۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
#نویسنده در تفسير ''' «بسم الله الرحمن الرحيم» '''، اين پرسش را مطرح كرده است كه چرا در قرآن بر روى «اسم» تمركز شده است؟ و در مقام پاسخ، اين پرسش را مطرح كرده كه آيا ما مىتوانيم كنه ذات الهى را بشناسیم؟ چون روشن است كه انسان توانايى ادراك حقيقت ذات خدا را ندارد و ما از سوى اهلبيت(ع) مأمور شدهايم كه در ذات الهى تفكر نكنيم؛ زيرا آن ذات، مافوق عقل است؛ پس براى آدمى هيچ چارهاى نيست جز آنكه به اسم او توجه كند و از اسماى الهى براى دعا و نيايش استمداد جويد..<ref>همان، ص36 - 37</ref> | #نویسنده در تفسير ''' «بسم الله الرحمن الرحيم» '''، اين پرسش را مطرح كرده است كه چرا در قرآن بر روى «اسم» تمركز شده است؟ و در مقام پاسخ، اين پرسش را مطرح كرده كه آيا ما مىتوانيم كنه ذات الهى را بشناسیم؟ چون روشن است كه انسان توانايى ادراك حقيقت ذات خدا را ندارد و ما از سوى اهلبيت(ع) مأمور شدهايم كه در ذات الهى تفكر نكنيم؛ زيرا آن ذات، مافوق عقل است؛ پس براى آدمى هيچ چارهاى نيست جز آنكه به اسم او توجه كند و از اسماى الهى براى دعا و نيايش استمداد جويد..<ref>همان، ص36 - 37</ref> | ||
#نویسنده در تفسير ''' «بسم الله الرحمن الرحيم» ''' اين بحث را مطرح كرده كه آيا «رحمان» علم است يا صفت؟ و در پاسخ تأكيد كرده است كه خداوند متعال رحمان را صفت براى الله قرار داده است؛ درحالىكه برخى ادعا كردهاند كه رحمان، «عَلَم بالغلبه» است. اگر چنين باشد چگونه مىتوان عَلم را با عَلم وصف كرد؟ وى افزوده است كه به نظر مىرسد كه «عَلَم بالغلبه» شدنِ «رحمان» ظاهر نيست و ثابت نشده است و همين كه در قرآن، رحمان وصف براى الله قرار گرفته است دليل بر اين است كه وصف بودن رحمان همچنان باقى است و آيه ''' «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيّاً مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى...» '''..<ref>اسراء / 110</ref>، نيز دلالتى بر عَلمبودن رحمان ندارد؛ زيرا همانطور كه مىتوان در مقام دعا، الله را خواند، همچنين كريم، رحيم، تواب، شافى، ستارالعيوب و غفارالذنوب و... را نيز مىتوان مورد خطاب قرار داد و گفتن يا رحمان و يا رحيم باعث عَلم شدن نمىشود. نویسنده سرانجام تأكيد كرده است كه اگر كسى را كريم بنامى و عَلميت آن را در نظر بگيرى، نمىتوان آن را وصف قرار داد و اگر وصف بودنش را ملاحظه كنى در اين صورت مىتوان آن را وصف قرار داد. در بحث رحمان نيز قضيه همين گونه است..<ref>همان، ص50 - 51</ref> | #نویسنده در تفسير ''' «بسم الله الرحمن الرحيم» ''' اين بحث را مطرح كرده كه آيا «رحمان» علم است يا صفت؟ و در پاسخ تأكيد كرده است كه خداوند متعال رحمان را صفت براى الله قرار داده است؛ درحالىكه برخى ادعا كردهاند كه رحمان، «عَلَم بالغلبه» است. اگر چنين باشد چگونه مىتوان عَلم را با عَلم وصف كرد؟ وى افزوده است كه به نظر مىرسد كه «عَلَم بالغلبه» شدنِ «رحمان» ظاهر نيست و ثابت نشده است و همين كه در قرآن، رحمان وصف براى الله قرار گرفته است دليل بر اين است كه وصف بودن رحمان همچنان باقى است و آيه ''' «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيّاً مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى...» '''..<ref>اسراء / 110</ref>، نيز دلالتى بر عَلمبودن رحمان ندارد؛ زيرا همانطور كه مىتوان در مقام دعا، الله را خواند، همچنين كريم، رحيم، تواب، شافى، ستارالعيوب و غفارالذنوب و... را نيز مىتوان مورد خطاب قرار داد و گفتن يا رحمان و يا رحيم باعث عَلم شدن نمىشود. نویسنده سرانجام تأكيد كرده است كه اگر كسى را كريم بنامى و عَلميت آن را در نظر بگيرى، نمىتوان آن را وصف قرار داد و اگر وصف بودنش را ملاحظه كنى در اين صورت مىتوان آن را وصف قرار داد. در بحث رحمان نيز قضيه همين گونه است..<ref>همان، ص50 - 51</ref> | ||
#نویسنده در تفسير آيه ''' «الحمد لله رب العالمين» '''، در توضيح معناى عالمين، با طرح اين پرسشها كه آيا عالمين شامل همه موجودات و مخلوقات مىشود و يا اختصاص به نوع خاصى از آنان دارد؟ و آيا اين كلمه شامل جنّ و ملائكه هم مىشود؟ بر اين نكته تأكيد كرده است كه مقصود از عالمين معنايى متناسب با تربيت و انتقال از حالت نقص به حال كمال است؛ چون چيزى كه قابليت تحول ندارد، تربيتپذير نيست. سپس نویسنده تأكيد كرده است كه اگر ما آيات قرآن را مورد بحث و بررسى قرار دهيم، خواهيم يافت كه كلمه عالمين | #نویسنده در تفسير آيه ''' «الحمد لله رب العالمين» '''، در توضيح معناى عالمين، با طرح اين پرسشها كه آيا عالمين شامل همه موجودات و مخلوقات مىشود و يا اختصاص به نوع خاصى از آنان دارد؟ و آيا اين كلمه شامل جنّ و ملائكه هم مىشود؟ بر اين نكته تأكيد كرده است كه مقصود از عالمين معنايى متناسب با تربيت و انتقال از حالت نقص به حال كمال است؛ چون چيزى كه قابليت تحول ندارد، تربيتپذير نيست. سپس نویسنده تأكيد كرده است كه اگر ما آيات قرآن را مورد بحث و بررسى قرار دهيم، خواهيم يافت كه كلمه عالمين غالباً در خصوص انسان عاقل استعمال مىشود. او آنگاه اين پرسش را طرح كرده كه چرا اين آيه بهصورت ''' «الحمد لله رب العالمين» ''' آمده و به شكل «الحمد لله ربي» و يا «الحمد لله ربنا» نيامده؟ و چنين پاسخ داده كه چون خداى تعالى مىخواهد كه ما بهصورت اجتماعى زندگى كنيم و تكامل فردى و شخصى كافى نيست..<ref>همان، ص76 - 83</ref> | ||
#نویسنده در تفسير ''' «مالك يومالدين» ''' اين بحث را مطرح كرده است كه خداى تعالى كدام نوع مالكيت را داراست؟ و در جواب به بررسى انواع مالكيتها پرداخته و از جمله به مالكيت اعتبارى اشاره كرده و بعد مالكيت طبيعى را مهمتر از آن دانسته است و سرانجام تأكيد كرده است كه مالكيت الهى كه در آيه مالك يومالدين آمده عبارت از مالكيت حقيقى است كه ثابت و راسخ است و هيچ ضعفى به آن نمىرسد و ازبينرفتنى نيست و هيچ محدوديت و قيدى ندارد و آن، همان مالكيتى است كه از الوهيت و ربوبيت و خالقيت او سرچشمه گرفته است..<ref>همان، ص106 - 108</ref> | #نویسنده در تفسير ''' «مالك يومالدين» ''' اين بحث را مطرح كرده است كه خداى تعالى كدام نوع مالكيت را داراست؟ و در جواب به بررسى انواع مالكيتها پرداخته و از جمله به مالكيت اعتبارى اشاره كرده و بعد مالكيت طبيعى را مهمتر از آن دانسته است و سرانجام تأكيد كرده است كه مالكيت الهى كه در آيه مالك يومالدين آمده عبارت از مالكيت حقيقى است كه ثابت و راسخ است و هيچ ضعفى به آن نمىرسد و ازبينرفتنى نيست و هيچ محدوديت و قيدى ندارد و آن، همان مالكيتى است كه از الوهيت و ربوبيت و خالقيت او سرچشمه گرفته است..<ref>همان، ص106 - 108</ref> | ||
#نویسنده در تفسير آيه ''' «إياك نعبد» '''، نخست تأكيد كرده كه با توجه به آياتى مانند ''' «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» '''..<ref>الذاريات / 56</ref>و ''' «وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاَة وَ يُؤْتُوا الزَّكَاة وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَة» '''..<ref>البينة / 5</ref>، هدف از خلقت انسان، عبادت خداى تعالى است و بعد پرسيده است كه مقصود از عبادت چيست؟ و چنين پاسخ داده كه مقصود از اين عبادت، عبارت از انقياد و پيروى مطلق از اراده الهى در اوامر و نواهى اوست..<ref>همان، ص129</ref> | #نویسنده در تفسير آيه ''' «إياك نعبد» '''، نخست تأكيد كرده كه با توجه به آياتى مانند ''' «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» '''..<ref>الذاريات / 56</ref>و ''' «وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاَة وَ يُؤْتُوا الزَّكَاة وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَة» '''..<ref>البينة / 5</ref>، هدف از خلقت انسان، عبادت خداى تعالى است و بعد پرسيده است كه مقصود از عبادت چيست؟ و چنين پاسخ داده كه مقصود از اين عبادت، عبارت از انقياد و پيروى مطلق از اراده الهى در اوامر و نواهى اوست..<ref>همان، ص129</ref> |
ویرایش