تحقيق ما للهند: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'پزشك' به 'پزشک'
جز (جایگزینی متن - '== وضعيت ==' به '==وضعیت کتاب==')
جز (جایگزینی متن - 'پزشك' به 'پزشک')
خط ۷۵: خط ۷۵:
نكته مهم در بررسى بيرونى، با صرف نظر از توصيف دقيق و تشريح جزئيات موجود در واقعيت جامعه، يافتن علت وجود طبقات مختلف مى‌باشد. به نظر وى تبيين هنديان از علل پيدايش طبقات اجتماعى تبيينى دينى است، به اين معنى كه معتقدند خداوند جهان را با طبيعت‌هاى مختلف آفريد و بعضى مناطق را سردسير و بعضى ديگر را گرمسير، برخى جاها را حاصلخيز و خوش آب و هوا و برخى ديگر را شوره‌زار، بدآب و هوا قرار داد؛ و تفاوت‌هاى ديگرى را در طبيعت ايجاد كرد تا اين كه انسان‌ها جهت فائق آمدن بر مشكلات طبيعت، مكان‌هايى را براى ساختن شهرها و اجتماعات اختيار كنند. به همين جهت انسان‌ها را نيز از جهت فضيلت‌ها و لياقت‌ها متفاوت آفريد، تا به هميارى و همكارى يكديگر بپردازند و احتياجات همديگر را مرتفع سازند؛ چه، در غير اين صورت انسان‌ها به كمك همديگر نيامده و اجتماعات را تشكيل نمى‌دادند.
نكته مهم در بررسى بيرونى، با صرف نظر از توصيف دقيق و تشريح جزئيات موجود در واقعيت جامعه، يافتن علت وجود طبقات مختلف مى‌باشد. به نظر وى تبيين هنديان از علل پيدايش طبقات اجتماعى تبيينى دينى است، به اين معنى كه معتقدند خداوند جهان را با طبيعت‌هاى مختلف آفريد و بعضى مناطق را سردسير و بعضى ديگر را گرمسير، برخى جاها را حاصلخيز و خوش آب و هوا و برخى ديگر را شوره‌زار، بدآب و هوا قرار داد؛ و تفاوت‌هاى ديگرى را در طبيعت ايجاد كرد تا اين كه انسان‌ها جهت فائق آمدن بر مشكلات طبيعت، مكان‌هايى را براى ساختن شهرها و اجتماعات اختيار كنند. به همين جهت انسان‌ها را نيز از جهت فضيلت‌ها و لياقت‌ها متفاوت آفريد، تا به هميارى و همكارى يكديگر بپردازند و احتياجات همديگر را مرتفع سازند؛ چه، در غير اين صورت انسان‌ها به كمك همديگر نيامده و اجتماعات را تشكيل نمى‌دادند.


بيرونى، قشربندى در جوامع گذشته را با عامل سياسى - اجتماعى تبيين مى‌كند و در اين زمينه مى‌گويد: پادشاهان سابق، افراد جامعه خود را بر حسب اختلاف در شغل‌ها به طبقات معينى تقسيم كرده و از اين راه، هر طبقه را ملزم به كار و حرفه خويش مى‌ساختند و چنانچه كسى از مرتبه خود تجاوز مى‌كرد، او را عقاب مى‌دادند. او از تجديد طبقات به وسيله اردشير پسر بابك به هنگام احياى مالكيت خود بر سرزمين فارس سخن مى‌گويد كه وى مردمان را به چهار طبقه تقسيم كرده و پيشوايان و شاهزادگان را در طبقه اول، عابدان و آتش‌بانان و بزرگان دين را در طبقه دوم، پزشكان، منجمان و دانشمندان را در طبقه سوم، و در طبقه چهارم برزگران و صنعت‌گران را با لحاظ سلسله مراتبى در هر يك از طبقات، قرار داده بود و طبقات را چنان بسته تشكيل داده بود كه هر طبقه؛ همانند نسب براى افراد آن به حساب مى‌آمد.
بيرونى، قشربندى در جوامع گذشته را با عامل سياسى - اجتماعى تبيين مى‌كند و در اين زمينه مى‌گويد: پادشاهان سابق، افراد جامعه خود را بر حسب اختلاف در شغل‌ها به طبقات معينى تقسيم كرده و از اين راه، هر طبقه را ملزم به كار و حرفه خويش مى‌ساختند و چنانچه كسى از مرتبه خود تجاوز مى‌كرد، او را عقاب مى‌دادند. او از تجديد طبقات به وسيله اردشير پسر بابك به هنگام احياى مالكيت خود بر سرزمين فارس سخن مى‌گويد كه وى مردمان را به چهار طبقه تقسيم كرده و پيشوايان و شاهزادگان را در طبقه اول، عابدان و آتش‌بانان و بزرگان دين را در طبقه دوم، پزشکان، منجمان و دانشمندان را در طبقه سوم، و در طبقه چهارم برزگران و صنعت‌گران را با لحاظ سلسله مراتبى در هر يك از طبقات، قرار داده بود و طبقات را چنان بسته تشكيل داده بود كه هر طبقه؛ همانند نسب براى افراد آن به حساب مى‌آمد.


بيرونى سپس به ذكر طبقات جامعه هند مى‌پردازد؛ و چون از نظر آنان بعضى طبقات، شرافت ذاتى بر بعض ديگر دارند، چنين نگرشى را مخالف نظر اسلام دانسته و مى‌گويد: از نظر اسلام همه انسان‌ها برابر هستند و آنچه ملاك برترى و تمايز افراد است، مرتبه آنان در تقوا مى‌باشد. بايد توجه كرد كه از نظر اسلام وجود ويژگى‌هاى متفاوت جسمى و فكرى در انسان‌ها به منظور برانگيختن آنان به ايجاد ارتباط با يكديگر و به دنبال آن انتظام زندگى اجتماعى بوده است، زيرا در صورتى كه انسان‌ها از لحاظ استعداد و لياقت يكسان بودند، جامعه با ركود و بى‌نظمى مواجه مى‌گرديد.
بيرونى سپس به ذكر طبقات جامعه هند مى‌پردازد؛ و چون از نظر آنان بعضى طبقات، شرافت ذاتى بر بعض ديگر دارند، چنين نگرشى را مخالف نظر اسلام دانسته و مى‌گويد: از نظر اسلام همه انسان‌ها برابر هستند و آنچه ملاك برترى و تمايز افراد است، مرتبه آنان در تقوا مى‌باشد. بايد توجه كرد كه از نظر اسلام وجود ويژگى‌هاى متفاوت جسمى و فكرى در انسان‌ها به منظور برانگيختن آنان به ايجاد ارتباط با يكديگر و به دنبال آن انتظام زندگى اجتماعى بوده است، زيرا در صورتى كه انسان‌ها از لحاظ استعداد و لياقت يكسان بودند، جامعه با ركود و بى‌نظمى مواجه مى‌گرديد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش