تهذیب نفس از دیدگاه قرآن به ضمیمه تحلیلی بر نظم نوین جهانی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'حسين مظاهرى' به 'حسين مظاهرى ')
    جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
     
    (۳۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR18430J1.jpg|بندانگشتی|تهذیب نفس از دیدگاه قرآن به ضمیمه تحلیلی بر نظم نوین جهانی]]
    | تصویر =NUR18430J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =تهذیب نفس از دیدگاه قرآن به ضمیمه تحلیلی بر نظم نوین جهانی
    |+ |
    | پدیدآوران =  
    |-
    [[ولایتی، علی‌اکبر]] (نویسنده)
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|تهذیب نفس از دیدگاه قرآن به ضمیمه تحلیلی بر نظم نوین جهانی
    |-
    |نام های دیگر کتاب
    |data-type='otherBookNames'|
    |-
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[ولایتی، علی اکبر]] (نويسنده)


    [[مظاهری، حسین]] (نويسنده)
    [[مظاهری، حسین]] (نویسنده)
    |-
    | زبان =فارسی
    |زبان  
    | کد کنگره =
    |data-type='language'|فارسی
    | ناشر =  
    |-
    دانشگاه علوم اسلامی رضوی
    |کد کنگره  
    | مکان نشر =مشهد مقدس - ایران
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|
    | سال نشر = 1374 ش  
    |-
    |موضوع
    |data-type='subject'|
    |-
    |ناشر
    |data-type='publisher'|دانشگاه علوم اسلامی رضوی
    |-
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|مشهد مقدس - ایران
    |-
    |سال نشر  
    |data-type='publishYear'| 1374 هـ.ش  
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE18430AUTOMATIONCODE
    |}
    </div>


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE18430AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =18430
    | کتابخوان همراه نور =18430
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}
    {{کاربردهای دیگر|تهذیب نفس (ابهام زدایی)}}


    == معرفى اجمالى ==
    '''تهذیب نفس از دیدگاه قرآن به ضمیمه تحلیلی بر نظم نوین جهانی'''، مجموعه‌اى است از چند سخنرانى [[مظاهری، حسین|آیت‌الله مظاهرى]] پیرامون بررسى، تشریح و توضیح تهدیب نفس از دیدگاه قرآن و یک سخنرانى از دکتر [[ولایتی، علی‌اکبر|على‌اکبر ولایتى]].


     
    کتاب، به زبان فارسى و در سال 1374ش، نوشته شده است.
    «تهذيب نفس از ديدگاه قرآن به ضميمه تحليلى بر نظم نوين جهانى»، مجموعه‌اى است از چند سخنرانى آيت‌الله مظاهرى پيرامون بررسى، تشريح و توضيح تهديب نفس از ديدگاه قرآن و يك سخنرانى از دكتر [[ولایتی، علی‌اکبر|على‌اكبر ولايتى]].
     
    كتاب، به زبان فارسى و در سال 1374ش، نوشته شده است.


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    کتاب، دربردارنده مجموعا هشت سخنرانى اخلاقى از آیت‌الله [[مظاهری، حسین|حسین مظاهرى]] در سال 1371ش، در جمع دانشجویان و طلاب حوزه و دانشگاه و یک سخنرانى سیاسى دکتر [[ولایتی، علی‌اکبر|على‌اکبر ولایتى]] تحت عنوان «تحلیلى بر نظم نوین جهانى» مى‌باشد.


    در تنظیم این مجموعه، برخى عبارت‌ها از سوى ویراستار اصلاح شده تا بتواند به‌صورت کتاب و نشریه درآید، البته بدون اینکه دخل و تصرفى در مطالب به عمل آید.


    كتاب، دربردارنده مجموعا هشت سخنرانى اخلاقى از آيت‌الله [[مظاهری، حسین|حسين مظاهرى]]  در سال 1371ش، در جمع دانشجويان و طلاب حوزه و دانشگاه و يك سخنرانى سياسى دكتر [[ولایتی، علی‌اکبر|على‌اكبر ولايتى]] تحت عنوان «تحليلى بر نظم نوين جهانى» مى‌باشد.
    بدیهى است عناوین و سرفصل‌ها و تیترهاى مختلف، منابع و همچنین تصحیح آن، از سوى ویراستار علمى این مجموعه به متن سخنرانى‌ها افزوده شده است.
     
    در تنظيم اين مجموعه، برخى عبارت‌ها از سوى ويراستار اصلاح شده تا بتواند به‌صورت كتاب و نشريه درآيد، البته بدون اينكه دخل و تصرفى در مطالب به عمل آيد.
     
    بديهى است عناوين و سرفصل‌ها و تيترهاى مختلف، منابع و همچنين تصحيح آن، از سوى ويراستار علمى اين مجموعه به متن سخنرانى‌ها افزوده شده است.


    اثر حاضر از نظر سبك بحث و پرداختن به مسائل اخلاقى و سياسى، براى اقشار مختلف مفيد و آموزنده مى‌باشد.
    اثر حاضر از نظر سبک بحث و پرداختن به مسائل اخلاقى و سیاسى، براى اقشار مختلف مفید و آموزنده مى‌باشد.


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    در سه گفتار نخست، اهمیت تهذیب نفس از دیدگاه قرآن بیان شده است.


    به عقیده [[مظاهری، حسین|آیت‌الله مظاهرى]]، مسئله تهذیب نفس از نظر قرآن، از مهم‌ترین مسائل بوده و مسئله‌اى مهم‌تر از آن وجود ندارد؛ از نظر قرآن، واجب مؤکد است که باید درخت رذالت را از دل کند و درخت فضیلت را به‌جاى آن غرس کرد. ایشان سوره شمس را یک سوره منحصربه‌فرد در قرآن مى‌داند که در آن، خداوند یازده بار قسم یاد کرده و سپس فرموده است: رستگارى فقط براى کسى است که مهذب بوده و توانسته باشد درخت رذالت را از دل برکنده باشد و شقى و بى‌بهره، کسى است که صفت رذیله‌اى بر دل او حکم‌فرما است.<ref>متن كتاب، ص7</ref>


    در سه گفتار نخست، اهميت تهذيب نفس از ديدگاه قرآن بيان شده است.
    وى در پاسخ به این سؤال که چرا قرآن این مقدار راجع به اخلاق تأکید دارد و چرا قرآن بعثت همه انبیا را مربوط به اخلاق مى‌داند؟ چنین پاسخ مى‌دهد که هدف از بعثت همه انبیاء، ساختن انسان‌هاست و در خصوص پیامبر(ص) این مضمون در قرآن تکرار شده که او براى پرورش و آموزش آمده است.<ref>همان، ص8</ref>


    به عقيده آيت‌الله مظاهرى، مسئله تهذيب نفس از نظر قرآن، از مهم‌ترين مسائل بوده و مسئله‌اى مهم‌تر از آن وجود ندارد؛ از نظر قرآن، واجب مؤكد است كه بايد درخت رذالت را از دل كند و درخت فضيلت را به‌جاى آن غرس كرد. ايشان سوره شمس را يك سوره منحصربه‌فرد در قرآن مى‌داند كه در آن، خداوند يازده بار قسم ياد كرده و سپس فرموده است: رستگارى فقط براى كسى است كه مهذب بوده و توانسته باشد درخت رذالت را از دل بركنده باشد و شقى و بى‌بهره، كسى است كه صفت رذيله‌اى بر دل او حكم‌فرما است <ref>متن كتاب، ص 7</ref>.
    نویسنده، معتقد است اگر صفت رذیله‌اى بر دل کسى حکم‌فرما باشد، هرچند وى انسانى توانمند باشد، نمى‌تواند حرکت کند. وى در تأیید این سخن، به آیه شریفه:''' «إنّا جَعَلْنا فی أعْناقِهِمْ أغْلالاً فَهِی إلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ وَ جَعَلْنا مِنْ بَینِ اَیدیهِمْ سَدّاً و مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ»'''<ref>يس: 7 - 9</ref>، تمسک جسته و به این نکته اشاره مى‌کند که در این آیه، سه تشبیه معقول به محسوس وجود دارد:


    وى در پاسخ به اين سؤال كه چرا قرآن اين مقدار راجع به اخلاق تأكيد دارد و چرا قرآن بعثت همه انبيا را مربوط به اخلاق مى‌داند؟ چنين پاسخ مى‌دهد كه هدف از بعثت همه انبياء، ساختن انسان‌هاست و در خصوص پيامبر(ص) اين مضمون در قرآن تكرار شده كه او براى پرورش و آموزش آمده است. <ref>همان، ص 8</ref>.
    الف)- صفت رذیله در دل، نظیر غل و زنجیرى است بر چشم؛


    نويسنده، معتقد است اگر صفت رذيله‌اى بر دل كسى حكم‌فرما باشد، هرچند وى انسانى توانمند باشد، نمى‌تواند حركت كند. وى در تأييد اين سخن، به آيه شريفه: ''' «إنّا جَعَلْنا في أعْناقِهِمْ أغْلالاً فَهِي إلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ وَ جَعَلْنا مِنْ بَينِ اَيديهِمْ سَدّاً و مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ» ''' <ref>يس: 7 - 9</ref>، تمسك جسته و به اين نكته اشاره مى‌كند كه در اين آيه، سه تشبيه معقول به محسوس وجود دارد:
    ب)- صفت رذیله، یک سد است براى یک انسانى که مى‌خواهد حرکت کند؛ آن‌هم سدى که هم پشت سر او قرار دارد و هم پیش روى او؛


    الف)- صفت رذيله در دل، نظير غل و زنجيرى است بر چشم؛
    ج)- اگر صفت رذیله‌اى بر دل حکم‌فرما باشد، دل را کور کرده و دیگر نمى‌تواند حرکت کند، نظیر کسى که چشم‌هایش بسته است.<ref>همان، ص19</ref>


    ب)- صفت رذيله، يك سد است براى يك انسانى كه مى‌خواهد حركت كند؛ آن‌هم سدى كه هم پشت سر او قرار دارد و هم پيش روى او؛
    نویسنده بر این باور است که قرآن شریف راجع به علم، تعلیم، تعلم و معلم، خیلى پافشارى کرده و آیات فراوانى در این باره نازل شده است. وى معتقد است گرچه قرآن و اسلام همه امتیازها را ملغى کرده، اما امتیاز علم را به درجاتى و امتیاز عالم را به درجاتى قبول کرده است.<ref>همان، ص21</ref>


    ج)- اگر صفت رذيله‌اى بر دل حكم‌فرما باشد، دل را كور كرده و ديگر نمى‌تواند حركت كند، نظير كسى كه چشم‌هايش بسته است <ref>همان، ص 19</ref>.
    به باور وى، قرآن یک براعت استهلالى دارد که به ما مى‌گوید: مقام علم، معلم، تعلیم و تعلم خیلى بالاست. وى معتقد است از نظر قاعده براعت استهلال، آیات اول سوره قدر، باید فشرده همه آیات باشد. این آیات باید برنامه بیست و سه ساله پیامبر(ص) را تعیین کند<ref>همان، ص22</ref>


    نويسنده بر اين باور است كه قرآن شريف راجع به علم، تعليم، تعلم و معلم، خيلى پافشارى كرده و آيات فراوانى در اين باره نازل شده است. وى معتقد است گرچه قرآن و اسلام همه امتيازها را ملغى كرده، اما امتياز علم را به درجاتى و امتياز عالم را به درجاتى قبول كرده است <ref>همان، ص 21</ref>.
    نویسنده، معتقد است هر جا که علم باشد، تمدن هم خواهد بود. وى براى اثبات این مدعا، قضیه انطاکیه در سوره «یس» را دلیل آورده است. در این سوره، خداوند ابتدا انطاکیه را «ده» مى‌نامد:''' «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أصْحابَ الْقَرْیة»'''؛ (پیغمبر! مردم آن ده را براى مردم مثال بزن)؛ بعد از آنکه پیغمبر خدا وارد آن ده شد، همان ده از نظر قرآن، شهر مى‌شود، مى‌فرماید:''' «وَ جاءَ مِنْ اَقْصى الْمَدینَة»'''؛ «مردى از کنار شهر، دوان‌دوان آمد و گفت: از این مرد پیروى کنید». همان انطاکیه که اول، ده بود و اطلاق ده بر آن شده بود، بعد از آنکه پیامبر خدا، در آنجا آمد، شهر شد و پروردگار عالم اطلاق شهر بر آن کرد. به نظر نویسنده این بدان معناست که از نظر قرآن، هر کجا علم و تعلیم و تعلم باشد، تمدن آنجاست و هر کجا که نباشد، ولو اینکه از نظر تمدن ظاهرى خیلى بالا باشد، دهى بیش نیست.


    به باور وى، قرآن يك براعت استهلالى دارد كه به ما مى‌گويد: مقام علم، معلم، تعليم و تعلم خيلى بالاست. وى معتقد است از نظر قاعده براعت استهلال، آيات اول سوره قدر، بايد فشرده همه آيات باشد. اين آيات بايد برنامه بيست و سه ساله پيامبر(ص) را تعيين كند <ref>همان، ص 22</ref>.
    وى بر این باور است که تعبدو تسلیم در مقابل اوامر و نواهى خدا، یکى از فضایل بزرگ است؛ به اندازه‌اى که علماى علم اخلاق مى‌گویند:


    نويسنده، معتقد است هر جا كه علم باشد، تمدن هم خواهد بود. وى براى اثبات اين مدعا، قضيه انطاكيه در سوره «يس» را دليل آورده است. در اين سوره، خداوند ابتدا انطاكيه را «ده» مى‌نامد: ''' «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أصْحابَ الْقَرْية» '''؛ (پيغمبر! مردم آن ده را براى مردم مثال بزن)؛ بعد از آنكه پيغمبر خدا وارد آن ده شد، همان ده از نظر قرآن، شهر مى‌شود، مى‌فرمايد: ''' «وَ جاءَ مِنْ اَقْصى الْمَدينَة» '''؛ «مردى از كنار شهر، دوان‌دوان آمد و گفت: از اين مرد پيروى كنيد». همان انطاكيه كه اول، ده بود و اطلاق ده بر آن شده بود، بعد از آنكه پيامبر خدا، در آنجا آمد، شهر شد و پروردگار عالم اطلاق شهر بر آن كرد. به نظر نويسنده اين بدان معناست كه از نظر قرآن، هر كجا علم و تعليم و تعلم باشد، تمدن آنجاست و هر كجا كه نباشد، ولو اينكه از نظر تمدن ظاهرى خيلى بالا باشد، دهى بيش نيست.
    #هدف از خلقت تشریع و تکوین، این است که انسان به مقام عبودیت برسد، عقل و دل در مقابل احکام خدا خاضع باشد و تعبدو تسلیم در آن رسوخ کرده باشد.
    #احکام، گرچه تابع مصالح و مفاسد نفس الامرى است و در متعلق امر، مصلحت و در متعلق نهى، مفسده وجود دارد، اما چیزى که مهم‌تر از این مصلحت و مفسده مى‌باشد، این است که مصلحت ملزمه‌اى در خود امر است، نه در «مأموربه». اینکه پروردگار عالم، امر و نهى کرده، براى این است که عبدرا بسازد و حالت تعبدو تسلیم به این انسان را بدهد.
    #از این جهت، هر عبادتى که تعبدش بیشتر، فضیلتش نیز بیشتر است.<ref>همان، ص41</ref>


    وى بر اين باور است كه تعبد و تسليم در مقابل اوامر و نواهى خدا، يكى از فضايل بزرگ است؛ به اندازه‌اى كه علماى علم اخلاق مى‌گويند:
    در گفتار چهارم تا هفتم، پیرامون چگونگى تهذیب نفس بحث شده است. نویسنده، اولین چیزى را که در تهذیب نفس شرط دانسته، استاد مى‌باشد. وى استاد علم اخلاق را به اقسام زیر تقسیم نموده است:


    1. هدف از خلقت تشريع و تكوين، اين است كه انسان به مقام عبوديت برسد، عقل و دل در مقابل احكام خدا خاضع باشد و تعبد و تسليم در آن رسوخ كرده باشد.
    #استاد خصوصى؛ یعنى انسان زیر نظر معلمى، کم‌کم به مرور زمان مهذب شود؛
    #معلم عمومى؛ یعنى انسان به‌واسطه درس‌ها و کتب اخلاقى کار کرده و خود را مهذب سازد؛
    #معلمى که همیشه با انسان است و انسان مى‌تواند هرکجا هست از او استفاده کند؛ قرآن شریف، این معلم را به نام تقوا معرفى مى‌کند<ref>همان، ص62</ref>


    2. احكام، گرچه تابع مصالح و مفاسد نفس الامرى است و در متعلق امر، مصلحت و در متعلق نهى، مفسده وجود دارد، اما چيزى كه مهم‌تر از اين مصلحت و مفسده مى‌باشد، اين است كه مصلحت ملزمه‌اى در خود امر است، نه در «مأموربه». اينكه پروردگار عالم، امر و نهى كرده، براى اين است كه عبدرا بسازد و حالت تعبد و تسليم به اين انسان را بدهد.
    از جمله مباحث مطرح‌شده در این گفتار، عبارت است از: شرط استاد در جانب فضیلت؛ تقوى معلم اخلاق؛ توبه، معلم اخلاق در جانب رذیلت؛ اجتناب از شبهات؛ تأکید بر تقوا؛ با حساب و اندیشه بگویید، بشنوید و فکر کنید<ref>همان، 61 تا 75</ref>


    3. از اين جهت، هر عبادتى كه تعبدش بيشتر، فضيلتش نيز بيشتر است <ref>همان، ص 41</ref>.
    در گفتار پنجم، آیات اول سوره مزمل مورد بررسى قرار گرفته است.<ref>همان، ص77</ref>


    در گفتار چهارم تا هفتم، پيرامون چگونگى تهذيب نفس بحث شده است. نويسنده، اولين چيزى را كه در تهذيب نفس شرط دانسته، استاد مى‌باشد. وى استاد علم اخلاق را به اقسام زير تقسيم نموده است:
    نویسنده، معتقد است که خداوند در این سوره، یازده دستورالعمل براى پیامبر(ص) صادر فرموده که برخى از آن‌ها عبارتند از:


    1. استاد خصوصى؛ يعنى انسان زير نظر معلمى، كم‌كم به مرور زمان مهذب شود؛
    #شب‌بیدارى؛
    #نماز شب؛
    #اهمیت دادن به نمازهاى واجب؛
    #قرائت قرآن با ادب و ترتیل.


    2. معلم عمومى؛ يعنى انسان به‌واسطه درس‌ها و كتب اخلاقى كار كرده و خود را مهذب سازد؛
    در گفتار ششم، این دستورالعمل‌ها، بیشتر توضیح داده شده‌اند. در توضیح جزء سوم، به این نکته اشاره شده است که یک انسان اگر بخواهد موفق بوده و سیر و سلوکى داشته باشد و در کارش موفق شود، باید به نماز اهمیت بدهد؛ به آن چیزى که از نظر قرآن و روایات اهل‌بیت(ع)، بعد از معرفت، افضل از همه چیز است.


    3. معلمى كه هميشه با انسان است و انسان مى‌تواند هركجا هست از او استفاده كند؛ قرآن شريف، اين معلم را به نام تقوا معرفى مى‌كند <ref>همان، ص 62</ref>.
    اهمیت به نماز شب، خضوع و خشوع در نماز، تلاوت قرآن، کار و عمل رمز موفقیت، حرکت هدفدار منظومه شمسى، فقیه شدن در جهت حل مشکلات اجتماعى، حیات طیبه قرآنى، کار تولیدى از نظر اسلام، کار خدماتى از نظر اسلام، برآوردن حاجت مؤمن، مشکلات پیامبر(ص) در صدر اسلام، تکامل انسان در گرو تحمل مشکلات و پرواز با دو بال علم و تقوى، از جمله مباحث مطرح‌شده در این گفتار مى‌باشند<ref>همان، ص97 تا 112</ref>


    از جمله مباحث مطرح‌شده در اين گفتار، عبارت است از: شرط استاد در جانب فضيلت؛ تقوى معلم اخلاق؛ توبه، معلم اخلاق در جانب رذيلت؛ اجتناب از شبهات؛ تأكيد بر تقوا؛ با حساب و انديشه بگوييد، بشنويد و فكر كنيد <ref>همان، 61 تا 75</ref>.
    در گفتار هفتم، مراتب ذکر تشریح شده است. این مراتب، عبارتند از:


    در گفتار پنجم، آيات اول سوره مزمل مورد بررسى قرار گرفته است <ref>همان، ص 77</ref>.
    #ذکر لسانى و زبانى: انسان باید در شبانه‌روز ذکرى را انتخاب کند و این ذکر، ورد او و عادت زبان او باشد.
    #ذکر قلبى: انسان وقتى مثلاً مى‌گوید: «لا إله إلا الله»، دل و عقل او هم همین را بگوید.
    #ذکر عملى: انسان متوجه باشد که در محضر خداست، تمام گفتارش و کردارش کنترل شده باشد و توجه داشته باشد به اینکه خدا مى‌بیند، به اینکه هرکجا باشد خدا ناظر و حاضر است.<ref>همان، ص115</ref>


    نويسنده، معتقد است كه خداوند در اين سوره، يازده دستورالعمل براى پيامبر(ص) صادر فرموده كه برخى از آن‌ها عبارتند از:
    گفتار هشتم، پیرامون خودسازى و تجسم عمل است. به نظر نویسنده، تجسم عمل از نظر قرآن و روایات، به سه قسم تقسیم مى‌شود:


    1. شب‌بيدارى؛
    #تجسم عمل در حوزه سعادت و شقاوت انسان در همین دنیا.
    #هرچه از خوبى و بدى انجام دهیم، یکى صورتى متناسب به خود مى‌گیرد که همین الآن وجود دارد و یک چشمى مى‌خواهد تا آن را ببیند؛ آن‌سان که در روز قیامت، چون همه چشم‌ها تیزبین و حقیقت‌بین مى‌شود، هم خودش مى‌بیند و هم دیگران مى‌بینند.
    #تجسم عمل مربوط به اخلاق و اخلاقیات<ref>همان، ص129</ref>


    2. نماز شب؛
    آخرین گفتار، تحلیلى است بر نظم نوین جهانى و از جمله مباحث مطرح‌شده در آن، عبارت است از: تأثیر انقلاب اسلامى ایران در جهان؛ صدور انقلاب اسلامى؛ شعار حقوق بشر؛ سلاح فریبنده دموکراسى؛ خلع سلاح عمومى، ابزارى براى سلطه صهیونیسم و...


    3. اهميت دادن به نمازهاى واجب؛
    == وضعیت کتاب ==
    فهرست مطالب، در ابتداى کتاب آمده است.


    4. قرائت قرآن با ادب و ترتيل.
    در پاورقى‌ها، علاوه بر ذکر منابع و توضیح برخى از کلمات و عبارات متن، ترجمه آیات و روایات مذکور در متن نیز آورده شده است.


    در گفتار ششم، اين دستورالعمل‌ها، بيشتر توضيح داده شده‌اند. در توضيح جزء سوم، به اين نكته اشاره شده است كه يك انسان اگر بخواهد موفق بوده و سير و سلوكى داشته باشد و در كارش موفق شود، بايد به نماز اهميت بدهد؛ به آن چيزى كه از نظر قرآن و روايات اهل بيت(ع)، بعد از معرفت، افضل از همه چيز است.
    ==پانویس ==
     
    اهميت به نماز شب، خضوع و خشوع در نماز، تلاوت قرآن، كار و عمل رمز موفقيت، حركت هدفدار منظومه شمسى، فقيه شدن در جهت حل مشكلات اجتماعى، حيات طيبه قرآنى، كار توليدى از نظر اسلام، كار خدماتى از نظر اسلام، برآوردن حاجت مؤمن، مشكلات پيامبر(ص) در صدر اسلام، تكامل انسان در گرو تحمل مشكلات و پرواز با دو بال علم و تقوى، از جمله مباحث مطرح‌شده در اين گفتار مى‌باشند <ref>همان، ص 97 تا 112</ref>.
     
    در گفتار هفتم، مراتب ذكر تشريح شده است. اين مراتب، عبارتند از:
     
    1. ذكر لسانى و زبانى: انسان بايد در شبانه‌روز ذكرى را انتخاب كند و اين ذكر، ورد او و عادت زبان او باشد.
     
    2. ذكر قلبى: انسان وقتى مثلاً مى‌گويد: «لا إله إلا الله»، دل و عقل او هم همين را بگويد.
     
    3. ذكر عملى: انسان متوجه باشد كه در محضر خداست، تمام گفتارش و كردارش كنترل شده باشد و توجه داشته باشد به اينكه خدا مى‌بيند، به اينكه هركجا باشد خدا ناظر و حاضر است <ref>همان، ص 115</ref>.
     
    گفتار هشتم، پيرامون خودسازى و تجسم عمل است. به نظر نويسنده، تجسم عمل از نظر قرآن و روايات، به سه قسم تقسيم مى‌شود:
     
    1. تجسم عمل در حوزه سعادت و شقاوت انسان در همين دنيا.
     
    2. هرچه از خوبى و بدى انجام دهيم، يكى صورتى متناسب به خود مى‌گيرد كه همين الآن وجود دارد و يك چشمى مى‌خواهد تا آن را ببيند؛ آن‌سان كه در روز قيامت، چون همه چشم‌ها تيزبين و حقيقت‌بين مى‌شود، هم خودش مى‌بيند و هم ديگران مى‌بينند.
     
    3. تجسم عمل مربوط به اخلاق و اخلاقيات <ref>همان، ص 129</ref>.
     
    آخرين گفتار، تحليلى است بر نظم نوين جهانى و از جمله مباحث مطرح‌شده در آن، عبارت است از: تأثير انقلاب اسلامى ايران در جهان؛ صدور انقلاب اسلامى؛ شعار حقوق بشر؛ سلاح فريبنده دموكراسى؛ خلع سلاح عمومى، ابزارى براى سلطه صهيونيسم و...
     
    == وضعيت كتاب ==
     
     
    فهرست مطالب، در ابتداى كتاب آمده است.
     
    در پاورقى‌ها، علاوه بر ذكر منابع و توضيح برخى از كلمات و عبارات متن، ترجمه آيات و روايات مذكور در متن نيز آورده شده است.
     
    ==پانويس ==
    <references />
    <references />
    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==


    مقدمه و متن كتاب.
    مقدمه و متن کتاب.
     
    ==وابسته‌ها==
     
    {{وابسته‌ها}}
    == پیوندها ==


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۰

    تهذیب نفس از دیدگاه قرآن به ضمیمه تحلیلی بر نظم نوین جهانی
    تهذیب نفس از دیدگاه قرآن به ضمیمه تحلیلی بر نظم نوین جهانی
    پدیدآورانولایتی، علی‌اکبر (نویسنده) مظاهری، حسین (نویسنده)
    ناشردانشگاه علوم اسلامی رضوی
    مکان نشرمشهد مقدس - ایران
    سال نشر1374 ش
    چاپ1
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تهذیب نفس از دیدگاه قرآن به ضمیمه تحلیلی بر نظم نوین جهانی، مجموعه‌اى است از چند سخنرانى آیت‌الله مظاهرى پیرامون بررسى، تشریح و توضیح تهدیب نفس از دیدگاه قرآن و یک سخنرانى از دکتر على‌اکبر ولایتى.

    کتاب، به زبان فارسى و در سال 1374ش، نوشته شده است.

    ساختار

    کتاب، دربردارنده مجموعا هشت سخنرانى اخلاقى از آیت‌الله حسین مظاهرى در سال 1371ش، در جمع دانشجویان و طلاب حوزه و دانشگاه و یک سخنرانى سیاسى دکتر على‌اکبر ولایتى تحت عنوان «تحلیلى بر نظم نوین جهانى» مى‌باشد.

    در تنظیم این مجموعه، برخى عبارت‌ها از سوى ویراستار اصلاح شده تا بتواند به‌صورت کتاب و نشریه درآید، البته بدون اینکه دخل و تصرفى در مطالب به عمل آید.

    بدیهى است عناوین و سرفصل‌ها و تیترهاى مختلف، منابع و همچنین تصحیح آن، از سوى ویراستار علمى این مجموعه به متن سخنرانى‌ها افزوده شده است.

    اثر حاضر از نظر سبک بحث و پرداختن به مسائل اخلاقى و سیاسى، براى اقشار مختلف مفید و آموزنده مى‌باشد.

    گزارش محتوا

    در سه گفتار نخست، اهمیت تهذیب نفس از دیدگاه قرآن بیان شده است.

    به عقیده آیت‌الله مظاهرى، مسئله تهذیب نفس از نظر قرآن، از مهم‌ترین مسائل بوده و مسئله‌اى مهم‌تر از آن وجود ندارد؛ از نظر قرآن، واجب مؤکد است که باید درخت رذالت را از دل کند و درخت فضیلت را به‌جاى آن غرس کرد. ایشان سوره شمس را یک سوره منحصربه‌فرد در قرآن مى‌داند که در آن، خداوند یازده بار قسم یاد کرده و سپس فرموده است: رستگارى فقط براى کسى است که مهذب بوده و توانسته باشد درخت رذالت را از دل برکنده باشد و شقى و بى‌بهره، کسى است که صفت رذیله‌اى بر دل او حکم‌فرما است.[۱]

    وى در پاسخ به این سؤال که چرا قرآن این مقدار راجع به اخلاق تأکید دارد و چرا قرآن بعثت همه انبیا را مربوط به اخلاق مى‌داند؟ چنین پاسخ مى‌دهد که هدف از بعثت همه انبیاء، ساختن انسان‌هاست و در خصوص پیامبر(ص) این مضمون در قرآن تکرار شده که او براى پرورش و آموزش آمده است.[۲]

    نویسنده، معتقد است اگر صفت رذیله‌اى بر دل کسى حکم‌فرما باشد، هرچند وى انسانى توانمند باشد، نمى‌تواند حرکت کند. وى در تأیید این سخن، به آیه شریفه: «إنّا جَعَلْنا فی أعْناقِهِمْ أغْلالاً فَهِی إلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ وَ جَعَلْنا مِنْ بَینِ اَیدیهِمْ سَدّاً و مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ»[۳]، تمسک جسته و به این نکته اشاره مى‌کند که در این آیه، سه تشبیه معقول به محسوس وجود دارد:

    الف)- صفت رذیله در دل، نظیر غل و زنجیرى است بر چشم؛

    ب)- صفت رذیله، یک سد است براى یک انسانى که مى‌خواهد حرکت کند؛ آن‌هم سدى که هم پشت سر او قرار دارد و هم پیش روى او؛

    ج)- اگر صفت رذیله‌اى بر دل حکم‌فرما باشد، دل را کور کرده و دیگر نمى‌تواند حرکت کند، نظیر کسى که چشم‌هایش بسته است.[۴]

    نویسنده بر این باور است که قرآن شریف راجع به علم، تعلیم، تعلم و معلم، خیلى پافشارى کرده و آیات فراوانى در این باره نازل شده است. وى معتقد است گرچه قرآن و اسلام همه امتیازها را ملغى کرده، اما امتیاز علم را به درجاتى و امتیاز عالم را به درجاتى قبول کرده است.[۵]

    به باور وى، قرآن یک براعت استهلالى دارد که به ما مى‌گوید: مقام علم، معلم، تعلیم و تعلم خیلى بالاست. وى معتقد است از نظر قاعده براعت استهلال، آیات اول سوره قدر، باید فشرده همه آیات باشد. این آیات باید برنامه بیست و سه ساله پیامبر(ص) را تعیین کند[۶]

    نویسنده، معتقد است هر جا که علم باشد، تمدن هم خواهد بود. وى براى اثبات این مدعا، قضیه انطاکیه در سوره «یس» را دلیل آورده است. در این سوره، خداوند ابتدا انطاکیه را «ده» مى‌نامد: «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أصْحابَ الْقَرْیة»؛ (پیغمبر! مردم آن ده را براى مردم مثال بزن)؛ بعد از آنکه پیغمبر خدا وارد آن ده شد، همان ده از نظر قرآن، شهر مى‌شود، مى‌فرماید: «وَ جاءَ مِنْ اَقْصى الْمَدینَة»؛ «مردى از کنار شهر، دوان‌دوان آمد و گفت: از این مرد پیروى کنید». همان انطاکیه که اول، ده بود و اطلاق ده بر آن شده بود، بعد از آنکه پیامبر خدا، در آنجا آمد، شهر شد و پروردگار عالم اطلاق شهر بر آن کرد. به نظر نویسنده این بدان معناست که از نظر قرآن، هر کجا علم و تعلیم و تعلم باشد، تمدن آنجاست و هر کجا که نباشد، ولو اینکه از نظر تمدن ظاهرى خیلى بالا باشد، دهى بیش نیست.

    وى بر این باور است که تعبدو تسلیم در مقابل اوامر و نواهى خدا، یکى از فضایل بزرگ است؛ به اندازه‌اى که علماى علم اخلاق مى‌گویند:

    1. هدف از خلقت تشریع و تکوین، این است که انسان به مقام عبودیت برسد، عقل و دل در مقابل احکام خدا خاضع باشد و تعبدو تسلیم در آن رسوخ کرده باشد.
    2. احکام، گرچه تابع مصالح و مفاسد نفس الامرى است و در متعلق امر، مصلحت و در متعلق نهى، مفسده وجود دارد، اما چیزى که مهم‌تر از این مصلحت و مفسده مى‌باشد، این است که مصلحت ملزمه‌اى در خود امر است، نه در «مأموربه». اینکه پروردگار عالم، امر و نهى کرده، براى این است که عبدرا بسازد و حالت تعبدو تسلیم به این انسان را بدهد.
    3. از این جهت، هر عبادتى که تعبدش بیشتر، فضیلتش نیز بیشتر است.[۷]

    در گفتار چهارم تا هفتم، پیرامون چگونگى تهذیب نفس بحث شده است. نویسنده، اولین چیزى را که در تهذیب نفس شرط دانسته، استاد مى‌باشد. وى استاد علم اخلاق را به اقسام زیر تقسیم نموده است:

    1. استاد خصوصى؛ یعنى انسان زیر نظر معلمى، کم‌کم به مرور زمان مهذب شود؛
    2. معلم عمومى؛ یعنى انسان به‌واسطه درس‌ها و کتب اخلاقى کار کرده و خود را مهذب سازد؛
    3. معلمى که همیشه با انسان است و انسان مى‌تواند هرکجا هست از او استفاده کند؛ قرآن شریف، این معلم را به نام تقوا معرفى مى‌کند[۸]

    از جمله مباحث مطرح‌شده در این گفتار، عبارت است از: شرط استاد در جانب فضیلت؛ تقوى معلم اخلاق؛ توبه، معلم اخلاق در جانب رذیلت؛ اجتناب از شبهات؛ تأکید بر تقوا؛ با حساب و اندیشه بگویید، بشنوید و فکر کنید[۹]

    در گفتار پنجم، آیات اول سوره مزمل مورد بررسى قرار گرفته است.[۱۰]

    نویسنده، معتقد است که خداوند در این سوره، یازده دستورالعمل براى پیامبر(ص) صادر فرموده که برخى از آن‌ها عبارتند از:

    1. شب‌بیدارى؛
    2. نماز شب؛
    3. اهمیت دادن به نمازهاى واجب؛
    4. قرائت قرآن با ادب و ترتیل.

    در گفتار ششم، این دستورالعمل‌ها، بیشتر توضیح داده شده‌اند. در توضیح جزء سوم، به این نکته اشاره شده است که یک انسان اگر بخواهد موفق بوده و سیر و سلوکى داشته باشد و در کارش موفق شود، باید به نماز اهمیت بدهد؛ به آن چیزى که از نظر قرآن و روایات اهل‌بیت(ع)، بعد از معرفت، افضل از همه چیز است.

    اهمیت به نماز شب، خضوع و خشوع در نماز، تلاوت قرآن، کار و عمل رمز موفقیت، حرکت هدفدار منظومه شمسى، فقیه شدن در جهت حل مشکلات اجتماعى، حیات طیبه قرآنى، کار تولیدى از نظر اسلام، کار خدماتى از نظر اسلام، برآوردن حاجت مؤمن، مشکلات پیامبر(ص) در صدر اسلام، تکامل انسان در گرو تحمل مشکلات و پرواز با دو بال علم و تقوى، از جمله مباحث مطرح‌شده در این گفتار مى‌باشند[۱۱]

    در گفتار هفتم، مراتب ذکر تشریح شده است. این مراتب، عبارتند از:

    1. ذکر لسانى و زبانى: انسان باید در شبانه‌روز ذکرى را انتخاب کند و این ذکر، ورد او و عادت زبان او باشد.
    2. ذکر قلبى: انسان وقتى مثلاً مى‌گوید: «لا إله إلا الله»، دل و عقل او هم همین را بگوید.
    3. ذکر عملى: انسان متوجه باشد که در محضر خداست، تمام گفتارش و کردارش کنترل شده باشد و توجه داشته باشد به اینکه خدا مى‌بیند، به اینکه هرکجا باشد خدا ناظر و حاضر است.[۱۲]

    گفتار هشتم، پیرامون خودسازى و تجسم عمل است. به نظر نویسنده، تجسم عمل از نظر قرآن و روایات، به سه قسم تقسیم مى‌شود:

    1. تجسم عمل در حوزه سعادت و شقاوت انسان در همین دنیا.
    2. هرچه از خوبى و بدى انجام دهیم، یکى صورتى متناسب به خود مى‌گیرد که همین الآن وجود دارد و یک چشمى مى‌خواهد تا آن را ببیند؛ آن‌سان که در روز قیامت، چون همه چشم‌ها تیزبین و حقیقت‌بین مى‌شود، هم خودش مى‌بیند و هم دیگران مى‌بینند.
    3. تجسم عمل مربوط به اخلاق و اخلاقیات[۱۳]

    آخرین گفتار، تحلیلى است بر نظم نوین جهانى و از جمله مباحث مطرح‌شده در آن، عبارت است از: تأثیر انقلاب اسلامى ایران در جهان؛ صدور انقلاب اسلامى؛ شعار حقوق بشر؛ سلاح فریبنده دموکراسى؛ خلع سلاح عمومى، ابزارى براى سلطه صهیونیسم و...

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب، در ابتداى کتاب آمده است.

    در پاورقى‌ها، علاوه بر ذکر منابع و توضیح برخى از کلمات و عبارات متن، ترجمه آیات و روایات مذکور در متن نیز آورده شده است.

    پانویس

    1. متن كتاب، ص7
    2. همان، ص8
    3. يس: 7 - 9
    4. همان، ص19
    5. همان، ص21
    6. همان، ص22
    7. همان، ص41
    8. همان، ص62
    9. همان، 61 تا 75
    10. همان، ص77
    11. همان، ص97 تا 112
    12. همان، ص115
    13. همان، ص129

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها