تجريد المنطق: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
خط ۳۹: خط ۳۹:
فصل سوم کتاب درباره قضایا و احوال آن صحبت می‌کند. دلالت و انواع آن، اجزای قضیه، انواع قضیه اعم از حملیه و شرطیه و اقسام هرکدام، سور در قضایا و ماده قضیه، عکس و تقسیمات آن و... از موضوعات این فصل هستند<ref>ر.ک: همان، ص13-29</ref>.
فصل سوم کتاب درباره قضایا و احوال آن صحبت می‌کند. دلالت و انواع آن، اجزای قضیه، انواع قضیه اعم از حملیه و شرطیه و اقسام هرکدام، سور در قضایا و ماده قضیه، عکس و تقسیمات آن و... از موضوعات این فصل هستند<ref>ر.ک: همان، ص13-29</ref>.


نویسنده در بیان قضایا می‎نویسد: هر قضیه‎ای از دو جزء تشکیل شده: محکوم‎علیه و محکوم‎به. قضیه حملیه از دو جزء (درصورتی‎که به ربط تصریح نشود، مانند: زيد كاتب) یا سه جزء (درصورتی‎که به ربط تصریح شود، مانند: زيد هو كاتب) تشکیل شده است. البته در فارسی همیشه با حرفِ «است»، به ربط میان موضوع و محمول اشاره می‎شود... حملیه، یا موجبه است (مانند الإنسان كاتب) یا سالبه (مانند الإنسان ليس بكاتب) و قضیه شرطیه از دو حملیه تشکیل می‎شود که جزء اول آن مقدم و جزء دوم تالی نام دارد. قضایای شرطیه، یا متصله هستند که خودش بر دو قسم موجبه و سالبه تقسیم می‎شود و یا منفصله که آن نیز دو قسم موجبه و سالبه دارد؛ مثال‎های این چهار نوع به‎ترتیب چنین می‎شود:
نویسنده در بیان قضایا می‎نویسد: هر قضیه‌ای از دو جزء تشکیل شده: محکوم‎علیه و محکوم‎به. قضیه حملیه از دو جزء (درصورتی‎که به ربط تصریح نشود، مانند: زيد كاتب) یا سه جزء (درصورتی‎که به ربط تصریح شود، مانند: زيد هو كاتب) تشکیل شده است. البته در فارسی همیشه با حرفِ «است»، به ربط میان موضوع و محمول اشاره می‎شود... حملیه، یا موجبه است (مانند الإنسان كاتب) یا سالبه (مانند الإنسان ليس بكاتب) و قضیه شرطیه از دو حملیه تشکیل می‎شود که جزء اول آن مقدم و جزء دوم تالی نام دارد. قضایای شرطیه، یا متصله هستند که خودش بر دو قسم موجبه و سالبه تقسیم می‎شود و یا منفصله که آن نیز دو قسم موجبه و سالبه دارد؛ مثال‎های این چهار نوع به‎ترتیب چنین می‎شود:


الف)- اگر خورشید در آسمان باشد، الان روز است؛
الف)- اگر خورشید در آسمان باشد، الان روز است؛
خط ۴۶: خط ۴۶:
د)- این‎گونه نیست که عدد یا زوج باشد یا به دو قسم متساوی تقسیم شود<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>.
د)- این‎گونه نیست که عدد یا زوج باشد یا به دو قسم متساوی تقسیم شود<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>.


فصل چهارم کتاب درباره قیاس است. اقسام قیاس (بسیط و مرکب با اقسام هرکدام)، شکل‎های آن (چهار شکل)، شرایط هر شکل، تبعیت نتیجه از اخس مقدمات در قیاس، قیاس بیّن الانتاج و غیر بیّن الانتاج، اقسام قیاس شرطی از اتصالی و استثنائی، لزومی و اتفاقی و... قیاس خلف، استقراء و تمثیل، قیاس‎های ضمیر و... در این بخش مطرح می‎شوند<ref>ر.ک: همان، ص30-50</ref>. قیاس ضمیر آن است که کبرایش حذف شده باشد. علت حذف کبرا می‌تواند رعایت اختصار یا ارائه مغالطه باشد؛ مثلا: فلانی شبگردی می‌کند، پس دزد است (که کبرای «هرکه شبگردی می‌کند، دزد است» از آن حذف شده است). قیاس مقاومه، به قیاسی گفته می‎شود که با ارائه نتیجه‎ای متضاد یا متناقض با قیاس سابق، قوی‌ترین مقدمه آن را ابطال می‌کند..<ref>ر.ک: همان، ص50</ref>.
فصل چهارم کتاب درباره قیاس است. اقسام قیاس (بسیط و مرکب با اقسام هرکدام)، شکل‎های آن (چهار شکل)، شرایط هر شکل، تبعیت نتیجه از اخس مقدمات در قیاس، قیاس بیّن الانتاج و غیر بیّن الانتاج، اقسام قیاس شرطی از اتصالی و استثنائی، لزومی و اتفاقی و... قیاس خلف، استقراء و تمثیل، قیاس‎های ضمیر و... در این بخش مطرح می‎شوند<ref>ر.ک: همان، ص30-50</ref>. قیاس ضمیر آن است که کبرایش حذف شده باشد. علت حذف کبرا می‌تواند رعایت اختصار یا ارائه مغالطه باشد؛ مثلا: فلانی شبگردی می‌کند، پس دزد است (که کبرای «هرکه شبگردی می‌کند، دزد است» از آن حذف شده است). قیاس مقاومه، به قیاسی گفته می‎شود که با ارائه نتیجه‌ای متضاد یا متناقض با قیاس سابق، قوی‌ترین مقدمه آن را ابطال می‌کند..<ref>ر.ک: همان، ص50</ref>.


خواجه طوسی در فصل پنجم، حد و برهان را شرح می‌دهد. وی اساس مطالب را ضمن مطالب ما و هل و لِم توضیح می‌دهد و سپس به بیان مباحث برهان و مبادی برهان، از اولیات و محسوسات و مجربات و حدسیات و فطریات پرداخته و پس از آن، برهان‎های «لم» و «إن» را بیان می‌کند. او به تفاوت ذاتی باب برهان با ذاتی در علوم می‌پردازد و سپس به سراغ علوم رفته و موضوع و مبادی و مسائل در علم را توضیح می‌دهد. خواجه نصیر، سپس به سراغ حد و رسم و بیان انواع و شرایط هریک می‌رود<ref>ر.ک: همان، ص50-58</ref>.
خواجه طوسی در فصل پنجم، حد و برهان را شرح می‌دهد. وی اساس مطالب را ضمن مطالب ما و هل و لِم توضیح می‌دهد و سپس به بیان مباحث برهان و مبادی برهان، از اولیات و محسوسات و مجربات و حدسیات و فطریات پرداخته و پس از آن، برهان‎های «لم» و «إن» را بیان می‌کند. او به تفاوت ذاتی باب برهان با ذاتی در علوم می‌پردازد و سپس به سراغ علوم رفته و موضوع و مبادی و مسائل در علم را توضیح می‌دهد. خواجه نصیر، سپس به سراغ حد و رسم و بیان انواع و شرایط هریک می‌رود<ref>ر.ک: همان، ص50-58</ref>.


فصل ششم درباره جدل است؛ جدل صناعتی علمی است که با آن می‌توانیم اقامه حجت از مقدمات مسلّمه بر هر مطلوبی که مرادمان باشد، یا بر حفاظت از هر وضعیتی بکنیم؛ به‎گونه‎ای که به‎حسب امکان مناقضتی متوجه آن نشود<ref>ر.ک: همان، ص59</ref>.
فصل ششم درباره جدل است؛ جدل صناعتی علمی است که با آن می‌توانیم اقامه حجت از مقدمات مسلّمه بر هر مطلوبی که مرادمان باشد، یا بر حفاظت از هر وضعیتی بکنیم؛ به‎گونه‌ای که به‎حسب امکان مناقضتی متوجه آن نشود<ref>ر.ک: همان، ص59</ref>.


مبادی جدل، ماده و صورت آن، موضوع در جدل، مقدمات آن، شرایط محمولات جدلیه، مواضع ابطال و اثبات و... از مباحث این فصل هستند. خواجه پس از بیان این امور در این فصل، سفارشاتی هم به سائل و مجیب و مجادل دارد<ref>ر.ک: همان، ص59-66</ref>.
مبادی جدل، ماده و صورت آن، موضوع در جدل، مقدمات آن، شرایط محمولات جدلیه، مواضع ابطال و اثبات و... از مباحث این فصل هستند. خواجه پس از بیان این امور در این فصل، سفارشاتی هم به سائل و مجیب و مجادل دارد<ref>ر.ک: همان، ص59-66</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش