تحقيق ما للهند: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک '
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ')
خط ۳۸: خط ۳۸:
كتاب في تحقيق ماللهند، يكى از عالمانه‌ترين و غنى‌ترين تحقيقات انسانى و اجتماعى است كه در دوران قديم در زمينه مسائل مردم شناسى نوشته شده است؛ يعنى در زمانى كه چنين مطالعاتى در مغرب زمين از حد وقايع نگارى فراتر نمى‌رفته است، ابوريحان بسان مردم شناسى زبردست و متفكرى متبحّر، به تحقيق در زواياى زندگى فردى و اجتماعى هندوان پرداخته است.
كتاب في تحقيق ماللهند، يكى از عالمانه‌ترين و غنى‌ترين تحقيقات انسانى و اجتماعى است كه در دوران قديم در زمينه مسائل مردم شناسى نوشته شده است؛ يعنى در زمانى كه چنين مطالعاتى در مغرب زمين از حد وقايع نگارى فراتر نمى‌رفته است، ابوريحان بسان مردم شناسى زبردست و متفكرى متبحّر، به تحقيق در زواياى زندگى فردى و اجتماعى هندوان پرداخته است.


كارل ادوارد زاخائو، خاورشناس آلمانى و كسى كه با ترجمه دو اثر مهم بيرونى به نام «الآثار الباقيه عن القرون الخاليه» و «فى تحقيق ماللهند» او را به اروپا شناساند، مى‌گويد: من معتقدم در وجود بيرونى يك ويژگى نوين بوده كه به روح انتقادى قرن نوزدهم نزديك است.
كارل ادوارد زاخائو، خاورشناس آلمانى و كسى كه با ترجمه دو اثر مهم بيرونى به نام «الآثار الباقيه عن القرون الخاليه» و «فى تحقيق ماللهند» او را به اروپا شناساند، مى‌گويد: من معتقدم در وجود بيرونى يك ويژگى نوين بوده كه به روح انتقادى قرن نوزدهم نزدیک  است.


بيرونى خود در كتاب في تحقيق ماللهند مى‌نويسد: «من به دليل بيگانه بودن با فرهنگ هندوان و ناآشنايى با قراردادهاى زبانى اصطلاحات و واژگان آنان، نزد منجمانشان، مقام شاگرد را نسبت به استاد داشتم. همين كه اندكى به زبان آنان آگاهى يافتم، آنها را بر علت‌ها آگاه ساخته، برخى برهان‌ها را بر ايشان آشكار نمودم و راه‌هاى صحيح محاسبات را براى آنان روشن كردم، پس با تعجب بر من هجوم آوردند و براى بهره‌گيرى از دانش من ازدحام كردند، در حالى كه مى‌پرسيدند: محضر چه كسى از [منجمين] هند را دريافته و از او [دانش] فرا گرفته‌اى؟ و من توان علمى آنها را آشكار ساختم و با آنكه خوشايندم نبود خود را از آنان برتر مى‌شمردم؛ چيزى نمانده بود كه مرا به ساحرى نسبت دهند و نزد بزرگان خود مرا به غير از دريا و آب ترشى كه بى‌نياز از سركه است، توصيف نمى‌كردند.
بيرونى خود در كتاب في تحقيق ماللهند مى‌نويسد: «من به دليل بيگانه بودن با فرهنگ هندوان و ناآشنايى با قراردادهاى زبانى اصطلاحات و واژگان آنان، نزد منجمانشان، مقام شاگرد را نسبت به استاد داشتم. همين كه اندكى به زبان آنان آگاهى يافتم، آنها را بر علت‌ها آگاه ساخته، برخى برهان‌ها را بر ايشان آشكار نمودم و راه‌هاى صحيح محاسبات را براى آنان روشن كردم، پس با تعجب بر من هجوم آوردند و براى بهره‌گيرى از دانش من ازدحام كردند، در حالى كه مى‌پرسيدند: محضر چه كسى از [منجمين] هند را دريافته و از او [دانش] فرا گرفته‌اى؟ و من توان علمى آنها را آشكار ساختم و با آنكه خوشايندم نبود خود را از آنان برتر مى‌شمردم؛ چيزى نمانده بود كه مرا به ساحرى نسبت دهند و نزد بزرگان خود مرا به غير از دريا و آب ترشى كه بى‌نياز از سركه است، توصيف نمى‌كردند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش