۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'بونهاى' به 'بهگونهاى') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
1. نویسنده خلاصه تحقيقش را در مقدمه چنين بيان كرده است: قرنهاست كه سرزمين ایران، به قلب تشيع دوازده امامى تبديل گشته و بسيارى را به اين اشتباه انداخته است كه گويى از نخستين روزهاى ورود اسلام به ایران، ایرانيان مذهب تشيع را انتخاب كردند. در حالىكه آشنايى مختصر با تاريخ اسلام در ایران، نشان مىدهد كه در آغاز، همه مذاهب اسلامى، براى خود جاى پايى در ایران داشتند و... در اين ميان، شیعیان، تدريجاً وضعيت بهترى يافتند.... قرن چهارم و پنجم، دوران رشد شيعه در تمامى جهان اسلام و از جمله ایران بود.... آن زمان، تشيع در ایران هم، به دليل فعاليت علمى شیعیان در بخش مركزىاش و همچنين حمايتهاى آل بويه و وزراى آنان، پيشرفتهایى داشت. سقوط فاطميان، برافتادن حمدانيان و روى كار آمدن دولتهاى افراطى سنى از قبيل ايوبيان و سپس مماليك و در نهایت عثمانى، سرنوشت تشيع را در بلاد عرب، با مشكل روبرو كرد. اين درحالى بود كه شانس موفقيت تشيع در آن نواحى، اگر بيش از ایران نبود، قطعاً كمتر از آن نبود.... طىّ دورانى كه تشيع در شام زير فشار مماليك بود، تشيع در ایران به آرامى رشد كرد. آن زمان، مانع مهم رشد تشيع كه همزمان عامل ترقى آن هم بود، و اين امرى شگفت است، فراگير شدن تصوف بود. تصوف، مذاهب اسلامى را خنثى مىكرد. به همين دليل، هم تسنن را خنثى كرد و هم تشيع را از فعاليت چشمگير بازداشت.... اما از همه مهمتر، آنكه، اين زمان، مهمترين حامى تشيع ایران، تشيع حله و عراق بود كه روى ایران تأثير مىگذاشت. مكتب حله براى دو قرن پياپى بر تشيع ایران تأثير گذاشت. در همين مدت، پيدايش نحلههاى صوفى- سياسى- شيعى سربداران، مرعشيان و مشعشعيان به تدريج زمينههایى را براى برآمدن خانقاهى شيعى فراهم ساخت. دويست سال طول كشيد تا خانقاه شيخ صفى، يكى از همان نحلههاى صوفى- سياسى بتواند از مرز تصوف عبور بگذرد و به تشيع امامى وارد گردد. اين اتفاقى بود كه در سالهاى پايانى قرن نهم هجرى رخ داد. آنهم زمانى كه علايق شيعى، تقريباً در بيشتر مناطق مركزى ایران، جاگير شده بود. تشيع دولت قراقويونلو كه از بغداد تا تبريز و از آنجا تا اصفهان حكومت مىكرد، توجيه طلوع و ظهور دولت صفوى در مرحله بعدى بود. در نهایت، دولت صفوى در سال 906ق تشكيل شد و تشيع امامى، پس از يك هزار سال سركوب و تقيه، توانست دولت مطلوب خود را به دست آورد.<ref>مقدمه، ص15- 16</ref> | 1. نویسنده خلاصه تحقيقش را در مقدمه چنين بيان كرده است: قرنهاست كه سرزمين ایران، به قلب تشيع دوازده امامى تبديل گشته و بسيارى را به اين اشتباه انداخته است كه گويى از نخستين روزهاى ورود اسلام به ایران، ایرانيان مذهب تشيع را انتخاب كردند. در حالىكه آشنايى مختصر با تاريخ اسلام در ایران، نشان مىدهد كه در آغاز، همه مذاهب اسلامى، براى خود جاى پايى در ایران داشتند و... در اين ميان، شیعیان، تدريجاً وضعيت بهترى يافتند.... قرن چهارم و پنجم، دوران رشد شيعه در تمامى جهان اسلام و از جمله ایران بود.... آن زمان، تشيع در ایران هم، به دليل فعاليت علمى شیعیان در بخش مركزىاش و همچنين حمايتهاى آل بويه و وزراى آنان، پيشرفتهایى داشت. سقوط فاطميان، برافتادن حمدانيان و روى كار آمدن دولتهاى افراطى سنى از قبيل ايوبيان و سپس مماليك و در نهایت عثمانى، سرنوشت تشيع را در بلاد عرب، با مشكل روبرو كرد. اين درحالى بود كه شانس موفقيت تشيع در آن نواحى، اگر بيش از ایران نبود، قطعاً كمتر از آن نبود.... طىّ دورانى كه تشيع در شام زير فشار مماليك بود، تشيع در ایران به آرامى رشد كرد. آن زمان، مانع مهم رشد تشيع كه همزمان عامل ترقى آن هم بود، و اين امرى شگفت است، فراگير شدن تصوف بود. تصوف، مذاهب اسلامى را خنثى مىكرد. به همين دليل، هم تسنن را خنثى كرد و هم تشيع را از فعاليت چشمگير بازداشت.... اما از همه مهمتر، آنكه، اين زمان، مهمترين حامى تشيع ایران، تشيع حله و عراق بود كه روى ایران تأثير مىگذاشت. مكتب حله براى دو قرن پياپى بر تشيع ایران تأثير گذاشت. در همين مدت، پيدايش نحلههاى صوفى- سياسى- شيعى سربداران، مرعشيان و مشعشعيان به تدريج زمينههایى را براى برآمدن خانقاهى شيعى فراهم ساخت. دويست سال طول كشيد تا خانقاه شيخ صفى، يكى از همان نحلههاى صوفى- سياسى بتواند از مرز تصوف عبور بگذرد و به تشيع امامى وارد گردد. اين اتفاقى بود كه در سالهاى پايانى قرن نهم هجرى رخ داد. آنهم زمانى كه علايق شيعى، تقريباً در بيشتر مناطق مركزى ایران، جاگير شده بود. تشيع دولت قراقويونلو كه از بغداد تا تبريز و از آنجا تا اصفهان حكومت مىكرد، توجيه طلوع و ظهور دولت صفوى در مرحله بعدى بود. در نهایت، دولت صفوى در سال 906ق تشكيل شد و تشيع امامى، پس از يك هزار سال سركوب و تقيه، توانست دولت مطلوب خود را به دست آورد.<ref>مقدمه، ص15- 16</ref> | ||
2. بر طبق پژوهش نویسنده: از جريانات مهم درونى شيعه كه انحرافى ريشهدار بوده و در ضايع كردن چهره تشيع نقشى اساسى داشته، حركتى است كه تحت عنوان غلّو در قرون نخستين اسلامى پديد آمده و تا به امروز در برخى از نقاط خود را حفظ كرده است. از اخبار نقل شده چنين بدست مىآيد كه پيدايش غلّو مربوط به همان زمان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] است. شخصيت امام | 2. بر طبق پژوهش نویسنده: از جريانات مهم درونى شيعه كه انحرافى ريشهدار بوده و در ضايع كردن چهره تشيع نقشى اساسى داشته، حركتى است كه تحت عنوان غلّو در قرون نخستين اسلامى پديد آمده و تا به امروز در برخى از نقاط خود را حفظ كرده است. از اخبار نقل شده چنين بدست مىآيد كه پيدايش غلّو مربوط به همان زمان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] است. شخصيت امام بهگونهاى بود كه دو برخورد افراطى و تفريطى را درباره ايشان در ميان مردم ايجاد كرد، بهطورىكه گاه تا حد نسبت دادن صفاتى لاهوتى به ايشان و گاه در حد تكفير با آن حضرت برخورد مىشد. دليل اين مسأله هرچه باشد، از نظر تاريخى، مىتوان گفت كه در روزگار [[امام على(ع)]] برخوردهاى مزبور وجود داشته است، گرچه در كميّت و كيفيت آن اختلاف نظر فراوانى وجود دارد و البته روشن كردن آن كار دشوارى است.<ref>متن كتاب، ص51</ref> | ||
3. نویسنده در مورد تشيع محبّتى، نوشته است: صورتى ديگر از تشيع، تشيعى است كه به دليل دوستى اهلبيت(ع)، متهم به داشتن گرايشات شيعى مىشود. در اين نظر، گاه ممكن است مسأله تفضيل را نيز مطرح كرد، اما بهطور عمده به دليل وجود رواياتى در لزوم دوستى اهلبيت(ع)، خاندان رسول خدا(ص) مورد محبت قرار مىگيرند. اين گرايش از نظر عثمانى مذهبان تشيع خوانده مىشود، در حالىكه هيچ زمينهاى از تفضيل يا چيز ديگرى در آن وجود ندارد.<ref>همان، ص27</ref>مقصود نویسنده از تشيع محبتى، دوستى اهلبيت(ع) بدون پذيرش امامت آنان است. | 3. نویسنده در مورد تشيع محبّتى، نوشته است: صورتى ديگر از تشيع، تشيعى است كه به دليل دوستى اهلبيت(ع)، متهم به داشتن گرايشات شيعى مىشود. در اين نظر، گاه ممكن است مسأله تفضيل را نيز مطرح كرد، اما بهطور عمده به دليل وجود رواياتى در لزوم دوستى اهلبيت(ع)، خاندان رسول خدا(ص) مورد محبت قرار مىگيرند. اين گرايش از نظر عثمانى مذهبان تشيع خوانده مىشود، در حالىكه هيچ زمينهاى از تفضيل يا چيز ديگرى در آن وجود ندارد.<ref>همان، ص27</ref>مقصود نویسنده از تشيع محبتى، دوستى اهلبيت(ع) بدون پذيرش امامت آنان است. |
ویرایش