۸۱٬۶۰۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه اش ' به 'هاش ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ل ترین ' به 'لترین ') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
برای آشنایی با روش و محتوای این اثر، چند نکته گفتنی است: | برای آشنایی با روش و محتوای این اثر، چند نکته گفتنی است: | ||
#در مقدمه مصححان که تاریخ و مکان و سایر مشخصات نگارش آن را معین نکردهاند، چنین آمده است: کتاب «تحفة ذوی الألباب» نوشته صلاحالدین صفدی، از نفائس نسخههای خطی عربی بشمار میرود؛ زیرا خلاصه تاریخ سیاسی دمشق است که در آن شرح حال هر کسی که حاکم دمشق شده از آغاز فتوحات اسلامی در عهد خلفای راشدین و امویان و عباسیان سپس طولونیان و فاطمیان و قرامطه و حمدانیان و سلاجقه و نوریان و ایوبیان و ممالیک تا ولایت دوم ماردانی در سال 760ق؛ یعنی چهار سال قبل از وفات مؤلف ذکر شده است. پس آن، کتابی جامع است که از تألیفات دیگر در این زمینه بی نیاز میکند... و یکی از ویژگیهای این اثر، این است که نویسندهاش شاهد عینی برخی از حوادثی بوده که ذکر کرده؛ افزون بر آنکه او مناصب مهم حکومتی در دولت ممالیک داشته و برخی از اسرار آن دولت را آگاه شده و در کتابش آورده و در این گونه موارد چنین تعبیر کرده است: «فی عصری أنا رأیت السلطان الملک قلاوون أعطی أضعاف...»؛ «در دوران خودم سلطان ملک قلاوون را دیدم که چند برابر عطا کرد...» و «کتبت أنا السر الشریف بین یدیه و کنت من أحظی الناس لدیه؛ غمرنی بإحسهگانه و جبرنی بامتنانه»؛ «من این سرّ شریف را در برابرش نوشتم و من از خوش | #در مقدمه مصححان که تاریخ و مکان و سایر مشخصات نگارش آن را معین نکردهاند، چنین آمده است: کتاب «تحفة ذوی الألباب» نوشته صلاحالدین صفدی، از نفائس نسخههای خطی عربی بشمار میرود؛ زیرا خلاصه تاریخ سیاسی دمشق است که در آن شرح حال هر کسی که حاکم دمشق شده از آغاز فتوحات اسلامی در عهد خلفای راشدین و امویان و عباسیان سپس طولونیان و فاطمیان و قرامطه و حمدانیان و سلاجقه و نوریان و ایوبیان و ممالیک تا ولایت دوم ماردانی در سال 760ق؛ یعنی چهار سال قبل از وفات مؤلف ذکر شده است. پس آن، کتابی جامع است که از تألیفات دیگر در این زمینه بی نیاز میکند... و یکی از ویژگیهای این اثر، این است که نویسندهاش شاهد عینی برخی از حوادثی بوده که ذکر کرده؛ افزون بر آنکه او مناصب مهم حکومتی در دولت ممالیک داشته و برخی از اسرار آن دولت را آگاه شده و در کتابش آورده و در این گونه موارد چنین تعبیر کرده است: «فی عصری أنا رأیت السلطان الملک قلاوون أعطی أضعاف...»؛ «در دوران خودم سلطان ملک قلاوون را دیدم که چند برابر عطا کرد...» و «کتبت أنا السر الشریف بین یدیه و کنت من أحظی الناس لدیه؛ غمرنی بإحسهگانه و جبرنی بامتنانه»؛ «من این سرّ شریف را در برابرش نوشتم و من از خوش اقبالترین افراد در نزدش بودم و مرا با احسانش نواخت و با منت و نعمتش شکستم را جبران کرد». منظور نویسنده، «ابوالحسن علاءالدین امیرعلی ماردانی» است که در سال 772ق، درگذشت... | ||
#:نویسنده در این اثر بر منابع متعددی، اعتماد و اسامی برخی را نیز ذکر کرده است، مانند کتب [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] و ابن اثیر و ذهبی و ابیشامه و ابن خلکان و... هرچند دیگران هم درباره حاکمان دمشق کتابهایی مستقل یا جز آن نوشتهاند، ولیکن نوشتههای صفدی و از جمله اثر حاضر، مرجع معتبر مورخان در این زمینه شده است و به همین جهت کسانی چون ابن ایاس در «بدائع الزهور» و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] در «الدرر الکامنة» و مقریزی در «الخطط» از صفدی نقل کردهاند و...<ref>ر.ک: همان</ref> | #:نویسنده در این اثر بر منابع متعددی، اعتماد و اسامی برخی را نیز ذکر کرده است، مانند کتب [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] و ابن اثیر و ذهبی و ابیشامه و ابن خلکان و... هرچند دیگران هم درباره حاکمان دمشق کتابهایی مستقل یا جز آن نوشتهاند، ولیکن نوشتههای صفدی و از جمله اثر حاضر، مرجع معتبر مورخان در این زمینه شده است و به همین جهت کسانی چون ابن ایاس در «بدائع الزهور» و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] در «الدرر الکامنة» و مقریزی در «الخطط» از صفدی نقل کردهاند و...<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
#نویسنده برای معرفی و بیان شرح حال هریک از حاکمان، مطالبش را نخست به صورت نظم و بعد به صورت نثر آورده است. | #نویسنده برای معرفی و بیان شرح حال هریک از حاکمان، مطالبش را نخست به صورت نظم و بعد به صورت نثر آورده است. |