ترجمه روزنامه‌جات هندوستان (ترجمه وصيت‌نامه پطر کبير): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت'
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت')
خط ۵۹: خط ۵۹:
در بخش دیگری از عبارات کتاب به نقل از نامه‎نگار کوه نور لاهور، اختلاف انتشار اخبار در روزنامه‎های منتشره در هندوستان و انگلستان اشاره شده است: «اخباری ‎که متعلق به روس و هندوستان است، روزنامه‎نگاران انگلیسی هندوستان در روزنامه‎جات خود خیلی مجمل طبع و نشر می‎نمایند؛ برخلاف نامه‎نگاران انگلستان اخباری ‎که متعلق به روس و هندوستان است، به‎طوری موشکافی می‎نمایند که از قرینه استدراک می‎شود که یا اخبار رسمی دولتی است یا آنکه اخبارنویسان نوشته‎جات دولتی را به ‎دست آورده‎اند»<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>‎.  
در بخش دیگری از عبارات کتاب به نقل از نامه‎نگار کوه نور لاهور، اختلاف انتشار اخبار در روزنامه‎های منتشره در هندوستان و انگلستان اشاره شده است: «اخباری ‎که متعلق به روس و هندوستان است، روزنامه‎نگاران انگلیسی هندوستان در روزنامه‎جات خود خیلی مجمل طبع و نشر می‎نمایند؛ برخلاف نامه‎نگاران انگلستان اخباری ‎که متعلق به روس و هندوستان است، به‎طوری موشکافی می‎نمایند که از قرینه استدراک می‎شود که یا اخبار رسمی دولتی است یا آنکه اخبارنویسان نوشته‎جات دولتی را به ‎دست آورده‎اند»<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>‎.  


از جمله مطالب جالب توجه، گزارشی است که یکی از روزنامه‎ها از اوضاع لشکر ایران ارائه کرده و بسیار تأسف‎آور است؛ بدین شرح: «اما بیان تعداد آنها لزومی ندارد؛ زیراکه از این‎گونه لشکر و سپاهش که مشاهده شد هرقدر باشند کم است؛ زیراکه هیچ‎کدام قابل جنگ و میدان رزم نیستند و هیچ‎یک قادر بر مقابلی با خصم نمی‎باشند؛ مثلاً سرباز ایران یک عمر باید نوکری کند؛ یعنی تا دم نزع ملازمت لشکری دارد. دیگر آنکه هرگاه برای یک موضعی قراول معین می‎شود سربازها بر روی زمین می‎نشینند؛ چنان‎که وقتی ‎که ماها به طهران رسیدیم، یکی از سربازها چون نظرش بر اروپایی‎ها افتاد فی‎الفور از روی زمین برخاست و تفنگ خود را به ‎دست گرفت و به‎طوری ایستاد که همراهان ما از مشاهده وضع او به خنده آمدند... چیزی که از نشانه سربازی از آنها فهمیده می‎شد، همان علامات نظامی ایشان بود؛ لیکن به‎قدری کثیف و متعفن که انسان از مشاهده آن تنفر می‎جست. موهای سر ایشان شانه به‎تنهایی نمی‎شود. اغلب دکمه‎های لباس رسمی آنها ناقص، صورت‎ها نشسته و عموماً پست‎قد و معمر و باریک‎اندام که به‎ وجوه مذکوره می‎توانیم گفت یک نفر از مردمان معمولی آنها را بلند کرده و به کناری بیفکند و جمیع لباس و اسلحه ایشان را بگیرد». سپس با عبارتی کنایه‎آمیز چنین می‎نویسد: «لیکن تأسف در اینجاست که موقعی برای ما حاصل نشد که طریق مشق نظامی آنها را مشاهده نماییم»<ref>ر.ک: همان، ص45-43</ref>‎.  
از جمله مطالب جالب توجه، گزارشی است که یکی از روزنامه‎ها از اوضاع لشکر ایران ارائه کرده و بسیار تأسف‎آور است؛ بدین شرح: «اما بیان تعداد آنها لزومی ندارد؛ زیراکه از این‎گونه لشکر و سپاهش که مشاهده شد هرقدر باشند کم است؛ زیراکه هیچ‎کدام قابل جنگ و میدان رزم نیستند و هیچ‎یک قادر بر مقابلی با خصم نمی‎باشند؛ مثلاً سرباز ایران یک عمر باید نوکری کند؛ یعنی تا دم نزع ملازمت لشکری دارد. دیگر آنکه هرگاه برای یک موضعی قراول معین می‎شود سربازها بر روی زمین می‎نشینند؛ چنان‎که وقتی ‎که ماها به طهران رسیدیم، یکی از سربازها چون نظرش بر اروپایی‎ها افتاد فی‎الفور از روی زمین برخاست و تفنگ خود را به ‎دست گرفت و به‎طوری ایستاد که همراهان ما از مشاهده وضع او به خنده آمدند... چیزی که از نشانه سربازی از آنها فهمیده می‎شد، همان علامات نظامی ایشان بود؛ لیکن به‎قدری کثیف و متعفن که انسان از مشاهده آن تنفر می‎جست. موهای سر ایشان شانه به‎تنهایی نمی‎شود. اغلب دکمه‎های لباس رسمی آنها ناقص، صورت‎ها نشسته و عموماً پست‎قد و معمر و باریک‎اندام که به‎ وجوه مذکوره می‌توانیم گفت یک نفر از مردمان معمولی آنها را بلند کرده و به کناری بیفکند و جمیع لباس و اسلحه ایشان را بگیرد». سپس با عبارتی کنایه‎آمیز چنین می‎نویسد: «لیکن تأسف در اینجاست که موقعی برای ما حاصل نشد که طریق مشق نظامی آنها را مشاهده نماییم»<ref>ر.ک: همان، ص45-43</ref>‎.  


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش