر آن واقعا مىپذيرد، وجود موجودات بر اصل عليت حضرت حق است كه وجود واجب و يا عقل و يا نفس، واسطه در ثبوت موجوديت آنها مىباشند. و بر اساس توحيد حق و صرافت و تشخص در وجود، اختلافى در مراتب وجود و در مظاهر آن نيست، بلكه اختلاف در نفس ظهورات وجود است و وجود موجودات بر اصل اشراق و اضافه و تجلى است، كه وجود واجب و يا عقل و يا نفس واسطه در عروض موجوديت و انتساب آنها مىباشند. و بعد از اقامه برهان بر اينكه حقيقت ذات واجب اقتضاى صرافت در وجود را دارد و لازمه صرافت، وحدت و تشخص در وجود است، ديگر بحث از واسطه در ثبوت نمودن و نفى واسطه در عروض كردن حق را نسبت به موجودات معنى ندارد»<ref>همان، ص239 - 240</ref> | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۳۸: | ||
#تذييل بر مكتوب هفتم سيد: | #تذييل بر مكتوب هفتم سيد: | ||
#:نكته: «علت تأبى شيخ از تسليم شدن بر وحدت ذات اقدس او و معيت او با موجودات و سيطره و احاطه وجودى او بر همه عالم و جميع اشياء و انمحاء و اندكاك همگى ذاتا و صفتا و فعلا در ذات او، فقط و فقط خود را موجود در قبال حق دانستن است كه مرحوم سيد از آن تعبير به جبلانيت نموده بود»<ref>همان، ص326</ref> | #:نكته: «علت تأبى شيخ از تسليم شدن بر وحدت ذات اقدس او و معيت او با موجودات و سيطره و احاطه وجودى او بر همه عالم و جميع اشياء و انمحاء و اندكاك همگى ذاتا و صفتا و فعلا در ذات او، فقط و فقط خود را موجود در قبال حق دانستن است كه مرحوم سيد از آن تعبير به جبلانيت نموده بود»<ref>همان، ص326</ref> | ||
#:نكته پايانى: «سيره عملى بزرگان و عالمان ربانى حوزههاى علميه در پاسخگويى به پرسشهاى همه مردم حتى كودكان و نوجوانان، پرهيز از تحقير و خشونتهاى كلامى و رعايت احترام و ادب و مهربانى و ملاطفت و استفاده از «حكمت و موعظه حسنه و جدال احسن» است. مؤلف محترم، آيتالله سيد [[حسینی طهرانی، محمدحسین|محمدحسين | #:نكته پايانى: «سيره عملى بزرگان و عالمان ربانى حوزههاى علميه در پاسخگويى به پرسشهاى همه مردم حتى كودكان و نوجوانان، پرهيز از تحقير و خشونتهاى كلامى و رعايت احترام و ادب و مهربانى و ملاطفت و استفاده از «حكمت و موعظه حسنه و جدال احسن» است. مؤلف محترم، آيتالله سيد [[حسینی طهرانی، محمدحسین|محمدحسين حسینى طهرانى]]، موافق نظر آيتالله سيد احمد كربلايى و قائل به «وحدت شخصى وجود» و مخالف نظر آيتالله غروى اصفهانى و «وحدت تشكيكى وجود» است و در نقد مباحث آيتالله شيخ محمدحسين غروى اصفهانى، سخت كوشيده و افزون بر ارائه توضيح و استدلال، تمثيلها و حكايات و اشعارى نيز آورده كه اين موارد مانند تعبير انتقادى اخلاقى «جبلانيت» و قضاوت انحصارى «فقط و فقط»<ref>همان، ص326</ref>و بدبينى و داورى ارزشى مندرج در داستان منقول در باب «كفر وحدتوجودىها»<ref>همان، ص329 - 330</ref>از منظر چگونگى بيان و داورى اخلاقى و آداب تعليم و تعلم در نظام تربيتى اسلام، بى ترديد نيازمند بازنگرى و تأمل و بررسى بيشتر است. | ||
== نسخهها و چاپهاى كتاب == | == نسخهها و چاپهاى كتاب == | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۴۵: | ||
در مورد چگونگى انتشار اين مكاتبات فلسفى - عرفانى، چند نكته گفتنى است: | در مورد چگونگى انتشار اين مكاتبات فلسفى - عرفانى، چند نكته گفتنى است: | ||
#براى نخستين بار استاد [[آشتیانی، | #براى نخستين بار استاد [[آشتیانی، سید جلالالدین|سيد جلالالدين آشتيانى]] اين مكاتبات را در نشريه «جاويدان خرد» بهصورت مقالهاى در سه قسمت و به ترتيب در سالهاى 1354، 1355 و 1357ش، با مقدمه و تعليقات، تصحيح و منتشر كرد. [[آشتیانی، سید جلالالدین|استاد آشتيانى]] با آنكه از سويى، در آثارش بيشتر در نقش شارح ظاهر مىشد و كمتر به انتقاد مىپرداخت و از سويى ديگر، در موضوع مورد بحث همعقيده با سيد احمد كربلايى و قائل به «وحدت شخصى وجود» بود، ولى بااينهمه، چند انتقاد اساسى بر آيتالله كربلايى وارد كرد و از جمله در تعليقه 80<ref>مكاتبات عرفانى، ص94</ref>و تعليقه 84<ref>همان، ص101 - 103</ref>او را قائل به «أصالة الماهية» دانست و در تعليقه 43<ref>همان، ص67 - 68</ref>با اشاره به گرايش سيد به مسلك ذوق التأله محقق دوانى؛ يعنى أصالة الوجود در حضرت حق و أصالة الماهية در خلق، آن را بديهى البطلان دانست؛ زيرا ادله طرفين، قول به تفصيل را رد مىكند و حتى تصريح كرد كه «مرحوم سيد از تقرير برهان بر مطلب، مرتب طفره مىرود و با شعر و غزل و تغزل از معركه خارج مىشود و بالاخره نفرمود كه چرا وجودات خاصه امكانيه كه به قول او محدود به ماهيات اعتباريهاند، اعتبار و اوهام صرفند؟! حق اول، مگر صرف خارج و عين واقع و نفس منشأيت اثر نيست؟! مگر اثر غير از معلول است؟! مگر معلول از لوازم وجود خارجى علت نمىباشد؟!...»<ref>همان، تعليقه 47، ص72</ref>و «مرحوم عارف محقق سيد احمد مانند ساير عرفاى اتباع آقا محمد بيدآبادى در نظريات و برهانيات تضلع ندارد و در مقام كشف، اعيان ممكنات را اعتبارى ديده و در مقام غلبه وحدت، كثرت را موهوم شناخته است»<ref>همان، تعليقه 43، ص67 - 68</ref>و البته طبيعى است كه اين گونه انتقادها به مذاق هواداران «وحدت شخصى وجود» مانند آيتالله حسینى تهرانى، هيچ خوش نيامد. | ||
#[[آشتیانی، | #[[آشتیانی، سید جلالالدین|استاد آشتيانى]] در سال 1361ش، مقالات مذكور را در كتابى مستقل تحت عنوان «مكاتبات عرفانى بين سيد احمد حائرى و شيخ محمدحسين غروى»، جمع و بدون هيچ تغييرى منتشر كرد. | ||
#رساله محاكمات [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] كه شامل تعليقات ايشان بر شش مكتوب آغازين از اين مكاتبات عرفانى بود، بهوسيله استاد حسن [[حسنزاده آملی، حسن|حسنزاده آملى]] تصحيح و در يادنامه شهيد آيتالله قدوسى در سال 1361ش، منتشر شد. | #رساله محاكمات [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] كه شامل تعليقات ايشان بر شش مكتوب آغازين از اين مكاتبات عرفانى بود، بهوسيله استاد حسن [[حسنزاده آملی، حسن|حسنزاده آملى]] تصحيح و در يادنامه شهيد آيتالله قدوسى در سال 1361ش، منتشر شد. | ||
#استاد [[حسینی طهرانی، محمدحسین|آيتالله سيد محمدحسين | #استاد [[حسینی طهرانی، محمدحسین|آيتالله سيد محمدحسين حسینى تهرانى]] كه از برخى تعليقات انتقادى آيتالله [[آشتیانی، سید جلالالدین|سيد جلالالدين آشتيانى]] رنجيده بود، در سال 1410ق، مكاتبات مذكور را همراه با تعليقات [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] و تذييلهايى از خودش بدون يادكرد از تلاش علمى [[آشتیانی، سید جلالالدین|استاد آشتيانى]]، تحت عنوان «مكاتيب حكمى و عرفانى» و سپس در سال 1417ق، تحت عنوان «توحيد علمى و عينى در مكاتيب حكمى و عرفانى» منتشر كرد و در جانبدارى از سيد احمد كربلايى همه توان خود را به كار برد و افزون بر بحث و استدلال، حتى از اشعار متعدد عربى و فارسى و خاطره و داستان نيز براى اثبات نظرش بهره گرفت<ref>توحيد علمى و عينى، صص 327، 337، 325 و...</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۵۴: | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
#توحيد علمى و عينى در مكاتيب حكمى و عرفانى، سيد محمدحسين | #توحيد علمى و عينى در مكاتيب حكمى و عرفانى، سيد محمدحسين حسینى تهرانى، انتشارات [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبائى]]، چاپ دوم، مشهد 1417ق، (يب + 352 ص). | ||
#مكاتبات عرفانى بين سيد احمد حائرى و شيخ محمدحسين غروى، تصحيح و تعليقات [[آشتیانی، | #مكاتبات عرفانى بين سيد احمد حائرى و شيخ محمدحسين غروى، تصحيح و تعليقات [[آشتیانی، سید جلالالدین|سيد جلالالدين آشتيانى]]، مركز انتشارات علمى و فرهنگى، تهران 1361ش (106 ص). | ||
#جاويدان خرد (دوفصلنامه)، زير نظر سيد | #جاويدان خرد (دوفصلنامه)، زير نظر سيد حسین نصر، نشريه انجمن شاهنشاهى فلسفه ايران، سال اول: شماره اول و سال دوم: شماره اول و سال چهارم: شماره اول. | ||
#يادنامه شهيد آيتالله قدوسى، به ضميمه رساله محاكمات از استاد [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، انتشارات شفق، قم 1363ش. | #يادنامه شهيد آيتالله قدوسى، به ضميمه رساله محاكمات از استاد [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]]، انتشارات شفق، قم 1363ش. | ||
{{تصوف و عرفان}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده: تصوف و عرفان]] | [[رده: تصوف و عرفان]] | ||
[[رده: مباحث خاص تصوف و عرفان]] | [[رده: مباحث خاص تصوف و عرفان]] | ||