ترجمه روزنامه‌جات هندوستان (ترجمه وصيت‌نامه پطر کبير): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن'
جز (جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
خط ۴۸: خط ۴۸:
# در تمام حروب و واقعاتی که در ممالک اروپ روی می‌دهد حتی‎الامکان دولت روس خود را شریک نماید؛ به‎خصوص در محاربات دولت آلمان، به‎واسطه قرابت مملکت ایشان با مملکت روس و از اشتراک در مهمات آنها برای ملت روس فوائد نامتناهی متصور خواهد بود<ref>ر.ک: همان، ص4-3</ref>‎.
# در تمام حروب و واقعاتی که در ممالک اروپ روی می‌دهد حتی‎الامکان دولت روس خود را شریک نماید؛ به‎خصوص در محاربات دولت آلمان، به‎واسطه قرابت مملکت ایشان با مملکت روس و از اشتراک در مهمات آنها برای ملت روس فوائد نامتناهی متصور خواهد بود<ref>ر.ک: همان، ص4-3</ref>‎.


وصایای پطر کبیر بنیان کج و سنت سیئه‌ای بود که بعدها نتایج بسیار ناگواری داشت؛ چنان‎که مترجم پس از اشاره به بندهای دوازده چنین می‎نویسد: «حالا یک‎صدوچهل‎وپنج سال است که پطر کبیر انتقال نموده؛ از آن تاریخ به حال هر پادشاهی که بر روی تخت مشارالیه نشست، اجرای وصایای پطر کبیر را بر خود فرض و واجب دانسته و پیروی همان دستورالعمل می‎نماید؛ چنان‎که ظلم و تعدی‎هایی که از قیصر روس بر دولت لهستان رسیده، بر هر کسی ظاهر و علانیه است»<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>‎.
وصایای پطر کبیر بنیان کج و سنت سیئه‌ای بود که بعدها نتایج بسیار ناگواری داشت؛ چنان‎که مترجم پس از اشاره به بندهای دوازده چنین می‌نویسد: «حالا یک‎صدوچهل‎وپنج سال است که پطر کبیر انتقال نموده؛ از آن تاریخ به حال هر پادشاهی که بر روی تخت مشارالیه نشست، اجرای وصایای پطر کبیر را بر خود فرض و واجب دانسته و پیروی همان دستورالعمل می‌نماید؛ چنان‎که ظلم و تعدی‎هایی که از قیصر روس بر دولت لهستان رسیده، بر هر کسی ظاهر و علانیه است»<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>‎.


«در حقیقت آب حیات»، از جمله عناوین کتاب است که پیرامون آن چنین می‎خوانیم: «... در دنیا بسی اشخاص یافته می‌شود که از حقیقت آب حیات بی‎خبر و از ماهیت آن مستحضر نیستند. اگرچه در تمام کتاب‌های قصص و حکایات و ضرب‎المثل‎های مخلوق لفظ مذکور دیده می‌شود و در کتب مقدسه هر مذهب در خصوص این مطلب اشاره شده است. گویند اسکندر ذوالقرنین به طلب آب حیات صحراهای قفر را مساحت کرد و دشت ظلمات را پیمود و برای حصول آن انواع و اقسام مشقت را متحمل شد. تفأل‎ها زد و زایجه‎ها کشیده و از منجمین تحقیقات کرد؛ لیکن عاقبت الامر به مصداق شعر:  
«در حقیقت آب حیات»، از جمله عناوین کتاب است که پیرامون آن چنین می‎خوانیم: «... در دنیا بسی اشخاص یافته می‌شود که از حقیقت آب حیات بی‎خبر و از ماهیت آن مستحضر نیستند. اگرچه در تمام کتاب‌های قصص و حکایات و ضرب‎المثل‎های مخلوق لفظ مذکور دیده می‌شود و در کتب مقدسه هر مذهب در خصوص این مطلب اشاره شده است. گویند اسکندر ذوالقرنین به طلب آب حیات صحراهای قفر را مساحت کرد و دشت ظلمات را پیمود و برای حصول آن انواع و اقسام مشقت را متحمل شد. تفأل‎ها زد و زایجه‎ها کشیده و از منجمین تحقیقات کرد؛ لیکن عاقبت الامر به مصداق شعر:  
خط ۵۷: خط ۵۷:
محروم ماند و گوهر مقصود را نیافت؛ یعنی زندگانی جدید را حاصل ننمود و نشانه تیر او خطا رفته، برای زندگانی ابدی به طلب شیء فانی کوشش کرد و برای رسیدن به ملک چین راه فرنگستان را پیمود»<ref>ر.ک: همان، ص19-18</ref>‎.
محروم ماند و گوهر مقصود را نیافت؛ یعنی زندگانی جدید را حاصل ننمود و نشانه تیر او خطا رفته، برای زندگانی ابدی به طلب شیء فانی کوشش کرد و برای رسیدن به ملک چین راه فرنگستان را پیمود»<ref>ر.ک: همان، ص19-18</ref>‎.


در بخش دیگری از عبارات کتاب به نقل از نامه‎نگار کوه نور لاهور، اختلاف انتشار اخبار در روزنامه‎های منتشره در هندوستان و انگلستان اشاره شده است: «اخباری ‎که متعلق به روس و هندوستان است، روزنامه‎نگاران انگلیسی هندوستان در روزنامه‎جات خود خیلی مجمل طبع و نشر می‎نمایند؛ برخلاف نامه‎نگاران انگلستان اخباری ‎که متعلق به روس و هندوستان است، به‎طوری موشکافی می‎نمایند که از قرینه استدراک می‌شود که یا اخبار رسمی دولتی است یا آنکه اخبارنویسان نوشته‎جات دولتی را به ‎دست آورده‌اند»<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>‎.  
در بخش دیگری از عبارات کتاب به نقل از نامه‎نگار کوه نور لاهور، اختلاف انتشار اخبار در روزنامه‎های منتشره در هندوستان و انگلستان اشاره شده است: «اخباری ‎که متعلق به روس و هندوستان است، روزنامه‎نگاران انگلیسی هندوستان در روزنامه‎جات خود خیلی مجمل طبع و نشر می‌نمایند؛ برخلاف نامه‎نگاران انگلستان اخباری ‎که متعلق به روس و هندوستان است، به‎طوری موشکافی می‌نمایند که از قرینه استدراک می‌شود که یا اخبار رسمی دولتی است یا آنکه اخبارنویسان نوشته‎جات دولتی را به ‎دست آورده‌اند»<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>‎.  


از جمله مطالب جالب توجه، گزارشی است که یکی از روزنامه‎ها از اوضاع لشکر ایران ارائه کرده و بسیار تأسف‎آور است؛ بدین شرح: «اما بیان تعداد آنها لزومی ندارد؛ زیراکه از این‎گونه لشکر و سپاهش که مشاهده شد هرقدر باشند کم است؛ زیراکه هیچ‎کدام قابل جنگ و میدان رزم نیستند و هیچ‎یک قادر بر مقابلی با خصم نمی‎باشند؛ مثلاً سرباز ایران یک عمر باید نوکری کند؛ یعنی تا دم نزع ملازمت لشکری دارد. دیگر آنکه هرگاه برای یک موضعی قراول معین می‌شود سربازها بر روی زمین می‎نشینند؛ چنان‎که وقتی ‎که ماها به طهران رسیدیم، یکی از سربازها چون نظرش بر اروپایی‎ها افتاد فی‎الفور از روی زمین برخاست و تفنگ خود را به ‎دست گرفت و به‎طوری ایستاد که همراهان ما از مشاهده وضع او به خنده آمدند... چیزی که از نشانه سربازی از آنها فهمیده می‌شد، همان علامات نظامی ایشان بود؛ لیکن به‎قدری کثیف و متعفن که انسان از مشاهده آن تنفر می‎جست. موهای سر ایشان شانه به‎تنهایی نمی‌شود. اغلب دکمه‎های لباس رسمی آنها ناقص، صورت‎ها نشسته و عموماً پست‎قد و معمر و باریک‎اندام که به‎ وجوه مذکوره می‌توانیم گفت یک نفر از مردمان معمولی آنها را بلند کرده و به کناری بیفکند و جمیع لباس و اسلحه ایشان را بگیرد». سپس با عبارتی کنایه‎آمیز چنین می‎نویسد: «لیکن تأسف در اینجاست که موقعی برای ما حاصل نشد که طریق مشق نظامی آنها را مشاهده نماییم»<ref>ر.ک: همان، ص45-43</ref>‎.  
از جمله مطالب جالب توجه، گزارشی است که یکی از روزنامه‎ها از اوضاع لشکر ایران ارائه کرده و بسیار تأسف‎آور است؛ بدین شرح: «اما بیان تعداد آنها لزومی ندارد؛ زیراکه از این‎گونه لشکر و سپاهش که مشاهده شد هرقدر باشند کم است؛ زیراکه هیچ‎کدام قابل جنگ و میدان رزم نیستند و هیچ‎یک قادر بر مقابلی با خصم نمی‎باشند؛ مثلاً سرباز ایران یک عمر باید نوکری کند؛ یعنی تا دم نزع ملازمت لشکری دارد. دیگر آنکه هرگاه برای یک موضعی قراول معین می‌شود سربازها بر روی زمین می‌نشینند؛ چنان‎که وقتی ‎که ماها به طهران رسیدیم، یکی از سربازها چون نظرش بر اروپایی‎ها افتاد فی‎الفور از روی زمین برخاست و تفنگ خود را به ‎دست گرفت و به‎طوری ایستاد که همراهان ما از مشاهده وضع او به خنده آمدند... چیزی که از نشانه سربازی از آنها فهمیده می‌شد، همان علامات نظامی ایشان بود؛ لیکن به‎قدری کثیف و متعفن که انسان از مشاهده آن تنفر می‎جست. موهای سر ایشان شانه به‎تنهایی نمی‌شود. اغلب دکمه‎های لباس رسمی آنها ناقص، صورت‎ها نشسته و عموماً پست‎قد و معمر و باریک‎اندام که به‎ وجوه مذکوره می‌توانیم گفت یک نفر از مردمان معمولی آنها را بلند کرده و به کناری بیفکند و جمیع لباس و اسلحه ایشان را بگیرد». سپس با عبارتی کنایه‎آمیز چنین می‌نویسد: «لیکن تأسف در اینجاست که موقعی برای ما حاصل نشد که طریق مشق نظامی آنها را مشاهده نماییم»<ref>ر.ک: همان، ص45-43</ref>‎.  


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش