تاریخ مذهبی قم، بخش اول از تاریخ جامع قم: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۴ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران'
جز (جایگزینی متن - 'مدارك ' به 'مدارک ')
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران')
خط ۳۵: خط ۳۵:
#بنا بر تحقيق نويسنده: علويان غير از قم و مازندران و ديلم به نواحى ديگر نيز مى‌رفتند... ولى به عللى كه در ذيل به آنها اشاره مى‌شود توجه آنان به قم -گذشته از ديلم و مازندران- بيشتر از نقاط ديگر بود. 1- قم براى آل على محلّ امنى بود و هيچ خطرى در اينجا آنان را تهديد نمى‌كرد، در صورتى‌كه در نواحى ديگر، گاهى خطراتى براى ايشان پيش مى‌آمد و اتفاق مى‌افتاد كه خونشان ريخته مى‌شد كه مى‌توان مواردى از آن را در کتاب‌ها خواند يا از زبان مردم شنيد كه سينه‌به‌سينه نقل شده است، امّا در قم و از طرف مردم قم چنين پيش‌آمدهايى براى علويان پيش نيامده است. 2- قم در زبان ائمّه اطهار(ع) همانطور كه خواهيم گفت آشيانه آل محمّد و پناهگاه ايشان خوانده شده است، اين را هم علويان مى‌دانسته‌اند و هم مردم قم، بنابراین آنان به آشيانه خود رومى‌آوردند و اينان در نگاهدارى و حمايتشان مى‌كوشيدند. 3- علويان در قرنهاى دوّم و سوّم، از ناحيه خلفاء سخت در زحمت و شكنجه بودند و بعضى از خلفاء از قبيل منصور دوانيقى و متوكّل، در دشمنى با آل على، افراط مى‌كردند. آل على هم از هر فرصتى براى مبارزه با آل عباس، استفاده مى‌كردند و با مخالفان و دشمنان آنان همدست مى‌شدند و چون شكست مى‌خوردند، به دنبال پناهگاهى مى‌گشتند و اين پناهگاه در درجه اول، ديلم و قم بود.<ref>متن كتاب، ص77- 78</ref>
#بنا بر تحقيق نويسنده: علويان غير از قم و مازندران و ديلم به نواحى ديگر نيز مى‌رفتند... ولى به عللى كه در ذيل به آنها اشاره مى‌شود توجه آنان به قم -گذشته از ديلم و مازندران- بيشتر از نقاط ديگر بود. 1- قم براى آل على محلّ امنى بود و هيچ خطرى در اينجا آنان را تهديد نمى‌كرد، در صورتى‌كه در نواحى ديگر، گاهى خطراتى براى ايشان پيش مى‌آمد و اتفاق مى‌افتاد كه خونشان ريخته مى‌شد كه مى‌توان مواردى از آن را در کتاب‌ها خواند يا از زبان مردم شنيد كه سينه‌به‌سينه نقل شده است، امّا در قم و از طرف مردم قم چنين پيش‌آمدهايى براى علويان پيش نيامده است. 2- قم در زبان ائمّه اطهار(ع) همانطور كه خواهيم گفت آشيانه آل محمّد و پناهگاه ايشان خوانده شده است، اين را هم علويان مى‌دانسته‌اند و هم مردم قم، بنابراین آنان به آشيانه خود رومى‌آوردند و اينان در نگاهدارى و حمايتشان مى‌كوشيدند. 3- علويان در قرنهاى دوّم و سوّم، از ناحيه خلفاء سخت در زحمت و شكنجه بودند و بعضى از خلفاء از قبيل منصور دوانيقى و متوكّل، در دشمنى با آل على، افراط مى‌كردند. آل على هم از هر فرصتى براى مبارزه با آل عباس، استفاده مى‌كردند و با مخالفان و دشمنان آنان همدست مى‌شدند و چون شكست مى‌خوردند، به دنبال پناهگاهى مى‌گشتند و اين پناهگاه در درجه اول، ديلم و قم بود.<ref>متن كتاب، ص77- 78</ref>
#نويسنده يادآور شده است كه: در ميان امامزادگان، حضرت فاطمه معصومه(س) ممتاز است.... در «تاريخ قم» نيز احاديث متعدّد درباره آن‌حضرت و زيارت او آمده است، تا جائى كه نويسنده اطلاع دارد، درباره هيچيك از امام‌زادگان، اين تعداد روايت و با اين مضامين نقل نشده است. ديگر آنكه در مورد حضرت معصومه(ع) كه دختر بلافصل حضرت موسى بن جعفر(ع) و خواهر حضرت رضا(ع) و عمه امام جواد(ع) و نيز در محلّ دفن وى كه همين محلّ فعلى است، از ابتدا تا به امروز، هيچكس كمترين ترديدى، نكرده و هيچگونه اختلافى در آن نبوده است.<ref>همان، ص105- 106</ref>
#نويسنده يادآور شده است كه: در ميان امامزادگان، حضرت فاطمه معصومه(س) ممتاز است.... در «تاريخ قم» نيز احاديث متعدّد درباره آن‌حضرت و زيارت او آمده است، تا جائى كه نويسنده اطلاع دارد، درباره هيچيك از امام‌زادگان، اين تعداد روايت و با اين مضامين نقل نشده است. ديگر آنكه در مورد حضرت معصومه(ع) كه دختر بلافصل حضرت موسى بن جعفر(ع) و خواهر حضرت رضا(ع) و عمه امام جواد(ع) و نيز در محلّ دفن وى كه همين محلّ فعلى است، از ابتدا تا به امروز، هيچكس كمترين ترديدى، نكرده و هيچگونه اختلافى در آن نبوده است.<ref>همان، ص105- 106</ref>
#در بخش ديگرى از مطالب كتاب نويسنده منتقدانه نوشته است: لسترنج مؤلف كتاب معروف «سرزمين‌هاى خلافت شرقى» چنين گفته است: اين نكته شايان توجّه است كه نه مستوفى (مقصود حمد اللّه مستوفى قزوينى است) و نه هيچكدام از مؤلفان قديم، ذكرى از مزار «فاطمه معصومه» در آنجا (در قم) نكرده‌اند با اينكه اين شهر هميشه به عنوان يكى از مراكز شيعه، شهرت داشته است... اين سخن از لسترنج كه مستشرقى است مشهور، دليل است بر اينكه وى در اين زمينه تتبّع كافى نكرده و دليل ديگرى است براینكه مستشرقان آنچه درباره كشورهاى شرقى مى‌نويسند از روى تتبّع و دقّت لازم نيست و نبايد آنچه گفته و نوشته‌اند بى‌چون‌وچرا پذيرفت.... اما در مورد اشتباه لسترنج، نخست اينكه وى به كتاب نزهة القلوب مستوفى مراجعه كرده و در آنجا ذكرى از مزار «فاطمه معصومه» نيافته اما به كتاب ديگر مستوفى يعنى تاريخ گزيده كه به مراتب معروف‌تر از نزهة القلوب است و از مدارک مهم و معتبر تاريخ ايران به حساب مى‌آيد، مراجعه نكرده است كه «مستوفى» در آن كتاب چنين نوشته كه از دختران «موسى الكاظم»؛ ستّى «فاطمه» به قم مدفون است.<ref>همان، ص230</ref>
#در بخش ديگرى از مطالب كتاب نويسنده منتقدانه نوشته است: لسترنج مؤلف كتاب معروف «سرزمين‌هاى خلافت شرقى» چنين گفته است: اين نكته شايان توجّه است كه نه مستوفى (مقصود حمد اللّه مستوفى قزوينى است) و نه هيچكدام از مؤلفان قديم، ذكرى از مزار «فاطمه معصومه» در آنجا (در قم) نكرده‌اند با اينكه اين شهر هميشه به عنوان يكى از مراكز شيعه، شهرت داشته است... اين سخن از لسترنج كه مستشرقى است مشهور، دليل است بر اينكه وى در اين زمينه تتبّع كافى نكرده و دليل ديگرى است براینكه مستشرقان آنچه درباره كشورهاى شرقى مى‌نويسند از روى تتبّع و دقّت لازم نيست و نبايد آنچه گفته و نوشته‌اند بى‌چون‌وچرا پذيرفت.... اما در مورد اشتباه لسترنج، نخست اينكه وى به كتاب نزهة القلوب مستوفى مراجعه كرده و در آنجا ذكرى از مزار «فاطمه معصومه» نيافته اما به كتاب ديگر مستوفى يعنى تاريخ گزيده كه به مراتب معروف‌تر از نزهة القلوب است و از مدارک مهم و معتبر تاريخ ایران به حساب مى‌آيد، مراجعه نكرده است كه «مستوفى» در آن كتاب چنين نوشته كه از دختران «موسى الكاظم»؛ ستّى «فاطمه» به قم مدفون است.<ref>همان، ص230</ref>
#نويسنده يادآور شده است كه در تاريخ قم مخصوصاً تاريخ مذهبى، اغلب نام كاشان با نام قم همراه است، پاره‌اى از نويسندگان قديم هم به اين امر توجّه داشته‌اند، از جمله «[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]]» در ضمن كلمه قم، گويد كه قم شهرى است كه با كاشان ذكر مى‌شود. قم و كاشان هر دو دارالمؤمنين مى‌باشند، مردم قم و كاشان همه شيعه اماميه هستند، سپاه قم و كاشان باهم به قادسيه رفتند، مردم قم و كاشان از «مطرّف» در خروج بر «حجاج يوسف» طرفدارى كردند، تهمت باطنى بودن به مردم قم و كاشان هر دو زده شده است.<ref>همان، ص420</ref>
#نويسنده يادآور شده است كه در تاريخ قم مخصوصاً تاريخ مذهبى، اغلب نام كاشان با نام قم همراه است، پاره‌اى از نويسندگان قديم هم به اين امر توجّه داشته‌اند، از جمله «[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]]» در ضمن كلمه قم، گويد كه قم شهرى است كه با كاشان ذكر مى‌شود. قم و كاشان هر دو دارالمؤمنين مى‌باشند، مردم قم و كاشان همه شيعه اماميه هستند، سپاه قم و كاشان باهم به قادسيه رفتند، مردم قم و كاشان از «مطرّف» در خروج بر «حجاج يوسف» طرفدارى كردند، تهمت باطنى بودن به مردم قم و كاشان هر دو زده شده است.<ref>همان، ص420</ref>


۶۱٬۱۸۹

ویرایش